جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

ایستگاه آخر اصلاحات


انتخاباتی برگزار شده، یک کاندیدا پیروز شده و کاندیدای دیگر شکست خورده است. چه کاندیدایی شکست خورده؟ همان کسی که افراد و احزابی نظیر شیرین عبادی و سیمین بهبهانی و نهضت آزادی و مشارکت و مجاهدین و رسانه سازمان سیا (Voa) و رسانه دولت فخیمه بریتانیا (bbc) و جمعی از وابستگان پیدا و پنهان صهیونیستها دل به پیروزی اش بسته بودند.
چه کسی پیروز شده است؟ اول چهل میلیون رای دهنده و دوم همان کسی که در طول چهارسال خون به دل صهیونیستها کرد. همان کسی که برای قلدرهای عالم پشیزی ارزش قائل نبود. همان کسی که چهارسال تمام برای نوکری فقرا و مستضعفان، روز و شب دوید. همان کسی که چهارسال مایه آرامش قلب ولی فقیه بود و همان کسی که چهارسال درمقابل مافیای ثروت و قدرت و خاندانهای مفت خور و پرمدعا، مردانه ایستاد، فحش خورد، تهمت شنید، اما خم به ابرو نیاورد.
انتخاباتی برگزار شده، یک کاندیدا پیروز شده و کاندیدای دیگر شکست خورده است. کاندیدای شکست خورده اکنون چه می کند؟ او مدعی است که درانتخابات تقلب شده است و پیروزی، حقی بوده که مجریان انتخابات از او سلب کرده اند.
اکنون ۱۱ روزاست که میرحسین موسوی و هوادارانش با طرح یک ادعای دروغین تلاش می کنند تا باخت بزرگ اصلاحات امریکایی را توجیه نمایند. در طول این ۱۱ روز آقای موسوی بارها این ادعای کلی را مطرح کرده است که در انتخابات تقلب شده اما حتی یک مورد از ادعاهای خود را به صورت عینی و جزئی و مستند بیان نکرده است. بارها از ایشان تقاضا شده تا صندوق یا صندوقهایی که مدعی تخلف درآنها هستند را نام ببرند تا آراء آنها بازشماری شود، لکن ایشان از پاسخ طفره رفته اند. به جای طرح شکایت شفاف و قانونی از مراجع ذیصلاح عده ای اوباش را راهی خیابانها کرده اند تا با آشوب و بلوا فضای جامعه را مغشوش کنند، تا آب گل آلودی بسازند و مردار ماهی حرامی شکار کنند.
به راستی شکایت ایشان را به چه کسی باید برد؟ چه مظلومیتی از این بالاتر که پیروز انتخاباتی به بزرگی حماسه بیست و دوم خرداد باشی و عده ای هوادارا منافع نامشروع غرب. شیرینی این فتح الفتوح تاریخی را درکام ملت تلخ کنند؟ آیا فریاد رسی نیست که از ملت پیروز ایران درمقابل این اقلیت پرمدعا دفاع کند؟ آیا یک کسی نیست که گریبان این فرد پرادعا را بگیرد و از او بپرسد؛ یا صندوقهای ادعایی را نشان بدهد تا بازشماری کنیم و یا اگر تا این حد دروغگویی باید درجایگاه اقدام کننده علیه امنیت ملی، همدستی با آشوب طلبان و همگامی با سرویسهای جاسوسی آمریکا و انگلیس تنبیه شوی؟
آقای موسوی توانست با توسل به دروغ پراکنی و تهمت زنی وسیع علیه احمدی نژاد رای بخشی از مردم پایتخت و شهرستانها را کسب کند.
آقای موسوی! گوارای وجودتان! رأی تان خوانده شد. شما با اختلاف ناچیزی درشهر تهران اول شدید. اما یادتان باشد درکل استان تهران شما با اختلاف اندکی دوم شده اید. آقای موسوی! ایران مساوی تهران نیست. خراسان جنوبی هم جزء ایران است. خوزستان و اصفهان و قم و لرستان و سمنان و یزد و شیراز و آذربایجان و... هم جزء ایرانند شما درکدام جزیره زیسته اید که ایران را از پنجره خانه تان در نیاوران می نگرید؟
آیا این دیکتاتوری نیست؟! آیا دیکتاتورها همان اقلیت های تمامیت خواه و قلدری نیستند که در مقابل خواست اکثریت جامعه شورش می کنند و با کودتا قدرت را به دست می گیرند؟ آیا اقدامات چند روز اخیر شما مصداق روشن کودتا علیه اکثریت نیست؟! آیا اگر هواداران آقای احمد توکلی- که در انتخابات سال ۸۰ از آقای خاتمی شکست خورد - پس از شکست به خیابانها می ریختند و مدعی تقلب گسترده درانتخابات می شدند، همین شما آنها را فاشیست نمی خواندید؟ حال چه شده که خودتان مرام فاشیستها را درهجمه به اکثریت بیست وچهار میلیونی ایرانیان تکرار می کنید؟ ملت ایران هرگز خیانت شما را فراموش نخواهند کرد. تاریخ گواهی خواهد داد که شما چگونه- انشاء الله ناخواسته- برای دلخوشی بیگانگان ،نظام اسلامی را متهم به تقلب کردید! تاریخ گواهی خواهد داد که برخی از مدعیان هواداری از شما شیشه بانک می شکستند. راننده تاکسی نگون بخت را به جرم چسباندن عکس احمدی نژاد با مشت ولگد از ماشین پیاده کردند و تمام هستی اش را که همان تاکسی بود، در برابر چشمان ملتمسش به آتش کشیدند. تاریخ گواهی خواهد داد که شما در اغلب صندوقهای اخذ رای ناظر و نماینده داشتید و بدون اعتنا به گزارش نمایندگان خودتان نسبت به صحت انتخابات، گزارشات دروغین وابستگان سازمان سیا را ملاک ادعای عدم صحت در انتخابات قراردادید.
اما سخن دیگر با متولیان قانونی انتخابات و امنیت کشور است.
سروران بنده در شورای نگهبان و مسئولین محترم قضایی به نیکی می دانند اینهایی که اکنون در خیابان با قمه به مردم حمله می کنند چه کسانی هستند. اینها همان اوباشی هستند که در آشوبهای تیرماه۷۸ با همین قمه ها به مردم هجوم آوردند.
حتما خبر دارید که سرپلهای آن آشوبها- همچون منوچهر محمدی، احمد باطبی، محسن سازگارا، علی افشاری و... اکنون به استخدام رسمی سازمان سیا درآمده اند. مطمئن باشید طولی نخواهد کشید که عناصر اصلی کودتای مخملی ناکام اخیر نیز از دامان شیطان بزرگ سربر خواهندآورد مگر عطاءالله مهاجرانی را ندیدید که در استودیویbbc به طور زنده برای اسلام و نظام چنگ و دندان نشان می داد؟ و باز مگر غلامحسین کرباسچی را در Voa ندیدید که چگونه برای تلویزیون سازمان سیا خوش رقصی می کرد؟ اما تا به کی باید از یک سوراخ ده بار گزیده شویم؟ آخر آزموده را آزمودن خطاست. انشاءالله تجربه نمک خوری و نمکدان شکنی این اقلیت دیکتاتورمآب، آخرین تجربه رافت شورای نگهبان در برابر نامحرمان باشد. به نحوی که مطابق سیره نورانی امام راحل(رض) همان گونه با این دیکتاتورهای لیبرال برخورد شود که مطابق امر حضرت روح الله با پدران منافقین درنهضت آزادی برخورد شد.
- اما در مورد سران جریان موسوم به اصلاحات آمریکایی و دیگر طراحان پشت پرده آشوبهای خیابانی اخیر؛ آقایان به خوبی می دانند که اینجا ایستگاه آخر است. اگر تا پیش از ۲۲ خرداد، اصلاحات آمریکایی در کما بود، اینک زیر خروارها خاک آرمیده است. چه اینکه این انتخابات هفتمین «نه» بزرگ ملت به هواداران منافع غرب، درایران بود.
اگر امروز این جماعت، نقاب دموکراسی خواهی را کنار زده اند و بی پرده علیه اکثریت ملت به قمه کشی روی آورده اند از آن روست که یقین کرده اند دیگر هیچ انتخاباتی به کام آنان تمام نخواهدشد و این همانا راز بزرگ آشوبهای اخیر است.
بدون تردید برازنده ترین نام برای تحرکات اخیر اصلاح طلبان «خودزنی» است. کسانی که تا دیروز به نام جمهوریت، درحال ستیز با اسلامیت نظام بودند، اکنون پس از هفت شکست تاریخی در انتخاباتهای گونه گون با این حقیقت مشعشع مواجه گشته اند که؛ نه مقبولیت جمهور را دارند و نه مشروعیت اسلام را... و این عاقبت کسانی است که دل امام عصر(ارواحنا فداه) را مکدر ساختند. این عاقبت کسانی است که در روزنامه هایشان وقیحانه امام حسین و جدش؛ را خشونت طلب خوانده اند. این عاقبت کسانی است که از همجنس گرایان و نهضت آزادی و شیرین عبادی و رضاخان قلدر و کشف حجاب و بهائیت و طالبان و سکولاریسم در یک کلمه از «نفاق» حمایت کردند.
مشت محکمی که ملت در بیست و دوم خرداد هشتاد و هشت بر دهان دیکتاتورهای لیبرال کوبید حاوی خبری بزرگ بود و آن اینکه؛ اکنون لحظه پالایش انقلاب از نااهلان و نامحرمان است.
... و حرف آخر آنکه؛ اینک انقلابی دوباره است؛ انقلابی چهل میلیونی. این پویایی انقلاب اسلامی است که هر بار هرزگی قدرت طلبان را مشاهده کرده بدون تعارف و رودربایستی سیلی عدالت را بیخ گوش عدالت ستیزان قدرت طلب نواخته است. این نوای دلنشین تشیع ناب است که دوباره جهان را عطرآگین ساخته. این فرهنگ عدل علوی است .
این نوزایی انقلاب اسلامی است و خس و خاشاکی که فضا را غبارآلود کرده اند با هزار زبان می خواهند به ما بگویند: انقلابتان زنده است! اما ما نیز در حد خس و خاشاکی خودمان در مقابلش خواهیم ایستاد.
باشد بایستید... فانتظروا انا معکم منتظرون.
سیدحسین علوی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید