شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

شمعی که می سوزد تا بسازد


شمعی که می سوزد تا بسازد
چه زیباست که با هدف ساختن، همه صبح ها را با احساس عاشقانه ای آغاز کنی و تمام لحظات به فکر پروراندن غنچه های باغ زندگی باشی. این باغبان از رگ های آبی دستش، ایمان، توکل، عشق و تلاش را به فکر و جان جوانه ها تزریق می کند.
این باغبان، جهادگر بی ادعایی است که نفس های مبارزه اش جان می بخشد، فکر می آفریند و پایه های حیات بشری را مستحکم می کند.جهادگر همیشه مقدمی است که در مکتب انسان سازی عالی ترین اندیشه ها را پایه ریزی کرده و در سکوتی عمیق مسیر آیندگان را هموار می سازد.
ظلم است که معلم را به شمع تشبیه کنیم، چرا که شمع می سوزد و خاموش می شود، اما معلم می سوزد تا بسازد. این خورشید هرگز بی فروغ نمی گردد و پیامش که رهایی روح از جهالت است، سینه به سینه از ضمیری روشن به روحی پالایش یافته به ارث می رسد.
این نوای آسمانی که معلمی شغل انبیاست، تا همیشه تاریخ طنین انداز خواهد بود و یادآور شکوه بی پایان فصل های مبارزه با همه نقص ها، نادانی ها، ناآگاهی ها و در یک کلام همه تیرگی هاست.
آموزش و پرورش نهادی است که می توان از آن به عنوان مادر همه برنامه های یک کشور یاد کرد. به باور دیگر هر آن چه بخواهیم در متن هویت و باور یک ملت گنجانده شود، به راحتی می توان در قالب محتوای آموزش و پرورش به همه نسل های بعدی منتقل کنیم، از این رو معلم نگین حلقه رشد و بالندگی یک جامعه محسوب می شود. معلم می تواند با پرورش ذهن های خلاق و نیروی انسانی کارآمد ضریب رشد، اقتصادی، سیاسی، علمی، فرهنگی، اجتماعی و فراتر از همه این ها معنوی کشورش را بالابرده و مسیر روشن آینده را طرح ریزی کند.
● اولین هدف تهاجم فرهنگی؛ آموزش و پرورش
بدون تردید در یک چنین جایگاه حساس و خطیری باید تفکری پوینده و تحول خواه قرارگیرد تا فارغ از دغدغه های مرسوم به دغدغه ای بزرگتر پرداخته و با انتقال ارزش ها به نسل جدید و اعمال روش های مناسب تربیتی و نیز با بهره گیری از آخرین یافته های علمی، جامعه را به سر منزل مقصود که همانا خودکفایی مادی و معنوی است، سوق دهد.
در تاریخ نیز آمده است که هرگاه استعمارگران خواسته اند ملتی را فلج کنند، برنظام آموزش و پرورش آن کشور هجوم آورده اند. اشغالگران آفریقا تا سالیان سال بردگان و سیاه پوستان را از یادگیری بازمی داشتند. انگلیسی ها با اشغال هند سعی داشتند هویت هندی را از بدنه آموزش و پرورش آن سرزمین حذف کنند و در سال های اخیر نیز هر کجا آمریکایی ها وارد شده اند- چه در افغانستان و چه در عراق- سعی در تغییر محتوای آموزشی این کشورها داشته اند. تاریخ نشان می دهد که دوام و استقلال یک ملت به نحو انکارناپذیری با قوام سیستم آموزش و پرورش آن کشور بستگی دارد.
● حکمت مطهر
سالروز شهادت استاد مطهری به عنوان روز معلم نامگذاری شده است. پیش از واکاوی جایگاه کنونی نظام آموزش و پرورش در ایران نقبی به اندیشه های آن حکیم فرزانه زده ایم. از زبان همسر شهید می شنویم:
«... این جا اتاقی است که بوی اندیشه ای مطهر و تحول خواه از جای جایش به مشام می رسد. این شهید بزرگوار همیشه بوده و همیشه خواهد بود. شهید مطهری هیچ وقت نمی گفتند و ادعا نمی کردند که دانشمند هستند، ایشان تنها به نام مرتضی مطهری اکتفا می کردند.»
از همسر شهید مطهری درباره رفتار و گفتار آن شهید می پرسم. می گوید: «چنان اخلاصی داشتند که تا به حال نظیرش را ندیده ام. تنها شاگردانشان می دانند که چه می گویم؟ برای چاپ کتاب خدمات متقابل اسلام به ایران سه سال درباره نام کتاب وقت گذاشتند و پافشاری کردند. در زمان طاغوت مجوز چاپ این کتاب صادر نمی شد، چون آنها می خواستند نام کتاب را به خدمات متقابل ایران به اسلام تغییر دهند. شهید مطهری می گفت؛ این اسلام است که بر ما منت داشته و به کشورمان خدمت رسانده است. شهید در مدرسه مطهری (سپهسالار سابق) به طلبه ها تدریس می کردند. در قم هفته ای دو روز کلاس داشتند. امام(ره) به دلیل اعتمادشان تمام امور حوزه را به دست شهید مطهری سپرده بودند. بعضی وقت ها هم گروه هایی از بچه های دبستانی پای صحبت هایشان می نشستند.» این بانوی بزرگوار که طی ۲۷ سال زندگی مشترک پا به پای همسر و مرشد خود از سخت ترین امتحانات الهی گذشته است، ادامه می دهد: «ایشان برای هر قشری به زبان خودشان می گفت و تمام کارهای سیاسی از جمله تربیت نیروی مبارز اسلامی را در لباس آموزگاری انجام می داد. آموزش در کنار تربیت اخلاق بود. به بچه های دبستانی ابتدا سفارش می کردند که مراقب ظاهر خودشان باشند. لباس مرتب بپوشند یک چنین معلمی که به دبستانی ها درس می داد، از آن سو کتاب ثقیل اصول فلسفه را نوشت. به کتاب های پرمحتوا رونق بخشید و پاورقی هایشان را قلم می زد. همیشه سفارش می کرد دائم الوضو باشید، ذکر بگویید، روزی یک حزب قرآن بخوانید و به روح حضرت رسول(ص) هدیه کنید.»
وی ادامه می دهد: «یک معلم نمونه با توجه به زوایای شخصیتی ایشان فردی است که تقوا داشته باشد و مسیر حرکت الهی را دنبال کند. نیتش خدایی باشد.»
همسر شهید مطهری زیر لب زمزمه می کند:
کار خود گر به کرم بازگذاری حافظ
ای بسا عیش که با بخت خدا داده کنی
● وقتی عشق انگیزه می شود
غلام عباس امیر بهبودی، دبیر تاریخ از منطقه ۷ آموزش و پرورش شهر تهران ضمن اشاره به این که جایگاه معلم در نظام آموزشی بسیار محکم و والاست و یکی از ارکان مهم و اصلی به حساب می آید، توضیح می دهد: «نقش معلم در جریان انتقال آموخته ها، یافته ها و تجارب نسل های گذشته به نسل های آینده و تداوم آن بسیار شایسته است. البته نباید فراموش کرد که معلم در بستر جامعه و با ارزش های حاکم بر جامعه به امر تدریس می پردازد، در نتیجه جایگاه اجتماعی او کاملا وابسته به ارزش های جامعه ای است که در آن زندگی و فعالیت می کند.»
وی ادامه می دهد: «معلمان نیز مانند سایر فعالان جامعه می بایست در جریان یافته های جدید رشته تخصصی و تدریس خود و همچنین در زمینه مسائل پرورشی و معنوی قرار داشته باشند و امکانات لازم جهت بازآموزی و ارتقا ی دانش خود را فراهم آورند. این معلم شغل خود و همکارانش را این گونه به تصویر می کشد: «معلمی عشقی است الهی که خداوند به انسان عطا فرموده تا با همت بلند خویش، روشنی بخش شب های تار جهالت باشد. معلمی شغل نیست، بلکه هنر است و می توان گفت هنر شگفت معلمی از آن خداوند عالم است.»
وی در پاسخ به این سوال که در سال های اخیر به گونه ای احساس می شود بین معلم و شاگرد خط فاصله پررنگی نشسته است، می گوید: «به نظر می رسد فاصله میان معلم و شاگرد از گذشته زیادتر نشده، (البته این مسئله را نسبت به فاصله مردم و همسایگان و سایر افراد جامعه باید سنجید). همیشه میان معلم و شاگرد فاصله ای بوده، هست و خواهد بود. کم یا زیاد کردن آن دست معلم یا شاگرد نیست، بلکه نظام آموزشی آن را تعیین می کند و همچنین حساسیت های خانوادگی و اجتماع نیز در آن بی تاثیر نیست.»
امیر بهبودی یک معلم توانمند را این چنین معرفی می کند: «شرافت و مقام معلم زمانی اعتبار پیدا می کند که بتواند مقام پیامبران را در وجود خود محقق سازد و پیوند انسان به هدف متعالی خلقت را برقرار کند معلمی برتر از شهادت است، چرا که شهیدان در سایه تربیت معلمان شایسته به خدا راه یافته و لیاقت شهادت نصیبشان شده است.»
● ما باید تغییر کنیم
علی سعیدی آموزگار دوره راهنمایی با لحنی گلایه آمیز از این که نسل امروزی دانش آموزان کمتر به معلمان خود احترام می گذارند، می گوید: «سلاح یک معلم آگاهی، مهارت، اعتماد به نفس، ابزارهای کمک آموزشی و داشتن انرژی لازم جهت اداره کلاس است. وزارت آموزش و پرورش جهت افزایش آگاهی معلمین، ایجاد مهارت، افزایش اعتماد به نفس، تامین ابزارهای کمک آموزشی، دادن انرژی مثبت برای معلمین سالانه چه قدر هزینه می کند؟ »وی ادامه می دهد: «آن گونه که گفته می شود حدود ۹۰ درصد بودجه آموزش و پرورش حقوق همکاران است، با ده درصد باقی مانده چه می شود کرد؟ آیا معلمان با درآمدهای محدود می توانند جهت افزایش آگاهی و کسب مهارت و تامین ابزارهای آموزشی هزینه کنند؟ اگر می خواهیم معلمان در امتداد حرکت پیامبران و هدف هایی که خداوند ازخلقت انسان داشته خدمت کنند، وظیفه جامعه و مسئولین است که امکانات لازم را جهت این حرکت فراهم کنند.»
سعیدی راهکار خود را برای کم شدن فاصله ها چنین بیان می کند: «هرچه قدر اطلاعات معلم به روز باشد، فاصله بین آنها و دانش آموزان کمتر می شود. ما با اطلاعات دیروز نمی توانیم دانش آموزان را برای فردا تربیت کنیم. اطلاعات قدیمی را که نیاز به تجدیدنظر دارند دانش آموزان نمی پذیرند. برای کاهش فاصله باید معلمان به سلاح آگاهی و علم روز مجهز شوند.» وی می پرسد: «چند درصد از معلمین ما دارای علم به روز هستند؟ و از آخرین فناوری روز دنیا در امر آموزش کمک می گیرند؟» و بلافاصله پاسخ می دهد: «پس اگر این خط فاصله نباشد، جای ایراد است! این خط فاصله نشان می دهد که دانش آموزان ما بسیاری از مسائل را خوب می فهمند و اگرچه وارد بحث جدی با ما نمی شوند، ولی با بعضی حرکت ها نارضایتی خود را اعلام می کنند. به نظر بنده ایراد از دانش آموزان نیست، ایراد از محتوای نظام آموزشی ماست. ما باید تغییر کنیم، ما باید جوابگوی خواسته های منطقی آنان باشیم، ما باید نیازهای معقول آنها را برآورده کنیم.»
● هویت معلم و فراگیر در جهان مجازی
گرچه هنوز نهادها و سازمانهای مجازی شکل نگرفته اند، اما ظهور جهانی نو به نام جهان مجازی را در اطراف خود احساس می کنیم. دراین جهان مجازی هویت معلم و فراگیر یا همان دانش آموز به شدت تغییر کرده و وظایف ونقش های جدیدی را برای آنها پدید می آورد.
گروهی با تاکید بر فعالیت یادگیرنده در فرآیند یادگیری معتقدند که دانش از بیرون به فرد منتقل نمی شود، بلکه آن چه وی ازطریق حواسش دریافت کرده، براساس فردیت خویش تفسیر و پردازش می کند. آنها نقش معلم را مربی کنار میدان و تسهیل کننده روش های یادگیری می دانند. مهمترین اهداف این رویکرد ایجاد محیطی برای مشارکت است که به یادگیرندگان و معلمان اجازه می دهد به جست و جو بپردازند.
فاطمه امامقلی وند معلم نمونه و پژوهشگر، شیوه های ارتقای مهارت معلمان را در ۵ مرحله توضیح می دهد: «درمرحله اول به اصطلاح ورود معلمان، بنیادهای اساسی فن آوری جدید را می آموزند. در مرحله دوم و به نام پذیرش معلم، آنان استفاده ازفناوری برای حمایت از تدریس را آغاز می کنند. در مرحله انطباق، معلمان فناوری را در فعالیت های کلاس به کار می گیرند و بر بهره وری تدریس تاکید می کنند و درمرحله تخصصی، معلمان توسعه رویکردهای جدید در تدریس و یادگیری را شروع می کنند و در مرحله دیگر که به سطوح مهارت هایشان شهرت دارد، به آنان اجازه می دهند از مزایای فناوری برای خلق فعالیت های جدید بهره بگیرند.
نوآوری مرحله پایانی این روش است که معلمان می کوشند آموزش را با فناوری انطباق دهند و آن را در تدریس منعکس سازند.» این معلم نمونه در ادامه به آثار اجرای این ۵ مرحله پرداخته و می گوید: «معلمان به جای سخنرانی و ارائه اطلاعات به راهنمایی یادگیرندگان و مدیریت منابع می پردازند. معلمان به جای آن که به سؤالات پاسخ دهند، یادگیرندگان را برای یافتن پاسخ هدایت می کنند.
صرفا محتوا را تهیه نمی کنند، به طراحی تجارب یادگیری برای دانش آموزان می پردازند. ساختار اصلی و چارچوب کار را برای دانش آموزان تدارک می بینند و یاد گیرندگان را تشویق می کنند، خود فرآیند یادگیری را کنترل کنند.چشم اندازهای متفاوت یک موضع را ارائه می دهند و بر مهم ترین دیدگاه ها تاکید می کنند. به جای آن که به تنهایی تدریس کنند، به صورت گروهی با یکدیگر همکاری و آموزش را رهبری می کنند. به جای آن که شخصاً بر محیط تدریس کاملا کنترل داشته باشند، با مشارکت دانش آموزان این کار را انجام می دهند. معلمان به سبک های یادگیری دانش آموزان حساسیت بیشتری نشان می دهند.»
● مهارت حرف اول را می زند
علی ساده ای مدرس تربیت معلم و یکی از پژوهشگران معتقد است که مهمترین فاکتور ارتقای ارزش معلمان ارتقای سطح دانش آنهاست. وی می گوید: «البته در سال های اخیر در جذب معلمان دقت می کنند که افراد تحصیل کرده جذب شوند، ولی بازهم نباید تنها به مدرک نگاه کنند. میزان سواد متفاوت از مدرک است. حالا که ملاک استخدام را مدرک لیسانس قرار داده اند، باید به سواد متناسب آن هم توجه شود.
باید کسانی را وارد آموزش و پرورش کنیم که از انگیزه کافی برخوردار باشند.کسانی که انگیزه دارند با تلاش و نوآوری کارشان را انجام می دهند. این متفاوت است با کار افراد بی انگیزه که خلاقیت ندارند. دانش آموزان در دوره راهنمایی و متوسطه تشخیص می دهند که کدام معلم انگیزه لازم را دارد و کدام افراد بی انگیزه اند؟ و تشخیص خود را به خانواده هایشان منتقل می کنند.»
این پژوهشگر اصلی ترین عامل ارتقای جایگاه معلمان در جامعه را خودپنداری مثبت معلمان به شغلشان می داند. وی می گوید: «عده ای هم در سخن و هم در عمل ارزش شغل خود را حفظ نکرده اند. مثلا هربار که وارد مغازه ای می شوند، می گویند: تخفیف معلمی بدهید. هوای معلم ها را داشته باشید. استفاده از این جملات حرمت مقام معلم را می شکند. این نشان می دهد یک خود پنداری منفی وجود دارد و خودش ارزش شغلش را نمی داند.»این پژوهشگر اضافه می کند: «تعامل با دانش آموزان و نحوه ارتباط با آنها خیلی مهم است. آن معلمی که تحقیر نمی کند، توهین نمی کند، دانش آموز پذیرش بیشتری نشان می دهد. منش معلم باید به گونه ای باشد که بچه ها از نحوه سلام دادن، حرکت کردن، راه رفتن، لباس پوشیدن او الگو بگیرند. معلم باید به همه این ها فکر کند و تأمل داشته باشد. منشش باید منش الگویی باشد.»
امروزه همگان بر این باورند که آموزش وپرورش قلب توسعه همه جانبه یک کشور به حساب می آید. هرچه در این بدنه سرمایه گذاری صورت گیرد، نیروی انسانی توانمند باتوجه به نیاز جامعه تربیت شده و جامعه ای که از پیشرفت علمی و فرهنگی برخوردار باشد، مشکلاتش به مراتب کمتر خواهد بود.
بدون تردید برای حرکت در مسیر توسعه یافتگی، باید نهضت توسعه همه جانبه توسط نظام آموزش وپرورش نهادینه شود. آموزش وپرورش به عنوان یک نهاد اجتماعی با سایر نهادها در ارتباط است و با توجه به تغییرات اساسی ایجاد شده در حوزه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جوامع، تجدید نظر کلی و همه جانبه در اهداف آموزش وپرورش یک ضرورت اساسی محسوب می شود.
در غیر این صورت، این نهاد به تدریج از انجام وظایف و کارکردهای خود فاصله می گیرد بنابراین به دلیل عدم پاسخ گویی به نیازها و خواسته های مرتبط با زمان حال، تنها اسکلتی از یک نظام رسمی آموزشی باقی می ماند.
با نگاهی به کشورهایی که توفیقی حاصل کرده اند، درمی یابیم که مدارس با تقاضای جامعه همسو و هماهنگ هستند. معلمان سواد چند بعدی دارند و بین مدرسه و جامعه سازگاری مثبت وجود دارد، یعنی مدرسه نیاز دانش آموز را تأمین می کند و جامعه هم با رغبت موجبات ارتقای کیفیت مدارس را فراهم می آورد، اما متأسفانه در کشورهای درحال توسعه همچنان به آموزش وپرورش نگاه مصرف گرایانه وجود دارد. از فناوری نوین و وسایل کمک آموزشی به قدر کم یا اصلاً استفاده نمی شود. در الگوپذیری در نظام آموزشی نیز باید دقت کرد که این الگو براساس فرهنگ غنی کشور بومی شود، وگرنه به صرف الگوگیری نمی توان نظام آموزشی را متحول کرد و توسعه داد. همچنین الگو براساس شرایط زمان و مکان شکل می گیرد، اگر نظام آموزشی ما اصلاح نشود، توسعه اتفاق نمی افتد. ما باید تحولی در روش های تدریس و کتب درسی به منظور توانمندسازی دانش آموزان داشته باشیم.
مهم ترین عامل در تغییر و تحول و ارتقای کیفیت آموزش وپرورش بستگی تام و تمام به وضعیت معلمان دارد. بی جهت نیست که در گزارش «همایش بین المللی بانکوک» باعنوان تربیت معلم، تعریفی نو برای آسیای نوین آمده است: «کیفیت نظام آموزش در نهایت به کیفیت معلمان آن وابسته است، در حقیقت هیچ کشوری نمی تواند از سطح معلمانش بالاتر رود.»
● تحلیل نیازها و ارزشیابی برنامه ها
دکتر حسن ملکی دکترای برنامه ریزی درسی و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به این که اولین گام در راه اصلاح ساختارهای آموزش وپرورش تدوین یک برنامه منسجم و روشن است، توضیح می دهد: «اگر یک تحلیل درستی از نیازها داشته باشیم و بر مبنای آن تحلیل هدف های آموزش وپرورش خودمان را طراحی و تدوین کنیم، برای رسیدن به آن هدف ها راهبردها و روش های مناسبی را در پیش گیریم، نیروی انسانی و تجهیزات و وسایل مناسبی را تدارک ببینیم، ساختار مطلوب و متناسب با هدف ها را تدوین کنیم، نقش های مؤثر و مفیدی را در آن ساختار در نظر بگیریم در حقیقت یک نظامی از نقش ها طراحی کنیم و همچنین یک سیستم نظارت و کنترل قابل قبول و مطلوب داشته باشیم به مجموعه این فرآیند برنامه ریزی آموزشی کارآمد گفته می شود.»
دکتر ملکی با تأکید بر دو فاکتور تحلیل نیازها و ارزش یابی وجود یک سیستم نظارتی برای کنترل برنامه های تدوین شده در نظام آموزش وپرورش را ضروری می داند.
وی با اشاره به این که نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر فلسفه اسلامی است و برنامه ریزان نباید دچار آنچنان شتابزدگی شوند که از پرداختن به فلسفه اسلامی در متن برنامه های آموزش وپرورش فاصله بگیرند، می گوید: «احساس می کنم در فرآیند برنامه ریزی درسی در نقطه ای به نام نیازسنجی در نظام آموزشی مشکلاتی وجود دارد. هر کاری که بخواهیم انجام دهیم و هر اصلاحی که بخواهد صورت گیرد، اگر این اصلاح بر فهم درستی از نیازهای آموزشی مبتنی نباشد ما دچار یک حرکت غیرطبیعی خواهیم شد.
نظام آموزش و پرورش در شرایط فعلی از یک ابهام در نیازها رنج می برد. متاسفانه نظرسنجی ها و گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه ها هم یک دسته اطلاعات سطحی دراختیار ما قرار داده اند، در حالی که باید به باطن واقعیت ها نفوذ کرد و به عمق پدیده ها اندیشید.
وی ادامه می دهد: «دراین نظرسنجی دوسؤال اساسی مطرح است که بی پاسخ مانده و امیدواریم مسئولان آموزش و پرورش پاسخ جدی بدهند: سؤال اول اینکه درنظام فعلی آموزش و پرورش نیازها کدامند؟ و بر مبنای کدام تحقیق و پژوهش کلان و همه جانبه تعیین شده اند؟ سؤال دیگر این که بین نیازهای کلان و نیازهای ملی ومنطقه ای استان ها و مناطق مختلف کشور چه نسبتی برقرار شده است؟»
● جایگاه معلمان در تصمیم گیری ها
و اما اگر بخواهیم به جایگاه معلمان از نگاه دیگری بپردازیم، باید درپی پاسخ به این سؤال اساسی بود که نقش معلمان در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های شورای عالی آموزش و پرورش تا چه حد است؟سیدمحمد بطائی دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش توضیح می دهد:
«همان طور که می دانید شورای عالی آموزش و پرورش بالاترین مرجع تصویب کننده برنامه ها و قوانین آموزش و پرورش است. در تصویب قوانین پیشنهادات از سطح مدارس لایه به لایه به شورای عالی آموزش و پرورش می رسد. دراین روند سعی براین بوده که منش معلمان مورد توجه قرار گیرد.
درهر ۵ کمیسیون شورای عالی آموزش و پرورش یک یا دو نماینده از جامعه معلمین و مدیران حضور دارند. در ترکیب شورای عالی آموزش و پرورش نیز (در رده تصویب کنندگان قوانین) دو نماینده از جامعه معلمین و مدیران عضو هستند که دارای حق رأی بوده و ضمن انتقال نظرات همکارانشان در عرصه تصمیم گیری ها مشارکت فعال دارند.
بنابراین عموماً موضوعات و پیشنهاداتی که در دستور کار قرار می گیرد از سطح واحدهای آموزشی و حوزه های اجرایی به این شورا می رسد و گروه های آموزشی مناطق مختلف و مدیران در عرصه برنامه ریزی ها حضور فعال دارند.»
وی ادامه می دهد: گروه هایی که به عنوان بازدید کننده به مدارس اعزام می شوند، معمولا مشکلات و نواقص موجود را از سطح مدارس جمع آوری کرده و در جلسات تصمیم گیری شورای عالی آموزش و پرورش به قرائت این قبیل گزارشات می پردازند:
ضمناً شورای عالی آموزش و پرورش دارای سایت اطلاع رسانی است که در آن گزینه هایی طراحی شده تا معلمان و مدیران مدارس بتوانند مرتباً و به روز آخرین اطلاعات را دریافت کنند. به این ترتیب فرصتی وجود دارد که علاقمندان بتوانند از موارد دستور کار جلسات شورا مطلع شده و نظر و پیشنهاد خود را منعکس کنند.»
دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش در پاسخ به این سؤال که اغلب فرهنگیان خیال می کنند نظراتشان آنچنان که باید مورد توجه قرار نمی گیرد، می گوید: «ساختار سازمانی نه تنها در آموزش و پرورش بلکه در همه بخش های دولتی پیچیده و سلسله مراتبی است. دولت در تلاش است تا این ساختار را اصلاح کند. همیشه بین نظرات تصمیم گیرندگان و اجرا کنندگان فاصله وجود داشته است ما این مشکل را که شما بیان کردید، می پذیریم و امیدواریم با اصلاح ساختارها، تقویت جریان اطلاع رسانی و شیوه های ارتباط با معلمین در تصویب برنامه ها و طرح ها از مشارکت فعال همه فرهنگیان استفاده کنیم.»
● تغییر نگرش در معلمان
علی ساده ای مدرس تربیت معلم و پژوهشگر از این که همواره تغییر و اصلاح از صدر وزارتخانه صورت گرفته و ما انتظار داشته ایم که با تغییر وزیر آموزش و پرورش، تغییر مدیر مدرسه و... تحول اساسی ایجاد شود، گلایه مند است و می گوید: «اگر هر معلمی کلاس خود را تغییر دهد، مطمئن باشید غیرمستقیم الگو قرارگرفته و درنگرش همکاران خود نیز تغییر ایجاد می کند.
باید خودشان برای حل مسائلی که در کلاس دارند تلاش کنند. یک معلم توانمند مسائل کلاسش را تشخیص می دهد، خوب فکر می کند، راه حل پیدا کرده و به اجرا می گذارد. ما معلمان توانمندی داریم که با صرف هزینه کم و با استفاده از نیروی خلاقیت یک سری وسایل کمک آموزشی را طراحی کرده و درکلاس استفاده می کنند. این قبیل معلمان بسیار هم موفق هستند و درنظر دانش آموزان، والدین آنها و حتی در جمع همکارانشان از جایگاه ویژه ای برخوردارند.
ما نباید دائم انتظار داشته باشیم که با تغییر وزیر و بخش نامه ها تحول رخ داده و مسائل حل شوند.» ساده ای به نتایج یک دوره آزمایشی تربیت معلم اشاره کرده و توضیح می دهد: «دراین دوره مهارت علمی افراد را در بدو ورود سنجیدیم. سپس طی دوره و آموزش هایی که ارائه شد، سعی کردیم نگاه معلم را از زوایای مختلف مثل کارکرد وسایل کمک آموزشی، نحوه برخورد با دانش آموز، نحوه برخورد با سایر همکاران، شیوه تدریس، فضا و... تغییر دهیم. به عبارتی حتی منش الگویی ایشان را متذکر شدیم. نهایتا در ارزشیابی پایان دوره متوجه شدیم که نمره آنها به هفده و هیجده رسیده است. این نشان می دهد مهمترین فاکتور زیربنایی تحول در آموزش و پرورش به بحث تربیت معلم و تغییر نگرش آنها برمی گردد.»
این پژوهشگر ادامه می دهد: «آموزش و پرورش یکی از مهمترین بسترهای فرهنگ سازی است، اما رسانه ای چون صدا و سیما کمترین سهم را به مباحث آن اختصاص می دهد. برنامه سازان تلویزیونی باید به گفت وگو با معلمین موفق بپردازند و نظر آنها را درباره مسائل مختلف آموزش و پرورش جویا شده و انتقال دهند. این ساده ترین شکل انتقال اندیشه ها و نظرهاست. اضافه می کنم نقش مطبوعات نیز به همین نحو است و باید رسالت خود را اجرا کنند.»
● مشارکت موثر فرهنگیان سراسر کشور در برنامه ریزی ها
محسن ابراهیمی دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی نیز بر بومی کردن آموزش و پرورش تاکید کرده و می گوید: «ما میوه و نهال مدرنیته را وارد سیستم آموزش و پرورش کرده ایم، ولی برای نگهداری و پرورش آن زمینه مناسب نداریم. هیچ الگوی وارداتی را نمی توان به کار برد، مگر آن که باویژگی های محلی، منطقه ای و ملی هماهنگی داشته باشد و به طور کلی می توان گفت که باید اول بومی سازی کرد و بعد آنها را به اجرا گذاشت. پس شناخت معقول از حوزه های الگوهای واردکننده، استفاده از سیاست های کلان کشور و بهره مندی از سیاست ها و تجارب نظام ها خصوصا نظام آموزشی سایر کشورها از سوی دیگر با حفظ موارد مطرح شده در طراحی های هرچه بیشتر و کارآمدتر نظام و توسعه آموزشی کشور بسیار مفید و موثر خواهدبود.»
دکتر حسن ملکی دکترای برنامه ریزی درسی نیز دراین باره معتقد است: «سالهاست که در نظام آموزشی از کاهش تمرکز صحبت می کنیم و می خواهیم به استان ها و مناطق مختلف کشور در برنامه ریزی ها بها دهیم، ولی متأسفانه هیچ گاه به نحو شایسته ای وارد عمل نشده ایم دراین جا این سؤال مطرح می شود که الگوی مدیریتی و تشکیلاتی که در آن نسبت بین نیازهای ملی و نیازهای منطقه ای تعریف شده باشد، کجاست؟ چون الگو طراحی نشده ما گرفتار آفت هایی شده ایم. در تمرکز تصمیم گیری ها افراطی عمل کرده ایم. یعنی تمام جزئیات را باید ما روی کاغذ بیاوریم و آنها را در اختیار کارشناسان،معلمان و مدیران استان ها قرار بدهیم. این روند نمی گذارد نوآوری و خلاقیت شکوفا شده و راه های نو شکل بگیرد. پس باید مراقب بود که گرفتار آسیب تمرکز افراطی عقل شکن در آموزش و پرورش نشویم.»
این محقق در بخش دیگری از صحبت هایش به حالت دیگری اشاره کرده و می گوید:«آسیب دوم این است که الگوی مناسب تشکیلاتی و برنامه ریزی نداشته باشیم و گرفتار نوعی رها شدگی در امور شویم. یعنی تصور کنیم که فلان تصمیم در فلان نقطه کشور انجام می پذیرد، درحالی که زمینه، شرایط و لوازم آن را فراهم نکرده ایم. به عبارت دیگر اختیار داده ایم، ولی لوازم اعمال آن وجود ندارد. این هم بی فایده است.»
وی ادامه می دهد: «وضع فعلی نظام آموزش و پرورش را می توان نوسان بین این دو حالت ارزیابی کرد. این مسئله را باید حل و فصل کرد. راه حلش هم این است که جغرافیای نقش ها به نحوی ترسیم شود که هم وحدت اصیل و اعتقادی ما یعنی پروراندن انسان مسلمان و ایرانی خدشه دار نشود و هم «کثرت معقول» یعنی توجه به برخی نیازهای محلی و منطقه ای که جزء فرهنگ آنهاست، مورد توجه قرار گیرد.»
گالیا توانگر
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید