یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


ترکیه در اندیشه مصادره شیخ ابوالحسن خرقانی


ترکیه در اندیشه مصادره شیخ ابوالحسن خرقانی
«مولا نا جلال الدین محمدبن شیخ بها»الدین محمدبن حسین بلخی» مشهور به مولوی، عارف و شاعر بزرگ ایرانی و صاحب کتاب های شعر پرارزشی چون مثنوی معنوی و دیوان کبیر، حالا از نظر بسیاری از مردم دنیا شاعر و عارفی متعلق به «ترکیه » است! مقبره مولوی در قونیه در خاک ترکیه قرار دارد و تبلیغات مناسب این کشور آنجا را به یکی از مهمترین جاذبه های توریستی این کشور بدل کرده است.
برگزاری مراسم سماع در این مقبره امروز شهرتی جهانی دارد و بر اثر تلا ش های مداوم ترکیه، سالی به نام مولا نا(یا به قول غربی ها رومی) نام گذاری شده است. در این نامگذاری که از طرف یونسکو انجام شد، مولا نا از مفاخر فرهنگی و ادبی ترکیه عنوان شده; آن هم در شرایطی که حتی یک شعر به زبان ترکی هم ندارد.
ماجرای مصادره مفاخر فرهنگی و عرفانی ایران به همینجا ختم نشده و نمی شود. بعد از مولوی، حالا به نظر می رسد نوبت به «شیخ ابوالحسن خرقانی» عارف بزرگ قرن ۴ و ۵ است که به ترکیه ای ها منصوب شود، آن هم در حالی که بر خلا ف مولا نا که مقبره اش در قونیه است، این عارف در خرقان (در استان سمنان) مدفون است و بر اساس آنچه محققان می گویند او نه تنها به ترکیه پا نگذاشته بلکه در طول عمر خویش از حوالی خرقان خارج نشده بود (بعضی محققان عقیده دارند که تنها سفر شیخ ابوالحسن خرقانی حضور وی در خانقاه قصاب آملی از عرفای بزرگ آن زمان برای شاگردی وی بوده که در آمل بوده است).
چندی پیش رسانه ها خبر دادند: مشاهدات حکایت از آن دارد که شهر «قارص» در ترکیه با بهره گیری از تربت و مسجدی منسوب به شیخ ابوالحسن خرقانی و نیز بر مبنای تلا ش های اخیر دولت ترکیه برای توسعه زیرساخت های گردشگری در این کشور، بعد از قونیه در مسیر تبدیل شدن به یک مقصد فرهنگی در آناتولی برای گردشگران ایرانی است.
این در حالی است که مقبره واقعی این عارف نامدار در خرقان از توابع شاهرود مورد بی توجهی واقع شده است. ایرانی ها خیلی کم شیخ ابوالحسن خرقانی را می شناسند. چه رسد به اینکه مقبره او را مورد توجه قرار دهند!
سه سال قبل یکی از خبرگزاری های فرهنگی خبر داد که بنای آرامگاه شیخ ابوالحسن که قدمتش به قرن هشتم هجری بازمی گردد به مرور از میان رفته و تنها محراب آن باقی مانده است.
● ابوالحسن خرقانی کیست؟
«هر که بدین خانقاه درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید، چه آن که به درگاه حق به جان ارزد در سرای بوالحسن البته به نان ارزد». این عبارت، معروف ترین سخن نقل شده از ابوالحسن خرقانی- و البته با تفاوت هایی در روایت های مختلف- است که می گویند بر سر در خانقاهش نوشته بودند. برای بسیاری از ما ایرانیان، همه دانسته ها از ابوالحسن خرقانی همین است و بس، اما میراث و مرتبه او بسیار بیش از این است اما اگر تنها همین هم بود، کافی بود تا او را از اوتاد و عرفای بزرگ بشناسیم و نامش را به بزرگی یاد کنیم.
ابوالحسن علی بن احمد بن جعفر بن سلمان خرقانی(۳۵۲-۴۲۵ هجری قمری) متولد روستای خرقان و متوفی و مدفون در همانجاست. خرقانی به تصریح خودش و تائید مقامات بازمانده از او، مردی امی و درس نخوانده بوده، با این همه بزرگ ترین عارفان زمانه همواره در اشتیاق دیدار او بوده اند. داستان هایی که درباره دیدار او با ابن سینا، ابوسعید ابوالخیر و سلطان محمود غزنوی نقل شده- اگر چه به نظر بعضی صاحب نظران پذیرفتن برخی از آنها آسان نیست- بزرگی و عظمت او را می رساند.
بدخویی همسر خرقانی و رفتار تند و تلخ این زن با او، ظاهرا از مسلمات زندگی او بوده و کشته شدن یکی از فرزندان او نیز داستانی است که روایات گوناگون آن را تائید می کنند. خرقانی همه عمرش را در روستای زادگاهش و نواحی اطراف آن گذرانده و به هیچ شهری حتی نیشابور- ظاهرا- سفر نکرده است. او از راه دسترنج خود و از طریق کشاورزی زندگی می کرده و مخارج خانواده و خانقاه خود را از این رهگذر تامین می کرده است. این چیزی است که از زندگی خصوصی او نقل شده اما آنچه از او اهمیت دارد زندگی روحانی و تجارب قدسی او است که در ادبیات عرفانی جهان می درخشد و همتا ندارد.
در ادامه این مطلب برخی کرامات و سخنان نقل شده از او می آید
▪ شیخ ابوالحسن خرقانی و خانه خدا
شیخ ابوالحسن نه تنها خود به حج نرفته بلکه ابوسعید ابوالخیر را هم از رفتن بازداشت. داستان این واقعه در «اسرار التوحید» و در «مقامات خرقانی» به زیباترین صورت روایت شده است:
خاقانی در یکی از اشعارش به این موضوع اشاره دارد:
«من مرید دل پیران خراسانم، از آنک
شهسواران را جولا ن به خراسان یابم
نزد من کعبه کعبه است خراسان که ز شوق
کعبه را محرم گردان به خراسان یابم»
لا زم است در ادامه این نکته را یادآور شویم که اشاراتی در گفته ها و رفتار ابوالحسن خرقانی به اهمیت حج دیده می شود که تلقی او را از معنویت حج نشان می دهد و با سلوک او معلوم است که وی مستطیع نشده و حج تمتع بر او واجب نشده است و آنچه میان او و ابوسعید ابوالخیر اتفاق افتاده درباره حج عمره بوده است.
▪ راه انسان به خدا
یک بار ابوسعید در مجلس خویش و در حضور ابوالحسن خرقانی گرم سخن گفتن بود. کسی از ابوسعید درباره «راه انسان به خدا» پرسید. ابوسعید گفت: «این راهی است که عنکبوتان بر آن تار تنیده اند و روباهان آن را آلوده اند» . خرقانی در تکمله گفتار ابوسعید افزود که«این راه ماست به او. راه او با ما چیست؟»
ابوسعید اعتراف کرد که «اگر نه آن بودی که پیر خرقان مرا بدان سخن دریافت والا کار من با خطر بودی.»
مقصود ابوسعید همان راه عقل بود و توضیح خرقانی درباره موهبتی بود که از سوی خدا به انسان می رسد و به قول عرفا حق خود رابه بنده می نمایاند.
▪ دیدار ابن سینا و شیخ ابوالحسن
ابوعلی سینا بسیار مشتاق دیدار شیخ خرقانی بود و بر اثر این اشتیاق به خرقان رفت. شیخ در خانه نبود. ابوعلی از همسر بدخو و بد زبان شیخ پرسید که او کجاست؟ زن هم دشنام هایی نثار شیخ ابوالحسن کرد و گفت: به کوه رفته تا هیزم بیاورد. ابن سینا هم در جهت کوه و مسیر شیخ به راه افتاد. از دور مردی را دید که پشته ای هیزم بر شیری بار کرده و می آورد.
چشم ابوالحسن که بر ابن سینا افتاد، بی هیچ پرسشی گفت: تا بار چنان گرگی را تحمل نکنی، این شیر بار تو را برنخواهد داشت.
نقل است که دیدار شیخ ابوالحسن خرقانی باعث دگرگونی احوال و افکار ابن سینا شد و او از عالم فلسفه به قلمرو عرفان روی آورد.
▪ از دیگر حکایات
نقل است که شخصی پیش شیخ آمد و گفت: دستوری ده تا خلق را به خدا دعوت کنم! شیخ گفت: زنهار تا به خود دعوت نکنی! گفت:شیخ! خلق را به خویشتن دعوت توان کرد؟ شیخ گفت: آری، اگر کسی دیگر دعوت کند و تو را ناخوش آید، نشان آن است که به خود دعوت کرده باشی.
نقل است که وقتی در باغ، بیل در دست، کشاورزی می کرد بیل به زر تبدیل شد و خاک به جواهر و لعل. بیل را انداخت و به محل عبادت آمد و گفت: غره باد آنکه بدین غره شود و گفت: بر همه چیز کتابت بود نگر بر آب و اگر گذر کنی بر دریا، از خون خویش بر آب کتابت کن تا آن کز پی تو درآید، داند که عاشقان و مستان و سوختگان رفته اند.
▪ خرقانی و ترکیه؟!
زنجیره ارادت به شیخ ابوالحسن خرقانی از زمان حیات او و از میان عرفایی چون خواجه عبدالله انصاری آغاز شده و قرن به قرن و نسل به نسل پیوسته در حال گسترش بوده است و در سراسر جهان اسلا م او را به عنوان یکی از اولیا»الله می شناختند و می شناسند.
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، استاد بلندمرتبه و محقق گرانقدر عصر ما در این باره توضیح می دهد که بر اساس همین ارادت هم اکنون در آفاق پهناور جهان اسلا م، در سرزمین های بسیار دور، مسجدها و خانقاه ها و انجمن ها به نام ابوالحسن خرقانی دایر است که از آن جمله آرامگاه و مسجدی است در شهر قارص ترکیه. بر اساس نوشته دکتر حسن چیف چی استاد دانشگاه ارز روم ترکیه از دیرباز در شهر قارص ترکیه تربت و مسجدی به اسم شیخ ابوالحسن خرقانی وجود دارد که در حال حاضر زیارتگاه خاص و عام است و در عین حال انجمنی نیز در شهر مذکور به اسم این عارف بزرگ تشکیل شده است که به کارهای فرهنگی و خیریه اشتغال دارد. در موضوعی که مزار خرقانی در قارص است دلا یلی هم وجود دارد که متاسفانه هیچ یک از نویسندگانی که درباره خرقانی کتابها و مقالا تی نوشته اند از آنها اطلا ع ندارند.
این نوشته استاد ترکیه ای انگار به مرور زمان بر همه دلا یل و مستندات تاریخی رجحان داده شده و ترکیه می خواهد مزار شیخ ابوالحسنی که به نیشابور هم نرفته است در آن کشور اعلا م کند!
واقعیت این است که برای بسیاری از اولیای تصوف، مزارهای متعدد در سراسر جهان اسلا م وجود دارد از جمله به نام بایزید بسطامی متجاوز از هفت مزار در گستره جهان اسلا م می توان یافت. در مورد شیخ ابوالحسن خرقانی هم چنین اتفاقی افتاده است، به طوری که مزاری هم در جلگه رخ در نزدیکی کدکن وجود دارد که به نام «پیر خرقن» معروف است و مردم به زیارت آن می روند و بعضی عقیده دارند که پیر خرقن همان شیخ ابوالحسن خرقانی است. با این همه این از مسلمات است که مزار با یزید بسطامی در بسطام و مزار شیخ ابوالحسن در خرقان است. بنا به آنچه گفته شده، شیخ ابوالحسن را به دستور خود او ۳۰ ذرع پائین تر از سطح زمین دفن کرده اند تا بالا تر از مقبره با یزید در بسطام قرار نگیرد. مردم خرقان معتقدند آرامگاه شیخ ابوالحسن بوی مشک و عنبر می دهد و این را یکی از کرامات وی می دانند. مردم همچنین معتقدند بایزید بسطامی از آمدن شیخ ابوالحسن خبر داده و درباره او گفته بود: «خرقانی در سه مورد از من بالا تر است: ازدواج می کند، کشاورزی می کند و درخت می کارد».
شیخ ابوالحسن خرقانی در روز عاشورا در سال ۴۲۵ هجری درگذشت.
در پایان این نوشته لا زم است این توضیح داده شود که در تهیه این مطلب بیش از هر مرجعی از کتاب ارزشمند «نوشته بر دریا» اثر تحقیقی دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی که پیرامون زندگی و آثار شیخ ابوالحسن خرقانی تهیه شده، استفاده شده است.
نویسنده : محمدحسین روانبخش
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید