سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

آمریکا؛ از صلح طلبی تا ماجراجویی


آمریکا؛ از صلح طلبی تا ماجراجویی
ادعای مادلین آلبرایت وزیر خارجه پیشین آمریكا (در یك دهه پیش) مبنی بر این كه ایالات متحده آمریكا «ملت اجتناب ناپذیر» دنیاست ـ یعنی كشوری كه مشاركتش برای حل چالش های دشوار جامعه جهانی ضروری است ـ اكنون به شدت در حال كمرنگ شدن است.
پیشتر به نظر می رسید روی كار آمدن جورج بوش به داعیه رهبری جهانی آمریكا نیروی تازه ای بخشیده و بر توانایی اش كه اعمال قدرت در سراسر دنیا می افزاید. اما اینك آمریكا پس از تضعیف در باتلاق عراق از سوی دشمنانش مورد تحقیر قرار گرفته است و همپیمانانش دیگر اعتمادی به آن ندارند. آن روزها سپری شده است كه آمریكا به تنهایی دست كشورهای نافرمان را از اقتصاد جهانی كوتاه می كرد یا یك ائتلاف چند ملیتی برای مقابله نظامی با یك دولت خود سر تشكیل می داد.
به راستی، با آن همه حمایتی كه پس از ۱۱ سپتامبر از بوش به عمل می آمد چگونه است كه وی اینگونه بداقبال شده است؟ سرنگونی بی دردسر طالبان در افغانستان ـ كه مردم آمریكا با تمام وجود از آن حمایت كردند و از سوی یك ائتلاف چند جانبه پشتیبانی می شد ـ فقط بر غرور دولت بوش افزود و به دنبال آن، این باور را به وجود آورد كه ائتلاف های داخلی وبین المللی حامی جنگ افغانستان، بعداً از طریق قدرت نظامی آمریكا تحول عظیمی را نیز در خاورمیانه پشتیبانی خواهند كرد. همه ما پیش بینی های قاطعانه و پرافاده در این باره را به یاد داریم: برای نمونه: اشغال عراق، به نحوی راه را برای ایجاد تحولات در دنیای عرب باز می كند و رژیم های ناكارآمد در برابر جنبش های دموكراتیك كه مشتاق پذیرش خواسته های استراتژیك آمریكا هستند، تسلیم می شوند.
آمریكا به «خاورمیانه جدید» رسید اما نه خاورمیانه ای كه وعده اش را داده بود. تأكید آمریكا بر انتخابات، بدون تأكید بر روند طولانی نهادینه سازی رأی گیرها، در كشورهایی نظیر عراق و سرزمین های اشغالی نه تنها به قدرت گرفتن دموكرات های سكولار و حامی آمریكا منجر نشده، بلكه موجب روی كار آمدن احزاب و گروه هایی شده است كه برنامه های آنان مشخصاً با منافع آمریكا متفاوت است. همچنین در حالی كه درگیری های داخلی در عراق روبه وخامت می گذارد، نقش آمریكا تنها رادیكالیزه كردن بیشتر خاورمیانه و فروپاشی آن در راستای اختلاف های فرقه ای است.
در عین حال، جنگ اسرائیل در لبنان، نه تنها قدرت حزب الله را تقویت كرد، بلكه به كشورهای منطقه درس آموزنده ای داد كه چگونه گروه ها و احزاب مذهبی توانستند دربرابر یكی از بزرگ ترین ماشین های جنگی دنیا ایستادگی كنند.
اشغال عراق به دست آمریكا و تداوم این اشغال پرسش های جدی را درباره پیش بینی و ارزیابی آمریكایی ها مطرح كرده است. رگبار تهدیدهای اغراق آمیز و اطلاعات تحریف شده كه پیش از اشغال عراق در جریان بود این سؤال را در اذهان بسیاری ایجاد كرده كه آیا آمریكا براستی منشأ خوبی هاست. كنار رفتن طراحان اصلی سیاست های چندسال اخیر آمریكا و جایگزینی آنها با افراد میانه رو و با تجربه تر كافی نیست. اعتمادی كه آمریكا قبلاً از آن برخوردار بود بر باد رفته است. امروزه، استراتژی اساسی نه تنها كشورهایی مانند چین و روسیه، بلكه حتی برخی از كشورهای مهم اروپایی نیز بر محدود ساختن و تضعیف قدرت آمریكا در شكل دهی مجدد به نظم جهانی استوار است.
كاخ سفید در بحث بر سر فاجعه عراق به دور از واكنش های داخلی نیز نبوده است. دولت بوش به تدریج به این نتیجه رسیده كه در بدنه سیاسی آمریكا اجماعی بر سر ماجراجویی های یك جانبه بیشتر در سایر كشور وجود ندارد و بویژه از آن جهت كه این گونه اقدام ها موجب افزایش سرسام آور بهای انرژی می شود. دولت بوش حتی برای محدودترین حملات علیه مثلاً پیونگ یانگ، مداخله در دارفور، اقدامی جدید و عمده برای برقراری صلح در خاورمیانه یا حل بسیاری دیگر از مشكلات، نه از سوی كنگره و نه از سوی مردم هیچ پشتیبانی ندارد.
در بحبوحه جنگ ویتنام، ریچارد نیكسون رئیس جمهور وقت آمریكا از جنگ به ستوه آمده بود، ایالات متحده را «یك غول درمانده و ناامید» خواند. اكنون مردم نگران آمریكا كه منتظر رهایی از به دوش كشیدن بار عراق هستند با شعارهای انزواطلبانه گذشته می خواهند به آرامشی ظاهری و كاذب دست یابند و از درگیری ها و گرفتاری های بیشتر خارجی نجات یابند. كسانی كه در اروپا و آسیا همچنان انتظار دارند واشنگتن مسئولیت همه این مسائل را بپذیرد و بار این مشكلات را به دوش بكشد، برای دو سال آینده باید چشم امید به جای دیگر غیر از آمریكا داشته باشند.
نویسندگان: نیكلاس گووسدف و ری تكیه
نیكلاس گووسدف سردبیر نشریه «نشنال اینترست»، ری تكیه عضو شورای روابط خارجی آمریكا است.
منبع: بوستون گلوب
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید