جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

استحاله قدرت در افغانستان


استحاله قدرت در افغانستان
اعلام نظر اوباما درباره ادامه اشغال عراق و افغانستان بخشی از چهره سیاست خارجی او را آشکار کرده است سیاستی که به نظر می رسد در هر دو مورد ادامه سیاست بوش است .
مقامات « پنتاگون » توانسته اند مجوز اعزام هفده هزار نفر نیروی تازه نفس آمریکائی به افغانستان را از « باراک اوباما » دریافت کنند. این تصمیم براساس طرحی اتخاذ شده که بموجب آن قرار است شمار نیروهای آمریکائی در افغانستان به منظور کمک به بهبود اوضاع امنیتی این کشور افزایش یابد.
آمریکا به طور همزمان از کشورهای اروپائی عضو « ناتو » نیز خواسته است نیروهای بیشتری را به افغانستان اعزام کنند تا بلکه اوضاع تا حدودی « قابل مهار » شود . این بدان معنی است که نظامیان اعزامی نتوانسته اند به اهداف خود برسند و جنگ ۸ ساله در افغانستان به طرز انکارناپذیری بی هدف بدون انگیزه و با سستی نیروهای مداخله گر به پیش می رود بدون آنکه چشم انداز روشنی برای پیروزی یا حتی موفقیت های مقطعی وجود داشته باشد. در چنین شرایطی دولت مرکزی افغانستان هم دچار بحرانهای شدید سیاسی ـ امنیتی شده است . درگیری لفظی میان حامد کرزای رئیس جمهور و « احمد ضیا مسعود » معاون رئیس جمهور به درون کابینه کشیده شده و زمینه های تفاهم را از میان برده است . اقدامات ایذائی طالبان در گوشه و کنار افغانستان تشدید گردیده و هر لحظه امکان دارد حوادث جدیدی در این کشور رخ دهد.
طالبان با این حرکات خود و با توسل به آدم ربائی انفجارها و سایر اقدامات تروریستی سعی دارد توان عملیاتی خود برای ضربه زدن به اقتدار حکومت مرکزی را به نمایش بگذارد. این درحالی است که ناظران تحرکات طالبان را دقیقا در جهت خواسته های اشغالگران افغانستان ارزیابی می کنند و معتقدند طالبان مجری طرح های اشغالگران و همدست آنها برای اعمال فشار بر حکومت کرزای است .
حوادث قندهار و حاکمیت بلامنازع طالبان براستان هلمند که مرکز ثقل کشت تولید مواد مخدر افغانستان است همکاری و همدستی آشکار اشغالگران و طالبان را به ناظران ثابت کرده است ولی مسئله اینست که افزایش تعداد نظامیان اشغالگر نه تنها باعث بهبود شرایط امنیتی افغانستان نشده بلکه حتی اثرات معکوسی را بهمراه داشته است ولی با اینهمه نشانگر وقوع تحولاتی محسوب می شود . ربوده شدن « خوشحال خان » و ۶ تن از محافظان وی در « دره سوات » بدون درگیری نظامی صورت گرفته و طالبان رسما اعلام کرده است که وی « میهمان طالبان » است و بایستی مذاکراتی با او صورت گیرد. این آدم ربائی بلافاصله پس از اعلام توافق میان پاکستان و گروههای مرتبط با طالبان در مورد تمدید آتش بس و برقراری « آتش بس نامحدود » انجام شده و نشان می دهد طالبان سعی دارد ابتکار عمل خود را با توسل به اقدامات تروریستی نشان دهد.
اوضاع بغرنج افغانستان و تا حدودی پاکستان حاصل ناکامی و شکست اشغالگران و ارتشهای « ناتو » محسوب می شود ولی واشنگتن سعی دارد شکستها را فقط محدود به افغانستان جلوه دهد و « حامد کرزای » را مسئول این شکست ها معرفی کند و از همین وضعیت شکننده برای تامین اهداف خود سواستفاده کند. طبعا سئوال اینست که ضعیف نشان دادن کرزای چه هدفی را ممکن است محقق سازد تجربه نشان داده است که عناصر دست نشانده در اوج ضعف و ناتوانی خود بیشتر و بهتر از اربابان خود حرف شنوی دارند و رمز تضعیف روزافزون « کرزای » در همین نکته نهفته است . بررسی ها نشان می دهد که واشنگتن جایگزین مناسبی برای کرزای ندارد ولی درعین حال با تضعیف وی سعی می کند امتیازات بیشتری را در صحنه افغانستان به دست آورد و تمامی طرح ها و برنامه های خود را به نام دولت مرکزی افغانستان و توسط حامد کرزای به اجرا در آورد و مسئولیت چندانی را در قبال شکست و ناکامی در اجرای کامل برنامه ها را نیز متوجه آمریکا و ناتو نکند.
اکنون دولت مرکزی کوچکترین نقش قابل ذکری در استان هلمند ندارد و طالبان ضمن تسلط بر این استان توانسته است تولید سالانه مواد مخدر افغانستان را از ۲۰۰ تن به ۸ هزار تن برساند . بعلاوه « مذاکرات طائف » زمینه های نفوذ روزافزون طالبان در دولت مرکزی وکسب اهرم های کارآمد قدرت در دولت کرزای را فراهم کرده است . آنچه دنیا شاهد آنست « استحاله قدرت » در کابل است که یکبار دیگر باعث شده است طالبان بتواند به جدی ترین کانون قدرت متمرکز در ساختار سیاسی ـ نظامی افغانستان تبدیل شود و سایر گروهها را نیز به دنبال خود بکشاند.
آمریکا و ارتش های ناتو از همان ابتدای اشغال افغانستان مرتبا شعارهای تند و تیزی علیه طالبان والقاعده سرداده اند ولی در میدان عمل نیز همچنان نرد عشق با طالبان باخته اند و از جمله انگلیس نزدیکترین و صمیمانه ترین مناسبات را با رهبران طالبان و رابطان آنها برقرار کرده و چنین مناسباتی را در هر شرایطی حفظ نموده است . حال آنکه هنوز هم تندترین تصمیمات ظاهری علیه طالبان و باندهای مواد مخدر اتخاذ می شود که دقیقا در جهت حذف رقبای طالبان از صحنه کشت و تولید و توزیع مواد مخدر به پیش می رود.
ژنرال « جان کرادوک » فرمانده آمریکائی ناتو می گوید « ایساف » یعنی نیروهای نظامی مستقر در افغانستان باید مجاز باشند حتی بدون مدارک مستدل برای اثبات ارتباط باندهای مواد مخدر با تروریستها هم به آنها شلیک نمایند. دولت مرکزی هم ادعا می کند که موافق بازگشت طالبان به قدرت است ولی فقط آندسته را که جرائم تروریستی مرتکب نشده اند می پذیرد و این درحالیست که در طائف دقیقا با کسانی مذاکره می کند که عاملان و آمران اصلی در جرائم تروریستی افغانستان محسوب می شوند.
مقامات سیاسی و نظامی در کشورهای عضو ناتو تقریبا به این جمع بندی رسیده اند که دست اشغالگران در افغانستان رو شده و دیگر تقریبا همه می دانند که ناتو از همان ابتدا هم درصدد مقابله با طالبان نبوده و طالبان ابزار قدرت آمریکا در افغانستان است نه یک گروه تروریستی که واشنگتن خواهان نابودی آن باشد.
اختلاف نظرها در این مقوله در اجلاس اخیر وزیران دفاع ناتو در لهستان به اوج خود رسید و وزیران اروپائی بر ضرورت تغییر استراتژی ناتو در افغانستان تاکید ورزیدند. مسئله اینست که تعداد کل نیروهای ناتو در افغانستان با احتساب نیروهای جدید آمریکائی به ۸۰ هزار نفر می رسد که حتی با خوشبینانه ترین برآوردها برای اداره یک « جنگ موثر » کافی بنظر نمی رسد . دیپلماتهای اروپائی می گویند وقتی ارتش سرخ با در اختیار داشتن ۱۴۰ هزار نیرو به سختی در افغانستان شکست خورد سرنوشت بهتری در انتظار ناتو نخواهد بود و در مجموع « گزینه جنگ » مردود و در نهایت بی فایده است .
طبعا سئوال جدی اینست که وقتی قرار است دولت مرکزی با طالبان « شریک قدرت » شود نظامیان تازه نفس باید با چه کسانی بجنگند واشنگتن پاسخ روشنی به این سئوال نمی دهد ولی تثبیت موقعیت رابرت گیتس وزیر دفاع نومحافظه کاران در کابینه اوباما ممکن است اقدامی در همین زمینه باشد که جنگ ظاهری علیه تروریسم در افغانستان را به همکاری با تروریست های طالبان در تمامی زمینه ها بویژه در حکومت مرکزی تبدیل کند و افزایش نیروها نیز با هدف ایجاد بسترهای مناسب جهت « استحاله قدرت در کابل » صورت می گیرد. اما سئوال مهم اینست که آیا این تغییرات ظاهری در افغانستان جواب خواهد داد !
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی


همچنین مشاهده کنید