شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

رفتار و اعمال


رفتار و اعمال
فعالیت های انسانی را به طور غیر دقیق می توان در دو طبقه جای داد: ۱- رفتارهای محض Mere behavior و ۲- اعمال (actions). رفتار های محض آن چیز هایی است كه درون بدن ما رخ می دهد مانند ضربان قلب، یا مثلاً به هنگام برخورد با یك تحریك دردناك (مانند دست زدن به كتری داغ) به طور رفلكسی و واكنشی دست خود را سریعاً برمی داریم؛ باز و بسته كردن چشم ها نیز نمونه ای از رفتارهای محض است. اما «اعمال» از «رفتار های محض» متفاوتند. اعمال در واقع رفتار هایی هستند كه می توانند تحت كنترل ما باشند یا هستند.
می توان گفت «رفتارهای محض» تحت كنترل ما نیستند و به طور رفلكسی و اتوماتیك انجام می شوند اما «اعمال» رفتارهای تحت كنترل ما هستند. البته قضیه بدین سادگی نیست؛ برخی اوقات با مواردی برخورد می كنیم كه به نظر می رسد در مرز میان «رفتار محض» و «عمل» قرار می گیرد؛ مانند خمیازه كشیدن. و گاهی اوقات سخت است رفتار خاصی را «رفتار محض» در نظر بگیریم یا «عمل» مانند چشمك زدن غیر عمدی و چشمك زدن عمدی چون در هر دو حالت حركت بدن و چشم ها یكی است. اما در هر حال تفاوت میان «رفتار های محض» و «اعمال» در علوم اجتماعی بسیار مهم و محوری است. علوم اجتماعی در پی تبیین اعمال انسانی هستند نه رفتارهای محض آنها. چه وقت و چرا چشمك زدن غیرعمدی رخ می دهد موضوعی برای علم فیزیولوژی است نه علوم اجتماعی.
اما چه وقت و چرا فردی به دیگری چشمك می زند سئوالی است كه مورد علاقه روانشناس، جامعه شناس و مردم شناس است. درست است كه علوم اجتماعی هدفشان را تبیین اعمال قرار داده اند اما این تمام ماجرا نیست. برخی علوم اجتماعی علاقه مند تبیین رویداد های بزرگ هستند، مانند جنگ یا تورم؛ یا در پی تبیین برخی رسوم مانند رسوم زناشویی هستند. دانشمندان علوم اجتماعی همچنین تلاش می كنند تا یافته های آماری درباره گروه های بزرگ اجتماعی را كشف و تبیین كنند. اما این رویدادهای بزرگ، رسوم اجتماعی و نظم های آماری ساخته مجموعه ها و توده های منظم و سازمان یافته ای از اعمال هستند.
برخی دانشمندان علوم اجتماعی، مخصوصاً روانشناسان، با یك تمایز سفت و سخت میان اعمال و رفتار مخالفند. آنها می خواهند اعمال انسانی را از این طریق تبیین كنند كه نشان دهند آنها هیچ چیزی مگر رفتار های محض نیستند، البته رفتار هایی پیچیده تر از چشمك زدن ها و رفلكس ها. برخی دیگر از دانشمندان علوم اجتماعی علاقه ای ندارند تا آنچه را كه فردی یا تعداد اندكی از مردم انجام می دهند، تبیین كنند چه آنها رفتارهای محض باشند یا اعمال. هستند جامعه شناسان و اقتصاددانانی كه معتقدند رشته های آنها باید بر روی پدیده های اجتماعی بزرگ كاركنند، نه آنچه فردی یا تعداد اندكی از مردم انجام می دهند.
برای آنكه بدانیم چرا دانشمندان علوم اجتماعی علاقه مند تبیین «اعمال» هستند، باید بدانیم چگونه اعمال در زندگی عادی و در علوم اجتماعی تبیین می شود. مدت ها قبل از تلاش های خودآگاه دانشمندان علوم اجتماعی، فهم متعارف (عرفی) نظریه ای برای این كه چگونه رفتارهای دیگران را تبیین كنیم، فراهم كرده بود. این نظریه تلویحی را می توان «روانشناسی عامیانه» (Folk Psychology) نامید. نظریه ای كه ما هر روزه از آن استفاده می كنیم تا انتظاراتمان را درباره رفتار دیگران شكل دهیم و رفتار خودمان را برای دیگران توضیح دهیم. این نظریه همیشه نقطه شروع طبیعی برای تبیین هایی بوده است كه دانشمندان علوم اجتماعی ارائه داده اند.
در واقع برخی از دانشمندان علوم اجتماعی، مانند مورخین، اعمال انسانی را بدون هیچ نظریه واضح و صریحی تبیین می كنند. آنها از «روانشناسی عامیانه» به عنوان یك نظریه ضمنی برای تبیین رویدادها استفاده می كنند و غالباً از آنچه انجام می دهند ناآگاهند یعنی خود نمی دانند كه از چنین نظریه ای استفاده می كنند. البته بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی به خوبی از ماهیت این نظریه آگاهند و از آن حمایت می كنند و تلاش می كنند تا آن را بهبود بخشند. نظریه اقتصاد خرد شاید بهترین مثال از این رویكرد باشد. در مقالات بعدی به آن بیشتر خواهیم پرداخت. ما اعمال انسانی را از طریق مشخص كردن باورها و امیالی كه منجر به آنها می شوند، تبیین می كنیم. بنابراین می توان اصل هدایت كننده «روانشناسی عامیانه» را به صورت زیر مشخص كرد:
«اگر هر فردی، مثلاً B را بخواهد (یا میلی به آن داشته باشد) و باور داشته باشد كه A تحت شرایطی وسیله رسیدن به B است، بنابراین آن فرد A را انجام خواهد داد.»
منبع:
Philosophy of social science. Rosenberg.۱۹۹۵
احمدرضا همتی مقدم
منبع : روزنامه شرق