یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

جنبش سرخ پوشان در کاراکاس


جنبش سرخ پوشان در کاراکاس
سال۲۰۰۶ برای بوش سال خوبی نبود؛ سیاست هایش در عراق به بن بست انجامید، سیاست پشت پرده اش در جنگ اسرائیل با لبنان شكست خورد، در انتخابات میان دوره ای آمریكا، ایام به كام رقیبان او شد و بالاخره پایگاه های سنتی ایالات متحده را در آمریكای لاتین از دست داد تا سراسر این بخش از قاره را موج جنبش های مردمی و چپ گرا فرا بگیرد. موجی كه شاید فقط پرو و مكزیك از آن در امان ماندند. نقطه اوج این جنبش ها با پیروزی هفته پیش «رافائل كوره آ» در اكوادور رقم خورد، جوان باهوش فارغ التحصیل رشته اقتصاد از دانشگاه های آمریكا كه سابق بر این وزارت دارایی اكوادور را در دست داشت و حالا با پیوستن «كوره آ» به جمع «اوو مورالس»، «فیدل كاسترو» و «كریشنر»، «لولا»، راسكوئز و بالاخره هوگوچاوز كه امروز شاهد رقابت شورانگیز او در انتخابات ونزوئلا هستیم گویی محور امیدی در آمریكای لاتین شكل گرفته است تا این بخش از فراموش شدگان كره زمین با رأی هایی كه به نفع رهبران مردمی به صندوق می ریزند نشان دهند كه هنوز اندیشه استقلال نمرده است.
«سیمون بولیوار» بعد از سفرهای خود در خلال جنگ های استقلال در كشورهای كلمبیا، اكوادور و پرو، در اوایل قرن نوزدهم، در ۱۸۲۵ جمله ای به یاد ماندنی را بیان كرد. او گفت: «ساكنان این منطقه فقیر و فلاكت بار حقیقتاً در بحران زندگی می كنند. من آنچه را كه در توان دارم برای كمك به آنها به كار می گیرم. زیرا اولاً این كار نوعی بشردوستی است، دوم آنكه این حق آنان است، و در آخر برای آنكه در ازای هزینه ای اندك، چیزی پرارزش به دست می آید.» اما در طول دو قرن گذشته اتفاق شگرفی در آمریكای لاتین رخ نداد تا آنكه «چاوز» انقلاب «بولیواری» خود را به راه انداخت و در پی او «مورالس» و حالا «كوره آ» در كشورهای خود نظیر چنین حركتی را خلق می كنند. همه اینها یك نشانه است. نشانه ای از تغییر چهره كامل آمریكای لاتین در قرن۲۱ كه شاید بتوان بزرگترین پیشگام این تغییر چهره را «هوگو چاوز» دانست. مردی كه با پیراهن سرخ خود از سال۱۹۹۸ تاكنون دو بار در انتخابات ریاست جمهوری ونزولا بر حریفان پرساز و برگ خود پیروز شده است. ضمن آنكه یك بار در سال۲۰۰۲ موفق به سركوب كودتاچیان تحت حمایت آمریكا شد و امروز نیز برای سومین بار پیاپی در انتخابات ریاست جمهوری كشور خود شركت می كند.
● رودررو با رقیبی چپگرا
او در انتخابات امروز تنها یك رقیب سرسخت پیش رو دارد: «مانوئل روزالس» فردی كه مدعی شده می خواهد بر ۲۶ میلیون ونزوئلایی حكمرانی كند.
در چند هفته اخیر خیابان های شهرهای ونزوئلا آكنده از تصاویر این دو رقیب بود. برخی، تصاویر «هوگو چاوز» را در حالی كه لبخند چهره او را پوشانده در دست داشتند و آنها را به دیوار می چسباندند و برخی، تصاویر «مانوئل روزالس» را كه متفكرانه به جلو خیره شده است. دوكاندیدا نه تنها در این ویژگی های ظاهری كه به لحاظ شخصیت، سبك و حتی در تركیب حامیان خود با یكدیگر تفاوت های اساسی دارند. آنها در عرصه سیاست نیز دیدگاه های متفاوت به نمایش گذاشته اند.
هر قدر «چاوز» با فصاحت و بلاغت بر جامعه ای مطلوب كه امیدوار است ونزوئلا آن گونه شود پا می فشارد، «روزالس» و گروهش به نحوی معنی دار به سمت چپ و ایدئولوژی های چپ گرایانه متمایل شده اند. اما نكته ای جالب در شیوه مبارزه آنها به چشم می آید، آنها در عین حال كه می خواهند استقلال خود را از دیگری نشان دهند، اما جنگ لفظی مستقیمی با دیگری نداشته اند و هر كدام فقط سعی می كنند موافقان و حمایت كنندگان بیشتری جذب كنند و در جنگ عقاید پیروز شوند.
به لحاظ ویژگی های شخصی، «هوگو چاوز» شخصیتی كاریزما است او سخنوری ماهر است كه به هر كجا می رود، مردم می توانند به راحتی با او ارتباط برقرار كنند، اما در مقابل «روزالس» برعكس «چاوز» ظاهر می شود او در سخنرانی هایش بیشتر شبیه یك آدم خشك به نظر می رسد كه چهره اش گویای هیچ احساسی نیست. البته با وجود چنین نقیصه ای حامیان خاص خود را دارد. «روزالس» برای رسیدن به موفقیت، كاری دشوار پیش رو داشت. زیرا باید به مخاطبان فقیر جامعه ثابت می كرد كه او بهتر از «چاوز» است این چیزی بود كه براساس آخرین نظرسنجی های قبل از انتخابات، روزالس نتوانسته بود در آن موفق شود.
آسوشیتدپرس در آخرین نظرسنجی خود از انتخابات ونزوئلا كه نتیجه آن را ۲۳ نوامبر اعلام كرد، گزارش داد كه «چاوز» قادر به جذب ۵۹ درصد آرا خواهد بود و ۲۷ درصد آرا نیز برای «روزالس» به صندوق ریخته خواهد شد.
اما مشكل «روزالس» تنها در ویژگی های شخصیتی اش خلاصه نمی شد. در واقع بیشترین مشكل او در گذشته اش نهفته است. در سال،۲۰۰۲ زمانی كه حكومت چاوز دستخوش كودتا شد و به موجب آن به جای او «پدر و كارمونا» به عنوان رئیس جمهور معرفی شد و دو روز نیز حكمرانی كرد، رهبران كودتا سندی را تهیه و به امضا رساندند كه «حكم كارمونا» نامیده شد.این سند در واقع حكم انحلال قانون اساسی بولیواری و مجلس بود كه مطابق آرای مردم شكل گرفته بودند. آن روزها یكی از كسانی كه این حكم و سند را امضا كرد، «مانوئل روزالس» بود.
او در حالی به عنوان حاكم ایالت «زولیا» این سند را امضا كرد كه اكثر مردم ونزوئلا خواهان بازگشت «چاوز» به عنوان رئیس جمهور بودند. در پایان نیز همین مردم بودند كه به خیابان ها ریختند و خواهان بازگشت «چاوز» و بركناری كودتاچیان شدند. البته «روزالس» حالا كه سه سال از آن ایام می گذرد، می گوید امضای او محصول یك «اشتباه بی غل و غش» بوده است، اما این اشتباه، خواه بی غرض صورت گرفته باشد یا غرض آلود، خسارت زیادی را برای «روزالس» در برداشته كه باید بهای آن را بپردازد.
● راز محبوبیت مرد سرخ پوش
این پرسش اغلب ناظران جهانی است كه چرا «چاوز» با وجود مخالفت های سنگینی كه طرفهای علیه او برپا می كنند تا این حد در بین مردم خود محبوب است. محبوبیتی تا بدین حد كه در آستانه سومین دوره انتخاباتی هر ناظری در میتینگ های او دریایی از رنگ سرخ در خیابان های كاراكاس را رؤیت كرد.
«چاوز» در نخستین دوره ریاست جمهوری خود با شعار فقرزدایی و احیای عزت و آسایش مردم به روی كار آمد و از همان نخستین ماه حكومت خود سعی كرد به این وعده جامه عمل بپوشاند. او در این راه حتی نیروی نظامی كشورش را هم به خدمت گرفت تا توسعه اقتصادی و اجتماعی راه تأمین رفاه برای مردم بویژه فقرا را بپیماید. این برنامه او كه نقشه بولیوار ۲۰۰۰ نامیده شد در عین حال كه امور زیربنایی همچون راه سازی و احداث واحدهای اشتغال زا توجه داشت بنا بر تجربه چاوز از سیاست های اقتصادی دولت های پیشین ، رویكرد آن به بحران اقتصادی ونزوئلا معطوف بود. در این راستا او برنامه تقسیم ثروت در بین اقشار مختلف جامعه را پیش گرفت خصوصی سازی را حذف كرد و صنایعی نظیر آلومینیوم و نفت را دولتی اعلام كرد. چاوز امیدوارانه با بالا رفتن قیمت نفت و فرآورده های آن كوشید تا چرخه اقتصادی كشورش را در جهت رفع نیاز محرومان دگرگون كند.
به هر صورت دو كاندیدا مبارزه انتخاباتی خود را با سفر به اطراف و اكناف ونزوئلا شروع كردند و به هر كجا كه رفتند برنامه های انتخاباتی شان را پیش روی مردم گشودند، چاوز كه مبارزه با سلطه طلبی آمریكا محور سخنانش است ، همراهانش را به اقدامات انقلابی تازه فراخواند. حامیان او به خوبی مقصود «چاوز» را از این كلام می فهمند. روی دیگر سكه اقدامات انقلابی چاوز در داخل، كاستن از بار بوروكراسی حاكم و رسیدن به آزادی های بیشتر است. اما «روزالس» در طول تورهای تبلیغاتی خود ضمن استفاده از سیاست «هوگو چاوز» سعی كرده است با وعده دادن به اقشار فقیر راهی برای رسیدن به كرسی ریاست جمهوری باز كند. او همچنین قول داده سیاست اجتماعی پیشرفته تری را در پیش بگیرد و فضا را برای سوسیالیست ها و صاحبان صنایعی كه حالا بخشی از ناراضیان از حكومت «چاوز» هستند، باز كند. اما این وعده های انتخاباتی برای «روزالس» كه افكارش همانند افكار «چاوز» نیست آرای چندانی را به ارمغان نخواهد آورد. زیرا علاوه بر نظرسنجی آسوشیتدپرس، مطابق آخرین نظرسنجی مؤسسه زاگبی اینترنشنال كه یك هفته قبل از انتخابات انجام شد، «هوگو چاوز» با كسب ۶۰درصد آرا بر «روزالس» كه خواهد توانست ۳۱درصد آرا را به دست آورد، پیروز می شود تا ونزوئلا نهمین كشور آمریكای لاتین در سال میلادی جاری شود كه در آن جنبش های مردمی چپ گرا حكومت را به دست می گیرند.
به اعتقاد برخی كارشناسان چاوز برنده قاطع كارزار است، این ناظران سیاسی، حضور دوباره او در صحنه را تیر خلاصی به موقعیت واشنگتن در آمریكای لاتین می دانند. اكنون پرسش جدی این است كه چگونه آمریكای لاتینی كه زمانی حیاط خلوت آمریكا به حساب می آمد، چنین از سد قدرتی كه بالای سر این قاره نشسته است عبور می كند و با اعتماد به نفسی بالا ندای استقلال كامل را سر می دهد؟
زنجیره جنبش های انتخاباتی آمریكای لاتین كه از «بولیوی» و با پیروزی «اوو مورالس» شروع شد و امروز به «ونزوئلا» و فتح سیاسی «هوگو چاوز» منجر شده یك پیام ساده اما بسیار رسا دارد آمریكای لاتین دیگر نمی خواهد چون گذشته زیر بیرق سفیدپوست ها به سر برد. افول حاكمیت آمریكایی ها در این خطه یادآور خروج اسپانیایی ها و پرتغالی هایی كه از قرن ۱۶ آمریكای لاتین را در اختیار خود گرفته بودند، است، اما واقعیت آن است كه ملتهای آمریكای لاتین اگرچه در طول دوقرن اخیر از زمانی كه «سیمون بولیوار» ظهور كرد، سعی كرده اند استقلال خود را به دست گیرند اما هنوز این استقلال به معنای واقعی شكل نگرفته است. حالا با ظهور رهبران انقلابی در این خطه كه برجسته ترین آنها «اوو مورالس»، «میشله باشلت»، «لولا داسیلوا»، «دانیل اورتگا»، «رافائل كوره آ» و بالاخره «هوگو چاوز»هستند، آرزوی دستیابی به این استقلال رنگی از واقعیت گرفته است البته در این مسیر آنها با دشواری های جدی رو به رو هستند و نباید از كنار این مسأله نیز بی اعتنا گذشت كه هنوز اقتصاد و فرهنگ این منطقه در معرض هجوم سرمایه گذاران غربی است. از سال۱۸۷۱ تا ۱۹۱۴ پنج میلیون اروپایی به برزیل و آرژانتین مهاجرت كرده اند و هنوز هم این روال مهاجرت به سایر كشورهای آمریكای لاتین ادامه دارد وسفیدپوستان به این ترتیب سعی كرده اند فرهنگ خود را نیز در این بخش از كره زمین حاكم سازند. هنوز مدعی سرسختی به نام «آمریكا» پشت صحنه ایستاده است دولتی كه به منظور دستیابی به منابع طبیعی موجود در این كشورها سعی دارد كنترل صنعت انرژی و امور زیربنایی این كشور ها را به دست گیرد.
نگاه ها از امروز به كاراكاس و پایتخت های آمریكای لاتین دوخته خواهدشد تا اندیشه ها و برنامه های چاوز و یارانش را در چالش برای ساختن منطقه ای بدون ایالات متحده دریابند.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید