یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

غریب دو کوهه


غریب دو کوهه
جاوید الاثر احمد متوسلیان سال ۱۳۳۲ در محله سرپولک در جنوب تهران به دنیا آمد. متوسلیان با عبور از مقطع ابتدایی و در سنین نوجوانی به واسطه آگاهی های مذهبی که با شرکت در این جلسات به دست آورد به مسائل روز آگاهی یافت.
تحصیلات متوسطه او در هنرستان شبانه تا ۱۳۵۱ پایان یافت و خدمت سربازی را در شیراز و سرپل ذهاب سپری کرد.
● فعالیت سیاسی - مذهبی
در دوران سربازی، مومن و مذهبی بود. او آزادانه عقاید خود را در بحث ها، با رژیم ستمشاهی بیان می کرد. پس از اتمام خدمت سربازی، در یک شرکت تاسیساتی خصوصی استخدام شد و بعد از چند ماه، به خرم آباد منتقل گردید و به فعالیت های سیاسی- تبلیغی خود ادامه داد. تا اینکه پس از مدت ها تعقیب و گریز، در سال ۱۳۵۴ توسط اکیپی از کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک دستگیر و روانه زندان شد و مدت پنج ماه را در زندان مخوف فلک الافلاک خرم آباد در سلولی انفرادی گذراند. به روایت همرزمانش، با وجود تحمل شکنجه های جسمی و روحی فراوان، حسرت شنیدن یک آخ را هم بر دل سیاه مزدوران ساواک گذاشت، تا اینکه او را به بند عمومی منتقل کردند و حدود نه ماه را نیز در آنجا گذراند و با بالاگرفتن موج انقلاب اسلامی از زندان آزاد گردید و به آغوش ملت بازگشت.
پس از آزادی، در شروع قیام های خونین قم و تبریز در سال ،۱۳۵۶ نقش رابط و هماهنگ کننده تظاهرات را در محلات جنوبی تهران عهده دار شد و رابطه ای تنگاتنگ با حرکت مکتبی محافل دانشجویی و روحانیت مبارز تهران داشت. با پیروزی انقلاب اسلامی، مسوولیت تشکیل کمیته انقلاب اسلامی محل خویش را عهده دار شد.
پس از شکل گیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این ارگان پیوست و دوشادوش سایر همرزمانش با به سازماندهی نیروها همت گماشت.
● حضور در کردستان
پس از شروع قائله کردستان در اسفندماه سال ۱۳۵۷ به همراه ۶۶ تن از همرزمانش داوطلبانه عازم بوکان شد و به دلیل ابتکار عمل هوشیارانه و فرماندهی قاطع خود توانست کلیه اشرار مسلح را متواری کند و منطقه را از لوث وجود ضدانقلابیون که در راس آنها دموکرات ها قرار داشتند، پاکسازی نماید.
او پس از تثبیت مواضع نیروهای انقلاب در بوکان، به شهرهای سقز و بانه رفت. در ابتدای ورود به شهر بانه، به تلافی کمین ناجوانمردانه ای که ضدانقلابیون به نیروهای ستون ارتش زده بودند، طی یک عملیات دقیق ضدکمین خسارات سنگینی به آنان وارد آورد که در این نبرد، چهارصد اسیر و دویست کشته از ضدانقلاب برجای ماند. پس از آن به همراه گروهی از رزمندگان از جمله معاون خود (شهید محمد توسلی) برای فتح سنندج راهی این شهر شد.
ستون تحت فرماندهی او از سمت راست شهر، حلقه محاصره ضدانقلاب را در هم شکست و به همراه سرداران رشیدی چون محمد بروجردی و اصغر وصالی، سنندج را آزاد نمود و کمر تجزیه طلبان را شکست. در زمستان سال ۱۳۵۸ به او ماموریت داده شد تا جاده پاوه - کرمانشاه را که در تصرف ضد انقلاب بود، آزاد کند. عملیات با فرماندهی او و همکاری سپاه پاوه شروع و با موفقیت کامل به انجام رسید و ایشان به همراه سایر برادران، وارد شهر پاوه شدند. پس از مدتی، با حکم شهید بروجردی، به فرماندهی سپاه پاوه منصوب گردید.
● آزادسازی شهر مریوان
اوایل خرداد ۱۳۵۹ ماموریت آزادسازی شهرستان مریوان که در تصرف گروهک های محارب بود، به وی محول شد. تسلط ضد انقلاب در مریوان به گونه ای بود که از پادگان این شهر می توانستند افرادی را که در سطح شهر تردد می کردند شمارش کنند. به همین دلیل، به محض نشستن هلیکوپتر در محوطه باند فرود، حاج احمد و همراهانش زیر آتش همه جانبه دشمن قرار می گیرند.
حاج احمد پس از ورود به شهر و سازماندهی نیروها توانست شهر مریوان و مناطق اطراف آن را از لوث وجود گروهک ها پاک نموده و در این شهر استقرار یابد.
از همین زمان بود که مسوولیت فرماندهی سپاه مریوان به عهده ایشان گذاشته شد و بلافاصله به اتفاق شهیدان حاج عباس کریمی، سید محمدرضا دستواره، رضا چراغی، حسین قوجه ای، حسین زمانی، محسن نورانی و علیرضا ناهیدی به پاکسازی مواضع مزدوران استکبار اعم از کومله، دموکرات و رزگاری پرداخت.
ترس و وحشتی که از او بر دل سیاه ضدانقلابیون نشسته بود به حدی بود که به قول یکی از همرزمانش، هر وقت به ضدانقلاب خبر می رسید که حاج احمد قصد حمله به آنها را دارد، قوای ضدانقلاب، فرار را بر قرار ترجیح می دادند و مانند روباه از معرکه می گریختند. آزادسازی ارتفاعات دزلی مشرف بر شهر پنجوین عراق که در حکم سرپل نفوذ عناصر ضدانقلاب به خاک ایران اسلامی بود، را باید از دیگر دست آوردهای مهارت رزمی قاطعانه حاج احمد و گروه اندک همرزمش در کردستان دانست.
جالب آنکه بنی صدر ملعون به شدت از هرگونه امداد رسانی لجستیکی به نیروهای سپاه در کردستان (از جمله مریوان) خودداری می کرد و حتی دستور اکید و مکتوب داده بود تا به سپاه مریوان حتی یک فشنگ هم تحویل داده نشود و بدین گونه حاج احمد در چنین وضع دشواری به نبرد مظلومانه مشغول بود.
پس از حذف باند بنی صدر از دستگاه اجرایی کشور - در دی ماه ۱۳۶۰ و در شب ۲۷ رجب، مصادف با بعثت حضرت رسول اکرم(ص) - عملیات سرنوشت ساز محمدرسول الله(ص) از دو محور مریوان و پاوه بر روی منطقه خرمال توسط حاج احمد و شهید حاج همت رهبری شد که در این محور، رزمندگان اسلام به مرزهای بین المللی رسیدند. این عملیات در حقیقت سنگ بنای تاسیس تیپ ۲۷ حضرت رسول(ص) به شمار می رود.
حاج احمد در سال ۱۳۶۰ پس از بازگشت از مراسم حج، به مناطق جنگی جنوب رفت. او از طرف سردار فرماندهی کل سپاه مامور شد با به کارگیری برادران سپاه مریوان و پاوه تیپ محمدرسول الله(ص) - که بعدها به لشکر تبدیل شد - را تشکیل دهد و فرماندهی تیپ مذکور را نیز خود به عهده گیرد.
بدین ترتیب به فاصله کوتاهی حاج احمد و سایر سرداران نامی کردستان در معیت شهید بروجردی راهی جبهه های جنوب شدند تا تدابیر نوین دفاعی کشور، نظام فرهنگی یگان های رزمی منظم و مکانیزه سپاه در جنوب را سامان بخشیده و آزادسازی مناطق اشغالی خوزستان را سرعت بخشند.
رزمندگان تیپ ۲۷ محمدرسول الله(ص) برای ورود به مصاف فتح المبین پس از طی یک دوره فشرده آموزشی توسط حاج احمد، خود را آماده کردند و در شب دوم فروردین ماه سال ۱۳۶۰ در محور دشت عباس (چنانه) وارد عرصه پیکار شدند و در این نبرد پیروزمند نقش اساسی ایفا کردند. پس از مدتی زمینه اجرای عملیات بیت المقدس در دستور کار یگان های رزمی قرار گرفت. حاج احمد علاوه بر مسوولیت خطیر فرماندهی تیپ، در تمامی ماموریت های شناسایی شرکت داشت و با نفوذ به قلب مواضع دشمن از نزدیک راه کارهای مناسب عملیات را شناسایی می کرد. در شب دهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ عملیات بیت المقدس آغاز شد و رزمندگان اسلام به فرماندهی حاج احمد از دو محور به مواضع دشمن یورش بردند. نقطه آغاز عملیات، منطقه دارخوین به سمت جاده اهواز - خرمشهر بود که با عبور نیروها از ورود متلاطم کارون به سمت دژ مارد جهت دهی شده بود.
با وجود حجم سنگین آتش کور و بی وقفه یگان های توپخانه ارتش بعث عراق، رزمندگان اسلام توانستند نیروهای دشمن را در این محورها زمین گیر کنند و کلیه پاتک های آنها را دفع نمایند.
● نقش حاج احمد متوسلیان در عملیات بیت المقدس از زبان یک فرمانده جنگ
اگر فرماندهی قاطع و عمل به موقع در بعد از ظهر روز اول عملیات بیت المقدس روی جاده اهواز - خرمشهر حاج احمد نبود عملیات به مشکلات زیادی برخورد می کرد. او در همان جا اسلحه کلاشینکف خود را به دست گرفت و تا مرز شهادت ایستادگی کرد و رزمندگان نیز با تاسی به او مقاومت بسیاری از خود نشان دادند که در نهایت جاده اهواز - خرمشهر حفظ شد. او به رغم جراحت وخیمی که از ناحیه پا داشت حاضر به ترک میدان نبرد نشد و با صلابت و اقتدار تمام از دژهای مستحکم و میادین متعدد مین، نیروهایش را عبور داد و در نهایت ساعت ۱۱ صبح روز سوم خردادماه سال ۱۳۶۱ رزم آوران تیپ ۲۷ حضرت رسول(ص) با جلوداری سردار حاج احمد متوسلیان در کنار سایر یگان های سپاه به خاک مطهر خرمشهر قدم نهادند.
ایشان در عصر همان روز طی سخنان کوتاهی خطاب به دریادلان بسیجی در برابر مسجد جامع خرمشهر چنین گفت: همه عزیزان ما که تا امروز در خوزستان غوطه ور شده و به شهادت رسیده اند برای حفظ اسلام عزیز بوده هرچند داغ فراقشان جگر ما را سوزاند، اما خدا را شکر که بالاخره توانستیم امروز با آزادی خرمشهر قلب اماممان را شاد کنیم.
در پی آزادسازی خرمشهر، حاج احمد در معیت سایر سرداران فتح خرمشهر به محضر فرمانده کل قوا حضرت امام خمینی(ره) مشرف شدند. در آن دیدار حضرت امام خمینی(ره) این سرداران دلاور، به ویژه حاج احمد را به گرمی مورد تفقد خاص خویش قرار دادند.
● حضور در لبنان
هنوز طعم شیرین فتح خرمشهر را در ذائقه اش احساس می کرد که خبر تلخ تهاجم ارتش صهیونیستی به خاک لبنان را شنید. او در اواخر خرداد سال ۱۳۶۱ طی ماموریتی به همراه یک هیات عالی رتبه دیپلماتیک از مسوولین سیاسی - نظامی کشورمان راهی سوریه شد تا راه های مساعدت به مردم مظلوم و بی دفاع لبنان را بررسی نماید.
● نحوه اسارت
در چهاردهم تیر سال ،۱۳۶۱ اتومبیل هیات نمایندگی دیپلماتیک کشورمان حین ورود به شهر بیروت و در هنگام عبور از پست ایست و بازرسی، مزدوران حزب فالانژ اتومبیل را متوقف و چهار سرنشین خودرو مزبور به رغم مصونیت دیپلماتیک - توسط آدم ربایان دست نشانده رژیم تروریستی تل آویو گروگان گرفته شده و پس از شکنجه و بازجویی، به نظامیان اسرائیلی تحویل گردیدند، که از سرنوشت آنان تاکنون اطلاعی در دست نیست. درحالی که همرزمان آن مهاجر الی الله، مشتاقانه چشم به راه هستند تا خبری از او و همرزمانش برسد.
منبع : روزنامه جوان