چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

به کجا چنین شتابان؟


به کجا چنین شتابان؟
دوران سالهای۸۴-۷۶ را با نام دوران اصلاحات میشناسند در اوان ورود به این دوران بود که با تهدیدی ساختارشکن از جانب حزب سلطنت طلب کارگزاران سازندگی روبرو گردیدیم ، برخی از اعضای این حزب خواستار تداوم ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی و تغییر در قانون اساسی گردیدند که خوشبختانه این خنجر بر آهیخته از پشت کارساز نگردید اما دوستان دشمن پرور ما نا امید نگردیده این بار حربه ای نیرومندتر را بکار گرفتند یعنی حمایت ازسردمدار اصلاحات سید محمد خاتمی !!
دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی سرشاربود از کشمکش ها و تنش هایی که برخی مسیری جز بیراهه نداشت و برخی چنان سردرگم بود که حتی مسیری هم نداشت تا به بیراهه برسد
تشکیل مجلس ششم در حکم روغن موتور اصلاحات بود که چرخ پرچمداری اصلاحات را سریعترو بدون هر نوع اصطکاکی رو به جلو میراند این سبقت و تندروی و اوج ناگهانی گرچه تا حدودی حیرت انگیز بود اما گویی عوامل دست در دست هم داده بودند تا در عین حیرت پیشروی مثمر ثمری را شاهد باشیم به قول معروف در و تخته درست روی هم سوارگشته بودندو چرخ اصلاحات تکروی میدان گردیده بود اما تاریخ بارها نشان داده است هر جنبش و حرکتی که بدون چارچوب بندی و ریشه و ساختارسازی به صورتی ناگهانی پا به عرصه ی حیات بگذارد هر چند ممکن است در ابتدا خروش و صعودی قابل توجه داشته باشد اما پس از گذر زمان رفته رفته همان گونه که بصورت ناگهانی پا به عرصه وجود گذاشته بود همانطور رفته رفته محو میگردد همانند فواره ی آبی که پس از اوج و صعود سقوط را نیز بدنبال دارد همین شد که پس از سوم تیرماه ۸۴ جنجال سازی ها و فرافکنی های ساختار شکن رفته رفته طریق زوال و انزوا را پیمود و آن شعارهای نیشدار و آبدار کم کم کمرنگ تر گردیده از صفحه محو شدند
این اواخر دوباره زمزمه ها و صداهایی از اطراف به گوش می آیند، هرچند در شرایط کنونی که در نزدیکی انتخابات مجلس هشتم بسر میبریم این نوع اعمال دور از انتظار نیست ، اما باید آگاه بود که فنر فشرده و در انزوا محتاج تنها یک تلنگر و تحریک است تا دوباره رها گردیده به نوسان در آید
امسال مصادف بود با حمایت آمریکا از اصلاح طلبان و پاسخ به خوش خدمتی آنان در راستای ساختار شکنی های صورت گرفته . شاید برخی اینگونه قلمداد کنند که سیاست جدید آمریکا بر اساس سیاست کهنه انگلیسی " تفرقه بینداز و حکومت کن" قرار داشته این گونه حمایت ها برای تفرقه اندازی دور از انتظار نیست اما سوال اینجاست که چرا بایستی ازاین طیف حمایت گردد؟ راحت تر نبود به عنوان دوست ملت ایران و دلسوز سرنوشت آینده ایران از طیف اصولگرایان حمایت مینمود و با سابقه ی منفی طولانی که در میان ملت ایران داشت از این نفرت عمومی استفاده نموده نفرت و شک مردمی از اصولگرایی را ایجاد مینمود؟

تاج زاده عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران که این روزها از رد صلاحیت ها و همچنین رد صلاحیت خود نیز بسیار شاکی است،لب به اعتراض گشوده از شیوه انتخابات موجود در ایران انتقاد نموده است ایشان مدعی است انتخابات آزادانه در ایران سرابی بیش نیست و فرموده اند: قرار است جمهوری اسلامی به صورت تک حزبی و مطلقه اداره شود و حزب پادگانی جای همه احزاب قانونی کشور را بگیرد اینگونه سخن گفتن اگر خوش خدمتی نیست و وجود کاسه ای در زیر نیم کاسه را برنمی تاباند، پس حکایت از چه میتواند داشته باشد؟
آن زمان که یکه تاز میدان بوده سوار بر موتور اصلاحات چهار نعل میتاختید،آیا اداره مملکت را بصورت تک حزبی نمی دیدید؟ آن فعل در سال ۷۸ جامه عمل پوشید و جالب آنکه شدیدا نیز مورد حمایت واقع گردید حال چه شده که پس از اندکی انزوا تاب حضور رقیب را نداشته تکرار عمل خود را که حامی آن نیز بودید نادرست قلمداد میکنید؟
حتما آن قضیه پیامبر را شنیده اید که چون خود خرما خورده بود پسرک را از خوردن خرما منع نـــنـمود؟رطب خورده منع رطب کی کند؟
از طرفی گیریم سخن شما درست! قصاص قبل از وقوع واقعه را که اکنون در حال بزرگنمایی آن هستید را چرا برای خود اعمال ننمودید؟ مگر نه آنکه پیش از اصلاح دیگری ابتدا خود را بایستی اصلاح نمود؟
سیدمحمدعلی علوی
منابع:
http://www.mojahedin-enghelab.net/ShowItem.aspx?ID=۹۰۷&p=۱


همچنین مشاهده کنید