یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


شرافت‌ و بالاپوش‌ خود را پاس‌ بدار


شرافت‌ و بالاپوش‌ خود را پاس‌ بدار
پوشكین‌، نویسنده‌ نخستین‌ داستان‌ منثور روسی‌ است‌ كه‌ هنوز هم‌ می‌توانیم‌ آن‌ را بخوانیم‌ و لذت‌ ببریم‌. آثاری‌ كه‌ او به‌ اتمام‌ رساند و خود به‌ چاپ‌ سپرد شاید بهترین‌ نمونه‌ این‌ داستان‌ها در زبان‌ روسی‌ باشند و در مقایسه‌ با آثار مشابه‌ در ادبیات‌ جهانی‌ چیزی‌ كم‌ نیاورند. این‌ آثار عبارتند از مجموعه‌یی‌ از داستان‌های‌ كوتاه‌، ماجراهای‌ مرحوم‌ ایوان‌ پتروویچ‌ بلكین؛ یك‌ داستان‌ كوتاه‌، بلند، یانوولا، بی‌بی‌ پیك‌ و رمان‌ تاریخی‌، دختر سروان‌.
شماری‌ داستان‌های‌ منثور ناتمام‌ نیز از پوشكین‌ برجامانده‌ است‌ كه‌ متاسفانه‌ اغلبشان‌، هم‌ در نشرهای‌ روسی‌ و هم‌ در ترجمه‌ها چاپ‌ می‌شوند، چنان‌كه‌گویی‌ بهترین‌ نمونه‌ هنرنمایی‌ پوشكین‌ در این‌ عرصه‌اند. مهمترین‌ ویژگی‌ داستان‌های‌ منثور پوشكین‌ نبود هر آن‌ چیزی‌ است‌ كه‌ ممكن‌ است‌ در ظاهر با افكار و احوال‌ الكساندر پوشكین‌ رابطه‌یی‌ بیابد: در داستان‌های‌ بلكین‌ ۱۸۳۰ مجموعه‌یی‌ كامل‌ از صورتك‌ها به‌ كار رفته‌ است‌. مقدمه‌ كه‌ اطلاعاتی‌ درباره‌ بلكین‌ به‌ خواننده‌ می‌دهد به‌ قلم‌ ناشری‌ با امضای‌ «A.P» نوشته‌ شده‌ است‌ كه‌ بی‌گمان‌ شخصیتی‌ غیرواقعی‌ دارد و شخص پوشكین‌ نیست‌.
نویسنده‌ به‌ ما می‌گوید كه‌ بلكین‌ از آنجا كه‌ آدمی‌ «بی‌بهره‌ از تخیل‌» بوده‌ از داستان‌هایی‌ سود جسته‌ است‌ كه‌ دیگران‌ برایش‌ تعریف‌ كرده‌اند. «شلیك‌» داستانی‌ درباره‌ انتقام‌ است‌. افسر سواره‌ نظام‌ حسودی‌ به‌ دست‌ خود اسباب‌ دوئلی‌ را فراهم‌ می‌كند و آنگاه‌ كه‌ حریف‌ به‌ انتظار شلیك‌ او خونسردانه‌ مشغول‌ خوردن‌ گیلاس‌ می‌شود... گلوله‌ كنت‌ به‌ خطا می‌رود و تابلویی‌ را به‌ دیوار سوراخ‌ می‌كند. آنگاه‌ در حضور همسر كنت‌ كه‌ به‌ اتاق‌ شتافته‌ است‌، سیلویو گلوله‌ خود را درست‌ به‌ همان‌ سوراخی‌ شلیك‌ می‌كند كه‌ گلوله‌ كنت‌ بر تابلو پدید آورده‌ است‌.
داستان‌ با این‌ گفته‌ به‌ پایان‌ می‌رسد كه‌ بنابر شایعات‌، سیلویو در جنگ‌ استقلال‌ یونان‌ كشته‌ شده‌ است‌. بخش‌ عمده‌یی‌ از هر قسم‌ داستان‌ وقف‌ پرداخت‌ موقعیتی‌ شده‌ است‌ كه‌ در چارچوب‌ آن‌ هر یك‌ از دو طرف‌، آن‌ قسمت‌ از داستان‌ را كه‌ مربوط‌ به‌ خود اوست‌ برای‌ راوی‌ تعریف‌ می‌كند. بدین‌ ترتیب‌ می‌توان‌ گفت‌ كه‌ كل‌ داستان‌ در پی‌ تاكید مكرر این‌ دعوی‌ است‌ كه‌ خواه‌ برای‌ مردی‌ پخته‌ و خواه‌ برای‌ جوانی‌ خام‌ «شجاعت‌ برترین‌ فضیلت‌ و عذری‌ موجه‌ برای‌ هر شرارت‌ است‌.» داستان‌ «كولاك‌» هم‌ در كاربرد پدیده‌های‌ طبیعی‌ و هم‌ در شیوه‌ روایت‌، كاری‌ شگفت‌انگیز است‌. داستان‌ شرح‌ چند ماجرای‌ متوازی‌ است‌. ولادیمیر و ماریا گاوریلوونا كه‌ سخت‌ تحت‌ تاثیر رمان‌های‌ احساساتی‌ فرانسوی‌اند و به‌ جای‌ عشق‌ ورزیدن‌ به‌ هم‌ عاشق‌ عشق‌ هستند تصمیم‌ می‌گیرند بگریزند و در كلیسایی‌ دور افتاده‌ ازدواج‌ كنند.
داستان‌ «رییس‌ چاپارخانه‌» باز هم‌ درباره‌ یك‌ افسر سواره‌ نظام‌ است‌. در اینجا این‌ افسر قصد دارد پنهانی‌ با دختر زیبای‌ رییس‌ چاپارخانه‌ ازدواج‌ كند؛ اما تاكید داستان‌ نه‌ برمینسكی‌، افسر سواره‌ نظام‌ كه‌ بر رییس‌ چاپارخانه‌ و دخترش‌، دومینا است‌. داستان‌ در خلال‌ مشاهدات‌ و گفت‌وگوهای‌ راوی‌ در دیدارهای‌ مكررش‌ از چاپارخانه‌ روایت‌ می‌ شود.
«مامور تدفین‌» ماجرای‌ طنزآمیز مامور تدفین‌ جدی‌ و بی‌ذوق‌ و حالی‌ است‌ كه‌ بعد از اسباب‌كشی‌ به‌ محله‌یی‌ جدید در میهمانی‌ معارفه‌ وقتی‌ سایر دكانداران‌ به‌ سلامتی‌ مشتریان‌ خود می‌نوشند و به‌ شوخی‌ و خنده‌ از او می‌خواهند تا چنین‌ كند، آرامش‌ خود را از دست‌ می‌دهد و خشمگین‌ می‌شود. پس‌ تصمیم‌ می‌گیرد كه‌ «مشتریان‌» خود را به‌ میهمانی‌ بخواند. آن‌ «مشتریان‌» نیز یكی‌ پس‌ از دیگری‌ از گور بیرون‌ می‌آیند و او را متهم‌ به‌ كلاهبرداری‌ می‌كنند.
«دختر خانم‌ روستایی‌» داستانی‌ است‌ دلنشین‌ و روان‌ درباره‌ اینكه‌ چگونه‌ دو مالك روستایی‌ «دعوای‌ ملكی‌» خود را فیصله‌ می‌دهند و چگونه‌ پسر این‌ یك‌ و دختر آن‌ یك‌ هر یك‌ زمانی‌ به‌ كسوت‌ دیگر در می‌آیند و سرانجام‌ با هم‌ ازدواج‌ می‌كنند. این‌ داستان‌ بدین‌ گونه‌ كه‌ هست‌، یعنی‌ یك‌ كمدی‌ رسم‌ و عرف‌، در ادبیات‌ روس‌ همتایی‌ ندارد. پسر یكی‌ از مالكان‌ از دانشگاه‌ به‌ روستا باز می‌گردد، در هیات‌ جوانی‌ مایوس‌ و بایرون‌وار، در خور محفل‌ بانوان‌ جوان‌؛ اما بسی‌ زود از این‌ كسوت‌ در می‌آید تا با دختران‌ روستایی‌ مغازله‌ كند. دختر مالك‌ دیگر، به‌ هوای‌ آشنایی‌ با او، خود را به‌ جامه‌ دختری‌ روستایی‌ در می‌آورد؛ پسر او را «آموزش‌» می‌دهد و آن‌ دو رفته‌ رفته‌ عاشق‌ یكدیگر می‌شوند.
«بی‌بی‌ پیك‌» ۱۸۳۳ رمزآمیزترین‌ و بحث‌انگیزترین‌ و ژرف‌ترین‌ داستان‌ منثور پوشكین‌ است‌. مفسران‌ بر سراین‌ نكته‌ كه‌ عنصر خیالی‌ در این‌ داستان‌ را باید «واقعی‌» گرفت‌ یا حاصل‌ توهم‌ قهرمان‌ داستان‌ به‌ هیچ‌ روی‌ توافق‌ ندارند. در این‌ اثر مضامین‌ ماورای‌ طبیعی‌ به‌ كار گرفته‌ شده‌ است‌، اما پایه‌یی‌ استوار در واقعیت‌ روانی‌ و اجتماعی‌ دارد هرچند كه‌ در اینجا نیز بنا بر روش‌ همیشگی‌ پوشكین‌ جنبه‌ روانی‌ صورتی‌ تلویحی‌ دارد و صریح‌ نیست‌. داستان‌ درباره‌ مردی‌ است‌ كه‌ منش‌ او سرنوشت‌ اوست‌.
«دختر سروان‌» ۱۸۳۳ـ ۱۸۳۶ رمان‌ تاریخی‌ است‌ كه‌ ماجرای‌ آن‌ در دوره‌ قیام‌ پوگاچوف‌ ۱۷۷۵ روی‌ می‌دهد. داستان‌ به‌ صورت‌ خاطرات‌ پیوترگرینیف‌، چهل‌ پنجاه‌ سال‌ بعد از آن‌ ماجرا، یعنی‌ در دوران‌ سلطنت‌ الكساندراول‌، روایت‌ می‌شود. این‌ دو دوره‌، هم‌ به‌ گونه‌یی‌ مستقیم‌ و هم‌ در خلال‌ اشارات‌، با هم‌ مقایسه‌ می‌شوند. داستان‌ موخره‌یی‌ كوتاه‌ به‌ قلم‌ «ناشر» و با تاریخ‌ ۱۹ اكتبر ۱۸۳۶ دارد كه‌ در آن‌ ناشر توضیح‌ می‌دهد كه‌ كوشیده‌ است‌ تا برای‌ هر فصل‌ سر نبشته‌هایی‌ مناسب‌ بیابد و برخی‌ از نام‌ها را نیز تغییر داده‌ است‌.
پس‌، رمان‌ سه‌ بعد زمانی‌ دارد: رویدادها در زمان‌ وقوع‌ آنها؛ رویدادها به‌ گونه‌یی‌ كه‌ در دو نسل‌ بعد در دوران‌ تزاری‌ دیگر، دیده‌ می‌شوند؛ و باز رویدادها به‌ گونه‌یی‌ كه‌ در دوران‌ بعد از این‌ دوران‌ آخر دیده‌ می‌شوند. «دختر سروان‌» مانند اغلب‌ رمان‌های‌ تاریخی‌ كه‌ به‌ تقلید از داستان‌ عام‌ پسند «ویورلی‌» ۱۸۱۴ اثر سروالتر اسكات‌ نوشته‌ شدند شخصیت‌های‌ داستانی‌ را به‌ زمینه‌یی‌ از وقایع‌ تاریخی‌ جای‌ می‌دهد. در این‌ گونه‌ داستان‌ها شخصیت‌های‌ تاریخی‌ نیز ممكن‌ است‌ حضور یابند، اما نقشی‌ اصلی‌ در داستان‌ ندارند. مضمون‌ اصلی‌ و نكته‌ كانونی‌ رمان‌ در سرنبشته‌ آن‌ بیان‌ شده‌ است‌: «شرافت‌ خود را وقتی‌ كه‌ جوان‌ هستی‌ و بالاپوش‌ خود را وقتی‌ كه‌ نو است‌، پاس‌ بدار.»
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید