جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

بازخوانی رویدادها در صحنه سیاسی خاورمیانه


بازخوانی رویدادها در صحنه سیاسی خاورمیانه
پیگیری حوادث به ظاهر گوناگون در جغرافیای سرزمینی خاورمیانه برای آشنایان با الفبای سیاست بین الملل، شکی باقی نمی گذارد که تعدد سوژه ها الزاما به معنای اختلاف در ماهیت آنها نیست چه بسا رویدادها و رخدادهای متفاوت که هویتی هم سنخ داشته و برای رسیدن به یک نتیجه مدیریت می شوند. مهم فهم متد شکل گیری و شناخت هدف آن و رمزگشایی از پیام های ارسالی است.
برای کالبد شکافی موضوع به بررسی چند سوژه مشابه می پردازیم:
۱) در صحنه فلسطین آنچه که در سال های اخیر شاهد بوده ایم عبارت است از اینکه پس از سال ها مبارزه و پشت سر گذاشتن انتفاضه مردم فلسطین سیر حوادث در آخرین مرحله به روی کارآمدن دولت مردمی «اسماعیل هنیه» در یک انتخابات آزاد و دموکراتیک منجر شد که این مسئله خود باعث اختلاف بین سازمان حماس و تشکیلات فتح شد. کشمکش بین این دو به اخراج «فتح» از غزه توسط «حماس» انجامید. پس از آن محاصره شدید غزه توسط رژیم اشغالگر قدس با هدف تسلیم فلسطینی ها و کنار گذاشتن حماس از قدرت رقم خورد اما با مقاومت بالای مردم در غزه، اکنون رژیم اشغالگر به یک آتش بس معنا دار تن داده و حاضر به مبادله زندانیان و شهدا و بازنمودن گذرگاههای غزه شده است. این واقعیت یک امتیاز است یا الزام؟
۲) در عرصه لبنان پس از جنگ ۳۳ روزه و عدم پیروزی رژیم اشغالگر و آمریکا از تهاجم به جنوب لبنان و قبول شکست، سعی کردند با اجرای مانورهای متعدد روحیه از دست رفته فرماندهان و سربازان خود را بازیابی کرده و با انواع دخالت ها و اشکال تراشی های بی مورد مانع از انتخاب رئیس جمهور و تشکیل کابینه شوند. اما نهایتاً آمریکا و هم پیمانانش در کنفرانس دوحه از موضع خود عقب نشینی کرده و به انتخاب رئیس جمهور و شکل گیری دولت وحدت ملی لبنان تن دادند.
سپس در حوزه رو دررویی با حزب ا...، هم تبادل زندانیان و کشته ها را پذیرفته و هم بر پیروزی مقاومت صحه می گذارند. این واقعیت امتیاز است یا الزام؟
۳) در میدان سوریه پس از نزدیک به چهل سال اشغال بلندی های جولان و به سر بردن در حالت دشمنی و نفی هرگونه مذاکره در خصوص این منطقه، فتح باب مذاکره آنهم در خصوص جولان و نشان دادن چراغ سبز به سوریه که علامت هایی دال بر قابل معامله دانستن مورد اختلاف نمایان شده است برای چیست؟ این واقعیت امتیاز است یا الزام؟
۴) در صحنه عراق همین فضا البته به گونه دیگری در حال مدیریت است. با یک توافقنامه امنیتی که قرار بود بین آمریکا و عراق امضاء شود آمریکا به هدف نهایی خود که همان تسلط بر جغرافیا و قدرت عراق است نایل شده و بزرگترین امتیاز را در خاورمیانه به دست می آورد. اما با مقاومت علما و مردم عراق، عقب نشینی کرده و نه اینکه بحث توافقنامه فعلاً کمرنگ شده و تا حدی از دستور کار خارج می شود؟ بلکه در ارتباط ویدئو کنفرانس بین بوش و المالکی نخست وزیر عراق، سخن از توافق بر سر جدول زمان بندی خروج نظامیان آمریکایی به میان می آید. این واقعیت امتیاز است یا الزام؟
۵) و اما ایران، پس از قطعنامه های شورای امنیت و آشکار شدن نتایج کم یا بیش تحریم ها و بعد از آنکه با اجرای رزمایش هایی چند، توسط رژیم اشغالگر قدس و آمریکا تیزی تهدید را به ایران نشان دادند به یکباره در مقابل مقاومت مردم و دولت عقب نشینی کرده و سخن از مذاکره بدون پیش شرط و با حضور فرد شماره سه وزارت خارجه آمریکا آن هم با این عجله چه معنایی می تواند داشته باشد؟ این واقعیت امتیاز است یا الزام؟
به نظر می رسد این حوادث قطعات جدا افتاده یک پازل می باشند که باید در یک راستا تعریف شوند تمامی نیروهایی که در این رویدادها به عنوان طرف مقابل نظم بین الملل قامت افراشته اند دوستان انقلاب اسلامی بوده و موجودیت رژیم اشغالگر قدس و حضور آمریکا را در منطقه به چالش گرفته اند و ایران نقطه کانونی و جوشان این تحولات به شمار می آید. پس از سال ها درگیری و تهدید نظامی و بسربردن در شرایط خصمانه و تجربه ناکامی های متعدد، نظام بین الملل و به عبارت بهتر تیم نئومحافظه کار حاکم بر کاخ سفید به این نتیجه رسیده که یکبار شاید برای همیشه شرایط تشویق و پاداش را آزمون کند و مذاکره در شرایط برابر را جستجو نماید تا بلکه بتواند در کنار ترمیم پل های پشت سر، اهداف آینده را هم پوشش دهد. این رفتار چند معنا می تواند داشته باشد.
۱) سالها دشمنی و زدن بر طبل تهدید و جنگ چه دستاوردی برای نظام بین الملل داشته جز اینکه گروه های معارض را در فضای رقابت مقاوم تر و توجه جهانی را به آنها جلب و پیام مقاومت را در میان نسل های بعد آنها گسترش داده است. به عبارت بهتر شرایط فعلی نتیجه مقاومت جانانه و آرمانی مردمی می باشد که در صحنه نبرد، چیزی برای باختن ندارند و هستی خود را در کف نهاده به میدان آمده اند اینان از مرگ باکی نداشته آن را فوض عظیم می دانند در برابر چنین انسان های پاک بازی چاره ای جز اعتراف به شکست و تن دادن به شرایط آنها باقی نمی ماند. هرچند قربانیان و خسارت های فراوان ببار آمده است اما سنت الهی همیشه همین بوده است. پیروزی های بزرگ رهین صبوری ورزیدن و استقامت است «و جزا هم بما صبر و اجنه و حریرا» انسان-۱۲
۲) در نگاه دیگر تیم نئومحافظه کار و حزب جمهوری خواه آمریکا ازنظر مجموعه فضای جهانی و نگرش افکار عمومی در داخل در وضعیت کیش و مات قرار گرفته و تمامی برگ های خود را هزینه نموده ا ست تا جائیکه کاندیدای ریاست جمهوری آنها، گام به گام در برابر اوبامای جوان و دموکرات عقب نشینی می کند به گونه ای که از هم اکنون در انتخابات آینده باخته صحنه تلقی می شوند. لذا شیوه بازی خود را تغییر داده و حاضرند برای تعدیل فضای جاری و ترمیم افکار عمومی هم صدا با نخبگان آمریکایی آخرین برگ خود که همان پیش شرط تعلیق در پرونده هسته ای ایران است را هزینه نمایند و از آن بگذرند تا با همراه نمودن ایران کل فضای خاورمیانه را دگرگون کرده و بازی برد- برد را به نمایش بگذارند در این شرایط ایران، با مقاومت بر حق خود، به حق قانونی خود می رسد و آمریکا هم در وضعیت جدید ضمن بهبود جایگاه وکسب بخشی از اعتبار از دست رفته نیم نگاهی هم به کرسی ریاست جمهوری خواهد داشت.
۳) ازطرف دیگر می توان قدری عمیق تر هم به مطلب نگریست تا غافلگیر نشده در کنار رصد پیروزی ها که درست هم می باشد به عنصر فریب و دیپلماسی خدعه هم توجهی کنیم در این دیدگاه عقب نشینی های فوق حاصل این تحلیل می باشد که دستگاه تصمیم گیر آمریکا در قالب بسته تشویقی این امتیازها را واگذار می کند تا شاید بتواند به این وسیله اهرمهای قدرت ایران را از کارایی انداخته و در نهایت او را مجبور نماید تا در میدان هسته ای امتیاز نهایی را واگذار کند لذا اروپا هم به عنوان پادوی سیاست خارجی آمریکا به میدان می آید و مجموعه ۱+۵ به اضافه رژیم اشغالگر قدس معماران نقشه راه می شوند (ایده تشکیل گروه کشورهای اروپایی و شمال آفریقا تحت عنوان اتحاد برای مدیترانه آن هم در این موقعیت زمانی در همین رابطه قابل تحلیل می باشد هر چند اهداف دیگری را نیز دنبال می کند) تا ایران محروم شده از همه بازوهای قدرت را در گوشه رینگ گیر انداخته و برگ برنده او را که همان غنی سازی اورانیوم می باشد به نحوی از دستش خارج نمایند. این مرحله نیاز به درایت و بصیرت و زیرکی دارد تا بتوان شرایط را مدیریت نمود در چنین وضعی این بازیگر هسته (به زعم آنها) به یک رزمایش تمام کننده دست زده و شلیک موشکهای فلج کننده کل تئوری آمریکا را از کارکرد انداخته و طراحان را در یک گیجی نابودکننده گرفتار و حوزه های قدرت ایران مجدداً احیا می گردد. از طرف دیگر با باز گذاشتن فضای مذاکره و نگرش مثبت به بسته پیشنهادی ۱+۵ و ارائه پیشنهادهای سازنده و اصولی با قدرت تمام به پای میز مذاکره می نشیند که: «لایحمل هذا العلم الا اهل البصر والصبر.
غلامعباس رفیعی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید