یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

روسیه بعد از پوتین


روسیه بعد از پوتین
بحث در باره جانشینی پوتین که از داغ ترین مباحث سیاسی، این روز های در روسیه تبدیل شده بود، سر انجام با اعلام حمایت پوتین از کاندیداتوری دیمیتری آناتولویچ مدودف و انتخاب احتمالی او پایان یافت و به تعدیل در فضای سیاسی گرائید.
نباید غافل ماند که آنچه به مباحث گمانه زنی های ماه های اخیر جانشینی قدرت در روسیه سرعت بخشید، انتخابات اخیر دومای روسیه بود که منجر به پیروزی حزب متحد روسیه به رهبری پوتین شد.
بنابراین نتیجه انتخابات دومای روسیه متضمن دوفایده اساسی پیرامون قدرت آتی در روسیه شد.
اول آنکه این نتایج به موضوع پر ابهام کناره گیری پوتین از قدرت و مشخص کردن جایگاه پوتین در نظام اداری آینده روسیه کمک نمود و دیگر آنکه مشخص نمود که فرایند قدرت در ادوار بعد از پوتین در چه مسیری قرار خواهد گرفت. اما مساله آن است که منشا حمایت پوتین از مدودف از چه دلایلی ناشی شده است؟
در پاسخ به پرسش مزبور باید از معادلات وشرایط حاکم قبل از برگزاری انتخابات دوما استمداد جست. بر این اساس شرایط حاکم قبل از برگزاری انتخابات دوما نشان می داد که سناریوهای متعددی برای پوتین بعد از اتمام دوره ریاست جمهوری او در آینده قدرت سیاسی روسیه متصور باشد، به این معنی که احتمال ماندن او در پست ریاست جمهوری به عنوان رهبر ملی روسیه تقویت شود یا بخواهد در مقام نخست وزیری روسیه در قدرت ابقا شود.
نشانگان این سناریوها هم در اقدام پوتین در جابه جایی پست نخست وزیری و آوردن زبکف به جای فراد کف و ایجاد جنگ روانی میان مدودف و سرگئی ایوانف وزیر دفاع روسیه نمود یافته بود.
البته فرضیه ابقای پوتین در پست نخست وزیری هنگامی تقویت یافته بود که حزب متحد روسیه به رهبری پوتین در انتخابات پارلمانی روسیه به پیروزی رسیده بود. با این در آمد باید گفت که دلیل اصلی پوتین از مددوف در احراز پست ریاست جمهوری آینده روسیه قبل از هر چیز به سابقه صدارت سیاسی و نیز علقه های شخصی پوتین با او باز می گردد.
بر این اساس سابقه صدارت مدودف از ۱۷ سال پیش و با قرار گرفتن در سایه فعالیت پوتین آغاز شد. در هنگام شهرداری پوتین سن پترزبورگ، مدودف عضو شورای شهر سن پترز بورگ بود. اما هنگامی که پوتین در سال ۱۹۹۹ از سن پترزبورگ به مسکو آمد و نخست وزیر شد، در ساختار نخست وزیری روسیه دوشادوش پوتین فعالیت های عمده ای را به عهده گرفت.
اما با نیل پوتین به مقام ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۰، مدودف از سوی پوتین به ریاست گازپروم منصوب شد ودر دور دوم ریاست جمهوری پوتین در مقام معاون اول نخست وزیری ابقا و حتی همراه با این مقام جدید، نقش کلیدی خود را درهدایت گاز پروم و مسائل مربوط به اقتصاد، کشاورزی، تحصیلات عالیه و بهداشت ایفا نمود.
در کنار سابقه و مدارج علمی مدودف، انگیزه دیگری که پوتین را در حمایت از وی یاری داده است، به مدارج علمی مدودف وطرح های ابداعی او در ایجاد نوعی اصلاحیه در قانون اساسی آن هم برای برگزاری بهینه و احراز کسب نتایجی مطلوب در فرآیند انتخابات پارلمانی باز می گردد.
طرح های ابداعی مدودف برای برگزاری انتخابات پارلمانی منجر به آن شد که مردم به جای اشخاص به احزاب رای دهند و حزب متحد روسیه که در کنار سه حزب دیگر با کسب ۶۴ درصد آرا به پارلمان راه یافت، مدیون برنامه های ابداعی مدودف بود. البته مدودف ضمن جایگاه رفیع و بلندش در رشته حقوق مدنی، آگاه به مسائل اقتصاد بین الملل ودارای تجربیات فراوان در اقتصاد بازارآزاد نیز بود که حتی این علقه ها و گرایش ها نیز در سخنرانی وی در اجلاس داووس نمود یافت.
چنین سابقه ای از سوابق اجرایی و مدارج علمی مدودف سبب شد که پوتین اورا در مقابل ایوانف نامزد دیگر پست جمهوری که به علقه های امنیتی گرایش داشت، یاری دهد.
دلیل دیگر حمایت پوتین از مدودف به فرضیه بازگشت مجدد پوتین به راس هرم قدرت روسیه باز می گردد. به این معنی که اگر پوتین تمایل به بازگشت به مقام ریاست جمهوری را داشته باشد، حمایت و انتخاب مدودف به مقام ریاست جمهوری، بهترین گزینه در این ارتباط خواهد بود.
اما جدای از انگیزه های پوتین در حمایت از مدودف، دلیل دیگری برای انتخاب احتمالی او در آینده قدرت روسیه وجود داشته که متاثر از سنت و قانون نانوشته روسیه بوده است.
تردیدی نیست که این وجه موجود در مقابل دیدگاه های علمی و مصلحت های واقع گرای پوتین قرار می گیرد و بیشتر رویکرد غیرعلمی و رهیافت فرافکنی دارد؟
در این راستا براساس یک قانون نانوشته روسیه حدس قالب بر آن است که الگو و مدل احراز پست ریاست جمهوری سر زمین شوراها از زمان انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ تاکنون بر این قاعده استوار بوده است که بعد از هر رئیس جمهور بی مو، رئیس جمهور پر مویی روی کار آمده است.
برای نمونه پس از روزگار قدرت ولادیمیرایلیچ ملقب به لنین، جوزف استالین پرمو روی کار آمد. مطابق چنین قاعده ای پس از خروشچف، برژنف و پس از گورباچف، یلتسین رئیس جمهور شد.
پوتین هم که در روزگار حاضر که از موهبت پرمویی بی بهره بوده است، لذا مدودف به جهت بهره مندی از چنین موهبتی نسبت به سایر نامزدها، نامزدهایی چون ایوانف و سرگئی سو باینین فرماندار سابق منطقه نفت خیز تایومن از شانس بالایی برخوردار است.
به هر تقدیر کلیه صفات مدودف که تحت تاثیر مدارج علمی و سوابق اجرایی و سیاسی اش قرار گرفته، از او به عنوان ادامه دهنده سیاست های پوتین و یک نیروی مصلحت اندیش واقع گرا، لیبرال و مزین به اندیشه های مدرن ساخته است.
چنین شرایطی متضمن قرار گرفتن روسیه و حفظ آن در همان مسیر گذشته وادوار ۸ ساله پوتین ونیز بستر مناسبی برای برنامه های اقتصادی مدودف خواهد بود.
بدون تردید تمهید چنین شرایطی کمک خواهد کرد که نقش روسیه در مسائل بین المللی و حتی منطقه ای به سطح قابل ملاحظه ای از ارتقا برسد. ضمن آنکه این شرایط فرصتی را ایجاد می کند که روسیه بتواند نقش جدید و زایدالوصف خود را در آینده معادلات نظام بین الملل و بازارهای جهانی با حضور چشمگیر و جدی تری ایفا کند و از سر گیرد.
نویسنده : صلاح الدین هرسنی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید