یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

بحران قفقاز، ذکاوت آمریکایی و ناپختگی روسی


بحران قفقاز، ذکاوت آمریکایی و ناپختگی روسی
خرس بیدار شده است. این جمله، مطلع بیشتر تحلیل‌هایی بود که پس از حمله گسترده و همه‌جانبه ارتش روسیه به گرجستان و اشغال بخش‌های زیادی از خاک آن کشور در رسانه‌های مختلف در داخل و خارج کشور به چشم می‌خورد. چکیده نهایی این تحلیل‌ها حاوی این نکته بود که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و خروج جهان از وضعیت « دوقطبی »، جمهوری فدراتیو روسیه به دنبال فرصتی برای بازتولید قدرت از دست رفته و بازیابی نقش کلیدی خود به عنوان یکی از ابرقدرت‌های موثر در ساز و کار‌های بین‌المللی و مخصوصا در حوزه نفوذ سنتی خود بوده و اکنون مناقشه با گرجستان به عنوان یکی از مهم‌ترین متحدان ایالات متحده در قفقاز، مظهر نمود قدرت‌یابی مجدد روسیه است و در نهایت خروج دنیا از وضعیت « تک قطبی » است. شواهد و نشانه‌هایی که اکنون با فرو نشستن گرد و غبارهای ناشی از این جنگ عیان شده است در مسیری قرار دارد که ما را به بطلان نظریه فوق‌الذکر رهنمون می‌سازد. در سایه این نشانه‌ها مشخص می‌شود که چه در کوتاه‌مدت و چه در بلندمدت، برنده اصلی مناقشه روسیه و گرجستان، ایالات متحده بوده است. از این رو، به‌رغم اینکه مقامات ایالات متحده و برخی دیگر از تحلیلگران عرصه بین‌الملل معتقدند که یورش ارتش روسیه به گرجستان، موجب غافلگیری آمریکا و کشورهای اروپایی شده است نویسنده معتقد است که: اول: حمله ارتش گرجستان به ایالت جدایی‌طلب اوستیای جنوبی با آگاهی آمریکا و تشویق این کشور صورت گرفته است. دوم: آمریکا نه تنها از عکس‌العمل شدید روسیه در قبال حمله ارتش گرجستان به اوستیای جنوبی مطلع و مطمئن بوده است بلکه این موضوع را از سران گرجستان مخفی نموده است.
در این میان آنچه مایه شگفتی است حرکت سیاستمداران روسی در مسیری است که دقیقا در راستای برآوردن خواسته‌ها، انتظارات و منافع ملی ایالات متحده و سایر کشورهای اروپایی است. انتظار می‌رفت روس‌ها با تحلیل جامع شرایط خود و بین‌الملل، در قبال بحران گرجستان و اوستیا با زیرکی و خویشتنداری و با استفاده از ابزارهای قوی دیپلماتیک، ضمن اجبار گرجستان به خروج از اوستیا از درگیری مستقیم با گرجستان و حامیان غربی آن، جلوگیری نموده و ایالات متحده را در دستیابی به برنامه‌های خود ناکام می‌گذاشتند. در نتیجه مناقشات قفقاز و سیاست اشتباه و پر از خطای روسیه در قبال این درگیری‌ها، بسیاری از مواردی که در سیاست خارجی ایلات متحده به گره‌های ناگشودنی تبدیل شده بود به راحتی و با کمترین هزینه از سوی این کشور در حال برآورده شدن است. اصلی‌ترین سیاست‌های آمریکا که از رهگذر بحران قفقاز در مسیر مطلوب قرار گرفته است به شرح زیر بیان می‌شود.
الف) گسترش ناتو به سوی شرق: پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، چنین به نظر می‌رسید که فلسفه وجودی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی ( ناتو ) که برای دفاع از کشورهای اروپای غربی در برابر نفوذ شوروی سابق و موج کمونیسم به وجود آمده بود، خود به خود از بین رفته و دیر یا زود این پیمان نیز همچون پیمان ورشو به بایگانی تاریخ سپرده می‌شود؛ اما سیاست آمریکا در حفظ ناتو و تعریف ماموریت‌های جدید برای آن موجب شد تا به زودی خواب خوش روس‌ها دچار پریشانی شده و خطر ورود سربازان و تانک‌های ناتو را در بیخ گوش خود احساس نمایند. به همین دلیل روسیه کوشید تا ضمن تهدید مقامات دولتی و سیاستمداران جمهوری‌های سابق خود و سایر همپیمانان خود در اروپای شرقی، با تحریک افکار عمومی و شهروندان این کشورها که از قضا بخش زیادی از آنها را شهروندان روسی تبار تشکیل می‌دهند از گسترش ناتو در مناطق سنتی نفوذ خود جلوگیری نماید. اما بحران قفقاز به یکباره همه آنچه را که ایالات متحده می‌خواست در اختیار این کشور قرار داد و موجب شد تا گرجستان و سایر جمهوری‌های شوروی سابق از قبیل اوکراین که با روسیه دچار مناقشات مرزی هستند لزوم پیوستن خود به ناتو و برخورداری از حمایت آن را در مواقع اینچنینی، بیش از پیش احساس نمایند.
ب) استقرار سیستم دفاع ضد موشکی آمریکا در شرق اروپا: آمریکا می‌کوشید تا در پایگاه ساحلی لهستان در دریای بالتیک، سیستم دفاع ضد موشکی خود را مستقر نماید. هر چند این کشور معتقد بود که استقرار این سامانه موشکی تنها به خاطر مبارزه با امواج تروریسم و کشورهایی از قبیل ایران است اما با توجه به اینکه سپر دفاع موشکی از یک سو برای مقابله با موشک‌هایی با برد بیش از سه هزار کیلومتر طراحی شده است تردیدی باقی نمی‌ماند که سامانه دفاع موشکی که قرار است در لهستان و چک مستقر شوند بیش از هر چیز برای مقابله با موشک‌های بالستیک‌ قاره‌پیمای روسی کاربرد دارند. اگر تا پیش از این، افکار عمومی لهستان و جمهوری چک، در نتیجه تبلیغات روسیه، سیاستمداران خود را برای ارائه دلایل توجیهی کافی در خصوص لزوم استقرار سامانه دفاع موشکی تحت فشار قرار داده بودند، تهاجم روسیه به گرجستان نشان داد که روسیه در حفظ حاکمیت سیاسی و تمامیت ارضی همسایگان خود، قابل اعتماد نیست و همسایگان کوچک این کشور ناچارند به منظور در امان ماندن از تعرضات آتی روسیه به دامان ابرقدرت فعلی جهان یعنی ایالات متحده پناه ببرند. به همین دلیل بود که لهستان در هفته‌ای که گذشت به‌رغم تهدید‌های شدید روسیه در خصوص حمله اتمی به سامانه دفاع موشکی آمریکا، با استقرار آن موافقت نمود.
ج) نشان دادن روسیه به عنوان تهدیدی علیه همسایگان، تشویق جمهوری‌های سابق شوروی به همگرایی با خود و در نتیجه فروش تسلیحات نظامی بیشتر به این کشور‌ها: اظهارات یوشچنکو رئیس‌جمهور اوکراین در خصوص اینکه بی‌تردید کشورش در نتیجه مناقشه با روسیه در خصوص شبه جزیره کریمه که به اوکراین تعلق داشته و هم اکنون به عنوان پایگاه ناوگان روسی در دریای سیاه تا سال ۲۰۱۷ میلادی در اجاره آن کشور است و اوکراین تمایلی به تمدید آن ندارد هدف آتی روسیه خواهد بود شاهدی بر نگرانی سایر همسایگان روسیه از همزیستی با خرسی بی‌تدبیر است. این موضوع هنگامی که در کنار تهدید معاون ستاد ارتش روسیه در حمله اتمی احتمالی به لهستان و چک قرار می‌گیرد بیش از پیش نگرانی همسایگان روسیه و لزوم تقویت قدرت دفاعی خود را موجب می‌شود. انتظار می‌رود درگیری گرجستان و روسیه ؛ ورود گسترده تسلیحات آمریکایی به منطقه و در نتیجه استخدام مستشاران نظامی آن کشور در ارتش‌های کشورهای منطقه را به دنبال داشته باشد. در کنار موارد فوق الذکر می‌توان مواردی از جمله، برنامه‌ریزی آمریکا برای خروج نیروهای به اصطلاح حافظ صلح روسی از اوستیا و آبخازیا و ورود نیروهای حافظ صلح بین‌المللی، انحراف افکار عمومی از مسئله عراق، تنبیه روسیه در خصوص همکاری‌های هسته‌ای با ایران و مخالفت‌های این کشور در صدور قطعنامه‌های جدید و شدید بر علیه ایران و... را می‌توان از دیگر اهداف ایالات متحده در وارد نمودن روسیه به بحران قفقاز ذکر نمود. آینده نشان خواهد داد که خروج خرس از خواب ؛ چیزی جز حرکت در مسیر مطلوب ایالات متحده و ضربه زدن به منافع ملی خود نبوده است. امری که ورود تمام قد ناتو به قفقاز و حیاط خلوت سنتی روسیه کمترین نتیجه آن خواهد بود. درخواست ویکتور یوشچنکو رئیس‌جمهور اوکراین مبنی بر پیوستن کشورش به ناتو و تاکید آنجلا مرکل صدراعظم آلمان بر لزوم عضویت سریع گرجستان در ناتو از جمله دلایل صحت این ادعاست. این درحالی است که سابقا خانم مرکل با عضویت گرجستان در ناتو مخالفت نموده بود.
در اینجاست که مخالفان جهان تک قطبی به رهبری آمریکا، اگر واقع بین باشند با خود خواهند گفت که «‌ای کاش خرس از خواب بیدار نشده بود.»
محمد میرآزادی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید