جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


وقتی خورشید سالمندی طلوع می کند


وقتی خورشید سالمندی طلوع می کند
پیرزن در خانه تنها نشسته، چشم به در دوخته تا کسی از راه برسد. پیرمرد در پارک منتظر آشنایی است که با او شطرنج بازی کند یا از گذشته های دور بگوید. مادربزرگ از جوانی و خواستگاران بی پایانش می گوید و از درد کمر و زانو می نالد وگردونه زندگی سالهاست که این چنین می چرخد.
بزرگی می گوید: «زندگی مثل یک بوم نقاشی است و این ما هستیم که طرح و رنگ آمیزی آن را شکل می دهیم.» اگر این جمله درست باشد، حتما به این نتیجه می رسیم که نمی شود نیمی از نقاشی را به گونه ای و نیمی دیگر را با طرحی دیگر کشید، یا به عبارتی اگر در طراحی دستی هنرمند نباشد، انتظار نقشی درخور تحسین کاری دور از منطق است. انسانها از زمانی که به سنین بلوغ می رسند، کماکان این توانایی را دارند که نوع حرکت بعدی خود را رقم بزنند، اگر چه ما منکر اثرات تربیتی و رفتاری دوران کودکی نیستیم.
امروزه ثابت شده موقعیت زندگی دوران خردسالی تعیین کننده احساسات و نوع و نگرش او به خود، دیگران و هستی در بزرگسالی است. ولی با پیشرفت علم در حیطه روانشناسی و خصوصا خودشناسی امروزه با مرور و نگرشی مجدد به زندگی گذشته و افکار، عقاید و اعمال خود می توان به جمع بندی و تجدیدنظر در زوایای نادرست آن پرداخت.
دکتر عبادی جامعه شناس می گوید: «درسالهای بعد از بلوغ و بخصوص بعد از ازدواج عقده ها و پیچیدگی ها و مشکلات شخصیتی دختر و پسر که ریشه در خردسالی آنان دارد بیشتر نمایان می شود، زیرا فرد به آزادی نسبی بیشتری دست یافته و این فضا (اگر زوجین دارای تربیتی صحیح همراه با نوازش مثبت نباشند) گاه سبب چالشهای عمیق خواهدشد، طوری که یک فرد بظاهر آرام و مبادی آداب گاه بعد از ازدواج رفتارهای پرخاشگرانه، تحقیرآمیز، پرتنش
و ... را از خود بروز می دهد و این چیزی جز حاصل فشارها و ناکامیهای دوران کودکی نیست، که به اسم عدم عزت نفس از آن بسیار یاد می شود.
اگر درسنین نوجوانی و جوانی فرد به توانمندیهای لازمه برای رسیدن به بلوغ فکری و عملی دست نیابد، این فراز و نشیبها و رفتارهای غیرمنطقی همچنان ادامه می یابد، این سخن بدان معنا نیست که فرد همیشه حالتی از تهاجم یا ناسازگاری دارد. در بعضی از موارد بالعکس فرد براساس تجارب کودکی در سیمای وضعیت هایی مثل خشنودسازی و یا کامل بودن به ضعفهای خود سرپوش می گذارد، با اطاعت و جلب رضایت مندی افراطی و مهرطلبی و یا با تلاش بیش از حد توانایی برای موفقیت در ابعاد عملی، شغلی، ورزشی و... سعی در گرفتن نوازش، تایید، توجه و علاقه دیگران برمی آید و باز فشارهای درونی بیشتر و بیشتر می شود و این چرخه معیوب همچنان ادامه می یابد.
درسالهای جوانی بدلیل مشغله های کاری، خانوادگی، تربیت فرزندان و مسئولیت آنان و... فرد سرگرم بوده و عدم تعادل مشکلات روحی در رفتار او چندان هویدا نیست.
خانم غفاری روانشناس می گوید: «در زنان با نزدیک شدن به سن یائسگی و تغییرات هورمونی از سویی و از دست دادن والدین و یا نوازش و پشتگرمی آنان به دلیل کهولت سن پدر ومادر و بالاخره ترک خانه توسط فرزندان و استقلال آنان و ایجاد سندرم «آشیان خالی» چالشهای روانی و بحران هویت خود را با سردردها و ناراحتی های اعصاب، خشم، سردرگمی و... بیشتر نشان می دهد و در مردان با کاهش میل جنسی بعد از ۵۰ سالگی و در پی آن بازنشستگی و از دست دادن قوای جسمی و تحلیل رفتن قابل توجه قوای ذهنی این بحران از راه می رسد.» دراین برهه شاهد بروز احساس اجحافها و مرور شکستها و خاطرات بد گذشته هستیم و اگر فرد زندگی پربار و بالغانه ای را سپری نکرده باشد، با نگاه به «مزرعه سوخته گذشته» و زندگی ناخواسته و از دست رفته دچار عدم تعادل روحی شده و گریبانگیر انواع مشکلات و تضادها می شود. بیکاری، احساس اجحاف، حس حقارت، ناتوانی جسمانی، حس بازندگی، بیماری و فرسایش های جسمی و... روزهای پراز ناامیدی، خشم و پشیمانی و اندوه را برای فرد میانسال رقم می زند.
برای داشتن زندگی پربار و شاداب بخصوص در دوران میانسالی راهکارهای متعددی وجود دارد.
● خودشناسی زیربنای حرکت
داشتن آگاهی های لازم در راستای شناخت خود و نیازهای اساسی، تحلیل رفتارهای فردی و اجتماعی و ارتباط صحیح با کالبدها و ضمیرهای آگاه و ناخودآگاه دستمایه قدرتمندی است که کمک می کند انسان در چالش های زندگی جایگاه خود را بهتر ارزیابی کند و توانایی لازم را برای رفع ضعف های اخلاقی خویش بدست آورد.
با شناخت مشکلات دوران کودکی و بعد از آن فرد می تواند نه تنها والدین خود را محکوم و مقصر در راه ناهنجاری های درونی خود نداند بلکه خود را قربانی قربانیان می بیند که عاملان آن قابل حمایت و پذیرشند. شخص عادلانه تر در مورد خود قضاوت کرده، و سهم خود را در مشکلات و مسائل زندگی می بیند و در نتیجه بالغانه نه کسی را وارد بازی های روانی می کند و نه در بازی روانی اطرافیان شرکت می کند. رفتارشناسان معتقدند: «اغلب روابط انسانی غیربالغانه نوعی بازی محسوب می شود که بازیگران بنا به تربیت خردسالی ناخودآگاه به روابط خود براساس احساسات تخریبی و موقعیت شخصی ادامه می دهند. تا به احساس آشنا با دوران کودکی دست یابند. تبادلات افراد در سه موقعیت «بازنده»، «برنده» و «قربانی» ظاهر می شود. در جامعه سنتی ما زنان با ماسک «قربانی» دوران زندگی خود را سپری می سازند ولی مردان ابتدا در نقش برنده و در دوران کهنسالی که قدرت جسمی و فکریشان رو به نقصان می رود به احساس «بازنده» و گاهی «قربانی» تغییر موقعیت می دهند.» در این جهت شاید یکی از وظایف مهم ارگان های تربیتی، ایجاد امکان آموزش های لازم در مدارس و دانشگاه ها در این رابطه است و تا رسیدن به این مدینه فاضله که چشم اندازی بعید و دور دارد والدین می توانند زمینه مطالعاتی و گذراندن دوره های مربوطه که امکان آن در کشور فراهم است را برای خود و فرزندانشان فراهم آورند.
● یادگیری هنرهای مورد علاقه
استفاده صحیح از اوقات فراغت و یادگیری یک یا چند رشته هنری در زمینه موسیقی، نقاشی، هنرهای دستی، تجسمی و ... می تواند زمینه ساز بسیار مهمی در ایجاد فضای مناسب گذران وقت بخصوص در ایام میانسالی باشد. در این مرحله از زندگی فرد به فراغ بال بیشتری می رسد و احساس بیهودگی و ناکارآمدی او را تهدید می کند. او که زمانی مرکز توجه همسر و فرزند بوده و چند نفر نیاز مبرم به او داشتند، اکنون به موجودی تنها مبدل شده که عادت به مطالعه، آشنایی با موسیقی، بازی های فکری و یا هنرهای مورد علاقه فرد را از تنهایی نجات داده برایش ساعاتی خوش را رقم می زند.
● ورزش
آخرین داده های پزشکی نشان می دهد: «یکی از ارکان سلامت جسمی و فکری داشتن حرکات نرمشی و ورزشی متناسب با وضعیت جسمی، فکری، سنی و فرهنگی، به شکل مستمر و صحیح می باشد». فعالیت بدنی از سویی از اضافه وزن جلوگیری کرده و به تنظیم فاکتورهای خونی کمک می کند و از سوی دیگر در حفظ سلامت قلب و عروق، کلیه ها و سیستم بندی و حفظ نشاط و سرزندگی تاثیرات قطعی دارد.
دکتر عادلی کارشناس تربیت بدنی می گوید: «یک فرد ۶۰ ساله اگر دارای سابقه تمرینات ورزشی متوسط و منظم مثل پیاده روی و موارد مشابه باشد سن جسمی او از لحاظ سلامتی، بافت عضلانی و استقامت و تنفس ۲۰ سال جوانتر از سن تقویمی او خواهد بود». امروزه دنیای پزشکی اثرات ورزش را در سلامتی فیزیکی، حفظ پارامترهایی مثل هوش و حافظه و... را ثابت می کند و بر آن تاکید دارد. برای داشتن دوران بازنشستگی فعال و به قول مثل ترکی برای داشتن «بهار دوم» شاداب و پر از امید و سلامتی حفظ فعالیت و تحرک جسمی گریزناپذیر بنظر می رسد.
● روابط اجتماعی فعال
تمامی مذاهب اهمیت داشتن ارتباطات اجتماعی را به مومنین خود متذکر شده اند. در اسلام نیز این موضوع در قالب صله ارحام، رسیدگی و سرکشی به بستگان و عدم قطع ارتباط با فامیل بارها ذکر شده است.
«امروزه داشتن ارتباطات اجتماعی سالم با افراد مثبت، باهوش و برتر از خود }در هر زمینه مورد نطر فرد{ از سوی پژوهشگران برای حفظ روحیه و سلامتی توصیه می شود». روابط سالم خانوادگی و یا دوستانه و رفت و شدهای ناشی از آن فرد را از تنهایی، انزوا و فکرهای بیهوده و ریزبینی نجات داده، او را در تشریک مساعی و شراکت در حل مسائل ومشکلات اطرافیان غرق کرده و فرد ناخودآگاه در مقایسه با مسائل دیگران با مشکلات خود عادلانه تر و واقع بینانه تر برخورد کرده و چشم اندازی و سیعتر و زیباتر در مقابل خواهد داشت. در نتیجه با مسائل خود نه با دیدی غم بار و منفعلانه بلکه با نگرشی فعال و آماده برای یافتن راه حل برخورد خواهد کرد.
● راز و نیاز با خالق هستی
آخرین اطلاعات روانشناسی حاکی است «برای داشتن امید و شادابی در تمام ادوار زندگی بخصوص سنین پیری داشتن رابطه دوستانه، صمیمی و بدون واسطه با نیروی برتر هستی الزامی است، اولین نتیجه این پیوند باید کمرنگ شدن و به مرور از بین رفتن احساس گناه و ترس از آن قادر مهربان باشد. در غیر اینصورت باید در طریق و راه خود برای عشق ورزی با او دچار شک و تردید شویم. این ارتباط فعال و عاشقانه در حکم پشتوانه محکمی است که به زندگی معنا می دهد و فرد عابد و شاهد با نیروی اعتماد و توکلی که به خداوند دارد بسیاری از ناملایمات را به راحتی از سر گذرانده و دلیل و حکمتی را بر آن حاکم می داند، در اینجا منظور تنها داشتن ذکر و مانترا یا فقط صرف انجام مناسک و آداب مذهبی ادیان مختلف نیست، بلکه داشتن حضور قلب، اعتماد، اشتیاق و ایمان فعالی است که به فرد نشاط و بالندگی و هدفمندی عاشقانه ای می دهد تا هستی را ارکستر سمفونیکی ببیند که در غایت زیبایی می نوازد و او نیز در این مسیر همنوا با این عظمت پرشور در حال رقص و سماع است. این مجموعه در نهایت به جایی می انجامد که فرد با خود و هستی به سازش و صلح درآمده بدون قضاوت در مورد خود و دیگران از جهان هستی لذت می برد و به دیگران نیز در این راه کمک می کند. با این بینش انسان به شناخت وحدت وجودی که هدف و غایت هستی است نایل آمده مرگ را وسیله ای برای نزدیکتر شدن به کمال و جمال یار و رهایی از محدودیتهای جسمی می داند و بسیاری از ضعفها و ریزشهای اخلاقی که ناشی از نفوذ شبکه شیطانی به زندگی است در او به حداقل رسیده حرص و آز و زیاده خواهیها و حسد و کینه و هرچه از این دست را قابل کنترل می کند در نتیجه برای فرد داشتن دوران میانسالی شادابتر و فعالتری را رقم می زند. این نوع از دوران پیری را در زندگی مومنان و عاملان مذاهب مختلف بسیار دیده ایم.
عقیله سلطانپور
مشاور خانواده
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید