چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

عمل‌گرایی و اصول‌گرایی


عمل‌گرایی و اصول‌گرایی
یكی از معیارهایی كه می‌توان با كمك آن جریان‌های سیاسی را از یكدیگر متمایز ساخت، «الگوی رفتاری» جریان‌های سیاسی است. الگوی رفتاری مفهومی است كه بر شیوه عمل و رفتار سیاسی – اجتماعی كم و بیش پایدار و تكرارشونده (و در نتیجه پیش‌بینی‌پذیر) یك جریان دلالت می‌كند. اما الگوی رفتاری اجزای مختلفی دارد. یكی از این اجزا دو قطبی‌ای است كه می‌توان از آن به «عمل‌گرایی /اصول‌گرایی» تعبیر كرد. در واقع ما با طیفی مواجهیم كه دو سر آن را می‌توان عمل‌گرا و اصول‌گرا نامید. به صورت اجمالی می‌توان گفت كه نیروهای اصول‌گرا به شدت نسبت به مخلوط‌شدن نیروها و مخدوش‌شدن مرزها از خویش حساسیت نشان می‌دهند. در حالی كه نیروهای عمل‌گرا كنار آمدن، سازش و رسیدن به توافق را حسن دانسته و آن را طبیعت سیاست می‌دانند. اصول‌گرایان معمولا خود را مقید به رعایت برخی قواعد و جهت‌گیری‌ها می‌دانند حتی اگر این پایبندی در كوتاه‌مدت از نظر سیاسی برای آنها هزینه‌هایی (چون از دست دادن حمایت مردم) را در بر داشته باشد. در حالی كه عمل‌گرایان به حل مشكلات جاری و گذر از بحران‌ها می‌اندیشند و در انتخاب جهت و توسعه رفتاری از خویش انعطاف‌پذیری و نوپذیری بیشتری نشان می‌دهند. نگاه اصول‌گرایان بیشتر به آینده است و برای «قضاوت‌های تاریخی» اهمیتی اساسی قائلند در حالی كه عمل‌گرایان به حال و مشكلات ملموس و جاری می‌اندیشند و رضایت خاطر مردم را بر داوری‌های از نگاه بالا ترجیح می‌دهند. دستیابی به نتایج در حداقل زمان ممكن از خصیصه‌های عمل‌گرایان است.
آنچه كه گفته شد تنها یك تعریف و یك مصداق از مفاهیم اصول‌گرایی و عمل‌گرایی بود. در ادبیات امروزی ما ایرانیان این ‌دو اصطلاح كاربردهای دیگری هم دارند.
در كشور ما اصول‌گرایی گاه مترادف با «بنیادگرایی» به كار برده می‌شود. ویژگی مشترك جریان‌های بنیادگرا تفسیر خاصی است كه از مفاهیم و ارزش‌های دینی ارایه می‌دهند؛ تفسیر خاصی كه به شدت «متن‌محور» است، برای «فقه» جایگاهی والا در تعریف دینداری و تمایز دین‌باوران از دیگران قایل است، با پذیرش «چند گونگی و تنوع» در فهم دین مخالف است و «دین حق» و «فهم درست از دین» را دارای فقط یك مصداق می‌داند و قائل به حجیت فهم روحانیان و فقهای سنتی از دین است. به‌كارگیری اصطلاح اصول‌گرایی به این مفهوم تنها یك تاكتیك است برای فرار از بار منفی كه اصطلاح «بنیادگرا» در سال‌های اخیر پیدا كرده است. اصول‌گرایانی كه امروز بر كشور حاكمیتی یكدست دارند از نظر دین‌شناسی بنیادگرا هستند و اصول‌گرایی برای آنها نامی نامناسب است.
اصول‌گرایی در جامعه گاه در زمینه بحث «هدف» و «وسیله» در سیاست به كار برده می‌شود.
در این كاربرد اصول‌گرا كسی است كه اهداف و آرمان‌های مشخصی را در سیاست دنبال می‌كند و حاضر نیست كه از این اهداف و آرمان‌ها دست كشد. اصول‌گرایان در این كاربرد، در صورت لزوم، ابزارها و وسایل رسیدن به هدف‌ها را تغییر می‌دهند. آنها به این معنا در مورد اهداف بیشتر به «تعالی» توجه دارند تا «امكان‌پذیری». در مورد وسایل و ابزارها نیز اگر چه انعطاف‌پذیرند اما برای این انعطاف حد و حدودی قائلند. تنها ابزارها و وسایلی را می‌پذیرند كه با آرمان‌هایشان سنخیت داشته باشد. در واقع با شعار منصوب به لنین (هدف وسیله را توجیه می‌كند) در تقابل قرار می‌گیرند. از نظر آنها هدف متعالی تنها از طریق ابزارهای متعالی به دست آمدنی است. اگر اصول‌گرایی را این گونه تعریف كنیم، عملگرایی در مقایسه با آن به این معناست كه به «امكان‌پذیری» آرمان‌ها توجه بیشتر مبذول داریم و تنها به تحقق اهدافی متعهد شویم كه تحقق آنها امكانپذیر باشد. به علاوه در انتخاب روش‌ها و ابزارها نیز رسیدن به هدف را معیار قرار ‌دهیم و نه حقانیت و مشروعیت اخلاقی و ارزشی روش‌ها را.
جریانی كه در سال‌های اخیر حاكمیت یكپارچه را در كشور ما مستقر ساخته است به این معنا نیز اصول‌گرا نیستند به ویژه این اصول‌گرا نبودن آنها را می‌توان در انتخاب ابزارها و وسایل مشاهده كرد. یك اصول‌گرای سیاسی دارای باورها و گرایش‌ها‌، قاعدتا هنگام انتخاب ابزارها سراغ وسایلی كه از نظر شریعت، احكام اخلاقی غیر قابل قبول هستند نمی‌رود. نگاهی به الگوی رفتاری این جناح بیندازید تا شاهد به‌كارگیری روش‌هایی باشید كه با اصول اولیه اخلاق و شریعت ناهمخوان و نامتناسب قلمداد می‌شوند! نمایش رقص در رسانه‌ عمومی برای تخریب حریف، مونتاژ صحنه‌های مختلف برای تخریب حریف، جعل خبر و گاه جعل سند برای پرونده‌سازی و تخریب حریف، دروغ گفتن به مردم برای كسب محبوبیت با مظلومیت، استفاده از امكانات عمومی برای پیشبرد مقاصد گروهی، تهمت زدن به افرادی كه امكان دفاع از خویش را ندارند و ده‌ها مورد دیگر جزء لاینفك رفتارهای سیاسی این جریان محسوب می‌شود.
معنای دیگری نیز از اصول‌گرایی و عمل‌گرایی قابل تصور است. در این كاربرد اصول‌گرا و عمل‌گرا به ویژگی‌های درونی افراد و به ویژه به انگیزه اصلی آنها از فعالیت و اقدام سیاسی باز می‌گردد.
اصول‌گرا در این كارزار كسی است كه انگیزه اصلی‌اش از اقدام‌های سیاسی و مانورهای (سیاسی) «حفظ و كسب قدرت» نیست بلكه انگیزه‌های دیگری را دنبال می‌كند. این كاربرد بسیار مهم است و زدن برچسب اصول‌گرایی به این معنا به افراد بسیار دشوار است. اینكه چه كسی با انگیزه اخلاقی دست به عمل سیاسی می‌زند و چه كسی نه، كاری است بسیار دشوار كه تنها وجدان فرد و خداوند می‌توانند در مورد آن دادرسی كنند. آنچه در محدوده داوری‌ ماست نه نیت‌ها و انگیزش‌های درونی كه رفتارهای قابل‌مشاهده بیرونی است.
جمع‌بندی من این است كه به دلیل ابهام بسیاری كه در دو مفهوم اصول‌گرایی/ عمل‌گرایی وجود دارد به كارگیری آن برای طبقه‌بندی جریان‌های مختلف كار بسیار دشواری است مگر آنكه با دقت و روشنی آن را تعریف كنیم. اما به نظر می‌رسد در درون این دو مفهوم عناصری وجود دارد كه توجه به آنها برای تنقیح دیدگاه‌های سیاسی و نوعی مراقبت دایمی از خویش مفید هستند از همین رو با مفروض‌گرفتن برخی از عناصر تشریح‌شده در بخش‌های قبلی برخی بصیرت‌ها را در این مورد مرور می‌كنیم.
۱) سیاست‌ورزی بدون آرمان، توجیه عقلانی و اخلاقی ندارد اما انتخاب آرمان‌های ناممكن نیز زمینه‌ساز فشار بر انسان‌ها برای ساختن انسان‌های قالبی خواهد بود. آرمانی را باید برگزید كه واقعیت‌های زیست‌شناختی، روانشناختی و جامعه‌شناختی را در نظر داشته و به دست فراموشی نسپارد.
۲) آرمان‌های انتخاب‌شده برای سیاست باید دارای مراتب باشند. سادگی رسیدن به پاره‌ای از مراتب موجب ایجاد شور و انگیزه و اراده مردم شده و زمینه را برای پایداری و تلاش برای رسیدن به مراتب بالاتر فراهم می‌آورد.
۳) انتخاب روش و ابزار چون رفتاری است ارادی و آگاهانه، مشمول داوری‌های اخلاقی می‌شود. قواعد عام و كلی اخلاق بر انتخاب روش و وسیله عمل سیاسی نیز حاكم است. نمی‌‌توان به هیچ بهانه‌ای اخلاق را در انتخاب روش‌ها و ابزارها تعطیل یا بلاموضوع كرد. هیچ رفتار آگاهانه و ارادی فرااخلاق نیست. در میان قواعد اخلاقی می‌توان به برخی تقدم داد. مثلا آنجا كه جان انسانی در خطر است می‌توان راست نگفت. اما همین تقدم بخشیدن نیز تابع قواعد اخلاقی است.
سیاست‌ورزی در جامعه ما نیازمند نوعی بازسازی اخلاقی است. در این كار البته اصول‌گرایی به معنای رایج آن نیست، اما پایبندی به قواعد اخلاقی اصل است.
علیرضا علوی‌تبار
منبع : شهروند امروز


همچنین مشاهده کنید