جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


تهران بی‏دفاع در میان دو بحران


تهران بی‏دفاع در میان دو بحران
جامعه‏شناسی شهر انجمن جامعه‏شناسی ایران در میزگردی که در تاریخ هشتم اردیبهشت ماه سال جاری برگزار کرد، به دو بحران اساسی آلودگی هوا و امکان وقوع زلزله در شهر تهران پرداخت و این موضوعات را از نگاه جامعه‏شناسانه مورد تحلیل قرار داد.
در ابتدای این نشست، دو فیلم مستند با عناوین "تهران، چند ریشتر؟" و "وارونگی" به کارگردانی "پیروز کلانتری" و "روبرت صافاریان" پخش شد که بسیار مورد توجه حاضران در جلسه قرار گرفت. در ادامه، پس از سخنان فیلمسازان، خسرو زرتاب، مهرداد اندرودی و اعظم خاتم به بررسی ابعاد مختلف این دو بحران در شهر تهران پرداختند.
پرویز کلانتری کارگردان فیلم تهران، چند ریشتر؟، در این اثر مستند خود، امکان وقوع زلزله در تهران را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داده و تلاش کرده است عمق فاجعه و بحران وقوع زلزله در تهران را تا حدی نشان دهد. او در نشست انجمن جامعه‏شناسی ایران، در این باره گفت: این فیلم‏ها تقریباً جزء اولین حرکت‏های رسانه ملی تلویزیون است که در مجموعه‏ای که اکنون از شبکه چهار سیما در حال پخش است، گردآوری شده‏اند.
وی ضمن تقدیر از حساسیت و توجه تهیه‏کننده این مجموعه، دلیل شخصی خود را از ساختن این فیلم، مساله تهران معرفی کرد و گفت: من به عوان یک شهروند فکر می‏کنم اگر در این شهر فعال زندگی نکنیم، اسیرتر از گذشته خواهیم بود و این دیدگاه مرا به حساسیت بیشتر درباره این موضوعات وادار می‏کند. علاوه بر این، من فکر می‏کنم درجامعه متکثر فعلی، آموزش مقوله‏ای بسیار اساسی بوده و در این راستا سینمای مستند می‏تواند بسیار کارآمد باشد.
روبرت صافاریان کارگردان فیلم مستند وارونگی نیز در این جلسه گفت: در ساختن این فیلم دو چیز برای من مهم بود؛ یکی اینکه حتماً تا جایی که امکان دارد به موضوع پردخته شود؛ یعنی اطلاعات اولیه راجع به موضوع در فیلم وجود داشته باشد و دیگر آن‏که احساس شخصی نسبت به مساله هم مشخص باشد. من بیشتر دوست داشتم در فیلم موضوع را از دیدگاه جامعه‏شناختی بیشتر مورد بررسی قرار دهم و در این راستا، یکی از سؤالات اصلی من این بود که ما چطور ما تهرانی‏ها در شرایطی که می‏دانیم این شهر در معرض بحران‏های بسیار مهمی قرار دارد و شاهدیم که طی پنج سال گذشته گام مهمی برای مدیریت این بحران‏ها برداشته نشده و تقریبا مطمئنیم که در پنج سال آینده نیز اتفاقی نخواهد افتاد، همچنان در پایتخت زندگی می‏کنیم.
وی در ادامه سخنان خود، تاکید کرد که ما نمی‏توانیم از رسانه انتظار داشته باشیم به چنین مسائلی پاسخ دهد. در واقع کاری که در این قبیل فیلم‏ها انجام می‏شود، گردآوری خلاصه کوتاهی از نظریات کارشناسان است با این امید که حداقل بتواند تلنگری زده و تا حدی از عادی شدن موضوع در جامعه جلوگیری کند.
در ادامه این نشست، خسرو زرتاب متخصص مسائل سازه‏ای و زلزله، احتمال وقوع زلزله در تهران را از منظری دیگر مورد بررسی قرار داد. او با بیان این‏که فیلم‏ها تقریباً همه حرف‏های اساسی را گفته‏اند؛ خاطرنشان کرد: با وجود آن‏که مسأله رسیدن به امر مقاوم‏سازی ساختمان‏ها در مقابل زلزله، از نظر فنی، موضوعی بسیار مهم است اما به نظر می‏رسد در این زمینه، به موضوعات دیگری از جمله مسائل اجتماعی بیشتر باید توجه کرد؛ چراکه اهمیت این موضوعات اگر بیشتر از موارد فنی نباشد، کمتر از آنها نیست. وی افزود: من فکر می‏کنم شاید مهمترین مساله‏ای که در ابعاد مختلف با آن مواجهیم، این است که همواره در رویکردهای خود، مدرنیته را در برابر سنت قرار می‏دهیم و در این مسیر برای نو کردن جامعه تلاش می‏کنیم. حال آنکه باید گفت نو کردن اگر مبتنی به تحول از درون یا به تعریف دیگر نو شدن نباشد؛ جامعه را با مسائلی روبرو می‏کند که ما امروز با نمونه‏های بسیاری از آن مواجهیم. مسأله آلودگی محیط زیست، افزایش ترافیک در تهران و عدم مقاومت ساختمان‏ها در مقابل زلزله، از جمله این مسایل در شهر تهران هستند که همگی به اقدامات انجام شده طی سال‏های نو کردن مربوط می‏شوند. به تعبیر دیگر، به هیچ وجه نمی‏توان جامعه را بدون تحول از درون، نو کرد. ما تحول از عصر کشاورزی به عصر صنعتی را هرگز تجربه نکرده‏ایم. روشنفکران ما هم در این زمینه گیج شده‏اند و فکر می‏کنند در جدایی از سنت، می‏توانیم به مدرنیته برسیم.
زرتاب در ادامه با اشاره به موضوع زلزله تهران گفت: بعد از وقوع هر زلزله، موجی در رسانه‏ها آغاز می‏شود و به مساله "چه باید کرد؟" می‏پردازد؛ پس از مدتی هم موضوع فراموش می‏شود. این در حالی است آمارها نشان می‏دهند زلزله در کشور ما بحرانی بسیار جدی است و هر ده سال در کشور ما قربانی‏های زیاد می‏گیرد.
وی ادامه داد: آماری که ژاپنی‏ها در دوره شهرداری آقای کرباسچی ارائه دادند، نشان داد که در صورت وقوع زلزله در شهر تهران، بین ۱۸۰ تا ۲۵۰ هزار کشته خواهیم داشت. حال آن‏که به نظر ما این آمار بسیار خوش‏بینانه بوده و مبنای آن براساس این فرض است که از سال ۱۳۶۸ تاکنون ساختمان‏هایی که ساخته شده‏اند، براساس آیین‏نامه بوده و مقاوم در برابر زلزله هستند. این در حالی است که بیش از ۸۰% ساختمان‏های بلند، اشکالات اساسی در طراحی دارند و طرح‏های نادرست نیز در مرحله اجرا، درست اجرا نخواهد شد. بنابراین باید گفت که نه تنها بافت‏های فرسوده شهر تهران در مقابل زمین لرزه ناامن هستند بلکه ساختمان‏های نوساز نیز امنیت چندانی ندارند. ما برای مقاوم‏سازی کلی ساختمان‏ها به بودجه‏ای در حدود ۶ تا ۸ هزار میلیارد تومان نیاز داریم. دولت جمهوری اسلامی از سال ۱۳۶۹ بعد از وقوع زلزله رودبار قصد کرده که ظرف یک سال نسبت به امر مقاوم سازی بناهای عمومی اقدام کرده و نتیجه را به مراجع بین‏المللی گزارش دهد. این اقدام تا ۱۳۷۶ طول کشیده است و در این سال تازه کار اجرایی آغاز شده و تا سال ۱۳۸۲، بودجه‏ای که در سال ۱۳۷۷ برای بعد اجرایی اختصاص داده شده بود، فقط صرف تحقیق شده است. از سال ۱۳۸۳ بودجه دیگری معادل ۴۰ میلیارد تومان به این امر اختصاص داده شد که به نظر می‏رسد با این بودجه بیش از ۱۰۰ سال طول خواهد کشید که ساختمان‏های مسکونی مقاوم‏سازی شوند.
زرتاب در عین حال تاکید کرد که در این مورد نباید بیش از این از دولت انتظار داشت و اینجاست که نقش مستندسازی، سینما و رسانه بسیار پر رنگ می‏شود. رسانه‏ها باید این پیام را به گوش مردم برسانند که اگرچه نظام دولتی ما تلاش می‏کند همه چیز را به خود منتهی کند اما امر مقاوم‏سازی بناها و مسؤولیت حفظ جان شهروندان فقط به عهده خودشان است. از سوی دیگر باید به مردم گفت که می‏توان بناهای نسبتاً قدیمی را هم به درجه‏ای از ایمنی رساند و راه‏حل‏هایی وجود دارد که حداقل از فرو ریختن سقف‏ها جلوگیری شود.
مهرداد اندرودی دیگر سخنران این میزگرد بود که بیشتر به مساله بحران ناشی از آلودگی هوا در تهران پرداخت. او گفت: برای غلبه بر این بحران نمی‏توان تنها با رویکرد محیط زیست‏گرایی به مسأله نگاه کرد. پیامدهای ناشی از بحران آلودگی و وارونگی هوا تنها از شرایط محیط زیستی نشأت نمی‏گیرند و بنابراین نمی‏توان انتظار داشت که سازمان محیط زیست بتواند مسأله را به تنهایی حل کند. بحران آلودگی هوا یک بحران اجتماعی بوده و لازمه مقابله با آن مدیریت بحران است که باید با رویکردهای میان رشته‏ای صورت پذیرد.
وی "محیط زیست شهری" را یک محیط ساختگی معرفی کرد که انسان‏ها آن را به وجود آورده‏اند و گفت: این واژه از سال ۱۹۹۲ که علوم اجتماعی و علوم زیستی به هم نزدیک‏تر شدند، مصطلح‏تر شده است. محیط زیست شهری نقطه مقابل محیط‏های طبیعی یا محیط‏های روستایی است که ردپای انسان در آنها وجود ندارد و یا بسیار کم و اندک است. پس می‏توان گفت تفاوتی که بین شهر و روستا وجود دارد، مدرن بودن و تمایل به زندگی در شرایط مدرن است. حال آن که بسیاری از محیط زیست‏گرایان با مدرنیسم مخالفند. چرا که محیط زیست‏گرایی یک نگرش اصلاح‏طلبانه است که برای ایجاد تعادل میان فعالیت‏های اساسی و حفظ کیفیت محیط زیست تلاش می‏کند. به همین دلیل، در شرایط فعلی، بسیاری می‏گویند محیط زیست‏گرایی نیز به پست محیط زیست‏گرایی تبدیل شده تا فاصله خود را با مدرنیسم عمرانی کمتر کند.
اندرودی افزود: بحران‏های محیط زیستی برخلاف بحران‏های دیگری مانند بحران اقتصادی، به صورت ناگهانی رخ می‏دهند و مدیریت بحران در وضعیت بحرانی محیط زیستی، فقط باید آمادگی مناسب برای برخورد در لحظه را داشته باشند. بسیاری از اقدامات فعلی که در زمینه مسایلی مانند آلودگی هوای تهران انجام می‏شود، فعالیت‏هایی پیشگیرانه است که حتی تضمینی برای به تأخیر انداختن وقوع بحران به دست نمی‏دهد. این بدان دلیل است که ما اصلاً پیامدهای اجتماعی و رفتاری بحران‏های محیط زیستی را نمی‏شناسیم. در عصر حاضر ارزش‏گذاری‏های اقتصادی بیشترین تأثیر را در سیاست‏های محیط زیستی داشته است اگرچه ارتباط محیط زیست و اقتصاد بسیار پیچیده به نظر می‏رسد چرا که اندیشه‏های کلاسیک اقتصادی، محیط پیرامونی را تا زمانی با ارزش می‏دارد که نیازهای انسان را برآورد کند. در همین راستا، برخی اقتصاددانان که از دهه ۸۰ به بعد به اقتصاد محیط زیستی گرایش یافتند، بر آن شدند که بر مفاهیم غیربازاری برای یافتن ارزش‏های محیط زیستی تمرکز کند. این افراد عمدتاً درصدد کشف تبعات اقتصادی آلودگی‏ها برمی‏آیند. چنان‏چه در نتایج یکی از بررسی‏ها گفته شده تجمع اوزون در لایه‏ای از جو به دلیل افزایش آلودگی‏ها در سراسر آمریکا، باعث ایجاد کاهش پنج تا ده درصدی در میزان برداشت محصولات کشاورزی شده است. بر این اساس، گزارش بانک جهانی، خسارت ناشی از آلودگی هوا در ایران را سالانه چهارده هزار و چهار صد و بیست میلیارد ریال محاسبه کرده که این رقم معادل ۶/۱ تولید ناخالص داخلی است.
وی در ادامه با تاکید بر این‏که مسأله آلودگی هوا فقط جنبه اقتصادی ندارد، گفت: بسیاری از کشورها در این زمینه قوانین خوبی دارند و توانسته‏اند تا حد زیادی از همان ابتدا آلودگی هوا را کنترل کنند. باید گفت باز هم کشورهایی موفق بوده‏اند که در تدوین قوانین خود از تجربیات، بررسی‏ها و برنامه‏ریزی‏های متخصصان اجتماعی بهره گرفته‏اند. چرا که در محیط زیست‏های مختلف، انسان‏ها عکس‏العمل‏های متفاوتی از خود بروز می‏دهند.
اندرودی با تاکید بر لزوم بازنگری در قانون کنترل آلودگی هوا و در نظر گرفتن مجازات‏های قابل اجرا در آن برای برخورد با متخلفان، تصریح کرد: بیشتر مردم طرفداری از محیط زیست را یک عمل لوکس می‏دانند و طرفداران محیط زیست را افرادی فارغ از مشکل تلقی می‏کنند. چنان‏چه حتی در چند سال گذشته در تهران شاهد بودیم که در مواردی که وضعیت وارونگی حاد اعلام می‏شد، بسیاری اتومبیل‏ها و موتورهای دودزای خود را به راه انداخته و همچنان به سطح شهر می‏آمدند. از سوی دیگر بخشی از قانون کنترل آلودگی هوا در کشور ما، به خودروهای آلوده کننده هوا می‏پردازد اما در هیچ‏یک از مواد موضوعی درباره مجازات متخلقان وجود ندارد.
در بخش پایانی این نشست، اعظم خاتم مدیر گروه جامعه‏شناسی شهر انجمن جامعه‏شناسی ایران، ضمن جمع‏بندی مباحث ارائه شده در این جلسه، گفت: به نظر می‏رسد یکی از مهم‏ترین موضوعاتی که در زمینه بحران‏های جدی شهری در جامعه ما مطرح است، غفلت گسترده اجتماعی است که شاید حاصل از نوعی مدرنیته خاص باشد. تلاقی دانش تخصصی با دانش اجتماعی در این زمینه به ما نشان می‏دهد که مردم نمی‏توانند راجع به استحکام بنا حساس باشند. آنها در نهایت با نوعی احساس درماندگی مواجه می‏شوند که این امر نیاز به تحلیل‏های اجتماعی جدی دارد. مساله آن‏جاست که ما زمانی وقوع این پدیده‏ها را حاصل قهر خداوند و احساس گناه می دانستیم. اکنون در حالی‏که به نوعی از آن دوران و دیدگاه‏های سنتی آن گذشته‏ایم ولی هیچ‏چیز را جایگزین آن نکرده‏ایم.
وی افزود: در بررسی‏های خود به این نتیجه رسیده‏ایم که غفلت جامعه مدرن یا نیمه مدرن فعلی از بی‏مسؤولیتی آن ناشی می‏شود و در تحلیل‏های بعدی این نتیجه حاصل شده که این ساختارهای تخصصی و نظام‏های جدید هستند که باعث شده‏اند بسیاری از مردم از مسأله سر در نیاروند. یعنی به عنوان مثال، آنها بعد از اتمام بنا، نمی‏توانند در مورد استحکام ساختمان‏هایی با نماهای بسیار شیک و مدرن قضاوت کنند و غفلت و یا درماندگی مردم تا حدی زیادی از این مسأله ناشی می‏شود.
خاتم در پایان سخنان خود تاکید کرد: پرسش در رابطه با مردم و عکس‏العمل آنها در مقابل بحران پرسشی جدی است که ما هنوز پاسخ مشخصی هم برای آن نداریم اما از سوی دیگر، پرسش دومی نیز در خصوص ساختارهای قدرت و نظام‏هایی مطرح است که در وهله اول بحران را به وجود می‏آورد و اکنون نمی‏دانند که در مقابل این بحران چه باید کرد. در این زمینه به نظر می‏رسد لازم است که این سوالات و پاسخ‏های مربوط به آنها در تحلیل‏های میان رشته‏ای بیشتر مورد بررسی قرار گیرند.
منبع : انجمن جامعه شناسی ایران


همچنین مشاهده کنید