جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

امامان گنجینه‏های حکمت


امامان گنجینه‏های حکمت
سخن پیرامون شرح زیارت جامعه كبیره بود. در این مقاله به شرح دو فراز دیگر از این زیارت بلند می‏پردازیم: «و مساكن بركهٔ اللّه» سلام بر شما كه مساكن بركت خداوند هستید.
واژه «مساكن» جمع مسكَن به فتح كاف یا به كسر كاف است و به معنای محل نزول و سكون و استقرار است.(۱)
واژه «بركت» در اصل از ماده بَرَك به معنی سینه شتر است و از آن‏جا كه شتران به هنگام ثابت شدن در جائی سینه خود را به زمین می‏چسبانند این ماده در مورد او به كار می‏رود «برك البعیر» تدریجاً این ماده در معنی ثبوت و دوام و استقرار چیزی به كار رفته است به آبگیر از آن جهت «بركه» می‏گویند كه آب در آن ثابت است «مبارك» را از این نظر مبارك می‏گویند كه خیر آن باقی و برقرار است.(۲)
این واژه در قرآن در دو معنا به كار رفته است:
۱) تقدیس و تكریم مثل: «تبارك اللّه رب العالمین؛ پروردگار جهانیان به غایت بزرگ است» (۳) و همانند آن(۴).
۲) زیادتی و نموّ مانند: «و لو انّ اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم بركات من السماء و الارض؛(۵) و اگر مردمی كه در جامعه‏ای زندگی می‏كنند ایمان آورده، تقوی پیشه می‏ساختند قطعاً ما بركاتی از آسمان و زمین را به روی آنها می‏گشودیم.» ولی آنان به جای ایمان تكذیب كرده، كفر ورزیدند پس ما هم به خاطر عملكردشان آنان را با قهر خود گرفتیم.
و نیز آیاتی دیگر.(۶)
این فراز می‏گوید: مردم به بركت وجود امامان معصوم(ع) است كه متنعم‏اند آنچنان كه این مضمون در ادامه همین زیارت و در روایات فراوانی از معصومین(ع) رسیده است كه:
حضرت امام سجاد(ع) فرمود: «و بناینزل الغیث و تنشر الرحمهٔ و تخرج بركات الارض و لولا ما فی الارض منّا لساخت باهلها؛(۷) به بركت ماست كه باران نازل شده و رحمت الهی گسترده می‏شود و زمین بركاتش را خارج می‏سازد و اگر زمین ما را نداشت اهلش را فرو می‏برد.» و از اینگونه روایات فراوان است.(۸)
گفتنی است كه نباید «بركت» را محدود به بركات مادّی نمود كه بركات معنوی خداوند هم فراوان است، آن بركات هم از رهگذر این انوار تابناك خداوند به انسانها می‏رسد. برترین این بركات، بركت هدایت است كه از كانون پرفیض امامان است. اگر آنها و تلاش گسترده آنها در مسیر هدایت انسانها نبود امروز معلوم نبود همین تعداد رهروانی كه حق دارد، باشند. آنها محل نزول و سكون و استقرار همه بركات الهی اند. چه بركات مادّی و چه بركات معنوی، به دیگر عبارت رزق مادّی و معنوی مردم به بركت وجود مقدّس اهل بیت(ع) است.(۹) یعنی پیامبر و آلش غایت خلقت‏اند، به بركت خلقت آنها دیگران هم مخلوق و متنعّم شده و می‏شوند.
«و معادن حكمهٔ اللّه»
در شرح این فراز ابتدا باید به بیان دو واژه بپردازیم: واژه «معادن» و واژه «حكمت»:
الف) واژه معادن جمع «معدن» است. «معدن» از ریشه عدن به معنای اقامت و استقرار در یك مكان است لذا به «معدن» كه جایگاه بقای جواهر قیمتی از قبیل طلا، نقره، فیروزه، عقیق و امثال آن است این كلمه اطلاق شده است.(۱۰)
۱۱ بار در قرآن كریم «عدن» وصف «جنّات» ذكر شده است.(۱۱) توصیف بهشت و بهشتیها به «عدن» به معنای آن است كه بهشتیان در بهشت جاودانه‏اند و بهشت
همچون باغها و نعمتهای این جهان نیست كه زایل شدنی باشد.
ب) واژه «حكمت»
این واژه از ریشه حكم است كه در آن «اتقان» استواری منع تعبیه شده است.(۱۲) «حكمت» در جنبه علمی شناخت متقن و استور است و در جنبه عملی رفتار درست و صحیح و عمل صالح.
این كلمه ۲۰ بار در قرآن كریم آمده است.(۱۳) در برخی از موارد مراد «حكمت نظری» است و در برخی موارد «حكمت عملی» روشن است كه حكمت قرآنی اعم است از آنچه كه نامش را حكمت مرادف با فلسفه می‏گذارند. آن معارف هم در صورت اتقان بخشی از حكمت قرآنی است نه تمام آن. حكمتی كه قرآن از آن سخن می‏گوید «مجموعی ای از معرفت و علم و اخلاق پاك تقوا و نور هدایت» بوده است.
در روایات این مصادیق در معنای حكمت آمده است:
۱) اطاعت از خداوند و خشیت از خداوند.
۲) ترك گناه.
۳) معرفت و آموزشهای دینی.
۴) زهد.
۵) خودشناسی.
۶) معرفت امام.
۷) انصاف .
۸) حق مداری.
۹) رفق و مدارا با مردم و...(۱۴)
امامان سلام اللّه علیهم اجمعین كانون حكمت الهی اند. یعنی اگر كسی در عرصه نظری و در پی تحصیل معارف متقن بی‏تردید است باید از مكتب آنان بیاموزد.
پیامبر اكرم(ص) روزی دست مولی علی(ع) را گرفت و فرمود: «انا مدینهٔ الحكمهٔ و علی بابها فمن اراد الحكمهٔ فلیأت الباب؛(۱۵) من شهر «حكمت» هستم و علی علیه السلام در آن است هركس بخواهد وارد این شهر شود باید از در وارد شود.»
امام صادق(ع) به یونس بن ظبیان فرمود: «اذا اردت العلم الصحیح فخذ عن اهل البیت فانّاروینا و اوتینا شرح الحكمهٔ و فصل الخطاب انّ اللّه اصطفانا و آتانا مالم یؤت احداً من العالمین؛(۱۶) اگر در پی علم صحیح هستی آنرا از ما اهل بیت بگیر كه به ما حكمت و فصل خطاب (منطقی نیرومند و گفتاری مؤثر و نافذ) داده شده است، خداوند ما را برگزید و به ما عنایتی كرد كه به هیچكس از مردم نداشته است.
بخشی از این روایت برگرفته از آیه ۲۰ سوره ص است: «و شددنا ملكه و آتیناه الحكمهٔ و فصل الخطاب؛ و حكومت او (داود) را استحكام بخشیدیم و هم دانش به او دادیم و هم منطق نیرومند.» (احتمال دارد كه مقصود از «فصل الخطاب» داوری عادلانه) باشد.
«حكمت» را باید در مكتب امامان جست زیرا آنها علم را از خدای «حكیم» آموخته‏اند و این علم است كه علم حقیقی آموختنی است.
۹۷ بار در قرآن ذات مقدس ربوبی با عنوان «حكیم» آمده است «حكیم» آنجا كه عنوان ذات مقدس ربوبی قرار می‏گیرد به معنای ذات مقدّسی است كه افعال متقن دارد، آنچه را آفریده دقیق، محكم و با حساب آفریده است و هنر دانشمندان یافتن رموز خلقت است. اگر افعال حضرتش از اتقان برخوردار نبود پس این همه تلاش جهت یافتن رموز جهان هستی چرا؟
امیر مؤمنان علی(ع) فرمود: «... قدّر ما خلق فاحكم تقدیره...؛(۱۷) آنچه را آفرید بدرستی اندازه‏گیری نمود و به خوبی تدبیر كرد.»، نیز فرمود: «...مبتدع الخلائق بعلمه و منشئهم بحكمه بلا اقتداء ولا تعلیم و لا احتذاء لمثال صانع حكیم...؛(۱۸)... او مخلوقات را با علمش هستی بخشیده و با حكمتش آنها را پدید آورده بدون آنكه از كسی پیروی كرده باشد و یا دانشی از دیگری آموخته باشد و یا نمونه و مانندی از شخص حكیمی گرفته باشد معنای دوم كلیم بودن خداوند منزه بودن حضرتش از آنچه شایسته آن ذات مقدّس نیست می‏باشد.(۱۹)
حجهٔ‏الاسلام سید احمد خاتمی
پی‏نوشت‏ها:
۱. مصباح المنیر، واژه بركت.
۲. مقائیس اللغه، ج ۱، ص ۲۲۷، العین، ج ۵، ص ۳۶۶ ـ المعجم فی فقه لغهٔ القرآن و سرّ بلاغهٔ، ج ۵، ص ۴۱۳.
۳. سوره اعراف، آیه ۵۴
۴. بنگرید به آیات ذیل: سوره مؤمنون، آیه ۱۴ ؛ سوره فرقان، آیه ۱ و ۱۰ و ۶۱ ؛ سوره زخرف، آیه ۸۵ ؛ سوره ملك، آیه ۱ ؛ سوره الرحمن، آیه ۷۸ .
۵. سوره آ عراف، آیه ۵۴.
۶. بنگرید به آیات: سوره نحل، آیه ۸؛ سوره فصلت، آیه ۱۰ ؛ سوره اعراف، آیه ۱۳۷ ؛ سوره اسراء آیه ۱ ؛ سوره انبیاء آیه ۵۰ و ۷۱ و ۸۱ ؛ سوره سباء، آیه ۱۸ ؛ سوره صافات آیه ۱۱۲ و ۱۱۳، سوره انعام، آیه ۹۲ و ۱۵۵ ؛ سوره ص، آیه ۲۹ ؛ سوره آل عمران، آیه ۹۶ ؛ سوره مریم، آیه ۳۰ و ۳۱ ؛ سوره مؤمنون، آیه ۲۹ ؛ سوره ق، آیه ۹ ؛ سوره نور، آیه ۳۵ و ۶۱، سوره قصص، آیه ۳۰؛ سوره دخان، آیه ۳ ؛ سوره هود، آیه ۴۸ و ۷۳.
۷. اكمال الدین، ج ۱، ص ۲۰۷، ح ۲۲.
۸. بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۱۹۷ باب ۵۲ ح ۲۴ و... و....
۹. روضهٔ المتقین، ج ۵، ص ۴۶۳ به نقل از محقق دوانی در شرح الهیاكل.
۱۰. التحقیق فی كلمات القرآن الكریم، ج ۸،ص ۶۰.
۱۱. این یازده بار در این سوره‏ها آمده است: ۱ـ سوره توبه، آیه ۷۲. ۲ـ سوره رعد، آیه ۲۳. ۳ـ سوره نحل، آیه ۳۱. ۴ـ سوره كهف ، آیه ۳۱. ۵ ـ سوره مریم، آیه ۶۱. ۶ـ سوره طه، آیه ۷۶. ۷ـ سوره فاطر، آیه ۳۳. ۸ ـ سوره ص، آیه ۵۰. ۹ـ سوره غافر، آیه ۸. ۱۰ـ سوره صف، آیه ۱۲. ۱۱ـ سوره بینه، آیه ۸.
۱۲. التحقیق فی كلمات القرآن الكریم، ج ۲، ص ۲۶۴.
۱۳. این بیست مورد عبارتند از:
۱ تا ۶ ـ سوره بقره، آیات ۱۲۹ ـ ۱۵۱ ـ ۲۳۱ ـ ۲۵۱ ـ ۲۶۹ دوبار.
۷ تا ۱۰ ـ سوره آل عمران، آیات ۴۸ ـ ۸۱ ـ ۱۶۴.
۱۰ و ۱۱ـ سوره نساء آیه ۵۴ و ۱۱۳.
۱۲ـ سوره مائده، آیه ۱۱۰. ۱۳ـ سوره نحل، آیه ۱۲۵. ۱۴ ـ سوره اسراء، آیه ۳۹. ۱۵ـ سوره لقمان، آیه ۱۲. ۱۶ ـ سوره احزاب آیه ۳۴. ۱۷ ـ سوره ص، آیه ۲۰. ۱۸ ـ سوره زخرف، آیه ۶۳. ۱۹ ـ سوره قمر، آیه ۵. ۲۰ ـ سوره جمعه، آیه ۲.
۱۴. ر.ك میزان الحكمهٔ، ج ۲، ص ۶۷۲.
۱۵. بحارالانوار، ج ۴۰، ص ۲۰۱ ـ روضهٔ المتقین، ج ۵،ص۴۶۳.
۱۶. بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۵۸.
۱۷. نهج البلاغه، خطبه ۹۱ «خطبه اشباح».
۱۸. همان، خطبه ۱۹۱.
۱۹. این دو معنا را از كتاب «مفاهیم القرآن ج ۶، ص ۱۷۷ و ۱۷۸» برگرفتیم.
منبع : ماهنامه پاسدار اسلام


همچنین مشاهده کنید