جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

مبارزه‌ی گیج یا گیجی در مبارزه!


مبارزه‌ی گیج یا گیجی در مبارزه!
در جهان امروز که خیلی پیش‌رفته شده است، رویدادها با چنان ‌سرعتی پدیدار می‌شوند که موضع‌گیری و تحلیل آن‌ها بسیار پیچیده و سرگیجه‌آور شده است:
به سادگیِ آب خوردن، کشورهای عراق و افغانستان مورد تجاوز نظامی قرار می‌گیرند و انتظار است که راحت در حلقوم فرو روند! کشور یکپارچه‌ی یوگسلاوی با هجوم نظامی برق‌آسا و وحشیانه به خاک و خون کشیده می‌شود و آن را قانونا به چند پاره تقسیم می‌کنند و آب از آب تکان نمی‌خورد! کوزووی شیفته‌ی دموکراسی، خود را مستقل می‌کند و آمریکا و اروپا با جشن و پای‌کوبی آن را به رسمیت می‌شناسند. گرجستان به منطقه‌ی خودمختار اوستیا حمله می‌کند و دست به نسل کشی می‌زند، صدایی از صدای کشورهای متمدن همسو برنمی‌آید. روسیه، گرجستانِ متجاوز را به عقب می‌راند، فریادها زمین و زمان را پر می‌کند و روسیه که خود نیز داستانی سرگیجه‌آور از فروپاشی و تکه تکه شدن شوروی داشته است، مورد بی‌مهری وقیحانه‌ی دیگر شرکای قبلی‌اش قرار می‌گیرد که آنان تا دیروز برایش کف می‌زدند!!
آمریکا و دیگر دوستان ناتویی‌اش برای کمک به مردم آواره‌ی خانه خراب گرجی با ناو و کشتی جنگی به منطقه می‌روند و در سواحل گرجستان لنگر می‌اندازند تا با چنین نیروی نظامی‌ای به این اهالی بدبخت که هنوز مجسمه‌ی استالین را در شهر زادگاهش حفظ کرده بودند نان و غذا برسانند.
داستان گیجی و درهم و برهم شدن امور به همین مختصر ختم نمی‌شود، آمریکا هیچ علاقه‌ای ندارد که عوامل پیدایی القاعده را که زاده‌ی عربستان بوده‌اند، مورد کنکاش قرار دهد، کاری ندارد که در عربستان هنوز که هنوز است زنان در عصر بربریت قرار دارند و از کم‌ترین حقوق اجتماعی، مدنی، سیاسی و حق حیات آزاد برخوردار نیستند. کشورهای نظیر عربستان که خوشبختانه در جنوب منطقه‌ی ما ایران به فراوانی یافت می‌شوند و بدبختانه بعضی از آن‌ها در «شکل» آن‌چنان پیش‌رفت کرده‌اند که بی‌پروا و به‌طور نجومی سرمایه‌های مردم ایران را با نشان دادن درِ باغ سبز می‌بلعند، آن‌چنان مورد حمایت «دموکراسی» قرار می‌گیرند که دهان بلهوسان وطنی را آب می‌اندازد!!
واقعا هم گیج کننده است، کم کم آدمی را وادار می‌سازند که به خود شک کند! مگر می‌شود همه و همه ره به خطا روند؟ آمریکا و دیگر دوستانش در ناتو و دیگر نوکران دست دوم و چندمش، هر جماعتی با هر نگرش و اهدافی را سر کار گذاشته است. شما سلطنت‌طلب هستید، نزد آمریکا و دارودسته‌اش جایی دارید. شما جمهوری‌خواه هستید، جای دیگری برایتان درنظر گرفته شده است. شما مذهبی هستید، بوش که خود اهل مذهب و مسلک است، جایی ویژه برایتان دارد. شما ملی هستید، آمریکا آنقدر متواضع و خودانتقاد است که برای «اشتباهش» در ۲۸ مرداد عذرخواهی می‌کند و امروز جایگاهی مخصوص برایتان اختصاص داده است. شما کمونیست و چپ از هر نوعش هستید، آمریکا همه‌ی کینه‌های تاریخی را فراموش کرده و ابدا ماجراهای شیلی، اندونزی، ایران و دوره‌ی مک‌کارتی خودشان را که کمونیست کشتن صفت مشخصه‌ی همه‌ی آن دوران‌ها بوده است فراموش می‌کند و با آغوش باز برای هر گروه چپی که هر رنگ و بویی داشته باشد، چه خودشان را کمونیست بدانند و چه قبلا کمونیست بوده‌اند و حالا سوسیال دموکرات شده باشند و بالاخره برای هر آدمی که بتواند گوشه چشمی در راستای منافعش داشته باشد، برایش جایی را درنظر دارد.
آمریکا، سخاوتمندانه صدایش VOA را در اختیار هرکس قرار می‌دهد و بسیار علاقمند است تا خبر رسانی کند: «ما خبر می‌دهیم انتخاب با شماست».
واقعا که داستان گیج‌کننده است! همه‌ی امور و مسایل و موضوعات درهم قاطی شده‌اند... حاکمیتی داریم که امر مبارزه برای هر دگراندیشی را آن‌چنان تنگ و مخدوش کرده است که توسل به هر وسیله‌ای را برای آنان قابل توجبه کرده است!
این حاکمیت سفید و سیاه را در یک کاسه ریخته است و همگی آنان را با یک چوب می‌زند!! شعار در نطفه خفه کن را بهترین شیوه برای استمرار سلطه‌ی خود می‌داند و متاسفانه راه و شیوه‌ی پروسه‌ی رشد جامعه را به خود و مخالفانش وارونه آموزش می‌دهد: تقدم کینه‌ و نفرت از هم... و نه اندیشه و حرکت برای رشد اجتماعی و تاریخی جامعه‌ی ایران و جهان. در چنین قالب و حالتی دو طرف قضایا، مسایل را از زاویه‌ی انتقام نگاه می‌کنند و همین امر بوده است که فاجعه‌ی کور قتل‌عام‌های سال ۶۷ و در ادامه را به‌وجود آورده است. همین است که امروز ریز و درشت مخالفین، همه‌ی تنگناها و فجایع جامعه‌ی ایران را، مطلقا به حاکمیت نسبت می‌دهند و حاضر نیستند کم‌ترین نگاهی به آن‌سوی قاره بیاندازند و کمی هم بین این و آن ارتباط برقرار کنند. در این گیجی که انتقام حرف اول را می‌زند، هر سخنی به گوش‌ها مشکوک می‌رسد و هر گوشی مطابق امیال فسیل شده در مغزش، به تفسیر و تعبیر می‌پردازد.
دیگر کسی کاری ندارد که مثلا چرا توده‌های میلیونی عرب از احمدی‌نژاد حمایت می‌کنند و سران همان کشورها، عاشقان آمریکا هستند!! ابراز همین جمله شما را در یک صف و خطی قرار می‌دهد که از پیش ارباب بزرگ برایتان جاسازی کرده است!! شما با همین حرف است که احمدی نژادی می‌شوید!! پس برای این که در صف بمانید باید در هر نوشته‌ای چندین ناسزا و بد دهنی بگنجانید تا صف شما کاملا معلوم شود، ابدا مساله این نیست که حرکت چه باید باشد و جامعه باید با چه وسایل و امکاناتی به چه سمت و سویی برود، مهم این است که شما در صفی قرار بگیرید که این طرف و یا آن طرف برای شما درنظر گرفته‌اند!! واقعیت این است که شما نباید حضور داشته باشید. دیگران به‌جای شما حضور دارند و مسیر و خط موجود را که فقط دور خود چرخیدن است به شما دیکته می‌کنند و شما به‌طور خودآگاه و ناخودآگاه از آن پیروی می‌کنید.
در یک نوشته می‌توان انتقاد کرد، می‌توان انبوه زندانیان سیاسی را برای یک کشور و هرکشوری فاجعه نامید، می‌توان دیکتاتوری را تعریف کرد و انواع و اقسام آن را چه در شکل مذهبی و چه در شکل دموکراسی آمریکایی مورد بررسی و شناخت قرار داد. اما هیچ لزومی ندارد که در هر نوشته‌ای چاشنی انتقام برای انتقام جا خوش کند تا جایی که خواننده فقط با تکرار الفاظی روبرو شود که از آن بوی توهین و تحقیر می‌آید. تحلیل با توهین فرق دارد. توهین بازتاب حالت انتقام است که می‌خواهد تهیج کند و خودی نشان دهد! اما تحلیل و بررسی مباحثی باز می‌کند که می‌توان با هر زبان ممکن و در هر شرایط دیکتاتوری نیز منظور را بیان نمود. چگونه است که مجلس دومای روسیه از چپ افراطی گرفته تا راستِ راست، بر سر موضوعی به نام گرجستان به اجماع می‌رسند و همگی بر دخالت آمریکا معترض می‌شوند... اما در ایران چنین نمی‌شود؟ در این‌جا انتقام است که حرف نخست را می‌زند و متاسفانه در این امر دو روی یک سکه شبیه و مانند یک‌دیگر شده‌اند، با این تفاوت که یک طرف دستِ پر را دارد و طرف دیگر مظلوم است! اما در این میانه آن که از آبِ گل‌آلود ماهی می‌گیرد، فقط آمریکاست و جالب است آن‌چه در این کشاکش کاملا قلب می‌گردد، همانا همان مبارزه‌ی طبقاتی‌ست که هر گرایشی خود را وابسته به آن می‌داند!.
به‌هرحال مبارزه در گیجی هم حد و اندازه دارد!
اعتقاد براین است که نباید در مسیر اهداف آمریکا گام برداشت. در هیچ شرایطی، هیچ کاری ارزش گماشتگی آمریکا را ندارد. آمریکا را راهبر اپوزیسیون نکنید. با صدای آمریکا VOA الفت برقرار نکنید. آمریکا هیچ ملتی را دوست نداشته و تا وقتی امپریالیسم باقی بماند هیچ ملتی را دوست نخواهد داشت. آمریکا دشمن شماره‌ی یک است و گروه کثیری از چپاولگران داخلی که در حاکمیت نیز قرار دارند، در عمل، خادمان آمریکا هستند که دگراندیشان وطن‌خواه و بشردوستان میهن را انتقام‌جویانه سرکوب می‌کنند و با این اعمال خود آمریکا را شادمان می‌سازند. جلوگیری از مراسم سالگشت کشتار خاوران، دستگیری روزنامه‌نگاران، محکومیت‌های سنگین برای بشر دوستان، ازهم پاشی اتحاد دانشجویان، کارگران و معلمان و پذیرش روبه افزایش اجاره‌ی مسکن‌ها، گرانی‌ها و در خدمت ابر سرمایه‌داران بودن، ره به ناکجاآباد می‌برد. امید است که در این مسیر آمریکا پرچم‌دار نباشد که اگر چنین شود، ناکجاآباد هم برای هیچ کس باقی نمی‌ماند. آمریکای امپریالیسم، حیله‌گر و دشمن است.
در این موردِ بخصوص کم‌ترین «گیجی» وجود ندارد. اگر قبول ندارید، بدون انگ زدن و متهم کردن، استدلال کنید تا باشد که رفته رفته و در همه‌ی موارد از «گیجی» بدرآییم.
هادی پاکزاد
صدای مردم
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید