یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نغمه های وحدت


نغمه های وحدت
شاعر برجسته عرب مسلمانان را به کنار گذاشتن اختلافات فرقه ای فرا خواند
شاعر برجسته عرب عبدالرحمن یوسف قرضاوی (فرزند شیخ یوسف قرضاوی) در قصیده جدید خود، تفرقه میان شیعه و سنی را شدیدا محکوم کرد. وی که فرزند شیخ یوسف القرضاوی مفتی برجسته اهل سنت است مدتی است شدیدا شیفته سید حسن نصر الله شده و به همین دلیل بسیاری از رسانه های شیعه از تشرف او به مذهب تشیع خبر دادند اما اهل سنت این مسئله را انکار می کنند. این شاعر برجسته در قصیده جدید خود -با عنوان “کثیر علیکم” - تلویحا به شایعات مربوط به تشیع خود اشاره کرده و از کسانی که تنها به مذهب خود می اندیشند و همه چیز را در چارچوب رقابتهای فرقه ای تحلیل می کنند شدیدا انتقاد کرده است. وی به خطرات بزرگی که امت اسلامی را تهدید می کند اشاره کرده و بدون اینکه شایعه تشیع خود را تائید یا رد کند، مسئله مذهب را کم اهمیت دانسته زیرا به گفته او دشمن فرقی میان شیعه و سنی نمی گذارد. به عقیده وی همه باید به فکر چاره برای مسائل کلان امت اسلامی باشند و نباید خود را به نزاعهای فرقه ای سرگرم کنند. ترجمه بخشهایی از این قصیده به این شرح است :
“... دو فرقه با یکدیگر نزاع می کنند
و در میان آنها شاعری است که اگر لب به هجو بگشاید هر دو فرقه رسوا می شوند
و اژدهایی در گرداگرد کمین کرده است
که می خواهم او را به تنهایی در هم بشکنم
و هر دو فرقه مرا نفرین می کنند
و از یاد برده اند که شعر من مایه آرامش است
منجنیقی می بینم که نیش خود را باز کرده و آماده بلعیدن شهر است ...
و هزار زخم بر دیواره این کشتی می بینم
و هزار هزار حرامزاده به افشاندن تخم کینه مشغولند ...
می بینم که شایعه پراکنان گامهایشان را تندتر می کنند تا مرا بکشند
و ابلیس همراه آنهاست ...
و هزار اتهام بی دلیل و مدرک ...
و آرام آرام خنجرهایی که در تاریکی برق می زنند به من نزدیک می شوند
زیرا من بر غرور خود پایدارم
اما دیگران هر جا که به سودشان باشد دین خود را تغییر می دهند
می بینم که اندوه بر قبه های کربلا سایه افکنده
همان گونه که ماذنه های مساجد نیز غمگیناند...
... تخیل شاعر متحیر مانده کدام گروه را هجو کند؟... !
زیرا همه شرمساریها و عیبهایی که در این گروه است در آن گروه نیز هست.
و هر دو در نظر دشمن ، طعمه ای مناسب هستیم
پس خدایمان صبر دهاد!
چرا که ما گرفتار شما شدیم و شما گرفتار ما
پس نفرین بر هر دوی ما!
... می بینم که افکار کوتاه ما دچار پوسیدگی شده است
و جنگنده های دشمن بر فراز آسمان میهن پرواز می کنند
و هزار هزار کفن با خود آورده اند
و دشمنان به گفتگو درباره علم و تکنولوژی مشغولند
ولی ما سرگرم سخنان فتنه انگیزانه ایم!
بمبهای دشمن بر سر همه آوار می شود
مزرعه و صحرا را نابود می کند
بمبهای دشمن بین مذهبها فرق نمی گذارند
فاجعه همه را در هم می کوبد
و از تفرقه ما دشمن شادمان است
و سازمان جاسوسی او در حوزه ما
و در صحن مسجد ما مزدور دارد
و همگان را به سوی هلاکت سوق می دهد
بمبهای دشمن دامن همه را خواهد گرفت
و فرقه های کفر و فرقه ناجیه، همگی با هم نابود می شویم
دشمن همه ما را ذلیل می کند
مایی که تکبر می اندوزیم تا در مقابل برادرانمان خرج کنیم
حال آنکه تکبر تنها خدا را سزاست
همان گونه که خود در سوره جاثیه فرموده است (که همه امتها در پیشگاه خدا زانو می زنند)
... من هرگز نیمی از خود را به کشتن نیم دیگر توصیه نمی کنم
... و باکی ندارم که در راه حق
با بیگانه و خودی درگیر شوم
و باکی ندارم که در راه حق جان دهم
می بینم که خون قلب من همچون نغمه ای به سوی بیت الحرام پر می کشد
پس نواختن این نغمه را متوقف نخواهم کرد
هیچگاه چنان نبوده ام که دلم با حق ولی شمشیرم علیه حق باشد
اما ذوالفقاری در میان شما نمی بینم
و یزیدیان در صف من جایی ندارند
... من شاعری هستم که پوزش نخواستم
به اندازه استطاعت شعرم جهاد می کنم
و به تقدیر خشنودم
و تیرها از هر دو سو بر من می بارند
و من جلوی تیرهای هر دو گروه می ایستم و همچنان شعر پیروزی می سرایم
و به سوی هر دو گروه آب دهان می افکنم
نفرینگران، مرا نفرین می کنند
ولی بزرگواران می بخشایند
... اگر خدا را با بشکه های نفت می پرستیدم
در سرودن مدح و ثنا نیز مانند حرامزاده ها ماهر بودم
من از هیچ مذهبی نیستم
شاعر همه ام
و به شعر ایمان دارم
من شاعر همه ام
و بر خلاف همه در معرکه ای که پایانش تباهی است شرکت نمی کنم
... ولی بر مزدوران تند یورش می برم
در مقابل چموشان چموشم
و در مقابل ضعیفان دلنازک
در مقابل سرکشان مقتدر
.... با یک دست اشک فقیر را پاک می کنم
و با دست دیگر به روسا و حاکمان زخم می زنم
... و همچون کربلاییان از دردهای ملتم ناله سر می دهم
و شعرم را بدون چشمداشت
همچون دسته گلی به سرزمینم هدیه می دهم
و هزار رئیس جمهور از خریدنم عاجزند ....

منبع : سایت رسمی عبدالرحمن یوسف القرضاوی
ترجمه: ملکی.م
شاعر: عبدالرحمن یوسف قرضاوی فرزند شیخ یوسف قرضاوی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید