یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


نفس های بریده شعر کودک


نفس های بریده شعر کودک
مانده ایم بنویسیم بازار شعر كودك یا كارزار شعر كودك، گستره ای كه متأسفانه مهاجمان و متخاصمان آن بیش از مدافعان و دوستداران آن هستند. اگر چه سودای مهاجم، سودای مال است و نگاه مدافعان، دغدغه عشق و علاقه. یكی از مشخصه های ملل متمدن و دارای فرهنگ و تاریخ، «ادبیات» آن ملت است. ادبیاتی كه از كهن الگوهای آنها نشأت گرفته و با هویت فردی و جمعی آن به ساختاری منسجم تبدیل شده است. این ساختار شادی ها و غم ها، آسایش و چین و چروك های فرهنگ ملت ها را نمایان می كند. ادبیات كودك به عنوان یكی از درهای اولیه ورود ذهن پویا و فعال كودك به سرزمین پر رمز و راز و جذاب و آموزنده ادبیات سرزمینش در چند دهه اخیر در سرزمین ما به عنوان جریان به ظاهر سازمان یافته كه گاهی منسجم عمل می كند و گاه در هماهنگی برخی عناصر این جریان خللی ایجاد می شود، مورد توجه بوده است و به دلیل مجزا بودن نگاه كودك به ادبیات و توقع او از ادبیات (در این جا شعر) با رویكردی كه بزرگسالان به ادبیات شعری دارند و به دلیل تفاوت شكل و محتوای این نوع شعر با شعر بزرگسال ژانری با همین عنوان نامگذاری شده است.
این ژانر به دلایل گوناگونی امروزه به محلی برای دادو ستد و سوداگری تبدیل شده است، محلی كه حرف نخست را در آن جا نه دغدغه فرهنگ و تمدن و تاریخ بلكه سود مادی می زند. این سود مالی به جایی انجامیده كه ما انگار فراموش كرده ایم كودكانی كه با چنین كتاب های كم مایه ای ذهن و تربیت نسل شان شكل می گیرد در آینده چه سرنوشتی خواهند داشت. در واقع شاید بشود گفت ای كاش پرسش اساسی ای كه سوداگران از خود می پرسند این بود كه آیا فرزندانشان نیز در هیمه ای كه پدرانشان افروخته اند خواهند سوخت یا خیر؟ ادبیات (شعر) كودك ادبیاتی به این معنا نیست كه عده ای بنشینند و برای كودكان بنویسند. ادبیات كودك، ادبیاتی ست
« با او»، یعنی این ادبیات باید او را بخنداند، بگریاند، احساس شعف، نوجویی و خلاقیت را درونش بیدار كند و پرورش دهد. كودك می خواهد تصویر خود را در ادبیاتی كه متعلق به او ست شاهد باشد. او نمی خواهد بداند بزرگترها اكنون چه می گویند، ادبیاتشان چیست، او می خواهد ادبیات متعلق به او دغدغه هایش را بیان كند، حتی اگر دغدغه اش گم شدن یكی از مداد رنگی هایش باشد یا بیماری عروسكی كه چند روزی از خرید آن نگذشته است. در واقع ادبیات كودك قرار نیست فقط ادبیات هدایتگر و پیام رسان باشد، به این معنا كه به كودكان بگوید این كار درست است، این كار درست نیست، زشت این است، زیبا این، ادبیات كودك ادبیاتی است كه دغدغه ها و منویات درونی كودكان را باز گو می كند و با برنامه ریزی پنهانی، آنان را به سمت باورهای اصیل و معنادار هدایت می كند، هدایتی كه مستقیم نیست بلكه حمایتی است.
این حمایت كودك را به سمت و سوی خرد ورزی و دانستن می برد، سمت و سویی كه می تواند پایه های هر جامعه ای را محكم و استوار كند. در واقع كودك و ادبیات كودك مأمنی است كه می توان آینده را در آن تعبیه و فرهنگی پربار و شایان توجه از آن برداشت كرد. اما متأسفانه امروز ادبیات كودك دستخوش آسیب های آشكار و پنهانی شده است. آسیب هایی كه پیكره این ادبیات را می خورد و اگر دستی برای مدد رسانی نرسد و مدیریتی صحیح و عاجل وارد عمل نشود دیری نخواهد پایید كه این عنصر و فرایند آینده ساز به طور كل از بین خواهد رفت. یكی از بزرگ ترین آسیب هایی كه ادبیات كودك را در حوزه شعر دستخوش تغییر كرده است، حضور سوداگرانی است كه به قصد سود به نوشتن شعر و فروش آن می پردازند و بازار شعر كودك را آنچنان تنزل داده اند كه به فراز باز گرداندن آن كار دشواری می نماید. هرچند اشاره به این نكته ضروری است كه فروش این نوع شعرها حتماً دلایل بسیاری دارد، دلایل جامعه شناختی روان شناختی، اقتصادی، فرهنگی و زیبایی شناختی و ... این دلایل وضعیتی را ایجاد كرده كه كتاب شعر كودك دستخوش آن شده است. خانواده به عنوان نخستین نهاد اجتماعی درگیر زنجیره ای از این دلایل است كه برشمردیم. پس گاهی مواقع نمی تواند چندان بر روی انتخاب سره از ناسره در ادبیات شعری كودك توجه كند. او كمتر برای خرید یك مجموعه شعر دقت نظر دارد به دلیل این كه تمركز او بر دیگر حوزه های زندگی خانواده گی و اجتماعی اش وقت و ذهن تحلیلگر را از او گرفته و دغدغه های دیگر را جایگزین كرده است. دغدغه هایی كه گر چه اكنون مهم به نظر می رسد اما در یك بازه زمانی بلند مدت آسیبی به گروه خانواده می رساند كه ترمیم آن مشكل و گاه غیر قابل جبران خواهد بود.
جعفر ابراهیمی(شاهد) شاعر حوزه كودك و نوجوان می گوید: «خانواده ها چندان به كتاب توجهی نشان نمی دهند. آن ها این قدر كه برای غذا، پوشاك، ماشین و وسایل منزل دقت نظر وتوجه دارند به كتاب توجهی نمی كنند. درواقع معتقدند «برای چی باید كتاب بخوانیم» و حتی دوست ندارند فرزندانشان كتابخوان باشند. البته این مشكل دلایل فراوانی دارد كه ریشه آن را باید در اقتصاد، آموزش و پرورش، وجود ابزارهای جدید برای سرگرم شدن مثل رایانه و بازی های رایانه ای و ... جست وجو كرد. البته ناشران هم دراین وضعیت دخیلند. آن ها بدون آن كه توجهی به وضع جامعه بكنند كتاب هایی را كه با نقاشی های ضعیف و سطحی نام های كلیشه ای و شعرهای نامناسب نوشته می شود منتشر و پخش می كنند و فقط سود اقتصادی آن را در نظر می گیرند. ابراهیمی (شاهد) كه متأسفانه این روزها در بستر بیماری است درباره قیمت كتاب كه یكی از بهانه های نخریدن یا جذب نشدن مخاطب است، می گوید: به عقیده من كتاب اصلاً گران نیست شما می توانید یك مجموعه شعر را از نظر قیمت با یك پاكت سیگار یا یك بستنی مخصوص مقایسه كنید آن وقت خواهید فهمید كه قیمت كتاب چندان هم گران نیست.
ابراهیمی در پایان صحبت هایش افزود: بسیاری از مدیران ما در حوزه شعر كودك یا وارد نیستند یعنی اطلاعاتی ندارند یا بی توجهند. من در این باره احساس بدی دارم. فكر می كنم انگار قرار نیست مردم كتاب خوان شوند .
اگر به دقت به این نكته توجه كنیم كه ادبیات كودك تأثیر فراوانی بر اخلاق، نوع نگرش به زندگی و حفظ و گسترش ارزش های انسانی در كودكان دارد.
وقتی سطح سلیقه كودكان ما پایین بیاید وقتی نوع نگاه آن ها به زندگی و به عناصر پویای آن كه انسان ساز است با عادی ترین و دم دستی ترین نوشته ها شكل بگیرد، جامعه فردا به لحاظ فرهنگی چه وضعیتی پیدا خواهد كرد.
ادبیات كودك یا در این مجال شعر كودك، شعر و ادبیات فرد است. وقتی سطح سلیقه فرهنگی كودك ما با برنامه ریزی در ادبیات كه یكی از مظاهر بالابردن فرهنگ عمومی است، پیشرفت كند به طور حتم آینده در دست انسان هایی خردورز و خلاق خواهد بود.
مصطفی رحماندوست شاعر مطرح كودك در باره چگونگی انتخاب كتاب كودك توسط خانواده ها معتقد است: «خانواده ها كمتر در انتخاب كتاب دقت می كنند آنها به دلیل این كه در زمینه انتخاب كتاب كار نشده اصول انتخاب كتاب را هم به تبع نمی دانند. همین خانواده ها وقتی می خواهند غذایی به كودكشان بدهند دقت می كنند كه این غذا چه میزان انرژی و چه مقدار كالری دارد و ... اما برای خرید كتاب این دقت ها را به خرج نمی دهند. رحماندوست درباره فروش كتاب های نازل در حوزه شعر كودك می گوید: رسانه های جمعی باید تلاش كنند كه به مباحث شعر كودك بپردازند. رسانه ها باید بكوشند سطح دانش و تشخیص خانواده ها را درباره ادبیات كودك بالا ببرند كه متأسفانه این تلاش به درستی صورت نمی گیرد. هرچند دراین مورد ناشران هم تأثیر گذارند آنها كتاب های نازل تولید می كنند و توزیع كننده ها هم در سطح گسترده پخش می كنند، به طوری كه این كتاب ها در همه جا قابل دسترس است ، كتاب كودك متأسفانه امروز تحت حمایت ناشر و توزیع كننده است».
اسدالله شعبانی شاعر تأثیرگذار و مطرح شعر كودك و نوجوان كه سالها در این عرصه مشغول فعالیت است می گوید:«متأسفانه انگار بنا نیست سطح پسند مردم رشد كند. آموزشی هم در این عرصه كمتر وجود دارد، رسانه ها آن چنان كه باید آگاهی نمی دهند و مردم هم می گویندكسی از كتاب خواندن خیر ندیده و موفق نشده، این یك هشدار فرهنگی است كه مدیریت ها باید آن را بررسی كنند.»
شعبانی می افزاید: اگر كتاب كودك را برای سرگرمی می خواهیم سرگرمی های بهتری هم هست كه امروزه جایگزین كتاب شده، ماهواره، اینترنت، نشریات الكترونیكی و ... اینها عملاً میدان باز برای گسترش كتابخوانی را كه یكی از عوامل اصلی بالارفتن سطح پسندمردم است محدود كرده اند. آن شعرهایی هم كه در حوزه شعر كودك و نوجوان پرفروشند، كتاب هایی تجاری اند و كارهای ذوقی نیستند».
«اسدالله شعبانی » كه دیرزمانی است با ادبیات كودك زیست می كند معتقد است: مدیریت فرهنگی باید با یك زنجیره ارتباطی تمام كارگزاران فرهنگی كشور را به سمتی واحد كه همانا بالابردن سطح آگاهی و خردورزی مردم است، سوق دهد. بالابردن سطح فرهنگی مردم و در یك معنا كتابخوان شدن آنها شناخت بیشتر آن از پیرامون شان را در پی خواهد داشت، سطح توقع و عملكرد خردورزانه مردم حركت صعودی را طی می كند و آن زمان است كه شاهد تعالی روزافزون تفكر و دانش عمومی اجتماعی ـ فرهنگی هرچه بیشتر جامعه خواهیم بود. همین موضوع ما را در میان ملت های دیگر از این لحاظ متمایز می كند و كمتر دغدغه ای با عنوان های مختلف تهاجم و تخاصم فرهنگی خواهیم داشت.
برخی از شاعران كودك و نوجوان ما نظرات جالبی درباره كتاب های «به اصطلاح بازاری» دارند، آنها به این فرایند چندان به عنوان یك «مهاجم» كه شعر كودك و نوجوان را تحت الشعاع قرار داده، نگاه نمی كنند بلكه در پی این هستند كه این پدیده (خرید این كتاب ها) را آسیب شناسی كنند و مبانی احتمالی زیبایی شناسی در این آثار را مورد تحقیق و بررسی قرار داده و با تكنیك های مشابه كه بار ادبی خوبی دارند به مخاطب ارائه دهند. این شاعران اگرچه مدیریت های فرهنگی ، سطح آگاهی خانواده ها و مشكلات اقتصادی را دراین حوزه بی تأثیر نمی دانند اما آنها را دلایل قطعی فرض نمی كنند و معتقدند فضا را می توان به نفع شعر سالم كودك و نوجوان تغییرداد.
افسانه شعبان نژاد كه سال ها در كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان دراین عرصه فعالیت كرده و جزو شاعران مطرح كودك است، می گوید: برای پرفروش بودن این كتاب ها (كتاب های شعر كودك به اصطلاح بازاری و مبتذل) همیشه این جواب كلیشه ای را ندهیم كه سطح فرهنگی خانواده ها پایین است. ما باید دنبال عناصر جذب كننده ای كه در آثار بازاری است برویم و درباره آن ها تحقیق كنیم، سپس این مبانی را با رعایت سویه ادبی به اثر ادبی خوبی تبدیل كنیم. شاعر كودك و نوجوان باید به دنبال شناخت مخاطب و نیازهای او باشد. من به هیچ وجه از كتاب های بازاری دفاع نمی كنم بلكه معتقدم در آنها هم رموز موفقیتی وجوددارد كه باید آن رمز موفقیت را پیداكرد و این دست نمی دهد مگر با تحقیق و بررسی. شاید این آثار به نوعی به دنیای مخاطب نزدیكند.من آدم های زیادی را می شناسم كه به رغم كتابخوان بودن برای فرزندان شان از همین كتاب های بازاری می خرند. دلیل این كار چیست؟ اساساً من معتقدم باید عناصر این كتاب ها بررسی شوند و پس ازتحقیق و بررسی همانطور كه گفتم دلایل استقبال كودكان از این كتاب ها را دریافت و آثار ادبی خوبی با همان ویژگی ها به مخاطب عرضه كرد».
این نوع نگاه آسیب شناسانه اگرچه به تنهایی نمی تواند راه گشای بایكوت خلاقیت در شعر كودك باشد اما می تواند راهكار قابل تأملی باشد.
افشین علاء یكی دیگر از شاعران ادبیات كودك و نوجوان بررسی شعر كودك را خواه ناخواه ریشه ای تر از كتاب كودك می داند، او معتقداست: «شعركودك به رغم این كه بعد از انقلاب اسلامی رشد چشمگیری داشته اما دچار آفاتی هم شده است.
افشین علاء درباره آثاری كه به اصطلاح اشعار بازاری هستند، معتقداست: اینها نوشته های منظوم و بازی های لفظی است كه نام آن ها را شعر گذاشته اند. آن ها از نظر دایره واژگانی، تصویرسازی گروه سنی و... با اشعار خوب متفاوتند. ولی چون كودكان توانایی نقد ندارند نمی توانند به درستی انتخاب كنند. ناشران هم از این وضعیت استفاده كرده و كتاب های مشابه ای منتشر می كنند. وی در پایان با اشاره به این كه وضع شعر كودك اصلاً وضع خوبی نیست، گفت: شعر كودك واقعاً فراموش شده است».
ناصر كشاورز شاعر كودك و نوجوان، شعر به اصطلاح بازاری را از نقطه نظر جالبی موردتوجه قرارمی دهد. او این نوع شعر را با شخصیت های ساخته شده كه برای مخاطب آشناست نقطه نفوذی برای تأثیر می داند و این كه شاعر حرفه ای حرف هایش از آن دریچه بزند.
البته وی به هیچ وجه این نوع كتاب ها را تأیید نمی كند و می گوید: «می توان كتاب هایی با ظاهر بازاری دید كه به لحاظ فرم و محتوا دارای ارزش ادبی - هنری هستند. این كتاب ها زبان محاوره ای و ساده ای دارند، نوع تصاویرشان ما به ازاهایی دارد كه برای كودك شناخته شده است، مثلاً شخصیت كارتون ها كه كودكان به آنها احساس نزدیكی می كنند. وی درباره انتخاب كتاب شعر برای كودك توسط والدین معتقد است این به دلیل ناتوانی كودك در خواندن است و اتفاقاً به لحاظ روانی كودك دوست دارد به وسیله كتابی كه برایش انتخاب شده بیشتر در كنار مادرش باشد به دلیل این كه به لحاظ روان شناختی كودك امروز به دلایل متفاوتی كمتر به پدر و مادر نزدیك است، ناصر كشاورز به سیستم پخش كتاب اشاره می كند و می گوید: این سیستم سلیقه سازی می كند، بخشی از مردم با ادبیات كودك آشنا نیستند و همین موجب می شود آنها كتاب هایی بخرند كه در دسترس شان هست.»
پیكره عظیم ادبیات كودك و نوجوان در ایران همچون كودكی است كه بر شانه های پدر عظیم الجثه اش ایستاده، بالندگی، خلاقیت و به سامان رسیدن آن، نتایج قابل توجهی بر فرهنگ و ساختار آن خواهد گذاشت. بالا رفتن توان ادراك و تحلیل كودك و ارضای نیازهای روانی او همذات پنداری ای كه گاه با شخصیت های درون شعر می كند او را فردی سالم و آرام بار می آورد و این فرایند نه تنها به نفع خانواده ها بلكه در نهایت این آرامش و آسایش به جامعه تزریق می شود. همان طور كه ذكر شد دلایل متعددی وجود دارد كه ادبیات شعری در حوزه كودك و نوجوان در محاق خاموشی و فراموشی قرار گرفته است، این دلایل در حوزه های جامعه شناسی، اقتصادی و مدیریتی قابل بررسی است. از منظر جامعه شناسی: خانواده به عنوان نخستین نهاد اجتماعی و مدرسه به عنوان دومین نهادی كه كودك در آن حضور پیدا می كند كمتر به مسأله ای به نام ادبیات و كتابخوانی توجه می شود. خانواده ها همان طور كه در فراز این نوشتار آمد بیشتر كتاب را چیزی در حد اسباب بازی می دانند كه كودك برای تفریح یا دیدن عكس هایش یا پاره كردن از آن استفاده می كند و یا عده ای آن را فقط به دلیل این كه احساس می كنند كالای فرهنگی است برای كودكانشان تهیه می كنند ، شماری از خانواده ها نیز از آن رو كه معتقدند «چه كسی از كتاب خواندن خیر دیده یا كتاب می شود نان و آب» فرزندان شان را از این كالای فرهنگی محروم می كنند. زمانی هم كه كودك وارد مدرسه می شود این قدر با فضاهای بیرون احساس مغایرت می كند كه نمی تواند این دو نقیض را كنار هم جمع كند. ادبیاتی كه در مدرسه آموخته می شود با ادبیات بیرون از مدرسه متفاوت است اضافه بر این كه او دیگر از ادبیات در مدرسه لذتی نمی برد برای این كه ادبیات در آن مرحله بیشتر به یك وظیفه درسی شبیه است تا یك پدیده ای كه می تواند انسان ساز باشد. اگرچه دقت زیادی درانتخاب اشعار برای كتاب های درسی صورت می گیرد اما عموماً روش های ناصحیح تدریس، تأثیر این دقت نظر را تا پایین ترین سطح ممكن كاهش می دهد. از نظر اقتصادی ، اگرچه همان طور كه در حوزه جامعه شناسی به اجمال توضیح داده شد عموم خانواده ها به گرایش فرزندانشان به كتاب علاقه ای نشان نمی دهند و تمایل دارند آن ها اوقات فراغت شان را طور دیگری بگذرانند اما برخی از آن ها به دلایل اقتصادی تمایلی به این گرایش فرزندانشان ندارند. نخست مشكل اقتصادی خانواده و ناتوانی در خرید كتاب، دوم نداشتن چشم اندازی روشن و آینده ای قابل قبول برای اهل كتاب. به این معنا كه خانواده ها عموماً اهالی شعر و كتاب را اهالی «بی پولی» می دانند كه در تأمین معیشت روزانه خود دچار مشكلند، همین مسأله و بار روانی آن بر خانواده ها آنها را ترغیب می كند كه فرزندانشان را از كتاب و كتابخوانی آن هم در حوزه شعر «منع پنهان» كنند.
به این معنا كه آنها را به طور صریح از خواندن منع نمی كنند اما هیچ تشویقی هم در این عرصه از طرف آنها صورت نمی گیرد.
كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان، وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی، حوزه هنری، مراكز فرهنگی هنری شهرداری و رسانه های جمعی كه فعالیت فرهنگی انجام می دهند و بخشی هم به ادبیات اختصاص داده اند. اما متأسفانه كمتر در این حوزه با یكدیگر تعاملی ندارند. كانون پرورش فكری تلاش می كند با كارشناسانی كه خودشان شاعر و نویسنده اند آثاری را درعرصه ادبیات كودك منتشر كند كه ادبیاتی درخور این نام به جا بماند و كورسویی هنوز در این مسیر روشن باشد .
رسانه ها از روزنامه ها و نشریات ادبی درحوزه كودك تا صداوسیما برای نهادینه كردن فرهنگ ادبیات سالم كودك توجهی نمی كنند. اگر قرار باشد كاری برای ادبیات كودك انجام شود، كاری كه در سطح جلسات خبری، مطبوعاتی و رسانه ای و نیز شعاری هم نباشد باید ارگان ها و سازمان های فرهنگی مدیریتی دقیق برای سازماندهی ادبیات كودك انجام دهند، چرا كه اولاً ذهن كودكان امروز ماده خام فرهنگ، صنعت، اقتصاد و مدیریت آینده است. ذهن این كودكان باید پرورش یابد نه این كه صرفاً كودكان با ادبیات می توانند ذهن خود را پرورش دهند. اما ادبیات می تواند توان خلاقیت آنها را افزایش دهد. ادبیات در سنین كودكی می تواند مفاهیم اخلاقی، از نظم و ترتیب گرفته تا آداب معاشرت را به كودك آموزش دهد و در ذهن آنها نهادینه كند.
رسانه ها آن طور كه شایسته آینده سازان این كشور است به ادبیات آنها توجهی نمی كند.
به رغم پیكره عظیم این ادبیات، نفس های بریده ای از آن به گوش می رسد كه به مدد شاعران و نویسندگان زحمتكشی است كه سال ها خوانده اند و عاشقانه نوشته اند، اینها به خاطر سودمالی نبوده بلكه اینان ناگزیر از نوشتن و سرودن بوده اند.
برخی ناشران و توزیع كنندگان نیز كه اصولاً آشنایی ای با ادبیات كودك و نوجوان ندارند و حتی بر این نكته هم واقف نیستند كه همین ادبیات، ادبیاتی است كه كودكان آنها را در فضای جامعه كنونی به نحوی تحت الشعاع قرارمی دهد، آب در آسیاب شعر بازاری می ریزند و كودكان را با شخصیت هایی بی هویت سرگرم می كنند.
حسن گوهرپور
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید