شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

کابوس ویتنام


کابوس ویتنام
تصور دولتمردان آمریکا و نومحافظه کاران حاکم بر کاخ سفید پیش از آغاز حمله به عراق بر این بود که این جنگ در سریع ترین زمان ممکن و با کم ترین هزینه به بار خواهد نشست و آمریکا را به اهداف خود نائل خواهد کرد اما با گذشت چند سال از سقوط صدام معلوم شد که این تصور چقدر باطل و سراب گونه بوده است . اکنون آمریکا در عراق با مشکلات عدیده و پیچیده ای روبروست که بار دیگر ممکن است کابوس ویتنام در عراق تکرار شود. « هری مگداف » تحلیلگر برجسته آمریکایی با بررسی وتحلیل جنگ آمریکا علیه عراق و ناکامی های کاخ سفید در دستیابی به اهداف و برنامه ها به مقایسه ریشه ای دو جنگ آمریکا با عراق و ویتنام پرداخته ونتیجه گیری کرده که شکست ایالات متحده در عراق حتمی است و دولت آمریکا باید قبل از آنکه دیر شود وسربازانش به سرنوشت تلخ ویتنام دچار شوند نظامیان خود را از این کشور خارج کند. ترجمه مقاله مگداف از نظر می گذرد :
مقایسه جنگ آمریکا علیه عراق با جنگ ویتنام نشانه ای بر ناموفق بودن متجاوزان و اشغالگران آمریکایی در عراق است و مساله ای است که هر روز در رسانه های آمریکایی به آن پرداخته می شود. جرج بوش در تلاشی ناامیدانه برای پایان دادن به چنین مقایسه ای در یکی از مصاحبه های خود در چنین اظهار داشت : " کمترین اشاره و قیاس جنگ ویتنام با جنگ عراق ضد میهن پرستی و خیانتی به نظامیان است " . با این وجود این تفکر هنوز پابرجاست و به نظر می رسد که ایالات متحده در عراق به واقع چنین سوالی را به وجود آورده باشد که برای امپریالیزم آمریکا عراق تا چه حد ویتنامی دیگر است آیا این موضوع واقعیت دارد که انگشت گذاشتن بر هر گونه مقایسه مستقیم بین این دو جنگ به تفاوت بسیار چشم گیری میان آن دو اشاره می کند آمریکا در عراق همانند ویتنام دشمنی به نام جنبش آزادی خواهی ملی ندارد که سابقه ای بیش از یک قرن مبارزه علیه امپریالیزم فرانسه و بعد آمریکا داشته باشد. میزان مداخله نیروهای نظامی آمریکا در عراق بسیار کمتر از مقدار این مداخله در ویتنام بوده و تعداد تلفات نیز در عراق بسیار کمتر از مقدار این مداخله در ویتنام بوده و تعداد تلفات نیز در عراق بسیار کمتر بوده است . " جنگ سرد " مدت هاست که به پایان رسیده و جغرافیای جنگ نیز بسیار متفاوت است .
با این وجود عراق نیز همانند ویتنام قرن بیش مجبور به پذیرش محدودیت هایی است که از طرف قدرت آمریکا به وجود آمده است . ایالت متحده مدعی است که تنها ابرقدرت موجود بوده و دارای بزرگ ترین قدرت نظامی جهان است . با این وجود این ادعا از طرف مقاومت عمومی و تنفر کشورهای جهان سوم از متجاوزان تزلزل یافته است .
تنها در ماه فروردین (زمانی که به نظر می رسید برای تسلط کامل بر عراق کافی باشد) آمار مرگ و میر ناشی از تجاوز آمریکا بیش از مقدار کشته های آغاز جنگ آمریکا و عراق برای فتح بغداد بود. اکنون دیگر بر همگان روشن شده که هیچ راه حل سیاسی پایداری که موافق نظر حکم فرمایان ایالات متحده باشد در عراق امکان پذیر نیست و سیر حوادث نیز اثبات کرده که با استفاده از قدرت نظامی نیز نمی توان به نتیجه مناسبی رسید. آن طور که به نظر می رسد ایالات متحده اگر واقعا قصد خروج از عراق را داشته باشد هیچ « استراتژی خروجی » نمی تواند داشته باشد. با این وجود این سوال دوباره پیش می آید که آیا امکان شکست آمریکا در عراق مانند ویتنام وجود دارد. با وجود این که شرایط جهانی به طرز چشم گیری فرق کرده است هیچ کشوری نمی تواند به ایالات متحده در این زمینه یاری رساند ولی این گفته روزنامه « دیلی چین » (سال ۱۹۶۶ ) می تواند در مورد ش صدق کند که « امپریالیزم ایالات متحده هر چه نیروهای نظامی بیشتری را وارد آسیا کند متوقف تر خواهد شد و قبری که برای خودش می کند عمیق تر خواهد شد. »
شکی وجود ندارد که حکم فرمایان ایالات متحده از شباهت ویتنام و عراق آگاه بوده نگران امپریالیزم آمریکا هستند که در شرف بلایی دیگر است بلایی که با هر چه بیشتر ماندن در عراق سهمگین تر می شود. در همین حال ایالت متحده به سوی ادامه جنگ و وسعت دادن این جنگ پیش می رود .
در زمان جنگ ویتنام سال ۱۹۷۰ (۱۳۴۹ ) هنگامی که آمریکا با بحرانی شدید در ویتنام مواجه شده بود سناتور « جی ویلیام فولبرایت » رئیس کمیته روابط خارجی سنا اظهار داشت که « دشمن نمی تواند ما را از منطقه هند و چین بیرون کند ولی توانایی این که ما را مجبور به غرق شدن یا خارج شدن دسته جمعی کند دارد » این جمله مهم ترین دو راهی موجود بر سر راه آمریکا در زمان جنگ ویتنام را نشان می دهد. این جنگ قادر بود ایالات متحده را ذره ذره فرو ببرد و این کار را کرد ولی در آخر به خاطر بعضی اشتباهات مجبور به پذیرش مقاومت نیروهای آمریکایی برای خارج شدن از این ورطه شد نتیجه ای که با حرکت های گروهی ضد جنگ در ویتنام تقویت شد. گزینه ای ناخوشایند و مشابه ویتنام در عراق برای ایالات متحده به وجود آمده است . ادامه جنگ برای همه مردم جهان از جمله اکثر سران آمریکایی و حتی عموم مردم آمریکا غیر قابل قبول است . با این وجود خارج شدن نیروهای نظامی از عراق برای حکمرانان آمریکا غیرقابل قبول است . حکم فرمایانی که تنها به از دست دادن غنایم جنگی و صدمه وارده به قدرت ایالات متحده فکر می کنند.
نظر عمومی قدرتمندان ایالات متحده را می توان در گزارشی به عنوان یک سال بعد که در توسط کنسولگری روابط خارجه منتشر شده بود دید. گروه گزارشگران توسط جیمز شسینگر منشی سابق وزارت دفاع نیکسون و « توماس پیکرینگ » سفیر سابق ایالات متحده در روسیه و منشی امور سیاسی دولت کلینتون اداره می شد. گروه گزارشگران در کل شامل چهره های سرشناس سیاست خارجه آمریکا می شد. این گزارش بر احتیاجی تاکید دارد که ایالات متحده برای رسیدن به تعهدهای استراتژیک خود در عراق حتی در زمینه تعویض قدرت به منظور :
۱) جلوگیری از دخالت های همسایه های عراق
۲) تضمین پایداری در تولید و فروش نفت خام
۳) جلوگیری از به وجود آمدن کشوری که مکان امنی برای تروریست ها به شمار رود
۴) جلوگیری از نشر این باور که سیاست آمریکا در منطقه غلط بوده و سبب از دست رفتن قدرت نفوذ ایالات متحده در منطقه شده است
همان طور که شسینگر و پیکرینگ در مقاله مشترکی در روزنامه لس آنجلس تایمزتحت نام « عراق را از سیاست کنار نگاه دارید » نوشته بودند احزاب جمهوری خواه و دموکرات به دلایل گفته شده مجبور به ادامه همین مسیرند.
یکی از جدی ترین مشکلات امپریالیزم آمریکا این است که به اکثر جمعیت عراق به چشم دشمنان منافع آمریکا در عراق نگاه می کند و هیچ نیروی مردمی که بتواند بر پشتیبانی آن ها اطمینان کند ندارد. آمریکا هیچ شانسی برای عوض کردن جو سیاسی و نظامی به وجود آمده ندارد. ایالات متحده از نظر سیاسی جمعیت شیعه را حتی کمتر از سنی هایی که با بعثی ها روابط دارند قبول دارد ـ شیعه هایی که به سران اسلامی کشور ایران بسیار نزدیک می باشند ـ اکثر جمعیت کردهای عراق به قسمت شمالی کشور محدود شده از سایر جوامع عراقی بدورند ولی به دلیل روابطی که با ترکیه دارند بر سر مساله نفت با آمریکا مشکلاتی دارند. حقیقت این است که بزرگ ترین مانع نظامی که ایالات متحده در اشغال عراق با آن مواجه است کمبود اساسی نظامیان است . در این جا نیز نمی توان این وضعیت را با وضعیت ویتنام مقایسه نکرد . همان گونه که آقایان هری مگداف و پاول سوییزی در مقاله دسامبر سال ۱۹۶۹ خود نوشته بودند : « دانستن این نکته که بزرگ ترین نقطه ضعف امپریالیزم ایالات متحده در کمبود نیروی انسانی ارتش است بسیار مهم می باشد. جنگ ویتنام نشان می دهد که شایعه ای که بر اساس آن همه امیدوار بودند در جنگ بتوانند تکنولوژی را جایگزین نیروی انسانی کنند توهمی بیش نیست . ایالات متحده در حال حاضر حدود ۵ ۳ میلیون نیروی انسانی در ارتش پیاده نظام خود دارد ـ بزرگ ترین ارتش جهان ـ و از این تعداد حداقل ۵ ۱ میلیون نفر به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به دلیل جنگ در مناطقی صدها مایل دورتر از خانه هایشان مستقر شده اند . اکثر افراد باقی مانده به طور پراکنده در بیش از ۲۵۰ پایگاه نظامی واقع در حدود سی کشور جهان پخش شده اند .
با دانستن این موضوع که جنگ عراق در حال تمام شدن بر ضد منافع ایالات متحده است حتی حامیان این جنگ نیز درخواست یافتن استراتژی خروجی مناسبی از دولت ایالات متحده دارند. تاکنون این استراتژی تا جایی پیش رفته است که کارگزاران اتحادیه اروپا « انتقال قدرت » به قدرتمندان عراق رامطرح کرده است . دولت بوش اظهار داشته است که همچنان قصد دارد سلطه بر عراق را در چنین انتقال قدرتی « محدود » حفظ کند. در حال حاضر طبق نقشه های موجود ایالات متحده که مشتاقانه به دنبال به دست آوردن توافق اتحادیه اروپاست از انتخاب هر گونه دولتمرد عراقی به صورت قانونی اجتناب می کند. بااین وجود از زمان آغاز حمله آمریکا دولت جدید عراق از تغییر هر قانونی اجتناب کرده است . دولتمردان عراقی هر گونه مسئولیتی را برای کنترل ارتش عراق که مسئولان آنها فرماندهان آمریکایی باشند نخواهند پذیرفت . دولت جدید به طور حتم حتی حق کنترل بر خزانه عراق و درآمدهای سالانه حاصل از فروش نفت را نخواهد داشت . در اوایل اردیبهشت کاندیدای سفارت عراق « جان دی نگروپونت » مجلس را مطمئن کرد که سران و قدرتمندان عراقی هیچ قدرتی برای امضای توافق نامه های طولانی مدت برای فروش نفت خام نخواهند داشت .
نکته ای که در این جریان آزار دهنده می باشد این است که هنگامی که همه در حال بحث بر سر این هستند که چه کسی مسئولیت دولت عراق را برعهده بگیرد ایالات متحده برای سرکوب مقاومت عراق و برای ایجاد هسته ارتش عراق در حال سربازگیری از میان هزاران نظامی بعثی است . اقدامی که سبب می شود هر گونه تلاشی برای ایجاد روندی سیاسی که مورد قبول جماعت شیعه باشد محدود گردد. این موضوع همچنین سیاست دموکراتیک ایالات متحده را برای انتخاب دولت جدید عراق زیر سوال می برد. تعهد آمریکا برای ایجاد دموکراسی با فاش شدن رسوایی شکنجه شدن زندانیان عراقی در زندان ابوغریب و اماکن دیگر و سایر نشانه های به حق نبودن اشغال عراق نیز زیر سوال رفته است اما چنانچه یک دولتمرد قدرتمند عراقی چنین ستمگری هایی را بر مردم عراق روا دارد به طور حتم امپریالیزم آمریکا را زیر سوال خواهد برد. آنچه واضح است اینکه ایالات متحده امیدوار است انتقال قدرت سیاسی در عراق را هر چه بیشتر به تاخیر بیندازد. چرا که اهداف سیاسی اقتصادی و نظامی ایالات متحده به یکدیگر وابسته اند به همین دلیل و با تعقیب اهداف اقتصادی و نظامی امپریالیزم آمریکا هر گونه راه حل سریع برای بهبود بحران سیاسی عراق را غیر ممکن می سازد.
حتی در صورت در نظر نگرفتن این موضوع که حمله آمریکا به عراق به خاطر منع عراق از تولید سلاح های کشتار جمعی بوده است (که معلوم شد چنین چیزی وجود نداشته است ) می توان گفت این تهاجم حتی به دلیل ایجاد دموکراسی در آن کشور نیز نبوده است . هدف اصلی این جنگ بیشتر کردن کنترل آمریکا بر منابع نفتی عراق ـ دومین منبع نفتی جهان ـ و ایجاد ارتشی از سربازان آمریکایی در عراق برای حمایت از منافع ایالات متحده در خاورمیانه بوده است . هر گونه نتیجه ای که منجر به ادامه کنترل ایالات متحده ـ با استفاده از تمام دست آویزهای اقتصادی سیاسی و نظامی ـ بر نفت عراق نشود به عنوان شکستی برای کاپیتالیسم آمریکا در نظر گرفته خواهد شد. فرمانده سابق نظامی مسئول در فتح عراق ژنرال جی گارنر در مصاحبه ای با شبکه خبری بی . بی . سی در فروردین ۱۳۸۳ اظهار داشت : خصوصی ساختن استخراج نفت و ترویج مدل اقتصادی نئولیبرال در عراق در طرح های دولتمردان آمریکا باید نخستین اولویت ها را داشته باشند و باید نه تنها شامل تغییرات سیاسی شوند بلکه در منابع آب و برق عراق نیز تغییراتی ایجاد کند.
با توجه به اظهارات ژنرال گارنر شیوه اشغال عراق از طرف امپریالیزم آمریکا بسیار شبیه اشغال فیلیپین بود که در اواخر قرن بیستم به « یک معدن زغال سنگ ذاتی » مشهور شده بود و آمریکا را قادر می ساخت که بر اقیانوس آرام و بر آسیا مسلط باشد. در سخنان ژنرال گارنر چنین آمده است : « فکر می کنم ... این تمثیل درست نباشد ولی به نظر من هم اکنون باید به عراق همچون معدن ذغال سنگی در قلب خاورمیانه نگاه کنیم جایی که بتوانیم حضور و اسکان یابیم و در این صورت موفق خواهیم شد و فکر می کنم تنها کاری که باید بکنیم قبول و حفظ این موقعیت برای دوره زمانی است ; تا زمانی که مردم عراق مایل به پذیرفتن ما به عنوان مهمان در کشورشان باشند » به دست آوردن چنین غنایمی از جنگ که به عنوان مهم ترین وسیله برای احیای استیلای جهانی ایالات متحده می باشد; هیچ گاه ممنوع نخواهد شد. با دلایل متفاوت می توان اثبات کرد که آمریکا از طریق تلفیقی از روش های نظامی سیاسی و اقتصادی سعی در استفاده از عراق به نفع خود دارد.
برای ادامه جنگ دلیل دیگری نیز برای آمریکا وجود دارد. هر آنچه به نظر « شکست » بیاید « سندرم ویتنام » را به دنبال خواهد داشت ـ اصطلاحی که متخصصان برای اشاره بر امتناع همگانی آمریکایی ها در پشتیبانی از هر گونه مداخله نظامی در سایر کشورهای جهان پس از شکست در ویتنام استفاده می کنند ـ به نظر می رسد آخرین راه معالجه سندرم ویتنام حمله به عراق و استرداد کامل قدرت امپریالیسم آمریکا باشد; اما هم اکنون خاطرات وحشتناک ترین جنبه های جنگ ویتنام از دیدگاه امپریالیزم آمریکا مانند حملات پشت سرهم و بی وقفه شبه نظامیان مقاومت مردم عراق و تابوت های مزین به پرچم ـ به یاد می آید. مهم ترین مقامات آمریکایی بزرگ ترین خطری را که از جنگ عراق به بار خواهد آمد عدم اطمینان به قدرت امپریالیزم آمریکا می دانند و این موضوع مهم ترین دلیل ایالات متحده را برای امتناع از عقب نشینی تا زمانی که راه حل مناسبی برای حفظ ظاهر خود پیدا کند فاش می سازد. تمام علل یاد شده به خوبی می توانند دست آویزهایی برای ادامه جنگ با عراق به آمریکا بدهند.با این وجود نیروهایی در سایر جهات نیز وجود دارند. مهم ترین این نیروها افزایش مقاومت مردم عراق است . دومین نیرو عدم پذیرش جنگ از سوی سران گروه های آمریکایی است . در آخر می توان گفت : در ایالات متحده نیز پشتیبانی از جنگ عراق رفته رفته کاهش می یابد و در صورت ادامه جنگ می تواند به جنبشی علیه جنگ منتهی شود. از چنین دیدگاهی قیاس با جنگ ویتنام غیر قابل اجتناب خواهد بود.
ایالت متحده مدعی است که تنها ابرقدرت موجود بوده و دارای بزرگ ترین قدرت نظامی جهان است . با این وجود این ادعا از طرف مقاومت عمومی و تنفر کشورهای جهان سوم از متجاوزان تزلزل یافته است
شکی وجود ندارد که حکم فرمایان ایالات متحده از شباهت ویتنام و عراق آگاه بوده و نگران آن هستند که آمریکا در شرف بلایی دیگر است بلایی که با هر چه بیشتر ماندن در عراق سهمگین تر می شودمقایسه جنگ آمریکا علیه عراق با جنگ ویتنام نشانه ای بر ناموفق بودن اشغالگران آمریکایی در عراق است و این مساله ای است که هر روز در رسانه های آمریکایی به آن پرداخته می شود
اکنون دیگر بر همگان روشن شده که هیچ راه حل سیاسی پایداری که موافق نظر ایالات متحده باشد در عراق امکان پذیر نیست و سیر حوادث نیز اثبات کرده که با استفاده از قدرت نظامی نیز نمی توان به نتیجه مناسبی رسید
اکنون گزینه ای ناخوشایند و مشابه ویتنام در عراق برای ایالات متحده به وجود آمده است . ادامه جنگ برای همه مردم جهان از جمله اکثر سران آمریکایی و حتی عموم مردم آمریکا غیر قابل قبول است . این در شرایطی است که خارج شدن نیروهای نظامی از عراق برای حکمرانان آمریکا غیرقابل قبول است
یکی از جدی ترین مشکلات امپریالیزم آمریکا این است که به اکثر جمعیت عراق به چشم دشمنان منافع خود نگاه می کند و هیچ نیروی مردمی در عراق که بتواند بر پشتیبانی آن ها اطمینان کند وجود ندارد . آمریکا هیچ شانسی برای عوض کردن جو سیاسی و نظامی به وجود آمده در عراق را ندارد
آنچه واضح است اینکه ایالات متحده امیدوار است انتقال قدرت سیاسی به عراقی ها را هر چه بیشتر به تاخیر بیندازد چرا که اهداف سیاسی اقتصادی و نظامی ایالات متحده به یکدیگر وابسته اند. به همین دلیل و با تعقیب اهداف اقتصادی و نظامی هر گونه راه حل سریع برای بهبود بحران سیاسی عراق خواه ناخواه غیر ممکن می گردد
حتی در صورت در نظر نگرفتن این موضوع که حمله آمریکا به عراق به خاطر منع عراق از تولید سلاح های کشتار جمعی بوده (که معلوم شد چنین چیزی وجود نداشته است ) می توان گفت این تهاجم حتی برای ایجاد دموکراسی در آن کشور نیز نبوده است . هدف اصلی این جنگ بیشتر کردن کنترل آمریکا بر منابع نفتی عراق و ایجاد ارتشی از سربازان آمریکایی در عراق برای حمایت از منافع ایالات متحده در خاورمیانه بوده است
به نظر می رسد آخرین راه معالجه سندرم ویتنام درعراق استرداد کامل قدرت امپریالیسم آمریکا باشد; اما هم اکنون خاطرات وحشتناک ترین جنبه های جنگ ویتنام مانند حملات بی وقفه شبه نظامیان مقاومت مردم عراق و تابوت های مزین به پرچم آمریکا به یاد می آید.
هری مگداف
منبع :
« ماهنامه » سیاحت غرب
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی


همچنین مشاهده کنید