یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


پناه‌ به‌ نبوغ ‌- گریز از زندگی‌


پناه‌ به‌ نبوغ ‌- گریز از زندگی‌
● بوریس‌پاسترناك (نویسنده‌)
در دهه‌ ۱۹۳۰ كه‌ نویسندگان‌ سخت‌ در فشار سانسور شوروی‌ بودند پاسترناك‌ دست‌ به‌ گزینشی‌ دلیرانه‌ زد. او تصمیم‌ گرفت‌ روشی‌ را پیش‌ گیرد كه‌ ایسا آك‌ بابل‌ در كنگره‌ نویسندگان‌ ۱۹۳۴ «ژانر سكوت‌» نام‌ نهاده‌ بود. جدا از ترجمه‌ها و دو مجموعه‌ مختصر از شعرهای‌ زمان‌ جنگ‌، «نظرهای‌ اول‌ وقت‌» (۱۹۴۳) و «پهنای‌ خاك‌» (۱۹۵۴)، در فاصله‌ میان‌ «آخرین‌ تابستان‌» و انتشار «دكتر ژیواگو» در خارج‌ از شوروی‌ هیچ‌ كتاب‌ تازه‌ از پاسترناك‌ منتشر نشد.
● فرمانروایی‌ دروغ‌
در نیمه‌ دوم‌ دهه‌ ۱۹۳۰ اغلب‌ نویسندگان‌ اتحاد شوروی‌ از رویدادی‌ مهم‌ در تاریخ‌ شوروی‌ كه‌ به‌ «تصفیه‌ بزرگ‌» یا «وحشت‌ بزرگ‌» مشهور شد، آسیب‌ دیدند. این‌ رویداد موجی‌ از سركوب‌ و كشتار دولتی‌ بود كه‌ به‌ بهانه‌ ترور سرگئی‌ كیروف‌ عضو دفتر سیاسی‌، در دسامبر ۱۹۳۴ آغاز شد. آنگاه‌ كه‌ حكومت‌ دیكتاتوری‌ استالین‌ همه‌ جا را فرا گرفت‌ فضایی‌ آكنده‌ از عدم‌ صداقت‌ و ظاهرسازی‌ پدید آمد كه‌ پاسترناك‌ در موخره‌ دكتر ژیواگو آن‌ را «فرمانروایی‌ دروغ‌» نامید. شجاعت‌ پاسترناك‌ و استقلال‌ رای‌ او در دفاع‌ از برخی‌ كسانی‌ كه‌ آماج‌ حمله‌ بودند و سر باز زدنش‌ از سازگاری‌ با محیط‌، او را مغضوب‌ دولت‌ كرد و هستی‌اش‌ را به‌ مخاطره‌ افكند، به‌ گونه‌یی‌ كه‌ جان‌ در بردن‌ او از آن‌ مهلكه‌ براستی‌ معمایی‌ بود.
از كارهای‌ دلیرانه‌ او در این‌ عرصه‌ آمادگی‌ بی‌درنگ‌ برای‌ دفاع‌ از اوسیپ‌ ماندلشتام‌ شاعر و هواداری‌ از او در زمانهای‌ مختلف‌ از ۱۹۳۴ تا ۱۹۳۸ بود و نیز سر باز زدن‌ از امضای‌ اسنادی‌ كه‌ اغلب‌ نویسندگان‌ سرشناس‌ شوروی‌ بر آن‌ صحه‌ می‌نهادند. از جمله‌ نامه‌یی‌ در تایید دستگیری‌ و محكومیت‌ مارشال‌ میخاییل‌ توفاچفسكی‌ و نامه‌یی‌ دیگر در محكوم‌ كردن‌ كتاب‌ آندره‌ ژید درباره‌ اتحاد جماهیر شوروی‌ (بازگشت‌ از شوروی)، همچنین‌ حمایت‌های‌ بی‌دریغ‌ اخلاقی‌ و مادی‌ او از شاعران‌ گرجی‌ و آمادگی‌اش‌ برای‌ شفاعت‌ از بسیاری‌ از دوستان‌ و آشنایان‌ از جمله‌ شوهر آنا آخماتووا، نیكلای‌ پونین‌. دستگاه‌ دولت‌ در اقدامی‌ تنبیهی‌ چاپ‌ آثار پاسترناك‌ را ممنوع‌ كرد. بدین‌ ترتیب‌ در اواخر این‌ دهه‌ خانواده‌ نویسنده‌ با مشكلات‌ مادی‌ روبرو شد.
● فاجعه‌ بزرگ‌
بزرگترین‌ فاجعه‌ برای‌ پاسترناك‌ در سالهای‌ جنگ‌ خودكشی‌ تسوتایوا در ۱۹۴۱ بود. او در ۱۹۳۹ از پاریس‌ به‌ روسیه‌ بازگشته‌ بود. پاسترناك‌ در ایام‌ دوستی‌ با او متوجه‌ شده‌ بود كه‌ تسوتایوا با پناه‌ بردن‌ به‌ خلاقیت‌، یا به‌ اصطلاح‌ خود پاسترناك‌، نبوغ‌، از زندگی‌ روزمره‌ می‌گریزد. او كوشید تا دختر تسوتایوا، آریادنا، را بیابد و به‌ او كمك‌ تا بدین‌ سان‌ احساس‌ تقصیر خود را تسكین‌ بخشد. همچنین‌ احترام‌ خود را به‌ یاد و خاطره‌ او در كتاب‌ «به‌ یاد می‌آورم‌ طرحی‌ برای‌ زندگینامه‌ شخصی‌» (۱۹۵۸)آشكار ساخت‌ و خوانندگان‌ را در شوروی‌ و خارج‌ از آن‌ با هنر آن‌ شاعر آشنا كرد.
● امان‌ نامه‌ و زندگینامه‌
طرحی‌ برای‌ نوشتن‌ زندگینامه‌ كه‌ به‌ تشویق‌ ویراستار پاسترناك‌، بانیكوف‌، نوشته‌ شد و در مه‌ ۱۹۵۶ به‌ پایان‌ آمد در اصل‌ قرار بود پیشگفتار مجموعه‌یی‌ از شعرهای‌ پیشین‌ و شعرهای‌ جدید باشد و عنوان‌ آن‌ نیز در آغاز «به‌ جای‌ پیشگفتار» بود؛ پاسترناك‌ امیدوار بود این‌ مجموعه‌ را همزمان‌ با دكتر ژیواگو منتشر كند. در ۱۹۵۸ انتشار این‌ مجموعه‌ شعر به‌ سبب‌ انتشار دكتر ژیواگو در خارج‌ از شوروی‌ ناممكن‌ شد؛ پاسترناك‌ تصمیم‌ خود را عوض‌ كرد؛ مجموعه‌یی‌ از شعرهای‌ جدید خود را تحت‌ عنوان‌ «وقتی‌ كه‌ آسمان‌ صاف‌ می‌شود» گردآورد و مقدمه‌ آن‌ مجموعه‌ را نیز جداگانه‌ تحت‌ عنوان ‌Essai dautobiographie در فرانسه‌ منتشر كرد. در اواخر همان‌ سال‌ فلتر نیلی‌ آن‌ دو متن‌ را با هم‌ و با عنوان‌ «زندگینامه‌ و شعرهای‌ جدید» منتشر كرد. «طرحی‌ برای‌ نوشتن‌ زندگینامه‌» برخلاف‌ دكتر ژیواگو چند سال‌ پس‌ از مرگ‌ شاعر در شوروی‌ منتشر شد. اگر چه‌ میان‌ «طرحی‌ برای‌ نوشتن‌ زندگینامه‌» و امان‌ نامه‌ سی‌ساله‌ فاصله‌ هست‌، زندگینامه‌ دوم‌ همان‌ دوره‌ از زندگی‌ شاعر را در بر می‌گیرد كه‌ یك‌ بخش‌ درباره‌ دو شاعر گرجی‌، ایاشویلی‌ و تاییدزه‌، به‌ آن‌ افزوده‌ شده‌ است‌. «طرحی‌ برای‌ نوشتن‌ زندگینامه‌» نه‌ تكرار «امان‌ نامه‌» است‌ و نه‌ ادامه‌ آن‌. همانگونه‌ كه‌ گلاركوف‌ می‌نویسد: «این‌ نوشته‌ می‌توان‌ گفت‌ یك‌ روایت‌ موسیقیایی‌ دیگر از نوشته‌ اول‌ است‌.» نوشته‌ اول‌ توصیف‌ سرچشمه‌های‌ شعر پاسترناك‌ را با ملاحظات‌ زیبایی‌ شناختی‌ و فرهنگی‌ وسیعتری‌ در هم‌ می‌آمیزد، اما نوشته‌ دوم‌ كم‌ و بیش‌ در انحصار ارزیابی‌ مجدد و بحث‌ درباره‌ هنرمندانی‌ است‌ كه‌ بر پاسترناك‌ اثر نهاده‌اند. طرحی‌ برای‌ نوشتن‌ زندگینامه‌ به‌ صورت‌ گفت‌وگویی‌ صمیمانه‌ و هدفمند (اما امپرسیونیستی‌) درباره‌ آدم‌ها و مكان‌ها است‌. پاسترناك‌ بخش‌ عمده‌یی‌ از آنچه‌ را كه‌ در شكل‌گیری‌ او به‌ صورت‌ مردی‌ هنرمند و موثر بود حذف‌ كرد مثل‌ ماجراهایش‌ در مسكو و چیستوپول‌ در طول‌ جنگ‌ دوم‌ و ترجمه‌ آثار شكسپیر چنان‌ كه‌ گویی‌، به‌ گفته‌ كلاركوف‌ «تنها آن‌ بخشی‌ از زندگی‌اش‌ را بر جا گذاشت‌ كه‌ او را به‌ نوشتن‌ دكتر ژیواگو رهنمون‌ شد.»
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید