شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تحکیم، بازنگری در شعار یا در عملکرد


تحکیم، بازنگری در شعار یا در عملکرد
به نظر می‌رسد همه چیز با شعار «عبور از خاتمی» مطرح شد. انتخابات هشتمین دوره ریاست‌جمهوری بود و دانشجویان دل خوشی از مماشات‌ها و ضعف‌های اصلاح‌طلبان در قدرت نداشتند و این شعار بود که از سوی طیف مستقل‌تر دفتر تحکیم مطرح شد و در نهایت باعث انشقاق از ائتلاف اصلاح‌طلبان در قدرت و شکاف در دفتر تحکیم و شکل‌گیری دو طیف شیراز و علامه شد. شعار دفتر تحکیم پس از آن، موضع «دوری از قدرت» است که در مقابلش نقدی به عملکرد تحکیم در دوره‌های قبلی مطرح بوده که از آن با عنوان «نردبان قدرت» یاد می‌شود.
باید دید مفهوم «دوری از قدرت» با توجه به اهدافش چگونه تعریف می‌شود و امروز چه تعریفی از آن وجود دارد؟ آیا دوری از قدرت، تبدیل به دوری از سیاست شده است یا به معنای دوری از دولت کاربرد پیدا کرده است؟ دوری از قدرت مفهومی ایجابی بوده یا کارکردی سلبی داشته است؟ مطرح‌کنندگان شعار «دوری از قدرت» چه تعاریفی از واژه «قدرت» در این شعار داشته‌اند و عزم رسیدن به کدام نقطه را در سر داشته‌اند؟ به نظر می‌رسد مراد طراحان این شعار دوری از ساختار و مناسبات قدرت دولتی در مقابل با تاثیرپذیری از حاکمیت بوده است؛ چراکه با نگاهی جنبشی به مجموعه انجمن‌های دانشجویی، نیاز به بازتعریف هویتی این جنبش مطرح شده است و جنبش با توجه به تفاوتی کارکردی که با احزاب دارد، باید ساختی متفاوت با آن نیز داشته باشد.
دوری از قدرت در واقع به معنای عدم‌تاثیر‌گذاری در قدرت نبوده است که در معنایی جزئی‌تر به کار رفته و تنها شامل استقلال از احزاب حامل قدرت بوده است. امروز اما نوعی سردرگمی در چنین هویتی از سوی کنشگران جنبش دانشجویی به چشم می‌خورد به این معنا که عدم‌تعریفی مشخص از قدرت، این امکان را به وجود آورده است تا هرگونه تعامل با قدرت، به معنای نقض شعار «دوری از قدرت» تلقی ‌شود. جنبش دانشجویی به عنوان جنبشی که کمترین خواسته‌های صنفی را میان سایر جنبش‌های ممکن اجتماعی داراست، بیشتر به عنوان جنبشی روشنفکری، آوانگارد و حامل ارزش‌هایی کلان نظیر تلاش برای رسیدن به دموکراسی و اصلاح ساختار قدرت به منظور نیل به توسعه و بهترین شکل‌های اداره جامعه می‌باشد و از این رو عدم‌ارتباطش با قدرت، ایجادکننده توعی تضاد عمیق خواهد بود. پس باید به بازتعریفی از این شعار پرداخت. در این سال‌ها، سیاست دفتر تحکیم فاصله گرفتن روز افزون از احزاب اصلاح‌طلب بوده است. این فاصله گرفتن از شرکت نکردن و عدم‌همراهی با اصلاح‌طلبان آغازید و به قبح تماس با اصلاح‌طلبان و رای دادن در انتخابات رسید. مسلما دوری از حاکمیت و احزاب مشارکت کننده در آن، به معنای استقلال در تصمیم‌گیری و استقلال مالی و تشکیلاتی از آنان بوده است، نه عدم‌حمایت تاکتیکی از آنان در برابر احزاب رادیکال و ایدئولوژیک و این خود ضربه بزرگی را به مجموعه دفتر تحکیم وارد ساخته، بدین‌صورت که قطع تعامل سازنده میان این خرده جنبش اجتماعی با تمامی منابع قدرت، کم‌کم جنبش دانشجویی را به نهادی ایزوله در برابر سایر نهادهای اجتماعی بدل کرده است و این ضعف تا بدانجا پیش رفته که گاهی دیده می‌شود برخی فعالان سطح اول دفتر تحکیم و جنبش دانشجویی که خود را اصلی‌ترین حافظان سیاست «دوری از قدرت» می‌دانند، تلاش‌های پنهانی برای هضم خود در تشکیلات احزاب سیاسی کرده‌اند. این نشان‌دهنده ضعف تدریجی دفتر تحکیم است که اگر زمانی دارای چنان قدرتی بود که احزاب سعی در دلربایی از اعضای آن می‌کردند، امروز این کنشگران این مجموعه هستند که تلاش در جهت نزدیکی به احزاب می‌کنند.
راه برون رفت از این ضعف، تعامل سازنده با احزاب ضمن حفظ استقلال تشکیلاتی و مادی است که دانشجویان با توجه به مطلوب‌ها و آرمان‌های خود، بده بستان مناسبی با احزاب داشته باشند و حتی حاکمیت هم شاهد تاثیرگذاری بازوی اجرایی جنبش دانشجویی یعنی دفتر تحکیم در فضای سیاسی کشور باشد. مسئله بعدی مسئله‌ای درونی است. اگرچه شعار «دوری از قدرت» بهترین شعار برای بازگشت به خود و جنبشی‌کردن انجمن‌های اسلامی و نزدیکی بیشتر با عموم دانشجویان بود، اما شاید تا حدودی عدم‌درایت لازم در دو سه سال اخیر در راس مجموعه تحکیم باعث شد تا ارتباط با بدنه دانشجویان روز به روز کمتر شده و در نتیجه ابزار قدرت جنبش دانشجویی که همان همراه داشتن تعداد زیادی از دانشجویان کشور و احاطه بر فضای دانشگاه، مهم‌ترین نهاد مدرن موجود در جامعه است تا حد زیادی بی‌تاثیر و ضعیف شود. در واقع اگر شعار «دوری از قدرت» مطرح شد، دلیلش اعتقاد به قدرت بدنه دانشجویی دفتر تحکیم بود که خود می‌تواند تاثیرگذاری لازم را در جامعه داشته باشد. شعارهایی که بعد از این نیز از سوی این مجموعه مطرح شد، همچنان بر چنین اعتقادی استوار بود که دانشجویان می‌توانند مثلا «دیده‌بان جامعه مدنی» باشند، اما با تغییر فضای سیاسی جامعه و دانشگاه و حاکم شدن انفعال از یک سو و عدم‌تجربه و درایت لازم از سوی فعالان شورای مرکزی این مجموعه از سوی دیگر، امروز می‌توان گفت که این سرمایه و این منبع بزرگ قدرت به شدت دچار آسیب شده است و از بین رفته است. اینجا شاید ساده‌ترین کار تجدید نظر در شعار «دوری از قدرت» باشد و بازگشت به همکاری نزدیک با احزاب داخل حاکمیت، اما مسلما این بهترین کار برای جنبش دانشجویی محسوب نمی‌شود و در شرایط حاضر تیر خلاص را به پیکره نحیف جنبش دانشجویی شلیک می‌کند؛ چراکه آخرین شاخصه‌های جنبش بودن فعالیت دانشجویان سیاسی را نیز از بین می‌برد. مسئله مهم دیگری نیز که مطرح است، مسئله تعیین استراتژی‌های مفید و سنجش صحیح هزینه و فایده است که مربوط به عالی‌ترین سطح فعالان مجموعه تحکیم و شورای مرکزی آن می‌شود. اینکه در چه شرایط و در کجا باید تا چه حد قائل به هزینه دادن بود و در قبال هزینه‌های وارد آمده، در کجا و از چه طریق می‌توان بیشترین فایده را به‌دست آورد؟ تشخیص اینکه برای مثال حرکات پرهزینه پنج، شش نفری تا چه حد می‌تواند به سود مجموعه تحکیم باشد و صادرکردن بیانیه‌ها و اعلامیه‌ها در چه زمان و در چه صورتی می‌تواند مفید واقع شود، مسئله‌ای حیاتی است که بیشتر مربوط به اعضای شورای مرکزی مجموعه می‌شود و نیازمند درایت خاص آنان در این زمینه است. اما برای برون‌رفت از وضعیتی که دفتر تحکیم بدان دچار شده است و ایستایی و عدم‌فعالیت لازم در آن موجبات شکل‌گیری کشمکش‌های داخلی را نیز فراهم کرده، بهترین کار چیست؟
از طرفی فشار به انجمن‌های اسلامی در سال‌های اخیر به صورتی مداوم در حال افزایش است و از طرفی با ضعف روزافزون قدرت درونی این جنبش روبه‌رو هستیم. شعار دوری از قدرت دفتر تحکیم، این روزها به عدم‌تعامل شفاف با منابع قدرت بدل شده است و بحران اعتماد هم در میان فعالان این مجموعه بیش از پیش قوت گرفته است. در واقع آنچه این روزها در مجموعه تحکیم صورت می‌گیرد به نوعی تکرار غیرمدبرانه و عقیم از تحکیم قدرتمند سال‌های اولیه دهه ۸۰ است. اگر تحکیم در آن هنگام منافع مجموعه را در قطع همکاری با احزاب اصلاح طلب می‌دید، مسلما شرایط زیست مجموعه در دوران دولت آقای خاتمی را در نظر می‌گرفت، اما آیا امروز در پس تداوم این تصمیمات، عقلانیتی موقعیت محور حاکم است یا عقلانیتی پیشینی و رجوع ساده‌ای به تصمیمی پیش پا افتاده. آیا امروز دفتر تحکیم خود را بی‌نیاز از گفت‌وگو با احزاب باقیمانده در قدرت می‌بیند یا تنها می‌خواهد با برداشتی ساده‌بینانه از شعار اصیل «دوری از قدرت» هرگونه ایجاد ارتباط با احزاب را در زمینه‌های مختلف تکفیر کند. از طرفی اگر درایت و هوشمندی و استحکام لازم برای ایجاد ارتباط با گروه‌های حامل قدرت وجود نداشته باشد، به نظر می‌رسد با توجه به ضعف‌های درونی مقطعی و بلندمدت این روزهای مجموعه، امکان هضم در این مجموعه‌ها نیز وجود دارد. مسئله آنجا پیچیده‌تر می‌شود که برای رهایی از وضعیت دورنی مجموعه نیز نیاز به خونی تازه و طرحی تازه وجود داشته باشد. شرایط فعلی جنبش دانشجویی، بدون شک نیازمند راهکارهایی جدید برای بالابردن کارآمدی، پایین‌آوردن هزینه‌های کار تشکیلاتی و افزایش کیفی و کمی دانشجویان فعال است؛ چراکه وضعیت فعلی وضعیتی فرسایشی است که تداومش می‌تواند حتی به نابودی مجموعه‌ای منجر شود که به همت فعالانش در سال‌های پس از دوم خرداد به مجموعه‌ای مقتدر، مستقل و تاثیرگذار تبدیل شده بود.
در آخر، به نظر می‌رسد تنها راه بازگشت تحکیم به عرصه قدرت حقیقی نه حقوقی که لازمه اصلی یک جنبش اجتماعی است، تجدیدنظری اساسی در کنشگران این مجموعه و اجازه وارد شدن نیروهای دارای تفکراتی جدید و همچنین آماده برای فعالیتی اضافه بر سازمان به منظور بازگرداندن مجموعه به جایگاه اصلی خود است. دفتر تحکیم امروز به نیروهایی مومن به اهداف جنبش، کارآمد، باتدبیر، دارای توانایی و درایت لازم برای افزایش ارتباط با سایر جنبش‌ها و نهادهای دارای قدرت و دارای عقلانیتی موقعیت‌محور برای تعیین تاکتیک‌ها و استراتژی‌های مقید و کم‌هزینه همچنین باانگیزه بیشتر است.
البرز زاهدی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید