سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

مدیریت جدید در جهان جدید


مدیریت جدید در جهان جدید
اعلام سیاست کاهش پرسنل نظامی فرانسه و جمع‌آوری ۵۰ پایگاه این کشور در آفریقا در کنار صرف هزینه‌های فزون‌تر در زمینه اطلاعات و تکنولوژی و بازگشت به شاخه فرماندهی نظامی ناتو به واقع ورود فرانسه به استراتژی‌های پست‌مدرن جهان فراصنعتی است. دگرگونی در سیاست‌های دفاعی فرانسه را نباید به پای شیفتگی فرانسه سارکوزی به ناتوی آمریکا گذاشت؛ چنانکه نباید بر تصور دوری فرانسه از نظامی‌گری به سور نشست. اراده فرانسه به واقع بیانگر تحولی نه‌چندان جدید در اصول استراتژی نظامی و انطباق و سازواری سیاستگذاری با تغییر در استلزامات محیطی است. نه فقط محیط که انسان‌ها نیز تغییر کرده‌اند. شیوه‌های مبارزه اطلاعاتی با دشمنان نامرئی در سالیان گذشته گویای این نکته است که تکرار اسلوب جنگ‌های کلاسیک و مدرن به سبک قرن بیستمی در دنیایی که دموکراسی سدی در برابر سیاستمداران قرار داده و هرگونه تصمیمی را به پرسش می‌گیرد، آسان نیست. نه‌تنها آنچه «انقلاب مهارت‌های توده‌های ناآگاه دیروز» نامیده می‌شود بلکه ماهیت منازعات نظامی نیز به سبب وابستگی‌های چندسویه دولت‌ها، خاصه قدرت‌های جهانی و هزینه‌های بالای سلطه نظامی نیز موجب شکل‌گیری جنگ‌های زیرپوستی و زیستن جنگ‌ها در دنیای مجازی یا اصطلاحا «فضای سایبرنتیک» شده است. اصرار سارکوزی به سرمایه‌گذاری فزون‌تر در حوزه‌های اطلاعاتی و تقویت زیرساخت‌های تکنولوژیک یا ابرام به کاهش نیروهای نظامی در عین تاسیس پایگاه‌هایی در خلیج‌فارس و انعقاد قراردادهای دوجانبه هسته‌ای با کشورهای دوست و متحد، همه ناشی از تبدل در ماهیت جنگ‌هاست. جنگ در دنیای جدید به معنایی که «فن کلاوس ویتس» فرمانده ارتش پروس در جنگ با اتریش طرح می‌کرد، غایت خشونت فیزیکی به هدف نابودی دشمن نیست، بلکه واداشتن دشمن به نابودی دانایی خویش است و مصادره دانایی به سود خویشتن. چه شکاف اصلی دنیای ما شکاف دانش میان قدرت مسلط بر قدرت‌های پیرامونی است.
تهدید گروه‌های تروریستی هم‌اکنون نه از راه هلهله مهاجمان و با غرش تانک‌ها بلکه از درزهای اینترنتی و شبکه‌های ماهواره‌ای روی می‌دهد و همین واهمه دولت‌های غربی از ربودن تسلیحات شیمیایی میکروبی و انبان دانایی مادی و روانی غربیان است که موضع نیکلا سارکوزی را در کسوت رهبر جامعه‌ای فراصنعتی روشن‌تر می‌سازد.
چه‌بسا اگر گروهک‌های تروریستی نهان هم نباشند، ماهیت دولت‌ها نیز رو به تغییر گذاشته، آنقدر که بتوان از فرارسیدن عصر جدید استراتژی‌های نظامی سخن گفت. امروزه کمتر کشوری حاضر به نابودی کشور دیگر است، نه اینکه چون مایل و قادر به آن نیست؛ بل چونکه هزینه‌های نابودی به سبب وجدان تحریک شونده و چشمان گشوده عمومی دوچندان شده‌اند. رمز پیروزی را در جهانی که تانک‌ها مگر به فرمان ملت‌ها غرش نمی‌کنند و ناوها مگر به دستور ملت‌ها نمی‌جنبند و هواپیمایی بی‌اذن شهروندان برنمی‌خیزد، در شکستن حرمت‌ها نباید جست. بایسته‌ها را باید دید.
اینکه ملت‌ها تنها حاضرند برای حفظ صلح کلید جنگ را بفشارند و باید صلح را پاس بداریم حتی اگر بنا باشد در پاسداشت صلح بجنگیم. اینکه هر کسی حق زیستن دارد و زندگی در میان آفریقاییان و فلسطینیان باید جریان بیابد. اینکه تکنولوژی سقف انتظارات مردمان را افزوده است و در جنگ مدرن ولو عادلانه، مرگ انبوه نکوهش می‌شود و باید جنگ را به حداقل تلفات تقلیل داد. اگر در گذشته ماشین جنگ با زور تفنگ پیش می‌رفت امروز با نور دانش ممکن می‌شود و هر جنگی دلیل عقلی می‌خواهد، هرچند همچنان با چرخ منافع ملی می‌چرخد. آنچه در این گزاره‌ها موضوعیت دارد را می‌توان به یک کلام یعنی «ذهن آدمی» خلاصه کرد که دو عامل جهانی شدن ارتباطات و حاکمیت دموکراسی‌ها را نمی‌توان در شکل‌گیری آن نادیده گرفت. از این‌رو جنگ‌های پست‌مدرن را جنگ‌های اطلاعاتی نامیده‌اند؛ بازی با اذهان و تصویر‌سازی از جنگ پیش از شروع جنگ و شبیه‌سازی جنگی بر زمین واقعی در زمینه‌ای خیالی و مجازی. لاجرم جنگ‌ها بیش از آنکه اتفاق بیفتند، ساخته می‌شوند. داده‌های اطلاعاتی دشمنان را از موقعیت فیزیکی بلکه وضعیت روانی حریفان آگاه می‌سازد و دستکاری اطلاعات می‌تواند با انعکاس بر صفحات تلویزیون و مانیتورها ایمان به حقیقتی کاذب را ایجاد کند و حقیقت دیگری را از صفحه ذهن پاک کند. می‌تواند حقیقتی ناب را تزریق کند و از میان مرشدان سرباز بگیرد؛ سربازانی که با خلاقیت و عشق به ایمان و نفرت از ارتداد خدمت می‌کنند.
چنانکه ساموئل هانتینگتون در اثر «استراتژی نظامی آمریکا» اشاره دارد: جنگ‌ها با مجموعه‌ای از باورها و انگاره‌های فرهنگی ملت‌ها به هم تنیده‌اند و بی‌شک آنچه از آن سخن می‌رود علاوه بر مغاک استراتژی‌های نظامی کلاسیک و گدار استراتژی‌های نوین اطلاعاتی، روایت شیوه زندگی انسان فراصنعتی هم هست. تاریخ مدرن استراتژی‌های جهانی را می‌توان از برآمدن ناپلئون بناپارت پی گرفت. شکل‌گیری ارتش حرفه‌ای و برکنار ماندن سربازان مزدور به واقع نخستین گام تسلط انسان بر ذهن انسان بود. ارتش حرفه‌ای در غرب چسبیده با دولت مدرن فهمیده می‌شود؛ دولت‌هایی که با ورود به سده بیستم استراتژی را ابتدا در زمین سپس در دریا و آخر در آسمان و فضا پیاده کردند. اگر در بطن جریان اول( نبردهای زمینی) نظریه‌پردازانی همچون «سر جان هالفورد مکیندر» و «نیکلاس اسپایکمن» ظهور کردند تا اهمیت نقش «زمین» و امکانات جغرافیایی را در سیطره نظامی مشخص کنند، نظریه‌پرداز قدرت دریایی، «آلفرد ماهان» بود که در کتاب «تاثیر قدرت دریایی» ایالات متحده را به اتخاذ سیاست‌های دریایی جهان‌گیر تشویق کرد. به‌زعم او قدرت دریایی به سبب توزیع ناموزون آن و برتری ایالات متحده و بریتانیا در قوای دریایی این دو را شایسته تبدیل شدن به آقا و سرور جهان می‌ساخت. بدین ترتیب جنگ اول جهانی اگرچه هنگامه قدرت زمینی بود اما پرتوافکن برجستگی قدرت هوایی هم شد. یکی از افسران نیروی هوایی ایتالیا یعنی ژنرال «جولیو دوهه» که او را نظریه‌پرداز اصلی قدرت هوایی نیز شناخته‌اند در اثنای جنگ اول به تاثیر جادویی قدرت هوایی پی برد. جنگنده‌های غول‌پیکر و بدقواره حاضر در جنگ اول، الهام بخش ژنرال دوهه در کشف اهمیت سرعت تحرک، دقت عمل و قدرت تخریب و سرانجام گریز از تیررس دشمن شدند و در برابر مکیندر انگلیسی که سلطه بر هارتلند یعنی اروپای شرقی و آسیای مرکزی را سبب سلطه بر جهان می‌دانست، قرار گرفتند.
جولیو دوهه اعتقاد داشت کشوری که بر آسمان چیره شود بر زمین چیره خواهد شد. در پی نمایش قدرت هوایی و به تعقیب مسابقه تسلیحاتی دو ابرقدرت پیرامون توان هسته‌ای و موشک‌های بالیستیک، نسل جدیدی از حسگرهای ارتعاشی (سنسورها) تولد یافت که می‌توانست از ماورای جو قدرت کشور دارنده‌اش را به نمایش بگذارد و این یعنی عبور از آسمان و رسیدن به استراتژی فضایی تجسم یافته است. برآمدن سپهر اطلاعاتی از میان استراتژی‌های تودرتوی جهانی بدین معنا است که هدف جنگ‌ها از نابودی دشمن به سلطه بر حریف جلوه‌گر می‌شود. تسلیحات متعارف و نامتعارف هنگامی کاربرد دارد که ذهنیت مشروعیت‌بخش چونان هاله‌ای بر گرد دارنده آن حلقه زده باشد. هنگامی می‌توان به جنگ مبادرت کرد یا به رقیبان مسلط شد که دانایی حریفان از کف رفته باشد. گرفتن سرمایه‌ها از سربازان و تزریق به توان اطلاعاتی و افزودن تکنولوژی دانایی نه عبور از نظامی‌گری بلکه همسویی مدیریت استراتژیک با جهان جدید است.
دیاکو حسینی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید