چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

خداحافظ بلژیک؟


خداحافظ بلژیک؟
با توجه به اختلاف‌های شدید بین فرانسوی زبان‌ها و هلندی زبان‌های بلژیک و نظام اداری آن که به حد مسخره‌ای پیچیده است تعجب‌آور است که این کشور تاکنون متحد باقی مانده است.
بلژیک حالا پس از ۱۵۶ روز بدون داشتن دولت ملی به سوی محو شدن به پیش می‌رود. بلژیک دچار بحران است اگرچه ظاهرا چنین به نظر نمی‌آید.
حداقل نه بیشتر از مواقع عادی آن. ساختمان‌ها سر جای خود هستند ، قطارها طبق معمول در خدمت مردم هستند.
غذاها و هله هوله‌ها مثل شکلات‌های آن البته عالی است و در خیابان‌ها مردم به ماموران وصول مالیات بد و بیراه می‌گویند ، کاری که همیشه کرده‌اند و از قیمت سوخت و بنزین شکایت دارند که این یکی تازگی دارد.
اما روزنامه‌ها و سیاستمداران پیش‌بینی می‌کنند فاجعه‌ای بزرگ در راه است. اگر حرف‌های این‌ها را باور کنیم این کشور در تاریخ کوتاه خود، یا حداقل از روزهای تاریک جنگ گذشته (جنگ جهانی دوم) با بدترین مشکل مواجه است، چون بلژیک ۱۵۶ روز گذشته را بدون دولت گذرانده است.
و در حالی که این مساله به خودی خود یک فاجعه نیست، یک نگرانی بسیار واقعی وجود دارد که ترتیبات شکننده و پیچیده‌ای که این کشور غیرعادی را سرپا نگهداشته سرانجام در هم گسیخته شود. این روزها این زمزمه (که چندان هم زمزمه‌وار و آرام نیست) در همه جا شنیده می‌شود که ممکن است به زودی دیگر کشوری به نام بلژیک وجود نداشته باشد.
آیا باید از شنیدن این خبر نگران شویم؟ اگر غذاها و تنقلات این کشور را دوست ندارید و از فیلم‌های کارتونی «تن‌تن» آن خوشتان نمی‌آید، شاید دلیلی برای نگرانی وجود ندارد. اما، از طرف دیگر، اگر احساس وابستگی مبهمی نسبت به اندیشه کشوری داشته باشید که کل موجودیت آن، در غیاب هر چیزی که شبیه یک زبان ملی، یک فرهنگ ملی یا خیلی بیشتر از یک قرن و نیم تاریخ ملی باشد، به حسن نیت، تفاهم و سازش بستگی دارد، نگران خواهید شد.
اما مردم بلژیک امید چندانی به بقای کشورشان ندارند: نظرسنجی‌های اخیر نشان می‌دهد ۶۳ درصد از مردم شمال آن فروپاشی کشور ۱۷۷ ساله‌شان را امری قطعی می‌دانند. فردی که قرار بود نخست‌وزیر شود نیز این امر را «حادثه‌ای تاریخی» می‌داند که کم و بیش اجتناب ناپذیر است.
رنه واندرویدن، مهندس ۵۰ و چند ساله مخابرات که زیر باران شدید بروکسل منتظر اتوبوس است می‌گوید: «این امری قطعی است شاید نه امروز و نه ۱۰ سال دیگر اما حدس می‌زنم در طول عمرم شاهد آن خواهم بود. اکثریت هلندی زبان بلژیک یعنی فلمینگ‌ها می خواهند از بلژیک جدا شوند و دیگر از بیان این مطلب ترسی ندارند. آنان حالا بی‌تابی و سرزنش می‌کنند، کاری که پیشتر سابقه نداشت.»
خانم موئله روتن، کارمند یک کتابفروشی که از باران در کافه‌ای پناه گرفته، سیاستمداران را در این ماجرا مقصر می‌داند. او می‌گوید: «آشکار است که احتیاجی به سیاستمداران نداریم. به ما مردم نگاه کنید، همه داریم کار می‌کنیم، مالیات‌های خود را می‌پردازیم و هیچ چیز تغییر نکرده است. سیاستمداران مطلقا از مردم بریده‌اند، هیچ تماسی با آنان ندارند و درباره چیزهایی حرف می‌زنند که برای بیشتر ما هیچ معنا و جاذبه‌ای ندارد. این یک رسوایی است! آنان خودشان هم نمی‌دانند چه کار دارند می‌کنند.» اما متاسفانه به نظر می‌رسد سیاستمداران، یا حداقل بعضی از آنان خیلی خوب می‌دانند که در تیشه زدن به ریشه بلژیک چه کار دارند می‌کنند.
مارک دمس مایکر، معاون شهردار، در تالار تمیز شهرداری هاله، در حومه فعال بروکسل، با شور و حال فراوانی می‌گوید: «دیگر عملا نمی‌توانم شاهد ارزش افزوده بلژیک باشم. ما شش میلیون فلمینگ هستیم، افرادی که به شدت کار می‌کنیم، پول درمی‌آوریم و خیلی خوب قادر هستیم روی پاهای خودمان بایستیم. حقیقت این است که ما می‌توانیم یکی از کشورهای کوچک ثروتمند اروپا باشیم. از نظر ما و برای ما بلژیک زیان‌آور است وضع ما بدون بلژیک خیلی بهتر خواهد بود.»
پی بردن به پیچیدگی اوضاع در بلژیک مدتی طول می‌کشد: اینجا یک الگوی کشور ملت عادی نیست. و اندرویدن یک «والون»، از نزدیکی «لیژ» در منطقه والونیا است که قسمت جنوبی کشور را تشکیل می‌دهد. او به زبان فرانسه حرف می‌زند. روتن در بروکسل به دنیا آمده و زبان اول او فرانسوی است اما ادعا می‌کند زبان هلندی‌اش هم «چندان بد» نیست، و دمس مایکر یک فلمینگ، از منطقه فلاندرز، نیمه شمالی بلژیک است. او به زبان هلندی تکلم می‌کند.
فلمینگ‌ها حدود ۶۰ درصد، و والون‌ها ۴۰ درصد جمعیت بلژیک را تشکیل می‌دهند. دو جامعه، تشکیلاتی تقریبا معادل در کنار یکدیگر دارند. غیر از خانواده سلطنتی، تیم ملی فوتبال، وزارت خارجه، نظام دادگستری و ارتش هیچ نهاد ملی مشترک دیگری، نه حتی یک حزب سیاسی، یک فرستنده تلویزیونی، یک سازمان خیریه یا حتی یک دانشگاه، بین این دو جامعه وجود ندارد.
در نتیجه،‌اداره بلژیک در حال حاضر نیاز به یک دولت سراسری، سه دولت منطقه‌ای (چون منطقه دوزبانی بروکسل نیز یک منطقه به حساب می‌آید!)، و سه دولت منطقه‌ای دیگر در بالای آنها، هر یک متعلق به یک گروه زبانی، (فرانسه، هلندی، و برای شیر تو شیر شدن بیشتر اوضاع، یک جامعه کوچک آلمانی زبان) دارد.
به شکر خدا، دولت منطقه‌ای فلاندرز و دولت جامعه هلندی زبان یکی است به این دلیل بلژیکی‌های خوش‌بخت فقط تحت حکومت شش دولت اداره می‌شوند.
منبع: گاردین
مترجم: علی کسمایی
منبع : روزنامه جام‌جم


همچنین مشاهده کنید