چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

زمان به نفع چه کسی سپری می شود؟


زمان به نفع چه کسی سپری می شود؟
در متون کلاسیک علوم سیاسی اغلب از «زمان» به عنوان یکی از منابع سیاسی (Resources Political) یاد می شود; به گونه ای که زمان، از دو جهت باارزش است; یکی از لحاظ مقدار زمانی که یک فرد برای اثرگذاری در نظام سیاسی صرف می کند و دیگری، مقدار زمانی که رهبران و نمایندگان سیاسی، صرف تخصیص ارزشها می کنند. از این رو، هرگونه تلاش برای ارائه تحلیل سیاسی، مستلزم در نظرگرفتن مقتضیات زمانی است.
انتخاب رییس جمهور جدید لبنان در حالی برای هجدهمین بار به تعویق افتاده است که این کشور از ۲۴ نوامبر ۲۰۰۷ (۳ آذر ۱۳۸۶) تاکنون دچار خلا» ریاست جمهوری شده است. عدم حضور دو سوم از ۱۲۸ نماینده مجلس لبنان و در نتیجه، به حد نصاب قانونی نرسیدن نشستها، علت اصلی تعویقهای مکرر در معرفی رییسجمهور جدید لبنان است.
گرچه دو جناح عمده، موسوم به ۸ مارس و ۱۴ مارس، دارای مرزبندیهای مشخصی با یکدیگر هستند اما بی شک پنج ماه کشمکش سیاسی بدون دست یافتن به نتیجه، عرصه سیاسی لبنان را به حالت آچمز درآورده است. از این رو اکنون می توان مولفههای جدیدی را در معادلات سیاسی این کشور در نظر گرفت که هر لحظه بر پیچیدگیهای موجود می افزایند.
هرچند مخالفان دولت (۸مارس) سخت بر این نکته تاکید می کنند که بحران لبنان، یک مسئله کاملا داخلی است اما بی تردید، امروزه لبنان از یک منظر به «مرکز ثقل و گرانیگاه» معادلات بین المللی تبدیل شده است. به گونهای که فرانسه، ایالات متحده، عربستان سعودی، اتحادیه عرب، سازمان ملل متحد، سوریه و جمهوری اسلامی ایران نه تنها تحولات لبنان را مجدانه پیگیری می کنند بلکه به قدرت رسیدن هرکدام از جناحهای سیاسی در لبنان، عملا منافع ملی و سیاست خارجی برخی کشورها را دستخوش دگرگونی قرار خواهد داد.
جناح حاکم (۱۴مارس) به رهبری فواد سینیوره، نخست وزیر، از جمله متحدان استراتژیک آمریکا و فرانسه محسوب می شود و از این رو نباید تعجب کرد که برنارد کوشنر، وزیر امور خارجه فرانسه، طی ۴ ماه اخیر شش بار به بیروت سفر کرده است. کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه آمریکا نیز لبنان را «دروازه خاورمیانه» نامیده است که از عمق استراتژیک قابل ملاحظه ای در صورت بندی جدید خاورمیانه برخوردار است. نا گفته پیداست که پاریس و واشنگتن به هر حال از به قدرت رسیدن گروهی در لبنان حمایت می کنند که تهدیدی برای امنیت رژیم صهیونیستی محسوب نشود.
مخالفان دولت گرچه پنج ماه پیش اصرار داشتند که بحران لبنان یک مقوله صرفا داخلی است اما اینک اظهار می کنند که این بحران، حداکثر «مساله ای مربوط به جهان عرب« است. از این رو نبیه بری، رییس پارلمان، در جریان سفر به قاهره اعلام کرد که «راه حل لبنان باید در چارچوب کشورهای عربی و جغرافیایی لبنان حل و فصل شود.»
با این وجود هیچ یک از دو جناح عمده قادر نیستند که بر اهمیت و جایگاه اتحادیه عرب چشم فرو بندند. اتحادیه عرب، عصر روز ۱۳ دی ماه سال گذشته طرحی را منتشر کرد که بر اساس آن خواستار انتخاب رییس جمهور جدید، تشکیل دولت وحدت ملی، توافق بر سر تدوین قانون جدید انتخابات و سرانجام بازسازی روابط بیروت - دمشق شده بود. عمر موسی، دبیر کل اتحادیه عرب، طی چندین سفر به بیروت گرچه تلاش کرد تا طرح اتحادیه عرب را پیش ببرد اما نقشه راه اعراب نیز تاکنون نتوانسته عروس خاورمیانه را از گرداب خارج کند.
پنج شنبه هفته گذشته، عمر موسی باردیگر عازم بیروت شد تا طرفهای درگیر را دور یک میز جمع کند. چه اینک بر اساس برخی خبرهای تایید نشده، فواد سینیوره تمایلی به از سرگیری گفت وگوهای مستقیم با مخالفان دولت ندارد و از همین رو، دعوت چندی پیش نبیه بری را نیز رد کرد. هشام یوسف، رییس دفتر عمر موسی، در گفت وگو با شبکه تلویزیونی العالم در تشریح اهداف عمر موسی در سفر به بیروت توضیح داد «وی در این سفر قصد دارد تماسهای لازم را با جریان حاکم و مخالف دولت برقرار کند تا از این طریق، پیشرفتهایی در زمینه پیشنهاد نبیه بری درباره آغاز گفت وگوهای ملی حاصل شود.» با این وجود از منابع غیر رسمی شنیده می شود که رفته رفته از خوشبینی عمر موسی نسبت به حل مسالمتآمیز بحران لبنان کاسته شده است. وی پیش از این در گفت وگویی با روزنامه النهار هشدار داده بود که «مهم این است که لبنان بدون رییس جمهور نماند.»
خبر ناامید کننده دیگری که اخیرا به گوش رسیده حاکی از آن است که میشل سلیمان، فرمانده ارتش، در برخی محافل خصوصی از بی انگیزگی خود برای قرار گرفتن در مسند ریاستجمهوری خبر داده است. این همه در حالی است که سلیمان، تنها گزینه مورد اجماع برای جانشینی امیل لحود محسوب می شود. خستگی سیاسی میشل سلیمان آیینه تمام نمایی از عمیق تر شدن شکاف سیاسی در لبنان است و در صورت اعلام رسمی کناره گیری وی، انتخاب یک آلترناتیو جدید برای کرسی ریاست جمهوری عملا گرهی دیگر بر این کلاف سردرگم خواهد افزود.
گرچه بعد از جنگ ۳۳ روزه حزب الله و رژیم صهیونیستی، مخالفان دولت در موقعیت بهتری نسبت به جریان ۱۴ مارس قرار گرفته بودند اما اینک هیچ کدام از دو جناح عمده، شرایط بهتر و بالاتری نسبت به رقیب ندارد و نوعی توازن سیاسی اما ناپایدار بر عرصه سیاسی لبنان حاکم است.
پنج ماه پیش گرچه پرونده ترور رفیق حریری و نحوه پیگیری آن، از جمله مسائل مناقشه برانگیز میان طرفهای درگیر در لبنان محسوب می شد اما به نظر می رسد که خاک فراموشی بر این پرونده نشسته است. چه مناقشات سیاسی در لبنان، باعث شده تا مسائلی همچون دعوت به گفت وگو، اصلاح قانون انتخابات و نقش میانجیگران بین المللی در اولویت قرار گیرند.
از سوی دیگر، همچنان آجر به آجر بر دیوار بی اعتمادی میان دو جناح عمده لبنان افزوده می شود. به گونه ای که از یک طرف، طرفداران دولت با دیده تردید به سفر نبیه بری به سوریه می نگرند و از طرف دیگر، مخالفان نیز همواره این سوال را مطرح می کنند که فواد سینیوره با ۱۱ میلیارد دلار پول جمع آوری شده در جریان کنفرانس بازسازی لبنان در پاریس چه کرده است؟ در این جو سو» ظن و بی اعتمادی، حل مسالمتآمیز بحران لبنان بدون دخالت نهادهایی همچون اتحادیه عرب و سازمان ملل متحد، دشوار به نظر می رسد و در نتیجه، تلاش برای داخلی جلوه دادن این بحران، چندان منطقی به نظر نمی رسد.
از منظری متفاوت، ترکیب شیعیان، سنیها و مارونیها بر پیچیدگیهای معادلات سیاسی لبنان افزوده است. به گونه ای که برخی تحلیل گران معتقدند که در صورت تضعیف حزب الله و به حاشیه رفتن شیعیان، رفته رفته قدرت سیاسی، امنیتی و نظامی به سنیها و مارونیها منتقل خواهد شد. این سناریویی است که مقامات واشنگتن و پاریس، آشکارا از آن استقبال می کنند تا بدین طریق، پیوند استراتژیک میان تهران، دمشق و حزب الله از هم گسیخته شود.
این تحلیل گرچه بر بافت مذهبی لبنان بنا شده است اما دامن زدن به اختلافات مذهبی، لبنان را آشکارا در لبه پرتگاه جنگ داخلی قرار می دهد. مانور نظامی گسترده اخیر رژیم صهیونیستی، نشان دهنده اتمسفر میلیتاریستی خاورمیانه و احتمال از سر گیری برخوردهای نظامی در منطقه است.
اینک اما نشست بعدی پارلمان لبنان برای انتخاب رییس جمهور جدید به ۱۳ می (۲۴ اردیبهشت) موکول شده است. در تحلیل نهایی می توان چنین استدلال کرد که ادامه این شرایط و دامن زدن به اختلافات مذهبی، روز به روز شکاف سیاسی در لبنان را عمیق تر می سازد و این مساله، خاطرات تلخ ۱۵ سال جنگ داخلی در این کشور را زنده می کند.
بیروت اکنون رنجور و زخم خورده، شباهتی به عروس خاورمیانه ندارد و زمان به نفع هیچ یک از طرفهای درگیر سپری نمی شود. در این میان، طرح اتحادیه عرب، همچنان منطقی ترین و عملی ترین گزینه روی میز محسوب می شود. پیش شرط چنین راه حلی، آغاز گفت وگوهای فراگیر و شفاف همه گروههای درگیر در منازعه است. با این وجود جناح حاکم و بویژه مخالفان دولت باید اندکی بر مطالبات «صد در صدی» خود چشم فروبندند تا امکان دستیابی به راه حل مسالمتآمیز قوت یابد. چه، این بازی بدون برنده، بازنده ای جز لبنان و مردمانش نخواهد داشت.
نویسنده : یوحنا نجدی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید