شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


نگاهی به دهمین جشنواره بین المللی تئاتر دانشگاهی ایران


نگاهی به دهمین جشنواره بین المللی تئاتر دانشگاهی ایران
دهمین جشنواره بین المللی تئاتر دانشگاهی ایران روز نهم اردیبهشت ماه با معرفی نفرات و گروه های برگزیده به کار خود پایان داد؛ جشنواره یی که هدف آن ارتقای سطح تئاتر دانشجویی و توجه بیشتر به بخش آموزشی این رشته است.
جشنواره دانشگاهی را می توان از زوایای مختلف مورد سنجش و ارزیابی قرار داد. بخش نخست فراهم کردن بستری مناسب برای دانشجویان، اعم از تئاتری یا غیرتئاتری که بتوانند استعداد خود را در زمینه فرهنگ و هنر و به خصوص تئاتر در معرض دید تماشاگر قرار دهند و بیننده آثار نیز با توجه به جسارت گروه های دانشجویی شاهد نوآوری و نگاه متفاوت در عرصه تئاتر کشور باشند. اما از نقطه نظر دیگر جشنواره دانشگاهی به گروه های شرکت کننده این امکان را می دهد تا از امکاناتی همچون اجرای عمومی نمایش ها برخوردار شوند و ضمن اجرای عمومی آثار نمایشی خود بیشتر و بهتر بیاموزند و نواقص خود را برطرف کنند و سرانجام اینکه جشنواره تئاتر دانشگاهی با توجه به تعداد زیاد دانشجویان کشور و حضور فعال بخش کثیری از آنان در این جشنواره می تواند باعث پویایی و تزریق حس نشاط به بدنه تئاتر کشور شود.
مواردی که ذکر شد اهدافی بود که می توان در سایه تئاتر دانشگاهی کشور به آن دست پیدا کرد اما اینکه این اهداف تا چه حد محقق شده است سوالی است که نیازمند تحقیق و توجه بیشتر در این عرصه و پاسخگویی به سوالات دیگری است که در راستای آن به وجود می آید. سوالاتی مانند اینکه آیا اختصاص امکاناتی مانند اجرای عمومی که از آن نام برده شد بر مبنای مساوات و با توجه به ارزش های فنی نمایش صورت می گیرد؟
و یا این سوال که چقدر از گروه های شهرستانی شرکت کننده در جشنواره دانشگاهی حمایت می شود؟ تکلیف گروه های غیرتئاتری که از توجه و حمایت اساتید تئاتری بی بهره اند در برابر گروه های تئاتری که زیر نظر مستقیم این اساتید هدایت می شوند چیست؟
و ده ها سوال دیگر که پاسخگویی به آنان نیازمند زمان و شرایط مناسب تری است ولی آنچه مهم می نماید این است که جشنواره دانشگاهی با وجود تمام این فراز و نشیب ها از ایستگاه دهم عبور کرد. پیشرفت جشنواره تئاتر دانشگاهی هم به لحاظ کیفیت آثار نمایشی و هم به لحاظ بخش های تشکیل دهنده این جشنواره در دهمین دوره از آن به خوبی محسوس بود. وجود بازبینی های متعدد قبل از جشنواره باعث شده بود آثار راه یافته به جشنواره از کیفیت مناسبی برخوردار باشند و تماشاگران با نمایش های قابل قبولی روبه رو شوند.
جشنواره دهم دانشگاهی بخش های مختلفی داشت. در بخش صحنه یی این جشنواره ۲۶ نمایش دانشجویی به رقابت پرداختند و آثار نمایشی آنها طی هفت روز مورد ارزیابی قرار گرفت.
اما سایر بخش های جشنواره دانشگاهی در بخش صحنه یی عبارتند از بخش مدرسان که در آن نمایش های تولیدی توسط اساتید دانشگاه به روی صحنه رفتند، بخش بین الملل که نمایش هایی از کشورهای هلند، آلمان و محصول مشترک ایران و هلند در آن حضور داشت و بخش جنبی که تنها یک نمایش در این بخش به روی صحنه رفت اما بخش نمایشنامه خوانی دهمین جشنواره تئاتر دانشگاهی خود از چند بخش مختلف تشکیل یافته بود که عبارت بودند از بخش آزاد، ترجمه و اقتباس. بخش مرور آثار محمد یعقوبی و بخش ویژه که در این بخش نیز تنها یک نمایشنامه خوانی در معرض دید تماشاگران قرار گرفت.
اجرای نمایش های خیابانی، نمایشگاه عکس، پوستر و ماکت های صحنه یی و کارگاه های آموزشی که در طول برگزاری جشنواره دانشگاهی تشکیل شدند از دیگر بخش های دهمین دوره به شمار می روند. جشنواره یی که رشد قابل ملاحظه و محسوسی را در قیاس با دوره های گذشته خود داشته است و همان طور که ذکر شد با استقبال تماشاگران نیز روبه رو شد اما یکی از نمایش هایی که در جشنواره تئاتر دانشگاهی به روی صحنه رفت «خانه برنارد آلبا» نام دارد. نمایشی به نویسندگی «فدریکو گارسیا لورکا» و ترجمه «فانوس بهادروند» که زینب زارع آن را کارگردانی کرده است و در اولین روز از جشنواره در سالن بزرگ تالار مولوی به روی صحنه رفت. البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که این نمایش برخلاف سایر نمایش های جشنواره دانشگاهی پس از اجرای عمومی در جشنواره تئاتر دانشگاهی شرکت کرد.
داستان «خانه برنارد آلبا» که پس از تعطیلات نوروز در سالن بزرگ تالار مولوی اجرای عمومی خود را آغاز کرد و پس از آن در جشنواره دهم حضور یافت، داستان یک زن و پنج دخترش است که پس از فوت پدر خانواده ناچارند هشت سال لباس سیاه بپوشند و عزاداری کنند. زینب زارع در مورد داستان و شخصیت های آن عقیده دارد که این شخصیت ها افرادی هستند که در جامعه امروز ما نیز حضور دارند و با ما زندگی می کنند.
به طور مثال مادر خانواده، زنی است که در بسیاری از خانه های اجتماع ما یافت می شود و خیلی از زنان جامعه ما آرزو دارند مانند او باشند و یا دخترهای خانه برنارد آلبا دخترانی هستند که در جامعه امروز به وفور یافت می شوند. دخترانی که بین سنت و مدرنیته گرفتار شده اند و این مساله روی مسائل اساسی زندگی آنان مانند ازدواج تاثیر گذاشته است.
عشق ورزی سه دختر از خانه برنارد آلبا به پسر جوانی که در شهر مورد توجه خیلی از اهالی است عرصه را بر مادر خانواده تنگ می کند و این جریان تا آنجا پیش می رود که منجر به مرگ یکی از دختران می شود. داستانی که براساس زندگی یک خانواده اسپانیایی نوشته شده است اما زینب زارع، کارگردان نمایش، نظر دیگری دارد و ادامه می دهد؛ «به عقیده من، نمایشنامه های لورکا متعلق به دیروز، امروز و فردا است. به عنوان مثال در همین متن با زنانی روبه رو هستیم که در اسپانیا زندگی می کنند اما زنان جامعه امروز ما می توانند تا سالیان متمادی این نمایشنامه را درک کنند و با لحظه لحظه آن زندگی کنند.»
کارگردان «خانه برنارد آلبا» اعتقاد دارد چنین نمایشنامه هایی تاریخ مصرف ندارند و محدود به دوره زمانی خاصی نیستند و درست به همین دلیل چنین نمایشنامه هایی با استقبال از سوی کارگردان های نمایشی روبه رو می شوند و بارها به روی صحنه می روند و در این میان چه باید کرد که تماشاگر از دیدن نمایشی که بارها توسط کارگردانان مختلف به روی صحنه رفته است خسته نشود؟ زارع در پاسخ به این سوال از خلاقیتی صحبت می کند که باعث می شود تماشاگر از دیدن نمایشی که با داستان آن آشناست خسته نشود.
پیدا کردن زیرمتن ها یا ساده تر بگوییم مواردی که در نگاه اول و پس از خواندن متن به چشم نمی آیند و به کارگیری شیوه هایی که تماشاگر نمایش انتظار دیدن آنها را ندارد از دیگر روش هایی است که به عقیده کارگردان این نمایش باعث رضایت تماشاگر می شود. اما همان طور که گفته شد متن این نمایشنامه را فانوس بهادروند ترجمه کرده است.
هر چند که به اشتباه در بولتن جشنواره نام احمد شاملو به عنوان مترجم چاپ شده است. زینب زارع در این مورد توضیح می دهد؛ «از این نمایشنامه سه ترجمه موجود است. اول ترجمه دریابندری که به لحاظ کلاسیک بودنش برای ما قابل استفاده نبود. دوم ترجمه احمد شاملو و همچنین ترجمه یی که فانوس بهادروند از این متن ارائه کرده است.
ما در وهله اول به سراغ ترجمه احمد شاملو رفتیم که پس از مدتی تمرین متوجه شدیم فضای نمایش تا حد بسیاری به فضای ایرانی و شخصیت های ایرانی نزدیک شده است ضمن اینکه لازم به توضیح نیست که ترجمه شاملو، نمایشنامه یی بسیار قوی و ترجمه یی فوق العاده خوب است اما سعی ما بر این بود که فضای نمایش را از حالت ایرانی آن خارج کنیم.
به همین دلیل به سراغ ترجمه بهادروند که ترجمه بسیار خوبی از این متن است رفتیم و از آن استفاده کردیم.» اما یکی دیگر از نکات جالب این نمایش دکور آن است. میز بیلیارد بسیار بزرگی با سوراخ هایی که شخصیت های نمایش می توانند از آن عبور کنند و در و پنجره هایی که از سقف آویزانند و سرانجام یک صندلی چرخدار که درست بالای میز معلق است و مادر روی آن می نشیند.کارگردان نمایش سعی کرده به این وسیله قدرتی را به تصویر بکشد که در عین برتری و دارا بودن جایگاهی بالا هر لحظه بیم آن می رود که سقوط کند ضمن اینکه قادر به حرکت چندانی نیست. در پایان می توان گفت انتخاب میز بیلیارد با توجه به تناسب با فضای متن و ورود و خروج کاراکترهای نمایش از سوراخ های آن خلاقیت بسیار خوبی از سوی گروه اجرایی به شمار می رود.
اما «نجات سرباز همپ» نام نمایشی است نوشته حبیب دانش پاکران و وحید نفر که به کارگردانی وحید نفر در سومین روز از جشنواره تئاتر دانشگاهی در تالار سمندریان دانشکده هنرهای زیبا به روی صحنه رفت.
«نجات سرباز همپ» داستان سربازی موج زده است که به شکلی جنون آمیز سعی در ترک خدمت دارد و در ادامه موفق می شود تا حدودی از قرارگاه خود دور شود ولی در نهایت دستگیر شده و دادگاه نظامی رای به اعدام او صادر می کند.
توضیح وحید نفر در رابطه با متن این نمایشنامه و داستان آن شنیدنی است؛ «این نمایشنامه یک بازخوانی از متن اصلی اثر نوشته جان ویلسون است که یک نسخه سینمایی نیز با نام «همپ» از روی آن ساخته شده است و ما سعی کردیم به وسیله تلفیق آن با اسنادی که از جنگ عراق و خاطرات یک سرباز امریکایی وجود دارد به چنین نمایشنامه یی دست یابیم.
نسخه اصلی که از آن نام بردم حول محور جنگ جهانی اول و در رابطه با آن به نگارش درآمده است.» اما برخلاف متن اصلی داستان که در رابطه با جنگ جهانی اول شکل گرفته وحید نفر، کارگردان نمایش، با استفاده از تکنیک های اجرایی مانند به پیش بردن همزمان و در کنار هم دو پرده از نمایش (پرده دوم و سوم)، به تصویر کشیدن لحظات قبل از اعدام سرباز همپ، از بین بردن زمان در نمایش و... یک تصویر کلاژ شده به بیننده ارائه می دهد و به یک اجرای مدرن می رسد ضمن اینکه وحید نفر برای رسیدن به این شیوه اجرایی به تکنیک های اجرایی بسنده نکرده و از تکنیک های شنیداری نیز بهره برده است.
به عنوان مثال زمانی که وکیل مدافع در دادگاه از عقاید انسانی و دفاع از آن سخن می گوید سایر شخصیت ها در جای جای صحنه با ایجاد صدا سعی در برهم زدن این دفاع دارند. دکتر شروع به تراشیدن ریش خود می کند، دادستان و رئیس دادگاه مشغول غذا خوردن می شوند و به این ترتیب هر یک در جهت کور کردن نطق وکیل مدافع تلاش می کنند.
در حقیقت کارگردان سعی کرده با ایجاد موقعیت های متفاوت در کنار یکدیگر به تعبیر و تصویر جدیدی از متن دست یابد و آن را در معرض دید تماشاگر قرار دهد. زمانی که از وحید نفر درباره مشکلات اجرایی به وجود آمده برای نمایش «نجات سرباز همپ» می پرسیم از دکوری سخن می گوید که برای صحنه عریض طراحی شده ولی به دلیل عرض کم سالن اختصاص یافته درهم فرو رفته است و از طراحی نوری که به دلیل امکانات کم سالن محقق نشده و تماشاگری که پشت درهای سالن جا مانده است.
اما چند اپیزود که به بررسی مشکلات جوانان و نقش خانواده ها در به وجود آمدن ناهنجاری های اجتماعی می پردازد نمایش «ما هنوز زنده ایم» را تشکیل می دهند. نمایشی به نویسندگی و کارگردانی احمد اطراقچی که در روز پنجم جشنواره روی صحنه سالن کوچک تالار مولوی اجرا شد. مهم ترین خصوصیت این نمایش داستان هایی است که در قالب اپیزودهای مختلف برای تماشاگر روایت می شود و هر یک موقعیت و فضایی مختص به خود را داراست.
احمد اطراقچی، نویسنده و کارگردان نمایش، در این باره توضیح می دهد؛ «هدف از نگارش این متن به تصویر کشیدن مشکلات و مسائلی است که برای جوان امروزی در موقعیت های مختلف و تحت شرایط متفاوت به وجود می آید. داستان هایی که هر یک به شخصیتی خاص همراه با موقعیت و فضای مختص به آن می پردازد و در نهایت معنایی کلی به دنبال دارد. سعی کردیم نقش خانواده را در بروز مشکلات شخصیتی و اجتماعی افراد بیان کنیم ضمن اینکه با بیان داستان های متفاوت و به وجود آوردن فضاهای متفاوت جذابیت ویژه یی را برای تماشاگر خود ایجاد کنیم.»
داستان های نمایش «ما هنوز زنده ایم» همان گونه که گفته شد متفاوتند اما در نهایت حلقه معنایی نمایشنامه این داستان ها را به یکدیگر مرتبط می سازد و هر یک از موقعیت ها در راستای کل نمایش معنا می گیرد. به عنوان مثال پسری که در کنار چوبه دار داستان زندگی خود را بیان می کند و یا دختری که روی چهارپایه از نوستالژی زندگی خود سخن می گوید و یا پسر دیگری که در زیر میز موقعیت زندان را ایجاد کرده تماشاگر را در جریان موقعیت خود قرار می دهد، همه و همه در نهایت معنایی عام به خود می گیرند و در راستای یکدیگر بیان می شوند.
دکور نمایش یک میز، چهار صندلی و یک طناب دار است که به وسیله آن سعی شده موقعیت های متفاوت روی صحنه ایجاد شود. عقیده اطراقچی در این زمینه بر این است که تلاش شده از زواید صحنه به نفع نمایش و بازی بازیگران کاسته شود و دکور تماماً در خدمت کار باشد.
اما از دیگر نکات جالب توجه این نمایش بازی بازیگران آن است که رضایت تماشاگر را فراهم می کند و به خصوص که دو نفر از بازیگران این نمایش (علیرضا تهرانی و الهه طائبی) سه نقش متفاوت را ایفا کرده و به این ترتیب هر یک سه شخصیت مختلف را به بیننده نمایش معرفی می کنند. شخصیت هایی که از نظر روانشناختی، نوع بیان و شیوه بازی تفاوت های بسیاری با هم دارند.
نورپردازی نمایش نیز یکی دیگر از نکاتی است که نظر بیننده را به خود جلب می کند زیرا سعی شده از شیوه های نورپردازی مختلف در کار استفاده شود. احمد اطراقچی نویسنده و کارگردان «ما هنوز زنده ایم» در این باره توضیح می دهد؛ «تلاشمان بر این بود با شیوه های مختلف نورپردازی، ایجاد فضاهای متفاوت، به تصویر کشیدن شخصیت های مختلف و... فضای متنوعی را برای تماشاگر خود ایجاد کرده و از یکنواختی در نمایش که باعث خستگی بیننده آن می شود بپرهیزیم.»
در کل «ما هنوز زنده ایم» پر از موقعیت هایی است که تماشاگر را تحت تاثیر قرار می دهد و شرایط مختلفی را برای او به وجود می آورد. گاهی او را می ترساند، زمانی تماشاگرش را غمگین می سازد و در جایی از نمایش او را می خنداند درست مثل زندگی که لبریز از شرایط متفاوت است.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید