سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

پیروزی سبز


پیروزی سبز
وقتی اسرائیل در صدد بود تا با حذف رهبران برجسته فلسطین از شیخ احمد یاسین گرفته تا عبدالعزیز رنیتسی و در پس آنها یاسر عرفات، فلسطینیان را با یک خلاء در رهبری مواجه کند و پس از آن خروج اجباری خود از غزه را عملی سازد، بیشتر به آن می اندیشید که در غیاب چنین شخصیتهای کاریزماتیکی جامعه فلسطین دچار تشتت خواهد شد. اختلاف جریانهای مختلف در مورد استراتژی مقابله با رژیم اشغاگر، ناتوانی چهره های موجود در فتح که پیش از عرفات دو چهره اصلی دیگر خود یعنی ابوایاد و ابوجهاد را از دست داده بود، زمینه بروز این اختلاف ها را بیشتر می ساخت. همیشه اسرائیل در اندیشه ایجاد اختلاف میان فلسطینیان بوده و می کوشید تا برخی از آنان را علیه دیگران به کار گیرد. شاید بزرگترین آرزوی صهیونیستها این بود که پس از امضای موافقتنامه اسلو دولت خودگردان با نابخردی برخی عناصرش به جنگ با حماس، جهاد اسلامی و دیگر گروه های فلسطینی مقاوم درآید و آنگاه دشمن با خاطری آسوده به اداره صحنه بپردازد. گرچه برخی از عناصر دولت خودگردان نابخردانه به سرکوب مقاومت پرداختند، اما مقاومت و ستون فقرات آن یعنی حماس عاقل تر از آن بودند که در آزمون این فتنه شکست را پذیرا شوند. عبدالعزیز رنیتسی ۲۷ ماه زندان دولت خودگردان را تحمل نمود بی آنکه در برابر آنان یک جمله و یا کلام توهین آمیز بر زبان جاری سازد. ملتی که از این پختگی برخوردار است، هرگز در آزمونهای دشوارتر شکست نخواهد خورد. اسرائیل رهبران شاخص فلسطین را به شهادت رساند اما هرگز نمی تواند ملت فلسطین را از صحنه گیتی حذف کند؛ ملتی که چند دهه متوالی با تحمل شدیدترین فشارها توانسته است موجودیت خود را حفظ نماید.
خلاء در رهبری امری بس مهم برای ملت فلسطین به شمار می رفت. شخصیت ضعیف و البته نجیب ابومازن به وی اجازه نمی دهد که جای خالی عرفات در رهبری یک ملت را پر کند، هر چند که به کرسی ریاست دولت خودگردان تکیه زند و یا عنوان رسمی ریاست سازمان آزادیبخش فلسطین را از آن خود گرداند. برگزاری انتخابات در این شرایط فرصتی بود تا مردم فلسطین همه را شگفت زنده کنند و مهمترین نیاز خود را برآورده سازند. در مورد چراهای پیروزی حماس و شکست فتح بسیار گفته اند و بسیار شنیده ایم. حمایت آمریکا و اسرائیل، نابسامانی تشکیلاتی و اختلافات وسیع و فراگیر در آن، فساد سران و مسئولان این جنبش، نبود رهبری کاریزما که بتواند مردم را در کنار خود داشته باشد و نکات بسیار دیگر به عنوان دلایل شکست فتح بیان شده است.
برافراشتن شعار اسلام خواهی، مقاومت و خدمت به مردم، برخورداری از تشکیلات آهنین و منظم، سلامت رفتاری رهبران، کادرها و اعضا نیز به عنوان دلایل پیروزی حماس در این انتخابات بیان شده اند.
ضمن تصدیق همه عوامل فوق الذکر باید به این نکته اشاره شود که با توجه به سابقه تاریخی فتح تمام این عوامل حداکثر می توانست پیروزی حماس در حدود ۴۰ تا ۴۵ درصد را محقق سازد و فتح را نیز در مرز ۳۵ تا ۴۰ درصد متوقف نماید. دقیقا آنچه که در تمام پیش بینی ها مورد توجه قرار گرفت. اما ناگهان نتیجه دیگری رقم خورد و به گونه ای شگفت انگیز فتح حتی از مرز یک سوم اعضای پارلمان نیز فروتر افتاد - هر چند که بعدا با اعمال نظر و افزودن دو نماینده به آن توانست خود را به ۳۳ درصد اعضای پارلمان برساند تا از اتخاذ تصمیمات استراتژیک توسط حماس ممانعت کند - و حماس نیز برخلاف برنامه و انتظار خود که بیشتر در صدد بود تا صرفا موقعیت متوسط سیاسی خویش در صحنه فلسطین را به تثبیت برساند پیروزی قاطع را در آغوش کشید، باید پرسید آیا عامل دیگری در صحنه بروز کرده است؟
از نظر نگارنده به عنوان کارشناسی که سه دهه متوالی با مسائل مربوط به فلسطین و خاورمیانه سروکار دارد این عامل همان وجدان بیدار جامعه فلسطین است که به خوبی نیاز خود را درک نمود و با آگاهی و دقت تمام آن را برآورده ساخت.
اگر رهبران کاریزما و تاریخی از صحنه حذف شده اند و اگر جنبش فتح، فرسوده و ناتوان فقط به یک موسسه تقسیم منافع و ارائه رانت به اعضا و مرتبطین خود مبدل شده است؛ و اگر محمود عباس به دلیل ضعف در پایداری در برابر دشمنان، از سوی آمریکا و اسرائیل تحقیر می شود و بدین وسیله عزت و کرامت فلسطین و فلسطینی خدشه دار می گردد، حماس تمام مشخصه های لازم برای پر کردن این خلاء را در اختیار دارد.
تشکیلات آهنین، نیروهای آزموده و توانمند و برخوردار از رفتار پسندیده و بالاخره مهم تر از همه در اختیار داشتن رهبری برجسته به نام خالدمشعل که متأسفانه نقش وی در این پیروزی مورد توجه کافی قرار نگرفته است. خالد مشعل از میان فلسطینیان آواره در خارج برخاسته و علیرغم جوانی توانسته است به بالاترین رده تشکیلات حماس دست بیابد. او فردی تیزهوش مسلط به آیات قرآن کریم و احادیث رسول اکرم(ص)، خوش بیان و مهمتر از همه برخوردار از قاطعیت در برابر دشمنان است. وی با ظاهر شدن در شبکه های ماهواره ای و ارائه نطقهای آتشین مبارزات انتخاباتی را شخصا رهبری نمود. گرچه خارج از فلسطین به سر می برد اما در لحظه لحظه رقابت انتخاباتی حاضر بود و آن را اداره می کرد.
بدین ترتیب مردم فلسطین با رأی به کاندیداهای حماس رهبر آن را کاندیدای جانشینی عرفات به عنوان رهبر فلسطین نمودند. امری که گذر زمان آن را ثابت خواهد نمود. هم اینک رهبران کشورهای اسلامی یکی پس از دیگری با وی تماس گرفته و رفته رفته او را به این عنوان می شناسند و تعامل با وی به عنوان رهبر فلسطین را آغاز می کنند.
اما دامنه تأثیرات پیروزی سبز از فلسطین فراتر رفته تا تمام دنیا را به خود مشغول سازد. می دانیم که خاورمیانه به صحنه منازعه بین المللی مبدل گردیده و در میان پنج عرصه به هم پیوسته به میدان های اصلی کارزار مبدل شده اند.
ایران، سوریه و لبنان درگیر نبرد دیپلماتیک هستند. در عراق نبرد سیاسی و نظامی در هم آمیخته و بالاخره فلسطین نیز همچنان صحنه کارزاری سیاسی و نظامی است. این بار نیز فلسطین با رفتار عجیب خود بار دیگر بر محوریت خود در تمام منازعات جهانی و منطقه ای تأکید نمود و با ایجاد بحران برای غرب، آمریکا و اسرائیل نشان داد که همچنان گرانیگاه نبرد تاریخی غرب و شرق اسلامی است. پریشانی بوش بلافاصله پس از انتخابات بهترین گواه بر این مدعاست. وی در اولین مصاحبه مطبوعاتی خود که دو روز پس از انجام انتخابات انجام شد ضمن ستایش از دمکراتیک بودن این انتخابات گفت: این که نمی شود، حالا چه می شود، حالا چه باید کرد و ... آشفتگی و پریشانی بر سطرسطر جملات وی حاکم بود. کشورهای غربی نیز در ابتدا از هرگونه اظهارنظر صریح باز ماندند. زیرا یک ملت به گروهی رأی داده است که از سوی آنها تروریست خوانده می شود اینک یا باید این ملت را نیز تروریست بخوانند و یا آنکه از مواضع قبلی خویش عقب نشینی کنند. اما همچون همیشه انگلیس به کمک آنها شتافت و راهی برایشان گشود. وزیر خارجه انگلستان گفت: اگر حماس خود را خلع سلاح کند و اسرائیل را به رسمیت بشناسد آنگاه اروپا برای همکاری با آن آمادگی خواهد داشت. بدین ترتیب تمام کشورهای غربی یکی پس از دیگری به تکرار این موضع پرداختند.
اما اسرائیل به جز شکست در شرط بندی انتخاباتی و مواجه شدن با شرایط غیرمنتظره با مشکل دیگری نیز دست به گریبان شده است. اسرائیل پیش از این مدعی بود که سیستم اطلاعاتی آن برترین تشکیلات امنیتی در منطقه بوده و قادر است همهٔ تحرکات گروه های مخالف خود را رصد کند. اسرائیل کوشیده بود تا از قدرت امنیتی خود همچون قدرت نظامی اش یک اسطوره بسازد. اگر عقب نشینی از جنوب لبنان موجب شد تا اقتدار نظامی و اسطورهٔ شکست ناپذیری اسراییل شکسته شود و خروج از غزه یک بار دیگر آن را مورد تأیید قرار داد، اینک سیستم اطلاعاتی اسراییل که با نزدیک به ۴۰ سال اشغال در جای جای کرانه باختری، نوار غزه و بیت المقدس حضور فعال دارد، در پیش بینی نتیجهٔ یک انتخابات، ناموفق بوده است. به این ترتیب اقتدار اطلاعاتی اسراییل به چالش کشیده می شود. گویی که اسطوره های خود ساختهٔ اسراییل یکی پس از دیگر در حال فرو ریختن است. تبادل اتهام میان نهاد های اطلاعاتی اسراییل در مورد اینکه کدام نهاد مسؤل عدم پیش بینی دقیق اوضاع است، شاید خنده آور بنماید، لیکن به واقع از وجود یک بحران در درون سیستم اسراییل حکایت می کند. انتخابات فلسطین با تضعیف موقعیت اسراییل و متحدان و حامیان غربی آن به نیرومند شدن طرف مقابل کمک کرد. امری که حتی به طور رسمی از سوی خالد مشعل مورد تأکید قرار گرفت. او در مصاحبهٔ مطبوعاتی که پس از پیروزی در انتخابات برگزارکرد، اعلام نمود ما به طور طبیعی به محور بازدارندگی در برابر توسعه طلبی های غرب متشکل از ایران، عراق، سوریه و لبنان گرایش داریم و آن را تقویت خواهیم کرد. پیروزی سبز ابعاد دیگری نیز دارد که برخی اینک مورد توجه قرار می گیرند و شاید برخی دیگر در آیندهٔ نه چندان دور خود را بنمایانند. هرچه باشد فلسطین تنفس در فضای سبز حماس را آغاز کرده است.

هادی صبا
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید