شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

سربازان پوتمکین


سربازان پوتمکین
این پرسش برای سروان «ولادیمیر ایوانف» ناگوارترین پرسش به حساب می آید. این آجودان فرمانده نیروهای حافظ صلح روسی مستقر در اوستیای جنوبی در وهله اول اصلاً نمی خواهد به این پرسش پاسخی بدهد و به جای آن به ساختمان های سوراخ سوراخ و سوخته پادگانش اشاره می کند. پرسش این است؛ یگان های روسی ظرف چه مدت به کمک شما آمدند؟
ساعت ۳۰/۲۳ روز هفتم آگوست باران راکت ها و گلوله های توپ و تانک گرجستان آغاز شد. در آن زمان نیروهای حافظ صلح با آن سنگرهای بتنی و تیربارهای خود کاملاً زمینگیر بودند. آنها حتی ارتباط رادیویی هم نداشتند تا بتوانند نیروی هوایی را برای پشتیبانی از نیروهای خودی به سوی دشمن فراخوانند. هیچ جنگنده یی به کمک آنها نیامد. در همان حال که حمله واحدهای روسی به تسخینوالی به تعویق می افتاد، سربازان نیروهای حافظ صلح در زیرزمین ها نشسته بودند و نامه های خداحافظی می نوشتند. اگرچه آن سنگرهای بتنی در خیابان های مارپیچ این سرزمین کوهستانی تا اندازه یی جان سربازان را حفظ می کرد اما روس ها در اولین حمله بی برنامه خود به تسخینوالی، یک گردان را از دست دادند. تازه سه روز بعد از آن بود که لشگر ۵۸ روسیه توانست نیروهای حافظ صلح را از محاصره درآورد و البته آن نیروها ظرف این مدت ۱۹ نفر از سربازان شان را از دست داده بودند.چیزی نگذشت که ارتش گرجستان درهم شکست و در تلویزیون های روسیه پیروزی بر این همسایه کوچک به عنوان پیروزی ارتش خودی جشن گرفته شد. اما لشگرکشی روسیه به قفقاز بسیاری از کمبودها و نقایص این ارتش را نمایان ساخت. طرح های گرجستان برای حمله به اوستیای جنوبی از مدت ها پیش برای فرماندهی ارتش روسیه کاملاً آشکار بود و با این حال یگان های روسی ناآماده نشان دادند. به ویژه نیروی هوایی این کشور خسارات زیادی را متحمل شد. آیا نیروهای مسلح روسی به همان اندازه که ادعا می شود، قدرتمند هستند؟
«ولادیمیر پوتین» در آغاز ریاست جمهوری اش در سال ۱۹۹۹ از وضعیت ارتش روسیه به شدت احساس نگرانی می کرد. این چهارمین ارتش دنیا با یک میلیون سرباز در آن زمان توانایی تجهیز فقط ۵۰ هزار سرباز در جنگ چچن را داشت. به همین خاطر پوتین به ژنرال هایش همواره وعده پول و اسلحه می داد. دو سال پیش اولین زیردریایی استراتژیک اتمی روسیه پس از فروپاشی شوروی به آب افتاد و یک ناوگان دریایی عازم دریای مدیترانه شد. بمب افکن های دورپرواز هم بار دیگر پس از ۱۵ سال به گشت زنی بر فراز دریاهای جهان پرداختند و در نزدیکی سکوهای نفتی نروژ و ناوهای هواپیمابر امریکا، اقدام به انجام مانورهای تهاجمی کردند. پوتین وانمود می کرد از یک ارتش قراضه با زیردریایی های فرسوده و جنگنده های از رده خارج شده، ارتشی مدرن و قدرتمند ساخته است که می تواند در مقابل غرب قد علم کند.
در نگاه اول، بودجه دفاعی روسیه در دهه گذشته افزایشی چشمگیر را نشان می دهد. این بودجه از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۸ تقریباً هفت برابر شده است. پوتین این برنامه تسلیحاتی را «عالی» توصیف می کند؛ برنامه یی که طبق آن تا سال ۲۰۱۵ ، ۲۰۰ میلیارد دلار برای تشکیل گردان های استراتژیک هواپیماهای جنگنده، ناوگان دریایی اتمی و یگان های موشکی هزینه می شود.
با این حال جایگاه روسیه به عنوان یک ابرقدرت نظامی تنها بر واحدهای هسته یی این کشور استوار است؛ واحدهایی که در عمل کهنه و فرسوده شده اند. عمر مفید راکت های «آراس ۲۰» روسیه بالغ بر ۲۰ سال است و اگرچه شاید این مدت کمی تمدید شده باشد اما روسیه به تدریج اقدام به خلع سلاح خود کرده است زیرا پوتین به هیچ عنوان بودجه کافی برای یگان های موشکی در نظر نگرفت. کارشناسان غربی هنوز هم تعداد کلاهک های اتمی روسیه را بیش از پنج هزار عدد تخمین می زنند و این تعداد همان تعداد دوران «بوریس یلتسین» است. اما بر پایه برآوردهای انستیتوی استراتژی ملی (واقع در مسکو) این عدد در دوران پوتین به ۳۳۴۴ کلاهک کاهش یافته است. این زرادخانه نظامی اگرچه هنوز هم برای ایجاد وحشت اتمی کفایت می کند اما برخلاف رویای بسیاری از نظامیان روسی، به هیچ عنوان با امریکا برابری نمی کند.
بر پایه برآوردهای کارشناسان، ایالات متحده امریکا دو هزار کلاهک اتمی بیشتر از روسیه دارد.آن بخش غیراتمی ارتش روسیه هم فقط به صورت مشروط قابلیت عملیاتی دارد. این بخش بر پایه آن برنامه تسلیحاتی فعلاً چندان تغییری را شاهد نخواهد بود. صنایع نظامی داخلی روسیه حتی به صورت تقریبی هم توانایی محقق کردن لیست های سفارش وزارت دفاع را ندارند. انستیتوی استراتژی ملی در خلاصه گزارش خود آورده است که بر پایه برآوردهای مشاوران امر تجدید تسلیحات، نیروهای مسلح متعارف روسیه ظرف هشت تا ۱۰ سال آینده در حد ابعاد یک کشور متوسط اروپایی کوچک خواهد شد. صرف نظر از فعالیت های نیروی دریایی روسیه در دریای مدیترانه، این نیرو با کمبود مواد سوختی به ویژه با کمبود لجستیک ساحلی روبه رو است. روسیه در حال حاضر به غیر از آن کارگاه عظیم تعمیر کشتی در سوریه، دیگر پایگاه های دریایی خود از ویتنام تا یمن را تعطیل کرده است و در همان حال نیروی دریایی امریکا ۵۰ پایگاه دریایی در سطح جهان دارد.
بیش از نیمی از هواپیماها و هلیکوپترهای نیروی هوایی روسیه کهنه و فرسوده هستند. آن شروع دوباره گشت های بمب افکن ها هم بیش از هر چیز جنبه حیثیتی داشته و سیگنالی دیپلماتیک برای غرب است بدین معنی که «ما دوباره آنجا هستیم». در عین حال روسیه حتی الامکان در این مورد سکوت می کند که هنوز هم برخی از خلبان های روسی با هواپیماهای ملخ دار توپولف ۹۵ که در زمانی دور پرنده هایی شایسته تقدیر بودند، پرواز می کنند. اولین نمونه از این تیپ هواپیما در سال ۱۹۵۲ نخستین پروازش را انجام داد. اما نه تنها هواپیماها بلکه خلبان های روسیه هم پیر و از کار افتاده شده اند. تنها ۲۰ درصد از تسلیحات و سیستم تسلیحاتی متعارف روسیه، مدرن به شمار می آید.
این در حالی است که بیش از ۷۰ درصد از تسلیحات ناتو را اسلحه های مدرن تشکیل می دهد. اما حتی در صورت در اختیار داشتن سوخت کافی و اسلحه های مدرن هم نیروهای مسلح روسیه به صورت جامع و کامل آمادگی دفاعی ندارند. ارتش روسیه از نبود یک دکترین نظامی منطبق با زمان و عدم اراده فرماندهی برای نوگرایی رنج می برد. روسیه طی تاریخ خود تنها دو بار به تغییر و دوباره سازی بنیادی ارتش خود اقدام کرده است؛ یک بار بعد از جنگ کریمه در اواسط قرن نوزدهم و بار دیگر پس از انقلاب اکتبر. ژنرال «ولادیمیر دورکین» کارشناس برجسته نظامی عقیده دارد؛«برای اصلاحات در ارتش، نظارت مدنی لازم است که ما نداریم.» این ارتش به عنوان یک کاست مستقل، بودجه خود را به صورت غیرشفاف توزیع می کند و هرگونه اصلاحات می تواند به منافع این کاست لطمه بزند. طرح های وزیر دفاع غیرنظامی روسیه یعنی «آناتولی سرژوکوف» مبنی بر کاهش ۴۰ درصدی افراد ستاد فرماندهی هم تنها هراس ها از سیستم دفاع موشکی امریکا را افزایش داده است. وزیر دفاع روسیه در نهایت توانست فقط ژنرال های بازنشسته به اضافه دو معاون ستاد را از لیست افراد خود حذف کند. اما این دستگاه با مقاومت خود در مقابل هرگونه اصلاحات هنوز هم به عنوان دشمن شماره یک وزیر باقی مانده است.
اگرچه وزارت دفاع اعلام کرد بخشی از طرح گذار به ارتش حرفه یی محقق شده است اما کارشناسان در این مورد تردید دارند. «ویتالی زیمبل» کارشناس ارشد اقتصاد نظامی می گوید؛«بر پایه آن طرح باید در عرض سه سال گذشته ۱۲۵ هزار سرباز داوطلب با وزارت دفاع قرارداد می بستند اما تنها نزدیک به یکصد هزار نفر قرارداد بستند و این اصلاحات عملاً با شکست روبه رو شد.»
با وجود آنکه دولت روسیه در سه سال اخیر بودجه و امکانات برای ارتش حرفه یی را به چهار برابر افزایش داد اما این پول به جای آنکه برای افزایش تعادل تورمی حقوق سربازان صرف شود، برای ساخت آپارتمان های مسکونی در پادگان ها یا خرید اسلحه های جدید هزینه شد. بدین ترتیب سربازی حرفه یی در مقایسه با دیگر مشاغل به شغلی غیرجذاب تبدیل شد. در حال حاضر یک افسر قراردادی با درجه متوسط با احتساب مزایای در نظر گرفته شده، ماهانه حداکثر ۴۰۰ یورو حقوق دریافت می کند و این در حالی است که حقوق یک کمک راننده در مترو مسکو بالغ بر ۶۰۰ یورو می شود.
به دلیل همین تبعیض های اجتماعی است که طی پنج سال گذشته یک پنجم از سربازان قراردادی ارتش را ترک کرده و حاضر به تمدید قرارداد خود نشده اند. از هر پنج افسر تحصیلکرده و آموزش دیده، چهار نفر هیچ برنامه یی برای ادامه این شغل نظامی ندارند. فرماندهان سالخورده این ارتش هنوز هم نقش فاکتورهای اجتماعی و انسانی در یک ارتش مدرن را دست کم می گیرند و سرباز وظیفه را بخشی از مایملک دولت به حساب می آورند. یک افسر روسی معترضانه می گوید؛«چندی پیش با افتخار اعلام شد که ارتش یک دست رختخواب و یونیفورم زمستانی و روزانه یک وعده غذای گرم را برای افرادش تضمین می کند. توجه کنید که ما در سال ۲۰۰۸ به سر می بریم.»
حتی اگر طرح ارتش حرفه یی نیز به طور کامل اجرا می شد امروزه تعداد سربازان روسی باز هم از یک میلیون به ۷۰۰ هزار نفر تقلیل پیدا می کرد. اما حداقل می توانست این بار مثبت را داشته باشد که افسران فاسد را از یک منبع مالی مهم به نام «خرید آزاد» برای سربازان وظیفه محروم کند. از ۵۰ هزار جوان نمونه شهر مسکو تنها نزدیک به چهار هزار نفر به ارتش پیوسته اند. این عده غالباً مردان جوانی از خانواده های فقیر و مناطق روستایی هستند و بدین ترتیب نیروهای مسلح روسیه تبدیل به یک کارفرما و یک ارتش روستایی شده است. امروزه خدمت سربازی در روسیه به معنای رفتن به مدرسه خشونت ورزی با شکنجه های سیستماتیک است. بر پایه گزارش های سازمان های حقوق بشری، تعداد سربازانی که از سال ۱۹۹۹ خارج از مناطق جنگی و به دست همکاران شان به قتل رسیده یا بر اثر خودکشی و حادثه جان باخته اند، با تعداد سربازان کشته شده روسی در چچن تقریباً برابری می کند.
البته ارتش روسیه در دوران پوتین توانست فقط از نظر روانی بر آن رکود و ایستایی خود غلبه کند. اما زیمبل عقیده دارد؛«امکان ندارد بتوانیم با سلاح های متعارف دست به عملیات گسترده علیه ناتو بزنیم یا حتی ارتش چین را عقب برانیم.» تجدید تسلیحات ارتش با سرعت کمی پیش می رود اما در دکترین نظامی روسیه آمده است؛«عقب ماندگی نیروها مسلح متعارف در مقایسه با غرب، در مدت زمان پیش بینی شده چه از نظر کیفی و چه از نظر کمی بر طرف می شود.» جالب آنکه کرملین در این دکترین از رقابت تسلیحاتی با غرب سر باز می زند زیرا می داند توانایی پیروزی در این رقابت را ندارد؛«تنها لابیست های صنایع نظامی در غرب هستند که دم از رقابت تسلیحاتی می زنند.»
یوهانس فوسوینکل
منبع؛ Die Zeit
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید