شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


شعر خوب هم نیاز به تبلیغ دارد


شعر خوب هم نیاز به تبلیغ دارد
علیرضا پنجه ای شاعری است از خطه سرسبز گیلان که در سال ۱۳۴۰ در ساوه از پدر و مادر گیلانی متولد شد. پس از اخذ دیپلم برای ادامه تحصیل به آلمان غربی رفت، اما پس از مدتی به ایران برگشت و از آن زمان تاکنون مسؤولیتهای متفاوتی در ارتباط با فرهنگ و ادب را عهده دار بوده است.
او سردبیری ماهنامه ها و هفته نامه های متفاوتی را تجربه کرده که از مهمترین آنها می توان به ماهنامه «گیله وا» اشاره کرد که ماهنامه ای شناخته شده در بین دوستداران ادبیات است. در کنار کارهای اجرایی در حوزه ادبیات و هنر، پنجه ای «شعر توگراف» و «شعر دیجیتالی» را به مخاطب شعر امروز معرفی کرده است. ازاین شاعر فعال خطه سرسبز شمال تاکنون مجموعه های «سوگ پائیزی»، «همنفس سروهای جوان»، «برشی از ستاره هذیانی»، «آن سوی مرزآباد»، «گزینه شعر گیلان»، «عشق اول»، «پیامبر کوچک» و «شب هیچ وقت نمی خوابد» به چاپ رسیده است.فرصتی دست داد تا با این شاعر در باره شعر امروز به گفتگو بنشینیم در این گفتگو بیشتر به وضعیت شعر گیلان پرداخته شد و از خانه فرهنگ گیلان صحبت به میان آمد که می توان آن را حرکتی ارزشمند در راه اعتلای فرهنگ و هنر دانست. حرکتی که اگر در دیگر استانهای کشور نیز دیده شود، خالی از فایده نخواهد بود.
▪ جایی گفته اید دهه ۸۰، دهه پادشاهی شاعران گیلانی است. موافقید با این گفته شما، بحث را شروع کنیم؟
ـ ببینید، در دهه های گذشته بیشتر شاعرانی که شعرهای تجربی و شعرهای منحصر به فردی داشتند و در تاریخ ادبیات ما مشخصاً از آنها نام برده می شود، اغلب شاعران خطه جنوب کشور بودند. یعنی اگر شما به سابقه شعر «حجم» و «نو» و حتی «موج ناب» در دهه ۵۰ نگاه کنید، بیشتر این شاعران از اهالی جنوب بوده اند.
▪ چرا؟ چه دلیل داشته که شروع این حرکتها از جنوب باشد؟
ـ عرض می کنم! به واسطه اینکه زمانی انگلیس و بعضی از کشورها در دوره های مختلف تاریخی به جنوب رفت و آمد می کردند، شعر و هنر آنجا تحت تأثیر ادبیات و هنر آن کشورها قرار گرفت و دلیلی شد که گونه های متفاوت شعر در آن خطه به ظهور برسد. در طرف مقابل، شمال کشور در حوزه شعر و داستان بیشتر تحت تأثیر کشورهای شمالی بویژه شوروی سابق بودند، از دهه ۶۰ به این طرف، شاعرانی مثل شمس لنگرودی و بعد از ایشان شاعران دیگری از گیلان به وادی ادبیات پا گذاشتند و تجربیات نو شعری خود را چه به صورت شعر و چه به صورت مانیفست ارائه دادند.
به طور مشخص، غالب شاعرانی که طرحی نو در انداختند، جدای از موفق و ناموفق بودن از این خطه بوده اند.
▪ غیر از بحث جغرافیا در شکل گیری مباحث شعری در استان گیلان، علت دیگری هم وجود دارد که باعث تکاپو در شعر این خطه شده باشد؟
ـ همواره از دهه ۶۰ به این سو ما نشریات ادبی موفقی داشته ایم. یعنی نشریات ما همپایه نشریات پایتخت حرکت کرده اند. این حرکت را می شود در هفته نامه های این خطه هم دید. یعنی ما از ظرفیت هفته نامه ها هم در جهت معرفی و بالندگی شعر شاعران این استان استفاده کرده ایم. شما نگاه کنید به چهره ای همچون «بیژن نجدی». نجدی حتی از ماهنامه ها کارش را شروع نکرد، بلکه از هفته نامه «کادح» شروع کرد و اگر نبودند این ویژه نامه های محلی، امروز «بیژن نجدی» چه در عرصه داستان و چه در عرصه شعر، در غباری از فراموشی بسر می برد. چیزی که برای بسیاری از شاعران اتفاق می افتد که در کنج شهرهای ما هستند و روزنامه نگار امروز ما آنها را فراموش کرده است، چون در حقیقت وظیفه اصلی خود را فراموش کرده است، به جای پرداختن به چهره هایی از این دست، سراغ چهره های مطرح می رود و چهره های مطرح را مطرح تر می کند!شاعرانی مانند «بیژن نجدی» در این سرزمین کم نیستند، اما متأسفانه دیده نمی شوند و این جای تأسف دارد.شماره اول «گیله وا» که چاپ شد با «م، موید» گفتگویی داشت و چهره دیگری در عرصه شعر موج نو را معرفی کرد که پنهان مانده بود. بعد از آن حوزه هنری گیلان برای «م، موید» بزرگداشت گرفت و کتاب ایشان مطرح و کتاب سال شد و... در حال حاضر شاعران گیلانی در بحث وبلاگ نویسی ادبی نیز پرتوان حرکت می کنند و آثاری ارزشمندی پدید می آورند. اگر بنده گفته ام «دهه ۸۰، دهه پادشاهی شعر گیلان است»، به واسطه چهره های متنوعی است که در شعر پیشرو امروز دیده می شود.
▪ شما با استانهای دیگر و شاعران دیگر هم در ارتباطید؟
ـ بله، بنده از طریق اینترنت و از طریق توزیع نشریه «گیله وا» اغلب شعر شاعران شهرهای دیگر را هم می بینم و با شاعران شهرهای دیگر هم در تماسم و به این اضافه کنید ۲۵ سال روزنامه نگاری بنده را و شناختی که از چهره های شاخص دارم.
▪ در گیلان حرکتهای خوبی انجام شده است که یکی از آنها راه اندازی خانه فرهنگ گیلان است. در این باره بگویید...
ـ ما از دهه ۷۰ این خانه را راه اندازی کرده ایم. خانه ای مستقل که کارهای فراوانی انجام می دهد که حوزه هنری و ارشاد استان (با آن بودجه ای که دارند) نتوانسته اند مثل خانه فرهنگ گیلان خوب کار کنند.نزدیک به صد نفر عضو دارد و هر هفته پنج شنبه ها حلقه شاعران را داریم و جوانان بسیاری به خانه پیوسته اند که بزرگان نسل فردایند. نقد و بررسی کارها، معرفی نوآمده ها و مباحث کارگاهی و... از دیگر برنامه های خانه فرهنگ گیلان است. در جلساتی مسائل جدید شعری و بررسی روند مدرنیسم را پی می گیریم و کارهایی از این نوع انجام می شود.
تلاشهایی از این دست باعث پدید آمدن چهره های خوبی در شعر این خطه شده است.
▪ به نظر شما با همه تلاشی که دوستانی چون شما و بسیاری دیگر از دوستان در حوزه شعر انجام می دهند آیا شعر امروز خواننده دارد؟
ـ شعر امروز خواننده دارد و البته می تواند بیشتر هم داشته باشد. ما مقوله مهمی به نام توزیع را در بحث کتاب و نشریات ادبی داریم که در حال حاضر باید از آن حرف زد.
دوستان ما مجله ادبی چاپ می کردند و از فروش ۲۰۰ نسخه ای آن گلایه می کردند، اما بنده مجله ای را چاپ می کنم و چند برابر می فروشم، اما از چه طریقی؟! از طریق ارتباطهایی که در شهرهای مختلف دارم، یعنی به واسطه ارتباطی که با دوستان شاعر دارم در هر شهر نیمه بزرگی اگر ۵ نسخه از مجله فروش برود، شمارگان مجله از ۱۰ هزار بالاتر می رود، پس ما مشکل توزیع شعرهایمان را داریم که به دست خواننده نمی رسد و خواننده نمی خواند. مشکل دیگری که وجود دارد جریانهای نادرستی است که وجود آنها باعث می شود خواننده نسبت به شعر بدبین و از آن دور شود وگرنه در همان جریانهای به اصطلاح پیشرو شعری هم، اگر یک نوع عقلانیت و شعور فرهنگی باشد آن جریان شعری راه خود را پیدا می کند و نباید هر اثر افسار گسیخته ای را به نام شالوده شکنی به خورد مخاطب بدهیم. دنیای مدرن تعریف خود را دارد و دنیای سنت هم ویژگی های خود را دارد. کوتاه سخن آنکه شعر خوب امروز ما از هر نوعی که باشد مخاطب خاص خود را دارد.
▪ شما مبدع «شعر توگراف» هستید. درباره این نوع شعر و مشخصات آن توضیحی می دهید؟
ـ از دهه ۷۰، این نوع شعر را شروع کردم «شعر توگراف» یعنی «شعر داخل گراف» که می خواستم به واسطه یک نوع تصویر گرافیکی، تغییر ذائقه ای برای خواننده ایجاد شده و یک نوع الفبای ادبی جدید ایجاد شود. البته این نوع شعر، ریشه هایی در ادبیات گذشته ما و در شعر فرانسه دارد، اما آنچه من به دنبال آن هستم کاملاً با بقیه متفاوت است.
▪ این تغییر ذائقه تا چه اندازه می تواند با سلیقه مخاطب ما همراه شود؟
ـ به این بستگی دارد که چه اندازه تلاش کنیم . شما به طور مثال اگر بهترین داروی ضد سرطان دنیا را هم بسازید، ولی برای آن تبلیغی نشود و آن را عرضه نکنیم بعد از چند وقت خراب می شود و کارایی خود را از دست می دهد! تبلیغات خیلی مهم است. هر کدام از عزیزانی که کار ادبیات و هنر می کنند باید دقیقاً «شیپور» باشند! ما متأسفانه بخش «تبیلغات برای یکدیگر» را نداریم. هوشنگ ابتهاج در نشستی که در خانه فرهنگی گیلان داشتیم به نکته جالبی اشاره کرد و می گفت: «قبلاً ما این طور همدیگر را نفی نمی کردیم. اخوان شعر خودش را می گفت، شاملو شعر خودش را و... شاید گاهی پیش خودمان، همدیگر را مسخره هم می کردیم، اما در بیرون قضیه فرق می کرد. در محفلی من شعر شاملو را می خواندم، شاملو شعر مرا و بدین شکل از شعر همدیگر دفاع می کردیم.» متأسفانه اکنون بیشتر همدیگر را نفی می کنند تا حمایت. جدای از این، باید به نقش ناشر هم اشاره کرد. متأسفانه غالب ناشران ما حرفه ای نیستند. ناشر باید از یک شاعر ۱۰۰ شعر بگیرد و ۵۰ شعر را انتخاب کند، نه اینکه ما ۵۰ شعر به او بدهیم و ناشر هم همه آنها را چاپ کند! بنده خودم این کار را انجام می دهم، چون می دانم ناشران خوبی هم هستند که بازار را می شناسند، بنابراین به ناشر می گویم که از بین کارهایی که داده ام تعدادی را انتخاب کند و متأسفانه خیلی از دوستان ما، این نگاه را ندارند. اگر این کارها انجام شود بدون تردید مخاطب به شعر ما اقبال بهتری خواهد داشت.
▪ میانه خود شما با مخاطب شعرتان چگونه است؟
ـ من از معدود شاعران دو زیستم!، یعنی کانالی زده ام بین شعری که دنبال مخاطب عام است وشعری که به دنبال مخاطب خاص می گردد.
▪ پس شما فرض را بر این گذاشته اید که هر شعر می تواند دو نوع مخاطب داشته باشد؟
ـ بله و این نگاه هم اشکالی ندارد و معتقدم هر گونه نو ادبی باید برای بیان و تثبیت خودش تلاش کند.
▪ دولت و سازمانهای دولتی می توانند چه کمکی به ادبیات بکنند؟
ـ در حال حاضر متأسفانه متولی هنر و ادبیات دولت شده است، اما در هیچ کجای دنیا وزارتخانه ای نمی تواند متولی آفرینش ادبی و هنری باشد، چون آنها دنبال یک سری بخشنامه ها و ... هستند. و ذات شاعر چیز دیگری است و به دنبال این چیزها هم نیست. خود شاعران باید با همدیگر NGO تشکیل بدهند، خانه های شعر و فرهنگ می توانند به شعر خدمت کنند و در این راه باید خود بچه های شعر و ادبیات سرمایه گذاری کنند.
▪ برای آخرین سؤال بفرمایید چه ارتباطی است بین کارکردهای دیروز و امروز شعر؟
ـ زمانه ما با دهه چهل و پنجاه متفاوت است امروز NGO های سیاسی و احزاب سیاسی کار خودشان را انجام می دهند. شاعر در قدیم در همه حوزه ها تخصص داشت، اما اکنون زمانه، زمانه دیگری است و در هر علمی هم متخصصانی وجود دارد، پس شاعر هم باید به هنر خود بیندیشد.
عباسعلی سپاهی یونسی
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید