یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

گرجستان ۲۰۰۸، تکرار مجارستان ۱۹۵۶


گرجستان ۲۰۰۸، تکرار مجارستان ۱۹۵۶
بحران گرجستان، این جمهوری سابق اتحاد جماهیر شوروی، بطور ترسناکی یاد آور یکی از تراژدی های جنگ سرد، یعنی انقلاب سال ۱۹۵۶ مجارستان است. در آن سال بعد از آنکه انقلابیون مجار، کنترل مسکو بر این کشور که از اقمار شوروی بود را به چالش کشیدند، تانکها و نیروهای روس به مجارستان هجوم بردند. آنها به قیمت کشتار ۲۵۰۰ مجارستانی، آن انقلاب را سرکوب کردند. در آن سال هم مثل تراژدی امسال گرجستان، ایالات متحده برای توقف حمله شوروی کاری صورت نداد. دولت دوایت آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا تنها به ابراز عبارات پرهیزگارانه اکتفا کرد.
هرچند دولت آیزنهاور تکذیب کرد، اما ما اکنون بر اساس مدارکی که اخیرا از حالت سری خارج شده است می دانیم که دولت ایالات متحده محرک انقلاب مجارستان بود. رادیو اروپای آزاد، که یکی از عروسکهای خیمه شب بازی سازمان سیا است، برای مجارستان برنامه هائی پخش می کرد که به انقلابیون مجار القاء می کرد می توانند روی کمک ایالات متحده حساب کنند - اما آن کمک کمکی بود که دولت آمریکا آماده ارائه آن نبود.
نتیجه گیری ای که چارلز گاتی در کتاب معتبری خود در سال ۲۰۰۶ کرده را در اینجا می توان بطور مشروح نقل قول کرد، چرا که مستقیما در باره رویدادهای امروز گرجستان صادق است:
اطلاعاتی که جدیدا به دست آمده نشان می دهد که ایالات متحده زمانی که امید مجارها را به کمک خود، زنده نگه داشت تا چه حد از روی دو روئی بود چرا که حتی خود را آماده هم نکرده بود که به لحاظ نظامی و یا دیپلماتیک به آنها کمک کند. نقش ناتو را هم که می توان به این عبارات خلاصه کرد: اقدام بی اقدام، فقط حرف. سیاست اعلامی رسمی دوایت آیزنهاور مبنی بر پس زدن استبداد و آزادی هم که چیزی نبود جز، ریاکاری ناشی از خود فریبی،هدف آشکارتر راضی ساختن جناح راست افراطی حزب جمهوری خواه به رهبری سناتور جوژف مک کارتی و بیرون راندن دمکراتها از کاخ سفید بود.
در بحران کنونی، میخائیل ساکاشویلی، رئیس جمهور گرجستان، با اعزام نیرو به اراضی مورد اختلاف اوستیای جنوبی و بارش گلوله های توپ و راکت بر روی تسخینوالی، مرکز این استان، که منجر به مرگ تعداد نامعلومی از غیرنظامیان در این ناحیه شد، به دامی مانند دامهای شوروی سابق افتاد. در ۱۹۵۶ هم نیروهای شوروی با نیروئی نابرابر و وارد آوردن تلفات انسانی بیشتر به مجارستان عکس العمل نشان دادند. این بار هم ایالات متحده تنها توانست حرف پیشکش کند و نه کمک قطعی به گرجی ها.
باور کردن این موضوع دشوار است که گرجی ها هم مانند مجارهای ۱۹۵۶، بدون اعتقاد به اینکه می توانند روی حمایت ایالات متحده حساب کنند، اینگونه شتابزده وارد عمل شده باشند. کندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا تکذیب می کند که دولت بوش محرک مخفی گرجستان بوده است. اما بر خلاف این حرفها، یک منبع از وزارت امور خارجه ایالات متحده گفت رایس در ماه ژوئیه بطور ویژه به ساکاشویلی هشدار داد که از تحریک روسیه بپرهیزد.
اگر این اطلاعات صحت داشته باشد، آنگاه می توان استنتاج کرد که جان مک کین، کاندیدای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری پیش روی آمریکا از حزب جمهوری خواه، به احتمال فراوان عامل تحریک پنهانی گرجستان بوده است. اول اینکه مک کین دارای خط ارتباطی ویژه و مخصوصی با ساکاشویلی بوده است. رندی شوینمان، مشاور ارشد سیاست خارجی مک کین، از شرکای یک شرکت دو نفره است که لابی گر استخدام شده و اصلی دولت گرجستان در آمریکا است. تا ماه مه گذشته که مک کین محدودیت های جدیدی برای لابی گرها اعمال کرد، شوینمان از آن شرکت پول دریافت می کرد.
در روز ۱۷ آوریل سال میلادی جاری، شوینمان در حالی که هنوز از گرجستان پول می گرفت، به برقراری یک مکالمه تلفنی میان مک کین و ساکاشویلی کمک کرد.
دوم اینکه، برخلاف اکثر سناتورها که در اعمال سیاست خارجی فردی خود عجله به خرج نمی دهند، مک کین از سبک و سیاق خودش تبعیت می کند و به کسی ، حتی به رئیس جمهور ایالات متحده احترام نمی گذارد. سوم اینکه مک کین از بحران گرجستان سود برده است. پاسخ سریع و جنگجویانه مک کین به اقدامات روسیه در گرجستان درست مانند شعار رهائی آیزنهاور، محبوبیت اندک و لرزان او در جناح راستگرای حزب جمهوری خواه تقویت کرد.
مک کین همچنین از اوضاع گرجستان برای عرض اندام به عنوان جنگجوئی با تجربه که آماده نبرد بر علیه طغیانگر است. او با این کار نشان داده است که تجربه سیاست خارجی اش با تجربه سیاست خارجی باراک اوباما، رقیب وی از حزب دمکرات به شدت مغایرت دارد.
از زمانی که این بحران بروز کرد، مک کین تمام توجه خود را مثل لیزر بر روی گرجستان معطوف کرده است و این امر بسیار به نفع وی تمام شده است. بر اساس نظر سنجی دانشگاه ملی کینیپیاک که در روز ۱۹ اوت امسال برگزار شد، وی از زمان نظر سنجی اوایل ماه ژوئیه به این سو، چهار امتیاز از اوباما پیشی گرفته و در نظر سنجی ها به لحاظ اینکه کدام کاندیدا برای معامله با روسیه کفایت بهتری دارد، دو به یک از اوباما جلو است.
هرچند مک کین رسما سخنگوی دولت بوش نیست اما ساکاشویلی احتمالا هرگونه ارتباط با کاندیدای گستاخ ریاست جمهوری آمریکا از حزب جمهوری خواه را بسیار جدی می گیرد. مک کین هم مانند سازمان سیا در بحران سال ۱۹۵۶ به احتمال فراوان به رئیس جمهور گرجستان در باره حمایت آمریکا از اقدامات او تضمین هائی بیش از حد توان دولت ایالات متحده داده است.
جان مک کین لااقل باید خیلی چیزها را توضیح دهد. او باید نقش دقیقی را که آن لابی گر مزد بگیر در شکل گیری سیاستهای وی در قبال گرجستان و روسیه ایفا کرد، توضیح بدهد. او باید توضیح بدهد چرا با اینکه می داند شوینمان در نهایت از عواید شرکت یاد شده سود خواهد برد، آن لابی گر را هنوز به عنوان مشاور سیاست خارجی خودش حفظ کرده است.
مک کین باید بگوید که در مکالمه روز ۱۷ آوریل خود با ساکاشویلی و در تماسهای خصوصی ای که می گوید با وی دارد دقیقا چه چیزی به او گفته است. در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، مردم این کشور لایق کمتر از این درخواست نیستند. ما (مردم آمریکا) نباید برای فهمیدن اینکه واقعا در گرجستان چه اتفاقی افتاد دهها سال منتظر بمانیم.
الان لیشتمان استاد تاریخ دانشگاه آمریکن در واشنگتن دی سی و مولف کتابی است تحت عنوان کشور پروتستانی سفیدپوست ها.
ترجمه: فاطمه سادات رضوی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید