یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

محور ضد غربی چین - روسیه در اجلاس شانگهای


محور ضد غربی چین - روسیه در اجلاس شانگهای
سازمان همکاری شانگهای (SCO) در ۱۵ ژوئن ۲۰۰۱ در بندر شانگهای چین تاسیس شد. ۴ کشور از ۶ کشور بنیانگذار در ابتدا بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بودند و از اینرو قلمرو سازمان تعداد زیادی از کشورهای آسیایی - اروپایی را در بر می گرفت.
هدف ۶ کشور چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان وازبکستان تقویت همکاری های متقابل اقتصادی و خلع سلا ح در مرزهای منطقه است.
نکته برجسته در مورد سازمان همکاری شانگهای چیست؟ برای پاسخ به این سوال باید کمی به عقب برگردیم. همزمان با جهت گیری زراد خانه هسته ای شوروی به سوی ایالا ت متحده آمریکا در دوران جنگ سرد، روسیه ابرسلا حهای پسا هسته ای خود را برای مدت بیست سال یعنی از ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۰ گسترش داد.
چین نیز در طول ۲۰ سال گذشته توسعه ابرسلا ح های پیشرفته خود را در دستور کار قرار داده وآن را متحول کرده بود. پس از این تحولا ت بزرگ در عرصه نظامی، امنیتی، در سال ۲۰۰۱ رهبران دوکشور، تصمیم به گسترش سازمان همکاری شانگهای گرفتند. این سازمان به علت تاکید بر واژه «همکاری» توانست چهار کشور دیگر را نیز به خود جلب کند.
این مساله چه اهمیتی دارد؟ جالب است بدانیم در طول ۵ سال گذشته مطبوعات آمریکا فقط یک بار به آن اشاره کرده اند. چرا که از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ دولت آمریکا مشغول جنگ پیشدستانه در عراق و از سال ۲۰۰۳ به بعد در حال طراحی استراتژی های جنگی برای مبارزه با شبه نظامیان سنی در خاورمیانه به ویژه القاعده بوده است.
رسانه های تاثیرگذار ایالا ت متحده اطلا عات چندان زیادی درباره خرید سلا ح های متعارف روسی از سوی چین در اختیار ما قرار نداده اند. همچنین درباره مانورهای مشترک چین - روسیه نیز چیزی نمی دانیم.
پس واژه همکاری از چه چیز حکایت می کند؟ و در این سازمان چه نقش و کارکردی دارد؟ آیا اگر این همکاری به اتحاد و ائتلا ف ۲۰ ساله روسیه - چین در توسعه و گسترش ابرسلا ح های پسا هسته ای منجر شود آن گاه می توان باز هم از همکاری سخن گفت؟ اکثریت روس ها حتی ذره ای با همکاری کشورشان با چین مخالفت نمی کنند; چرا که معتقدند چین نظام دیکتاتوری دارد که یادآور دوران استالینیستی است که خودشان در ایامی تجربه کرده اند.
اما سوال این است که آیا هوجین تائو و ولا دیمیر پوتین به یکدیگر اعتماد دارند. پاسخ مثبت است چرا که فواید چنین همکاری از هم اکنون آشکار است. دو کشور قادر خواهند بود تا در توسعه سلا ح های نامبرده مشارکت و با اولتیماتوم بین المللی علیه خود مقابله کنند. اما اگر یکی علیه دیگری به تهدید تبدیل شود آن گاه چه باید کرد؟
انگیزه پوتین به عنوان یکی از دو عضو اصلی سازمان همکاری شانگهای روشن است. پس از تهاجم مغول ها در قرن ۱۳ و به استثنای جنگ با ژاپن در قرن ۲۰، همه تهدیدات نظامی روسیه از جانب غرب بوده است. استالین در زمان ریاست جمهوری خود کوشید تا بخش اعظمی از اروپای شرقی را پس از جنگ سرد علیه غرب بسیج کند. شورش های مجارستان و چکسلواکی پس از مرگ استالین با خشونت هر چه تمامتر سرکوب شدند، نتیجه ترس بیشتر غرب و به ویژه آمریکا از روسیه بود.
در نهایت روسیه اوکراین را از دست داد. برای بسیاری از روس ها اوکراین پاره رویایی، شاعرانه و زیبا از روسیه محسوب می شد. گوگول نویسنده بزرگ اوکراینی که در آنجا متولد شد و رشد کرد و پس از چاپ اولین داستان های عاشقانه اش معروف شد بعدها به یک ملی گرای دو آتشه روس تبدیل شد و از سلطه جهانی روسیه در جهان حمایت کرد.
اتحاد روسیه - چین کمی ما را به عقب یعنی به زمان اتحاد میان هیتلر و استالین از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۱ می برد. زمانی که هیتلر به متحد خود حمله کرد، استالین معتقد بود که با توجه به اتحاد خود آنها در نهایت به جهان مسلط خواهند شد. استالین درست می گفت. همکاری دو کشور که هر دو بی خیال جنگ متعارف بودند، می توانست به همکاری در زمینه سلاح های غیرمتعارف (هسته ای) تبدیل شود و این یعنی تسلط جهانی روسی - آلمانی در زمانی که هنوز طرح مانهاتان حتی شروع هم نشده بود.
در حقیقت طرح مانهاتان زمانی شروع شد که هیتلر در اواخر سال ۱۹۴۱ به ایالا ت متحده اعلام جنگ کرد. پطر کاپتسیما طرفدار راترفورد بنیانگذار انگلیسی فیزیک هسته ای در سال ۱۹۴۱ گزارشی منتشر کرد که در مطبوعات روسیه به چاپ رسید و سلاح های هسته ای ممکن را به طور مشروح توصیف می کرد. که بعدها همگی در جنگ مورد استفاده قرار گرفتند.
زمانی که هیتلر به آلمان حمله کرد، تمامی سلاح های متعارف خود را به کار گرفت و از این رو نتوانست به توسعه سلاح های غیرمتعارف خود بپردازد.
از سوی دیگر، ۴ سال جنگ در روسیه ائتلاف انگلیسی - آمریکایی را قادر ساخت تا توان هسته ای خود، شامل سلا ح های هسته ای را توسعه دهد و به زمین اروپا و به ویژه آلمان بکشاند.
زمانی که هیتلر درنامه اش خطاب به موسولینی علت حمله ناگهانی به شوروی را تبیین می کرد گفت که به استالین اعتمادی نداشت و به خاطر اینکه امنیت خود را تضمین کند اول به استالین حمله کرد.
اگر چین و روسیه ابرسلا ح های پساهسته ای را در سازمان همکاری شانگهای به صورت مشترک داشته باشند، هر یک وسوسه ای از نوع هیتلر خواهند داشت تا متحد خود را نابود کند، قبل از اینکه غرب آنها را نابود نماید.
به هر حال این دو احتمالا مثال منفی هیتلر را در ذهن دارند که پند می دهد به آنها که «به متحد خود حمله نکنید قبل از اینکه هر دوی شما به اتفاق دشمنان خود را از بین برده باشید»
اگر سازمان همکاری شانگهای ابرسلا ح های پساهسته ای خود را برای از بین بردن غرب یا مجبور کردن آن از طریق تهدید به نابودی و تسلیم بی قید و شرط توسعه دهد، توسعه آتی روابط این دو در سازمان صرفا موضوع مطالعه آکادمیک در غرب خواهد بود. البته مشروط بر آنکه تا آن زمان هوجین تائو پوتین را از بین نبرده و پوتین همتای چینی اش را نابود نکرده باشد.
نویسنده : لیلا چمن خواه
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید