یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

راه‌حل چندجانبه‌گرایی


راه‌حل چندجانبه‌گرایی
كره‌شمالی یكی از مهره‌های پیاده در شطرنج جنگ سرد در سال‌های آغازین آن بود، اما در یك دهه بعد، با بروز اختلاف میان چین و شوروی، دو قدرت حامی كره‌شمالی، این كشور هم به محاق فراموشی و انزوا افتاد.
با پایان گرفتن جنگ سرد و نزدیك شدن مجدد مواضع و دیدگاه‌های پكن و مسكو، اهمیت كره‌شمالی هم برای آسیا و به‌خصوص شرق دور فزونی گرفت، به ویژه كه اتحادیه اروپا هم در قبال این كشور خط‌مشی نزدیكی مناسبات را در پیش گرفت.
تحولات بالا، در پرتو بروز شكاف‌هایی در مناسبات آمریكا و اروپای غربی از یك‌سو و پیشینه مناسبات واشنگتن و كره‌شمالی از سوی دیگر، حساسیت بیش از پیش آمریكا نسبت به تحولات كره‌شمالی را سبب شدند. كره‌شمالی بعد از جنگ سرد خود را در جهانی تك‌قطبی دید كه با آن قطب سابقه درگیری طولانی داشته است.
آموزه‌ هسته‌ای «بیشتر، بهتر» (More is better) در اوایل دهه ۱۹۹۰ كه می‌گفت: «هرچه بیشتر كشورها به سلاح هسته‌ای مجهز شوند، صلح بهتر ادامه می‌یابد و تحكیم می‌شود.» احتمالا چراغ راهنمای كره‌شمالی شد تا امنیت خود را در سایه تسلیحات هسته‌ای، بهتر صیانت كند. بدین ترتیب است كه می‌بینیم «دیپلماسی هسته‌ای» بارزترین جلوه و نمود دیپلماسی كره‌شمالی از سال‌های اواسط دهه ۱۹۹۰ به بعد می‌شود.
با توجه به مطالب فوق، می‌توان گفت كه اولا، بحران هسته‌ای كره‌شمالی صرفا پدیده‌ای بعد از جنگ سرد نیست، بلكه ریشه در سال‌های اوایل جنگ سرد دارد.
ثانیا، این بحران به صورت‌ برداری است با اندازه و جهت‌گیری مشخص و مولفه‌های متعدد، از جمله روابط چین و آمریكا، روابط چین و ژاپن، مناسبات ژاپن و آمریكا از یك‌سو و ژاپن و شبه‌جزیره كره از سوی دیگر، روابط روسیه، چین، ژاپن و بالاخره اتحادیه اروپا و شبه‌جزیره كره كه مثل قرن نوزدهم علاقه‌مند است روابط قدرت‌ها را در قالب «كنسرت» ببیند، اما مهم‌ترین مولفه بحران هسته‌ای كره‌شمالی، رابطه آمریكا با این كشور است كه در سال‌های پس از جنگ سرد و ظهور اندیشه جهان تك‌قطبی پویش جدیدی به خود گرفته است.
از سال ۱۹۹۳ كه كره‌شمالی تهدید كرد از پیمان عدم تكثیر سلاح‌های هسته‌ای (NNT) خارج می‌شود و به دنبال آن بروز اطلاعاتی حاكی از تدارك این كشور برای تهیه سلاح‌های هسته‌ای،‌ تا سال ۲۰۰۷ كه كره‌شمالی برای پایان دادن به برنامه هسته‌ای خود اعلام آمادگی كرد، سه دوره متمایز را در دیپلماسی هسته‌ای این كشور می‌توان ملاحظه كرد:
۱) دوره نشان دادن علاقه برای مذاكره با آمریكا
۲) دوره نشان دادن به اصطلاح چنگ و دندان
۳) دوره نشان دادن آمادگی برای برگشت به میز مذاكرات
▪ دوره نشان دادن علاقه برای مذاكره با آمریكا
در دوره اول كه تا ژوئیه ۲۰۰۰ ادامه داشت، كره‌شمالی مماشات و آمادگی برای مذاكره را سرلوحه سیاست خود در قبال آمریكا كرده بود.
در سال ۱۹۹۴، كره‌شمالی قراردادی را با آمریكا در ژنو امضا كرد كه به موجب آن متعهد شد برنامه تسلیحات هسته‌ای خود را متوقف و در نهایت منهدم كند و در مقابل برای احداث دو نیروگاه هسته‌ای تولیدكننده نیرو كمك بین‌المللی دریافت كند.
چهار سال بعد، در ۱۷ نوامبر ۱۹۹۸، مقامات بلندپایه دو كشور اولین دور گفت‌وگوهایی را در پیونگ یانگ آغاز كردند كه درباره تاسیسات هسته‌ای زیرزمینی كره‌شمالی بود؛ تاسیساتی كه فعالیت‌ها در آن به تعلیق درآمده بودند.
در این گفت‌وگوها، آمریكا خواستار انجام بازرسی‌های گسترده شد. سرانجام، دولت كره‌شمالی در جریان دور چهارم گفت‌وگوها در روزهای ۲۷ فوریه تا ۱۶ مارس ۱۹۹۹ و در مقابل تعهد آمریكا به ارسال مواد غذایی اجازه این بازرسی‌ها را داد. در جریان بازرسی‌هایی كه متعاقب این گفت‌وگوها توسط مقامات آمریكایی صورت گرفت، نشانه‌ای دال بر فعالیت‌های هسته‌ای در كره‌شمالی دیده نشد.
در فاصله ۲۵ تا ۲۸ ماه می ۱۹۹۹، ویلیام پری، وزیر دفاع آمریكا در دور اول ریاست جمهوری بیل كلینتون از كره‌شمالی دیدار كرده و پیشنهادی برای خلع سلاح هسته‌ای را به مقامات این كشور ارائه داد.
در ۱۳ سپتامبر ۱۹۹۹، كره‌شمالی برای بهبود مناسبات با واشنگتن متعهد شد كه در جریان مذاكرات، آزمایش موشك‌های دوربرد خود را متوقف كند. چهار روز بعد، ۱۷ سپتامبر، كلینتون برای اولین‌بار تحریم‌های اقتصادی آمریكا علیه كره‌شمالی را كه از زمان پایان جنگ كره در سال ۱۹۵۳ وضع شده بود به طور قابل ملاحظه‌ای تعدیل كرد.
▪ دوره نشان دادن چنگ و دندان
با گرایش سیاست خارجی آمریكا به تمایلات یك‌جانبه‌گرایی، به‌خصوص بعد از وقایع ۱۱ سپتامبر، تنش میان واشنگتن و كره‌شمالی به شدت بالا گرفت. دولت كره‌شمالی، آمریكا را به از سرگیری فعالیت‌های هسته‌ای و موشكی خود تهدید می‌كرد و آمریكا هم كره‌شمالی را تهدید می‌كرد.
در اول دسامبر ۲۰۰۱ جورج دبلیو بوش كره‌شمالی و عراق را به خاطر داشتن برنامه تسلیحات كشتارجمعی مورد حمله قرار داد و از واژگان «حساب پس‌دهی» (hold accountable) در قبال دولت‌های آن دو كشور استفاده كرد.
در ادبیات دیپلماتیك آمریكا استفاده از اصطلاح فوق توسط رئیس‌جمهوری حكم اشاره تلویحی به جنگ را دارد. بوش همچنین در نطق سالیانه در كنگره آمریكا در ۲۹ ژانویه ۲۰۰۲، كره‌شمالی را با عراق و ایران به عنوان «محور شرارت» توصیف كرد.
پس از اینكه كره‌شمالی در اكتبر ۲۰۰۲ از تدارك برنامه تسلیحات هسته‌ای سخن گفته كه در نقض آشكار قرارداد هسته‌ای ۱۹۹۴ با واشنگتن بود و در دسامبر ۲۰۰۲ درخواست IAEA برای بازرسی را نپذیرفته و در اوایل ژانویه ۲۰۰۳ از NNPT خارج شد، چین همراه با سایر قدرت‌ها به وخامت اوضاع پی‌برده و برای پایان دادن به آن به برگزاری اجلاس‌ شش كشور (چین، دوكره، ژاپن، روسیه و آمریكا) اقدام كرد، اما این نشست‌ها هم نتوانستند گره‌گشای بحران هسته‌ای كره‌شمالی شوند.
در فوریه ۲۰۰۵، كره‌شمالی رسما اعلام كرد كه سلاح‌ هسته‌ای در اختیار دارد و در ۹ اكتبر ۲۰۰۶، خبرگزاری رسمی كره‌شمالی از انجام موفقیت‌آمیز آزمایش هسته‌ای این كشور خبر داد.
▪ دوره بازگشت به آرامش
به دلایلی از جمله گذر از تب و تاب و اشتیاق‌های اولیه ناشی از دستیابی به یك نیروی جدید، پخته‌تر شدن مواضع و تمایلات ناشی از احساس امنیت بیشتر، فشار قدرت‌های حامی كره‌شمالی و كشورهای دیگر و مواضع ملایم‌تر آمریكا بعد از انتخابات كنگره در نوامبر ۲۰۰۶، دولت كره‌شمالی در سال ۲۰۰۷ به دفعات متعدد ابراز تمایل به گفت‌وگو و مذاكره با آمریكا كرده است.
كره‌شمالی حتی از آمادگی برای برچیدن تاسیسات تسلیحاتی هسته‌ای خود در قبال دریافت كمك برای گسترش بخش‌های غیرنظامی سخن گفته است. آمریكای جورج بوش هم در نتیجه شكست و عقبگرد نسبی نومحافظه‌كاران و پیروزی قاطع لیبرال‌ها و دموكرات‌ها در انتخابات كنگره در نوامبر ۲۰۰۶ در موضع خود در قبال كره‌شمالی نرمش قابل توجه نشان داده است. خبرها از پیشرفت مذاكرات میان دو طرف حكایت دارند.
بحران هسته‌ای كره‌شمالی ممكن است تا یكی دو، سه سال آینده ادامه یابد،. اما سرانجام به یك سر و سامان می‌رسد. برای آینده بحران هسته‌ای كره‌شمالی دو سناریو را می‌توان در نظر گرفت؛ در سناریوی اول، كره‌شمالی برنامه‌های هسته‌ای خود را در زمینه تسلیحاتی متوقف می‌كند و در واقع تاسیسات آن را با تاسیسات تولید نیروی برق و كمك‌های اقتصادی از آمریكا معاوضه می‌كند.
در سناریوی دوم، كره‌شمالی برنامه تسلیحاتی هسته‌ای خود را حفظ می‌كند و با مخالفت‌ها و تهدیدهای واشنگتن می‌سازد. البته بعید است كه مخالفت‌ها و تهدیدهای آمریكا علیه كره‌شمالی جنبه نظامی به خود بگیرند. در ادبیات دیپلماتیك آمریكا جنگ كره (۵۳-۱۹۵۰) به عنوان «جنگی اشتباه كه در زمان و مكانی اشتباهی روی داد» توصیف شده و به نظر می‌رسد كه چنین توصیفی، همچون گذشته، منطق خود را حفظ كرده باشد.
این در حالی است كه بدون همكاری چین و روسیه و اتحادیه اروپا مخالفت‌ها و تهدیدهای آمریكا علیه كره‌شمالی نمی‌توانند اثر چندانی داشته باشند، اما از سوی دیگر، كشورهای چین و روسیه و اتحادیه اروپا، همكاری با آمریكا در زمینه بحران هسته‌ای كره‌شمالی را برای خود یك ضرورت (cin quoi non) می‌پندارند.
چین به خاطر جلوگیری از روی آوردن ژاپن به نظامی‌گری و تكنولوژی تسلیحات هسته‌ای كه هژمونی چین در شرق دور را تهدید می‌كند، ترجیح می‌دهد با آمریكا و حتی هژمونی كم‌زیان‌تر این كشور در منطقه بسازد.
بنابراین چین برای رفع بحران هسته‌ای كره‌شمالی در نهایت با آمریكا همكاری می‌كند. روسیه هم برای جلوگیری از احیای نظامی‌گری در ژاپن و تهدیدی كه این تحول برای منافع این كشور در شرق دور دارد، ترجیح می‌دهد با چین و آمریكا برای حل بحران اتحادیه اروپا، هرچند جزو گروه‌های موسوم به «شش كشور» درگیر در بحران هسته‌ای كره‌شمالی نیست،‌اما به عنوان یك نیروی بین‌المللی، عمده خود را ملزم به حمایت از آمریكا در قبال بحران مزبور می‌بیند. اتحادیه اروپا برای تشویق نیروهای هوادار چندجانبه‌گرایی در آمریكا چنان رفتاری را دنبال می‌كند.
با توجه به ملاحظات بالا، می‌توان گفت به احتمال زیاد كره‌شمالی در زمینه تسلیحات هسته‌ای راه لیبی را طی می‌كند كه برنامه‌های هسته‌ای خود را چند سال قبل كنار گذاشت.
در صورتی كه بحران هسته‌ای كره‌شمالی به این ترتیب حل شود، چینی‌ها، روس‌ها و اروپاییان می‌توانند به آمریكاییان نشان دهند كه معاضدت قدرت‌های بزرگ و نه ضدیت آنان با یكدیگر در حل‌ورفع یك بحران جدی بین‌المللی، نقش تعیین‌كننده داشته است. نیروهای هوادار چندجانبه‌گرایی در آمریكا هم می‌توانند از این طریق نیروهای محافظه‌كار و یك‌جانبه‌گرا را توجیه و قانع سازند.
دكتر پرویز امامزاده فرد
منبع : روزنامه هم‌میهن


همچنین مشاهده کنید