جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

چه کسی رئیس جمهور شود؟


چه کسی رئیس جمهور شود؟
هفت ماه زمان کمی نیست تا داوطلبان کاندیداتوری در انتخابات ریاست‌جمهوری دهم شال و کلاه کرده عازم گردنه سخت و نفسگیر بالاترین رقابت سیاسی در ایران شوند و از سوی دیگر، زمان زیادی هم نیست، چرا که هنوز بسیاری از نامزدها، خواهان روزها و شبهایی هستند که از گردنه تردید به درآمده و دل یک دله آمدن یا نیامدن کنند که همین خود زمانی چند ماهه را تلف می‌کند.
اما در همین فرصت متناسب‌الاجزای کم و یا زیاد باقیمانده، باید ما مردمانی که قرار است رأی بدهیم و از صندوق‌های سفید جادویی خود، مولودی سیاسی و مبارک را به بیرون آوریم، بیشتر به این بیندیشیم که چه کنیم تا روزگاری بهتر و رو به رشدی داشته باشیم؛ چه کنیم تا به تعبیر روایات اسلامی به گناه غفلت و حرمان نعمات الهی دچار نشده و امروزمان چونان دیروز و یا بدتر از آن نباشد؟ این پرسشی است که باید با پاسخ‌هایی سنجیده آن را بدرقه کنیم تا با دست پر به دیدن بزرگترین نبرد سیاسی کشور برویم.
مشکل‌هایی که در دوره های گذشته انتخابات اعم از مجلس و ریاست‌جمهوری، پس از راهیابی کاندیداها به منصه ظهور رسید، چه بوده که هر بار بدتر از بار گذشته عبرت نگرفته و بر آن سنگ لغزیدیم؟
اصولا رئیس‌جمهور خوب و کارآمد چگونه باید باشد؟ آیا شخص برای تصدی پست عالی‌ترین مقام اجرایی کشور، مهم است یا یک فکر؟ یک برنامه و مسلک؟
اینها اصلی‌ترین قالبی است که باید برای پشت سر گذاشتن بی‌دغدغه راهی که هر ساله ـ به طور میانگین ـ در ایران پدید می‌آید، باید به آنها توجه و وجدان خود و اطرافیان را درباره آنها بی‌نیاز کرد.‌
اما پاسخ‌هایی که اشاره‌وار می‌توان به این پرسش‌ها داد تا مشخص شود در دور بعدی چه کسی بهترین خواهد بود، در ادامه می‌آید تا فضای این نوشتار تصویری از خواست خود ارایه کند.
مستشرقان و جهانگردانی که از گذشته‌های دور تا به امروز به ایران سفر کرده‌اند، همواره صفاتی را به عنوان توشه مشترک خود درباره ویژگی‌های شخصیتی ایرانیان به همراه آورده و برشمرده‌اند که از مهمترین آنها، می‌توان به احساسی بودن و عاطفی تصمیم گرفتن بیشتر ایرانیان اشاره کرد. البته آنان تعابیر نادرستی چون دمدمی مزاج بودن را به کار می‌برند که به دلیل خلط مصادیق، منجر به چنین تعبیر موهنی شده است، وگرنه بهترین عبارت، همان غلبه احساسات و عواطف در تصمیم‌گیری‌های جمعی ایرانیان بر اندیشه فردی و شعور عقلانی است.
این ویژگی به همان اندازه که می‌تواند منفی باشد، همان قدر خروجی‌های مثبتی دارد که در جای خود باید به آن پرداخته و آن را حلاجی کرد.
با در نظر داشتن این مطلب که خود نیز کم و بیش بدان آگاهیم و از آن نالان(!) باید اذعان کرد که مهمترین نقیصه‌ای که در رقابت‌های انتخاباتی گذشته، جامعه را دچار آشوب سیاسی کرده و در هر دوره‌ای، پیامدهای ناگواری را ـ در صورت انتخاب نادرست ـ متوجه کشور کرده، همین پدیده احساساتی بودن و شتابزده تصمیم گرفتن است.
در برخی دوره‌ها، بغض و کدورت ناشی از عملکرد مدیران پیشین، دردسری دوباره و بدتر از گذشته به همراه داشته و در دوره‌هایی نیز محبت بیش از اندازه بیشتر رأی دهندگان به شخص و یا مرامی خاص، موجب شده تا از چاه به در آمده و در چاله بیفتیم. هیچ گاه ـ در نزدیک به همه موارد ـ پیش نیامده تا فارغ از حب و بغض و تأثیراتی که از همین بابت بر روان و رأی ما گذاشته می‌شود، به خود آمده و بپرسیم که آیا رئیس‌جمهور در چهار سال آینده بر روان و احساس ما حکومت خواهد کرد یا این که ما هم به مانند انسان‌های دیگر، محتاج غذا، نان، اقتصاد، سیاست، فناوری و تکنولوژی هستیم؟ آیا کسی را که با مهر و غضب بر سر کار آورده‌ایم، با مهر و غضب ما را اداره خواهد کرد یا گزینه‌های دیگری از ابعاد گوناگون معیشتی، ما را نیز باید مد نظر قرار دهد؟
به نظر می‌رسد عیب اساسی در این میان، این است که به دور از افراط و تفریط به مسائل نگریسته نشده و راه بینابین را در پیش نگرفته‌ایم.
بنابراین، به جای این‌که اسیر و بنده شخص و اشخاص شویم تا صرفا حضور شخصی ما را مجاب به شرکت و رأی دادن کرده و یا این‌که دلباخته یک جریان، مرام و یا مسلکی شدیم که با دیدن آثار آن جریان سیاسی و فکری در برخی کاندیداها، آنان را شایسته اعتماد خود بپنداریم، بهتر است، شخصی را بیابیم تا در عین مدیریت شخصی شفاف با سابقه ای روشن، بهینه و به دور از فساد در گذشته و هم‌اکنون، تکیه بر مرام و برنامه‌ای داده باشد که تا اندازه‌ای، ولو در عرصه تئوریک و به دور از عالم واقع ، پاسخگوی پرسشگران و متفکران باشد.
چون تاکنون همیشه در چپ و راست این معادله متوقف مانده‌ایم، نتیجه این شده که هر دور را بدتر از گذشته می‌خوانیم و با گذر دوره‌ای دیگر بر آن، همان مطعون و مطرود ما مبدل می‌شود به اوتوپیای حاکمیت، و به همین دلیل فضایل و مناقب بی‌شمار است که پشت سر هم برای همین دوران گذشته مردد بین تشویق و تنبیه، ردیف می‌کنیم.
تجربه سه دهه حکومتداری کفایت می‌کند که امروزه رو یه دیگری کنیم. گذشته به خوبی نشان داده که ظهور و افول یک شبه نامزدهای انتخاباتی، به همان اندازه که برای شلوغ کردن فضا و به اصطلاح بازار گرمی سیاسی می‌تواند خوب باشد، برای سردرگمی و سرگیجگی رأی دهندگان هم نسخه خوبی است.
باید ایده‌آل رقابت‌های انتخاباتی خود را به گونه‌ای تعریف کنیم که هر نامزد و کاندیدای تازه و یا شناخته شده‌ای بنا بر قوانینی که همراه این تصمیم جمعی گرفته می‌شود، ملزم باشد که برنامه‌ها و اهداف خود در را در صورت انتخاب شدن ارایه کند. این الزام اگر با صرف ارایه برنامه باشد، می‌تواند چونان گذشته، مغشوش شده و در چنگال عوام‌زدگی و عوام‌فریبی گرفتار آید. از همین روی، قانونگذاران باید چهارچوبی مناسب برای این هدف در نظر بگیرند که به این برنامه‌های مورد ادعا و تبلیغاتی، ضمانت اجرا و پیگیری ببخشند.
یعنی اگر نامزدی خارج از آنچه گفته و تبلیغ کرده، رفتار نمود و مشخص شد که تنها برای تخریب دیگر نامزدها و برد انتخاباتی، سخنانی را بر زبان رانده است، حتی اگر ساز و کاری برای عزل و پس گرفتن مقام از وی نباشد و یا پدید آوردنش سخت باشد، باید تدبیری اندیشیده شود که مرجعی مطمئن و بی‌طرف، به روشنی و به دور از هر گونه چشم‌پوشی و مصلحت‌اندیشی، این لغزش‌ها و انحرافات را به مردم اعلام کرده و با این کار، افکار عمومی را به بازخواست و مطالبه آنچه برایش رأی داده و به پای صندوق‌ها رفته‌اند، وادارند.
هر چند تحقق چنین چیزی آن هم در فضای سیاست زده کنونی بسیار سخت و تا اندازه‌ای غیر ممکن است، اما گام گذاشتن در روند رسیدن به این هدف، ابزاری است تا با آن مردم همیشه در صحنه ما هر روز بیشتر و بهتر از دیروز پای صندوق سفید جادویی حاضر شده و با تردستی شگفت‌انگیز خود، نامزدهای اصلح را روانه خانه حکومت و مدیریت کنند.
و یقینا با تحقق این مهم، هیچ شک و شبهه‌ای نمی‌ماند در این که آن خوش اقبالی که از صندوق‌های سفید بیرون می‌آید، بدون شک، بهترین گزینه‌ای ـ و لو به طور نسبی ـ خواهد بود که لیاقت بر تن کردن ردای مدیریت و تصدیگری را داشته است.
با این راه، به خوبی مشخص می‌شود که چه کسی بهتر است رئیس‌جمهور شود، نه با افزودن مقرراتی چون داشتن فوق لیسانس و پنج سال مدیریت اجرایی و سرشناس بودن و...! که در پایان، کوله‌باری از اندوخته‌های علمی و یا کارنامه‌ای آکنده از نمره‌های سیاه و سپید در مدیریت غیر کلان را به ارمغان خواهد آورد.


همچنین مشاهده کنید