سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

پنج سال در جست و جوی دشمن فرضی


پنج سال در جست و جوی دشمن فرضی
پائیزگذشته دولتمردان كاخ سفید در برابر سؤالی بزرگ قرار گرفتند، سؤالی كه سالها بود از پاسخ دادن به آن شانه خالی می كردند. سؤال این بود: رئیس جمهور آمریكا در جنگ با تروریسم چه كسانی را دشمن خود می داند؟ آنها برای پاسخ به این پرسش در جست وجوی عبارت كوتاه و روشنی بودند كه هم دشمن را مشخص كند و هم به آمریكایی های مردد قوت قلب دهد، اما جواب های ساده چیز زیادی دربرنداشت. برخی ترجیح دادند «اسلام گرایی» را به عنوان عامل اصلی معرفی كنند. برخی جزیی تر به دنبال علت مسأله بودند و «افراطیون» را دشمن اصلی خطاب می كردند.
اما وقتی استفان هادلی مشاور امنیت ملی آمریكا سازمان سیا، پنتاگون و دولت را فراخواند، همین متخصصان ایده «یك پاسخ كوتاه» را برای اشاره به واقعیت جنگی كه بسیار پیچیده بود، رد كردند. «مایكل گرسون» یكی از نویسندگان ارشد سخنرانی های بوش در آن زمان متذكر شد كه در این مورد نمی توان با یك كلمه و در نهایت چند واژه به آنچه كه در نظر است، رسید. زیرا هیچ واژه كاملی در این مورد وجود ندارد. نتیجه همه اینها معجونی شد كه خود بوش در نگاهی محافظه كارانه آن را چنین شرح داد: «برخی آن را اسلام رادیكالی می دانند، برخی دیگر جهادیسم قلمدادمی كنند. به هر حال همه اینها بسیار متفاوت با دین اسلام است.»
اما واقعیت این است كه بوش ۵ سال بعداز واقعه ۱۱ سپتامبر و ۳ سال پس از حمله به عراق هنوز در جست وجوی دشمنی است كه بتواند با آن در میدان مبارزه بر ضد تروریسم بجنگد.
البته خود بوش از لفظ «فاشیست های اسلام گرا» استفاده می كند؛ چیزی كه بعد از ماجرای بمب گذاری لندن در ماه گذشته شنیده شد. اما این واژه بسیار در تعارض با چیزهایی است كه وی چند روز پیش در آخرین نطق اش درباره جنگ به زبان آورد و گفت: «یك شبكه جهانی از رادیكال ها از ترور استفاده می كنند تا كسانی را بكشند كه در مقابل ایدئولوژی آنان ایستاده اند.»
در حالی كه فقط دو ماه به انتخابات میان دوره ای كنگره آمریكا باقی مانده، كاخ سفید دوباره به همان استراتژی قدیمی خود روی آورده است؛ استراتژی ای كه قبلاً خیلی خوب جواب داده است: مطرح كردن دوباره ۱۱ سپتامبر، برافراشتن شبح القاعده و متهم كردن دموكرات ها در قالب دشمن، اما واقعیت این است كه ۲۰۰۶ دیگر ۲۰۰۴ نیست. در آن زمان دولت آسان ترین راه را در حل مشكلات در پیوند دادن طرفداران بن لادن با شورشیان عراق دید. یكی از توانایی های «بوش» در این است كه چیزهای پیچیده را ساده نشان دهد و بخواهد همه را در كنار هم پیش ببرد. اما این بار قضایا فرق دارد. این بار این جنگ با تروریسم با استفاده از هواپیماهای انگلیسی، پارتیزان های لبنانی و جنگجویان داخلی عراق است كه بوش می خواهد همه را در كنار هم پیش ببرد. گرچه در این بین هستند كسانی كه معتقدند بوش با روندی كه در پیش گرفته خود به سهو به جهادیسم و جریاناتی همانند آن كمك می كند تا قدرت و نفوذ بیشتری داشته باشد.
رأی دهندگان - كه در میان آنها بسیاری از جمهوری خواهان هم هستند - در واقع به توانایی بوش در امنیت كشور به دیده شك و تردید می نگرند. آمارها نیز حاكی است مردم آمریكا در موضوع عراق همسو با دموكرات ها هستند. این در حالی است كه پنتاگون شمار تلفات را در عراق ۵۰ درصد بیش از تابستان گذشته ارزیابی كرده است، اما برای دولتی كه استراتژی سیاسی اش مبنی بر ساده سازی مسائل پیچده است، این جنگ گسترده و تبعات شدید آن ناامیدكننده به نظر می رسد. یكی از سناتورهای كاخ سفید كه نمی خواهدنامش فاش شود، درباره این استراتژی می گوید: «واقعاً شرح اش خیلی سخت است، ما در راهی می جنگیم و قد برافراشته ایم كه بكل مغشوش و درهم به نظر می رسد.»
هفته پیش بزرگترین سلاح های بوش؛ «دیك چنی»، «رامسفلد» و «رایس» در سخنرانی ها و نطق های مختلف سعی كردند با حمله به دموكرات ها اذهان بیدار شده جمهوری خواهان را برنده شوند، اما این نطق ها نكته های جالب توجهی را هم دربرداشتند. از جمله اینكه وقتی دولت از جنگ حرف می زند، چقدر درهم می ریزد و آشفته می شود. چنی در بیشتر موارد عضو تهاجمی گروه بوش است. او كمتر به حرفهای انتقادكنندگان از جنگ توجه می كند. تنها نكته ای كه او مدام تكرار می كند دفاع از امنیت است و به همه چیز با دیده تردید می نگرد. بوش این عضو شكاك تیم خود را «صادق» و «صمیمی» می خواند كه اصلاً اینگونه نیست.
استراتژیست های جمهوری خواهان هم بیش از هر چیز در تلاش اند تا اوضاع را در كنترل خود داشته باشند و حزب در حال فروپاشی خود را متحد كنند. طبق تاریخچه جمهوری خواهان، موضع، مقام و موقعیت بوش بهترین راه برای جمهوری خواهان است تا حامیان خود را پای صندوق های رأی بكشاند.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید