چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

ساخت حقیقی قدرت


ساخت حقیقی قدرت
مقام معظم رهبری در بیانات‌شان در دانشگاه علم و صنعت به درگیری با تلاش‌هایی اشاره کردند که پس از رحلت امام رضوان الله تعالی علیه و در طول دو دهۀ اخیر برای تهی کردن نظام اسلامی از هویت حقیقی آن صورت گرفت و در این‌باره فرمودند...
- «در فامیل ما حرف اول و آخر را عمویم می‌زند».
- «اگر می‌خواهی به جایی برسی، باید دَم ما را ببینی».
- «همه‌کارۀ آنجا فلانی است».
- «دود از کُنده بلند می‌شود».
- «ما بیش از اینکه به دنبال تغییر در ساخت حقوقی باشیم، به دنبال تغییر در ساخت حقیقی هستیم».
- «اصلاح‌طلبان، قدرت زیربنایی و حقیقی را در سایه رژیم صلب و سنگین متشکل از ساختارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی می‌دانند که ساختار حقوقی در مقابل آن، سبک‌ترین لایه قدرت است و حتی با تغییر ساخت حقوقی نمی‌توان ساخت حقیقی قدرت را تغییر داد».
- «با انسجام شهروندان و شکل‌دهی جامعه مدنی می‌توان انتظار شکل‌گیری نیروهای قوی اجتماعی سیاسی را داشت تا بتواند ساخت حقیقی و حقوقی قدرت را تغییر دهد».
- «اگر بخواهیم ساخت حقیقی کنترل شود، با تقویت جامعه مدنی، بنیان‌های جامعه و حفظ عرصه عمومی و فشار اجتماعی این کار امکان‌پذیر است و نمی‌توان با تفکیک ساخت حقیقی و حقوقی از طرفی همه مشکلات به وجود آمده را بر گردن ساختار حقیقی قدرت بیندازیم».
- «میان فرهنگ سیاسی و ساخت قدرت، رابطه بازتولید و گزینش وجود دارد».
- «در پی نهضت ملی شدن صنعت نفت و خیز دولت مصدق برای احیای قانون اساسی مشروطه، ساخت حقیقی نظام سیاسی ایران با بحرانی مواجه شد که در نهایت امر با به کارگیری عریان‌ترین شکل ابزار نظامی و امنیتی(کودتا)، دولت ملی مصدق ساقط شد. در این دوران، قانون اساسی مشروطه که در آن مقام سلطنت صرفاً جایگاهی تشریفاتی یافته و دست شاه و دربار برای دخالت در امور سیاسی بسته شده بود، قانونی به نسبت مترقی بود و از این لحاظ، ساخت حقوقی نظام سیاسی ایران با مشکلی مواجه نبود. اما دخالت‌های مداوم شاه و دربار در امور مختلف کشور که صراحتاً بر خلاف قانون اساسی مشروطه بود، منجر به ایجاد شکافی بین ساخت حقیقی نظام سیاسی و ساخت حقوقی نظام سیاسی شده بود؛ شکافی که در نهایت با ابزار کودتای نظامی، به نفع ساخت حقیقی نظام سیاسی (تسلط دربار بر امور جاریه) و به ضرر ساخت حقوقی نظام سیاسی از بین رفت».
- «ساخت قدرت در جمهوری اسلامی عمدتا انحصاری است و در انحصار قشر خاصی از روحانیون قرار دارد. عناصر مردم سالاری در حاشیه از نقش محدودی برخوردار میباشند».
این عبارات همگی فرازی از تحلیل‌هایی است که به مفهوم «ساخت قدرت» و وضعیت آن ‌می‌پردازد؛ اما اغلب این تحلیل‌ها نه برگرفته از آموزه‌های دینی که مبتنی بر نگرش‌های غربی و سکولاریستی است که حضور دین در عرصۀ اجتماع را برنمی‌تابد.
به طور ساده می‌توان گفت مراد از «ساخت حقوقی قدرت»، آرایش برآمده از قانون اساسی و مراد از «ساخت حقیقی قدرت» نیز مناسبات واقعی قدرت است. ساخت حقیقی، عرصۀ اعمال قدرت بازیگران عرصه سیاست است.
مبارزه پیامبران با طواغیت که حکایت برخی از آنان در قرآن کریم آمده است، نمونه‌هایی از ساخت‌های حقیقی قدرت است؛ ساخت‌هایی که انبیاء و پیروان آنان در یک سو و طواغیت و خدم و حشم آنان نیز در سویی دیگر قرار دارند.
برجسته‌ترین این نمونه‌ها حکایت رویارویی حضرت موسی و برادرش هارون –علیهما السلام- با فرعون و قارون و سامری است؛ خصوصا رویارویی آنان با سامری که پس از پیروزی انقلاب بود.
پس از پیروزی موسی بر فرعون زمان آن رسیده بود تا بنی‌اسرائیل حیات طیبه‌ای را در پرتو قوانین الهی آغاز نماید. حضرت موسی مأموریت یافت به کوه طور رفته و تورات (یا الواح) را برای قوم خود بیاورد. او در غیابش هارون را جانشین خود قرار داد؛ اما سامری که مردی با سابقۀ انقلابی، اما قدرت‌طلب و فریبکار بود، از این فرصت استفاده نمود و مردم را به دور خود جمع کرد و گفت: موسی ما را از مصر بیرون آورده و حالا ما را رها کرده و خود رفته است. سامری از طلا مجسّمه‌ای از گوساله درست کرد و مردم را به پرستش آن دعوت نمود و بدین ترتیب اکثریت بنی‎اسرائیل، از راه توحید خارج شده و گوساله‎پرست شدند.
هارون هرچه قوم را نصیحت کرد و آنها را از گوساله‎پرستی برحذر داشت، به سخنش اعتنایی نشد و نزدیک بود خود او نیز کشته شود.
«إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کَادُواْ یَقْتُلُونَنِی» (۱)
مقام معظم رهبری در بیانات اخیرشان در دانشگاه علم و صنعت به درگیری با تلاش‌هایی اشاره کردند که پس از رحلت امام رضوان الله تعالی علیه و در طول دو دهۀ اخیر برای تهی کردن نظام اسلامی از هویت حقیقی آن صورت گرفت و در این‌باره فرمودند: «نظام اسلامی، نظام اسلامی است در ظاهر و باطن؛ نه فقط نظام اسلامی در ظاهر. صرف اینکه حالا یک شرایطی در قانون اساسی برای رئیس‌جمهور و برای رهبر و برای رئیس قوه قضائیه و برای شورای نگهبان و برای که و که معین شده؛ و چه و چه، اینها کافی نیست؛ اگر چه اینها لازم است. انحراف در هدف‌ها، در آرمان‌ها، در جهت‌گیری‏ها را باید مراقبت کرد که پیش نیاید. و این چیزی است که ما در طول این سال‌های طولانی - به خصوص بعد از جنگ و بعد از رحلت امام - درگیرش بودیم؛ جزو درگیری‌های اساسی در این دو دهه‏ گذشته، یکی همین بوده. تلاش‌های زیادی شده است برای اینکه جمهوری اسلامی را از روح و معنای خودش خارج کنند».
«اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و آخِرَ تابِع له علی ذالکَ».
حکایت موسی و هارون و سامری که سرانجام طرد شد، نمونه‌ای از یک ساخت حقیقی قدرت است؛ ساختی که در یک تقسیم‌کار نانوشته، هارون عهده‌دار حفظ وحدت و اصل نظام گشته و موسی عهده‌دار پیشبرد تحولات و رویارویی با سامری زیرک و منافق. سلمان و ابوذر هم مانند موسی و هارون برادر بودند و این پیوند برادری را پیغمبر در میان آنان برقرار نموده بود.
نمونۀ دیگری از ساخت قدرت، صف‌بندی امام حسن و امام حسین - علیهماالسلام - با بنی‌امیه می‌باشد. امام حسن که اساس اسلام را در خطر ‌دید، به جای جنگ با معاویه، با امضای یک سند با او متارکه نمود و در این مدت به همراه امام حسین، به کادرسازی و شکوفا نمودن استعدادهای درونی پیروانی پرداختند که نقش‌آفرین عاشورا شدند. امام حسن کاری را آغاز کرد و امام حسین آن را به پایان رساند.
این نیز نمونه‌ای از یک ساخت حقیقی قدرت است که امضای یک «سند» و متارکه با اهل باطل، زمینه‌ساز فرصتی برای رویارویی با خود باطل گردیده و امام حسین با قیام خود موجب احیای اسلام گردید.
شبیه چنین موردی را نیز می‌توان در تاریخ معاصر مثال زد. پس از شکست نهضت عدالت‌خواهی و روی کار آمدن استبداد دین‌زدایانه رضاخان، دو عالم برجسته - آیت الله شیخ عبدالکریم حائری و آیت الله بروجردی- به تأسیس حوزه علمیه قم و تربیت شاگردان روشن و روشنگر پرداخته و حضرت امام با قیام خود طومار سلسله پهلوی را در هم ‌پیچید. آیت ‌الله بروجردی - اعلی ‌الله ‌قدره - دربارۀ حضرت امام ‌فرموده بودند: «آقای حاج‌آقا روح‌الله چشم و چراغ حوزه‌اند».
البته گاهی یک ساخت حقیقی نقش‌آفرینان دیگری نیز دارد؛ مانند زمینه‌سازان. شخصیتی چون مرحوم حجه‌الاسلام فلسفی را می‌توان ایفاگر چنین نقشی در زمان آیت الله بروجردی دانست.
گاهی نیز اشخاص یا گروه‌ها در سایۀ شخصیت‌های ساخت حقیقی، معنا و هویت می‌یابند؛ مثلاً عناصر حزب‌اللهی در سایه مقام معظم رهبری که نایب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است، هویت می‌یابند که رابطه‌ شکوفایی با یکدیگر دارند:
«بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه‌های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق می‌دهد».
«أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاء * تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَ یَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ» (۲)
ساخت حقیقی قدرت صالح در نظام جمهوری اسلامی، شجرۀ طیبۀ بسیج است.
انصار حضرت عیسی علیه‌السلام نیز در سایه ایشان هویت ‌می‌یافتند.
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا کُونوا أَنصَارَ اللَّهِ کَمَا قَالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِیِّینَ مَنْ أَنصَارِی إِلَی اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ فَآَمَنَت طَّائِفَةٌ مِّن بَنِی إِسْرَائِیلَ وَ کَفَرَت طَّائِفَةٌ فَأَیَّدْنَا الَّذِینَ آَمَنُوا عَلَی عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِینَ» (۳)
احزابی هم که فرعون ساخته بود و به آنها خط می‌داد، شاخ و برگ او بودند.
نمونه دیگری از ساخت حقیقی قدرت، رابطه آیت الله کاشانی، فداییان اسلام، دکتر مصدق و شاه بود. (۴)
حال سؤال این است که ساخت حقیقی قدرت در جمهوری اسلامی چگونه است؟
ساخت حقوقی همان ساخت برآمده از قانون اساسی است: رهبری، دولت، مجلس و... اما ساخت حقیقی قدرت چگونه است؟
آیا می‌توان با الهام از ساخت‌های قدرت بیان‌شده یا ساخت‌هایی دیگر (مثلا آنچه در شاهنامه فردوسی آمده است (۵) ساخت حقیقی قدرت پس از پیروزی انقلاب و مقطع کنونی را شناخت؟
شناخت ساخت حقیقی قدرت باعث بصیرت بیش از پیش عناصر حزب‌اللهی و افزایش توان آنان در تجزیه و تحلیل مسائل و تصمیم‌گیری و نقش آفرینی‌شان می‌شود.
پی‌نوشت‌ها:
۱- سوره اعراف، آیه ۱۵۰
۲- سوره ابراهیم، آیه ۲۵-۲۴
۳- سوره صف، آیه ۱۴
۴- فرایند ساخت‌یابی (Structuration)برای ساخت حقیقی قدرت را همچنین می‌توان با تئوری «ساختار - کارگزار» ((Agency and Structure آنتونی گیدنز و تئوری «سازه‌انگاری» (Constructivism) تئوریزه نمود.
۵- مانند دستور زال به رستم برای آوردن کیقباد. پس از اینکه تورانیان بر ایرانیان غلبه کردند، گرشاسب از دنیا رفته بود و تخت پادشاهی ایران بی‌سرنشین بود. در همین احوال، زال نیز به سوی افراسیاب لشگر می‌کشید. زال به رستم تاج‌بخش ماموریت داد به کوه البرز - محل اقامت کیقباد- رفته و به او اطلاع دهد که او برای پادشاهی ایران انتخاب شده است.
مرا گفت رو تا به البرز کوه / قباد دلاور ببین با گروه
به شاهی برو آفرین کن یکی / نباید که سازی درنگ اندکی
بگویش که گردان ترا خواستند / به شادی جهانی بیاراستند
منبع : اخبار انصار


همچنین مشاهده کنید