یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

معضل تودرتوی افغانستان


معضل تودرتوی افغانستان
مشکلات امنیتی افغانستان طی یک سال اخیر بحث چگونگی مبارزه با تروریسم بین المللی و میزان مشارکت متحدان را در این خصوص دامن زده است. از همان ابتدای حمله به افغانستان با توجه به نوع برخورد ایالات متحده و به طور کلی غرب با این پدیده هنجارشکن و نظام نوین بین المللی یک دوگانگی ذاتی و شکلی در ساختار موضوع پدیدار شد. از یک سو جامعه جهانی با پدیده یی روبه رو شده بود که برخلاف تمام هنجارهای پذیرفته شده بین المللی به لحاظ سیاسی، امنیتی، انسانی، اجتماعی و اخلاقی نقش آفرینی خود را با انفجار و کشتار انسان های بی گناه به رخ می کشید. از سوی دیگر جامعه جهانی و اراده یی که در جهت سرکوب این پدیده ناموزون شکل گرفت در میانه راه با انحراف از اهداف اعلام شده خود به مستمسکی برای اعمال هژمونی یک جانبه و حضور غیرمشروع نیروهای فرامنطقه یی در چارچوب منافع کاملاً متضاد با منافع ملی کشورهای منطقه خاورمیانه تبدیل شد. این پارادوکس موجب شکاف عمیق بین ائتلاف فراگیر و بین المللی ضدتروریستی شد و بخش بزرگی از کشورهای جهان خود را از چنین پروسه یی کنار کشیدند. این موضوع ابتدا نه در افغانستان که تا آن زمان کانون اصلی تروریسم به حساب می آمد بلکه در جریان جنگ علیه عراق شکل گرفت وگرنه تا قبل از حمله به عراق همگان هنوز به پروژه افغانی تروریسم بین الملل باور داشتند.
بحث غم انگیز جنگ عراق و نقش ایالات متحده و بسیاری از متحدان غربی آنان موضوع جداگانه یی است که در جای خود از عوامل اصلی شکاف در اتحاد ضدتروریستی تلقی می شود ولی در خود افغانستان نیز این وضعیت رنگ دگرگونه یی به خود گرفت. هشدارهای پیاپی نهادهای بین المللی و سازمان های اطلاعاتی غرب درخصوص عدم موفقیت در افغانستان و خطر بازگشت طالبان به این سرزمین، در ماه های اخیر فرماندهی پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و رهبران واشنگتن را واداشته است تا ضمن گلایه از متحدان اروپایی خود آنان را به مسوولیت پذیری بیشتر در این نبرد دعوت کنند. نامه هفته گذشته «رابرت گیتس» وزیر دفاع ایالات متحده به وزیر دفاع آلمان برای اعزام ۳۲۰۰ سرباز این کشور به جنوب افغانستان، یعنی وسط معرکه، که با پاسخ منفی و فوری «فرانتس جوزف یونگ» همتای برلینی خود قرار گرفت، اختلافات بین متحدان را بیش از پیش آشکار کرد. متعاقب این مساله اظهارنظر سران فرانسه، ایتالیا، ترکیه و بریتانیا مبنی بر اینکه این کشورها نمی توانند بیش از این در اعزام نیروی اضافه به افغانستان شرکت کرده و مواضع امن خود در شمال را با رفتن به جنوب پرخطر تغییر دهند، بر شدت منازعات فوق افزود. چنانچه این بحث ها با خبرهایی که از جنگ پنهان قدرت بین امریکا و بریتانیا که در درون افغانستان شکل گرفته و نمود آشکار آن در اخراج دو دیپلمات ارشد بریتانیایی از کابل و عدم پذیرش مقام لندنی برای نمایندگی سازمان ملل متحد در افغانستان از سوی «حامد کرزی» رئیس جمهور این کشور رقم خورد، نشانه های شکاف در ناتو و ائتلاف کنونی را عیان تر کرد.
جنگ افغانستان و حضور نیروهای نظامی کشورهای اروپایی در آن، از مدت ها پیش به یک موضوع محوری در منازعات سیاسی در درون این کشورها و در بین جناح های سیاسی مخالف تبدیل شده است. اینکه پس از شش سال که از این نبرد می گذرد دستاورد قابل توجهی کسب نشده و طالبان بار دیگر در حال بازگشت به دامنه های هندوکش است، صبر مردمان نابردبار اروپایی را به سر آورده است. درخواست رابرت گیتس از همتای آلمانی خود برای اعزام نیرو به جنوب افغانستان در شرایطی است که مقامات دولت ائتلافی برلین برای اعزام چند فروند هواپیمای تورنادوی ارتش این کشور به فضای جنوب برای شناسایی، فریاد نمایندگان مخالف و حتی تعدادی از نمایندگان حزب ائتلافی سوسیال- دموکرات را نیز درآورد. روز دوم فوریه «یاپ دو هوپ شفر» رئیس ناتو با تکرار این درخواست از آلمان ها خواست با اعزام نیرو به جنوب افغانستان در تامین امنیت این کشور مشارکت بیشتری از خود نشان دهند. وزیر دفاع آلمان برای رد این درخواست ها به حکم پارلمان این کشور در ابتدای اعزام نیرو به افغانستان استناد می کند که در آن به وضوح قید شده است که نیروهای این کشور برای شرکت در بازسازی و مشارکت در آموزش نیروهای افغان در شمال این کشور حضور خواهند داشت.
شکاف کنونی بین آلمان و امریکا و همچنین بین کشورهای منفرد اروپایی و ساختار مشترک ناتو برای اعزام نیروی بیشتر به افغانستان و شرکت در میدان های نبرد نشان دهنده شکنندگی بیش از حد تصور این پیمان نظامی در شرایط دشوار جنگی است. اصولاً ناتو بدون امریکا «هیچ» است، این واقعیت را جنگ بالکان و حمله به یوگسلاوی سابق به روشنی عیان کرد چرا که اروپای قرن ۲۱ تحمل پذیرش تبعات هیچ جنگ فرسایشی به خصوص خارج از منطقه ژئوپولتیک خود را نخواهد داشت. درخواست و فشار به آلمان و دیگر کشورهای اروپایی برای اعزام نیرو به جنوب افغانستان و به عهده گرفتن مسوولیت در مناطق خط مقدم جنگی در آینده نزدیک شکاف های درونی ناتو و به خصوص بین ساختار اروپایی آن و متحد فراآتلانتیکی خود را افزایش خواهد داد. این مساله با توجه به اینکه در شرایط پیشروی هر روزه طالبان در مناطق افغانستان مطرح می شود افکار عمومی غرب را بیش از پیش به پروژه های دولت های خود و حضور سربازان در افغانستان در تردید قرار داده است. آنان از خود می پرسند که پس از شش سال این جنگ و حضور نیروهای غربی با صرف بودجه های نجومی چه دستاورد و مهم تر از آن چه چشم اندازی برای موفقیت دارد.
اردشیر زارعی قنواتی
منبع : روزنامه ابرار


همچنین مشاهده کنید