یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

زنگارهای باندبازی بر پیکره جامعه سیاسی ایران


زنگارهای باندبازی بر پیکره جامعه سیاسی ایران
تقسیم بندی گروه های سیاسی جمهوری اسلامی به چپ و راست (با مفهوم رایج امروزی در ایران) را شاید بتوان به فروردین ۶۷ و زمان انشعاب مجمع روحانیون از جامعه روحانیت مبارز نسبت داد. این تقسیم بندی در لفظ مشترک بود با تقسیم بندی رایج دنیا که جهان اول با محوریت آمریکا راست و جهان دوم با محوریت شوروی چپ نامیده می شد؛ از این رو بسیاری را نامطلوب می نمود.
صورت بندی عصر ما از گروههای سیاسی نیز در فضای دهه ۷۰ اگرچه همواره مورد نقد بسیاری از کارشناسان بود اما به ادبیات رایج جریانهای سیاسی مبدل گشت. در صورت بندی عصر ما سازمان مجاهدین با عنوان چپ در مرکزیت اعتدال و ارزش ها قرار می گرفت (چون عنوان می نمود هر دو ارزش عدالت و آزادی را قبول دارد) و هر یک از سه گروه دیگر به دلیل فقدان اعتقاد به یک ارزش مانند عدالت(راست مدرن) یا آزادی (چپ جدید) یا هر دو ارزش (راست سنتی) توصیف می شد.
برخی دیگر نیز بر مبنای روش های کلاسیک جامعه شناسی سیاسی معتقد بودند هر جامعه مدرن دست کم دارای ۶ گروه سیاسی است:محافظه کار، لیبرال،سوسیالیست، کمونیست، فاشیست و آنارشیست. و تاکید می نمودند برای نیل به مدرنیته ناگزیر باید چنین تقسیم بندی را در جامعه سیاسی پیاده نمود.
چندی بعد جریانی که خود را چپ می نامید در ائتلاف با راست مدرن خود را اصلاح طلب و جریان مقابل را محافظه کار نامید. اگرچه دیری نپایید که درباره نام چپ جدید تجدیدنظر کرد و پس از جذب بخشی از این جناح بخش عمده ایشان را نیز محافظه کار یا اقتدارگرا نامید. این تقسیم بندی نیز عمر کوتاهی داشت و به دو گروه عمده اصولگرا و اصلاح طلب تبدیل گشت. شاید بتوان عینی ترین نمود آنرا در انتخابات شورای شهر دوم و مجلس هفتم یافت.
با در پیش رو بودن انتخابات مجلس هشتم انتظار می رود این تقسیم بندی ها شکل های جدیدی یابد اما سوال جدی اینجاست که آیا پیش رفتن در چنین ادبیاتی قابل دفاع است؟
بنیانگذار کبیر انقلاب با رسمیت بخشیدن به تعدد نگاههای سیاسی، تنها یک تقسیم بندی کلان را به رسمیت شناخته بود: "حزب الله" که دعوت به خدا می کند و "حزب شیطان" که دعوت به خود می کند. اگرچه دعوت به خدا از راه های گوناگون بنا به درکهای سیاسی متفاوت باشد.
رهبر فرزانه انقلاب نیز بارها این نوع دسته بندی ها را ناپسند عنوان کردند که در آخرین نمونه می توان به سخنان سال گذشته ایشان اشاره نمود: " اصولگرایی نحله یا جریانی در مقابل دیگر جریانهای رایج سیاسی نیست و تقسیم بندی گروهها به اصولگرا و اصلاح طلب و یا اسامی دیگر تقسیم بندی صحیحی نیست چرا که هرکس و هر جریانی که به مبانی انقلاب علاقه مند و پایبند و هر نامی که داشته باشد جزو اصولگرایان است. " (۸۵/ ۰۳/۲۹ )
این ترد تقسیم بندی های متداول از سوی رهبری نظام به چه علتی صورت می پذیرد؟ شاید پاسخ در این سخنان ایشان هویدا باشد: " بایستی سعی‏مان بر این باشد که آن عنصر قوّت و قدرت را ... در خودمان زیاد کنیم؛ آن، اعتماد به خدا، اعتماد به آنچه که از اسلام در دست داریم، و از محوریت خارج کردن من؛ یعنی کم کردن منیّتهای شخصی، منیّتهای قومی، منیّتهای گروهی و منیّتهای سیاسی. به سمت آن اتّحاد حقیقی در زیر سایه احکام الهی برویم ... این اتّحاد، با اختلاف نژاد و اختلاف رنگ و پوست هم می‏سازد؛ چه برسد با اختلاف مذاق سیاسی. می‏توان این اتّحاد را به‏وجود آورد." ( ۱۵/ ۸/۷۸)
یا در جای دیگر که می فرمایند:" ممکن است بعضی نقاط اختلاف نظری درباره مسائل سیاسی و غیره بین اشخاص باشد - باشد - اختلاف نظر داشتن، حتّی در مسائل دینی، گاهی موجب دعوا نیست. شما به فقهای اسلام نگاه کنید؛ یک فقیه در مسأله‏ای رأیی دارد، فقیه دیگر صددرصد رأیش مخالف اوست؛ اما ... یکدیگر را عادل می‏دانند... این جنجالها و این مناقشه‏ها چیزی نیست که دو گروه را، دو نفر را، دو انسان انقلابی را به جان هم بیندازد. من الان هم عرض می‏کنم که گروههای خودی، فاصله بین خودشان را کم کنند. " (۹/۷/۷۸) و یا جای دیگر که می فرمایند:" این بدحالتی است که انسان ببیند در داخل خطوط سیاسی، با خطّ مقابل خودشان خصمانه رفتار کنند؛ اما مرزهای خودشان را به روی دشمن باز بگذارند! من این را نمی‏پسندم؛ این را ملت نمی‏پسندد؛ به جرأت می‏توانم بگویم که این را خدا هم نمی‏پسندد... گروهها و جریانهای سیاسی با هم کنار بیایند و با هم کار کنند. بدبینی، تهمت، اهانت به یکدیگر و قهر از یکدیگر نداشته باشند. حالا می‏گویند که اختلاف مذاق سیاسی داریم ... اگر در زمینه‏های اقتصادی و سیاسی با هم اختلافی دارند - اگر اختلافشان، فقط اختلاف عاطفی نیست - خیلی خوب؛ در دایره آن اختلافات با هم رقابت کنند؛ حرفی نیست؛ اما این رقابتها را به خصومت، به دشمنی و به کینه‏ورزی در مقابل هم نکشانند." (۸/۵/۷۸)
در کل به نظر می رسد مخالفت اساسی امام و رهبری با باندبازی است و از آنجا که بسیاری از اینگونه دسته بندی ها موجب دور شدن از حقیقت گرایی و نزدیک شدن به منفعت گرایی جمعی می گردد با چنین تعابیری مخالفت می کنند . حتی در این زمینه در سخنان رهبر معظم انقلاب می توان به مثالهای روشنی نیز دست یافت:"مثلاً فلان سرمایه‌دار می‌گوید من این‌قدر پول به شما می‌دهم و به حزبتان کمک می‌کنم؛ اما مرا در فلان‌جا سفیر کنید! بحث سفیر معیّن کردن، بازرس فلان‌جا معیّن کردن، فلان شغل سیاسی را دادن، جزو شرایط حتمی حزب‌بازی به شکل غربی است... احزاب در آن‌جا هم همه‌کاره‌اند؛ البته پُررویی، پشت هم اندازی، پولداری، داشتن پشتوانه‌های صهیونیستی، خوش‌قیافه و خوش‌تیپ و خوش صحبت بودن و احیاناً یک همسر فعّال و جذاب داشتن، اینها همه در این انتخابها و گزینشها مؤثّر است. حزب در آن‌جا به این معناست. این آقایانی که من می‌بینم الان برای تحزّب در کشور تلاش می‌کنند، بیشتر ذهنشان دنبال این‌طور حزبی است؛ من این گونه حزب را قبول ندارم... در تحزّب بایستی کسب قدرت مورد نظر نباشد. اگرچه کسب قدرت برای یک حزبِ موفّق یک امر قهری است ... اما هدف حزب نباید به‌دست آوردن قدرت باشد. هدف بایستی هدایت فکری مردم به سمت آن فکر درستی باشد که خود شما به آن اعتقاد دارید." (۴/۱۲/۱۳۷۷)
با گذشت یکسال از دستور رهبر فرزانه انقلاب درباره پرهیز از دسته بندی اصولگرا و اصلاح طلب در مناسبات سیاسی، تداوم استفاده چنین تعابیری از سوی کسانی که خود را اصولگرا می دانند جای بسی تعجب است؛ آیا وقت آن نرسیده که در سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی گامهای بیشتری در ایجاد وحدت و زدودن زنگارهای حاصل از باندبازی ها برداریم؟
نویسنده: مهدی اسلامی
منبع : سایت خبری نما


همچنین مشاهده کنید