جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


آخرین چهارشنبه در آتش


آخرین چهارشنبه در آتش
پدیده «چهارشنبه سوری» را که به عنوان بخشی از آیین باستانی در شب آخرین چهارشنبه سال و دو سه روز تا یک هفته پیش و پس از آن به شکلی کاملا نوظهور و غیر تاریخی و به تعبیر خودمانی، «من درآوردی» اجرا می‌شود، می‌توان از دو منظر مورد بررسی قرار داد ...
● ریشه‌های تاریخی- اسطوره شناختی
انسان آریایی آتش را گرامی می‌داشت (اگر تاثیرات اجتماعی دگر گشت‌های میترائیست‌ها یا ستایش‌کنندگان مهر یا خورشید را که آتش را نماینده خورشید بر زمین می‌دانستند و یا مهاجرت شاخه‌هایی از بنی‌اسرائیل را که به علت ظاهر شدن ذات اقدس الهی به‌صورت آتش در طور سینا بر حضرت موسی(ع) نماد آتش را پاس می‌داشتند نادیده بگیریم).
او که از مناطق سردسیر شمالی با شب‌های چند ماهه قطبی به سرزمین ایران فعلی مهاجرت نموده بود، در جستجوی گرما و نور بود. آنچنان که می‌بینیم در جشن‌های او نیز این پدیده‌های مطلوب جایگاه ویژه‌ای دارند. آیین نو«روز» جشن «مهر»گان و ماه و آتش که شاید کشفش، بزرگ‌ترین دستاورد بشر محسوب شود، گمشده او محسوب می‌شد. آتش اورا از سرما، تاریکی و حمله حیوانات وحشی مصون داشته غذا را برای او ماکول و مطبوع می‌ساخت. بسیاری از تجهیزات ابتدایی جراحی را برای او سترون و پاک می‌نمود. از طرفی بدن فرد زنده گرم و جسد مردگان سرد بود و این تفاوت اورا بر این تخیل هدایت می‌نمود که در کالبد انسان زنده، آتشی فروزان است که عامل حیات اوست. پس آتش می‌توانست خود مظهر حیات باشد و از این‌روست که در ادبیات ما نه تنها برای صورت‌های مختلف آن از افعال ویژه جانداران استفاده می‌شده و می‌شود همچون کشتن آتش، مردن شمع، مرگ شعله و مانند آنها بلکه اساسا هر نمودی از احساس، شور و عاطفه را که محصول حیات انسانی است می‌توان با آتش یا شعله توصیف کرد که از این دست است آتش عشق، شعله حسد، آتش شهوت، آتش خشم، آتش کینه، آتش زندگی و...
حال این آتش گرامی داشته می‌شد و از آنجا که افروختنش چندان ساده نیز نبود باید که مورد پاسداری و حفاظت قرار می‌گرفت. اینجاست که باید از «پرستش» که نه به معنای «عبادت» بلکه از ریشه‌ پرستیدن به مفهوم مواظبت و مراقبت است، ذکری به میان بیاوریم. «پرستار» کسی نیست که بیمار را عبادت کند بلکه از وی مراقبت و نگاهداری می‌نماید. همچنین «سرپرست» خانواده و یا یک واحد فنی یا اداری، آنها را نه عبادت که محافظت و مواظبت می‌نماید. پس به عنوان مثال وطن‌پرست یا میهن‌پرست، در این معنا محافظ و نگاهبان و نگاهدارنده‌ کشور به شمار می‌رود و همین‌گونه است مفهوم آتش‌پرست که پاسداری از آتش، این هدیه ارزشمند الهی را برعهده دارد. پس آتش افروخته در آتشکده یا آذرگاه توسط هیربدان و آذربانان به صورت شبانه‌روزی محفاظت می‌شد تا مردم بتوانند با مراجعه به این اماکن، از آتش بزرگ اقتباس کنند و مشعل‌های فروزان از آن را به خانه‌های خود برند و این محافظان آتش، آتورپاد یا آذرپاد نیز نام داشتند و واژه‌های اتاق، اتراق و مانند آنها نیز از هم خانواده‌های واژه آتش است و به عنوان مثال دودمان یا خانواده نیز گروهی از افراد بودند که پیرامون یک آتش یا دود گرد می‌آمده‌اند. گفتیم که یکی از معانی که انسان باستان از آتش درک می‌کرد، مفهوم پلیدی‌سوزی و شهر ستیزی آن بود که به عنوان نمونه در تجربه‌ ضدعفونی و پاکسازی ابزار اولیه جراحی و سایر فعالیت‌های پزشکی و همچنین در سوزاندن زخم‌ها توسط بشر کشف شده بود که در تسری معنا به توانایی از بین بردن ناپاکی‌ها و شرور تعمیم داده شد. حال این آتش که برای انسان ایران باستان منبع انرژی یا فروزنده‌ حیات و عطیه الهی محسوب می‌شد و می‌توانست پلیدی‌ها را بزداید در اسطوره‌های این سرزمین و سرزمین‌های مجاور نه فقط عامل پاکی بلکه عامل آزمون‌ پاکی و پاکدامنی نیز شد. ایرانیان بیش از سه هزار سال است که در شب آخرین چهارشنبه‌ سال با عبوری نمادین از میان شعله‌های آتش افروخته، ناپاکی‌ها و ناخالصی‌های خویش را می‌زدایند و سستی‌های خویش را به آتش می‌سپارند و سرزندگی را از او می‌ستانند و بدیهی است آن کس که ناپاکی بخش بزرگی از وجودش را فرا گرفته در آتش خواهد سوخت، همان‌گونه که دوزخیان در آتش می‌سوزند و آنکه کاملا پاک است، آتش گزندی به وی نخواهد رساند، همان‌گونه که بر ابراهیم علیه‌السلام گلستان شد و همان‌گونه که سیاوش که به ناحق به ناپاکی متهم شده بود به سلامت از آتش گذشت و پاکی خویش را به اثبات رسانید. پس عبور از آتش واپسین چهارشنبه سال علاوه بر زدودن ناپاکی‌های اندکی که در یک سال زندگی حاصل شده، نمایش و اعلام پاکی نیز بوده است بنابراین چنین آیینی اولا نشان‌دهنده غیرموحد بودن ایرانیان باستان نیست و ثانیا نه تنها مغایرتی با تعالیم و شعایر اسلامی ندارد بلکه با یادآوری روایاتی چون روایت پیامبر بزرگ توحید حضرت ابراهیم (ع) روح دینی و توحیدی آن آشکار می‌گردد.
● ریشه‌های روانی- اجتماعی
ابزار شادمانی گروهی، بخشی از نیازهای جوامع بشری را در تمامی طول تاریخ تشکیل می‌داده و می‌دهد. در مغرب زمین و به ویژه در کشورهایی که به واسطه توسعه یافتگی از درجات بالای امنیت اجتماعی برخوردار بوده‌اند، مخصوصا پس از معرفی و توصیف بیماری امنیت (Security Disease) در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی، ایجاد پاره‌ای هیجانات کاذب نظیر طراحی شهربازی‌های متنوع، فیلم‌های ترسناک، برگزاری جشن‌های تولد و سایر جشن‌ها به شیوه‌های غافلگیر کننده و مانند آنها در دستور کار این جوامع قرار گرفت که از جمله چنین مراسمی می‌توان از جشن آخرین شب ماه اکتبر مرسوم به هالووین یاد کرد. متاسفانه در کشور ما با الگوبرداری‌هایی که از این عناصر و نمادهای فرهنگی آن هم به شیوه‌های افراطی صورت گرفته در این ایام با سر و صدای زیاد، آتش‌سوزی و انفجارات متعدد و آسیب‌های جانی و تخریب اموال و اماکن مواجه‌ایم. باید گفت چنین رفتارهایی هر چند می‌تواند ریشه در فعالیت‌های فرهنگی، پرورشی و آموزشی ما داشته باشد اما عدم توجه به نیازهای عاطفی و روحی نوجوانان و فقدان پیش‌بینی مجاری و مکانیزیم‌هایی برای بازی، ورزش و تخلیه انرژی جوانی و نیز بارهای عاطفی، هیجانی، عصبی و احساسی ناشی از فشارهای روانی زندگی امروز، مهم‌ترین سهم و نقش را در وقوع این حوادث ایفا می‌نماید.
دکتر محمدعلی الستی
جامعه‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی
منبع : روزنامه سلامت


همچنین مشاهده کنید