یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

تحلیل حسین رفیعی از روابط ایران و امریکا و زمینه های رفع اختلاف استراتژی های امریکا در خاورمیانه


تحلیل حسین رفیعی از روابط ایران و امریکا و زمینه های رفع اختلاف استراتژی های امریکا در خاورمیانه
دکتر حسین رفیعی استاد دانشکده شیمی دانشگاه تهران و از فعالان عرصه سیاسی کشور از جمله اساتیدی است که با نگاهی همه جانبه به روابط ایران و امریکا و بحث پرونده هسته یی نگاه می کند. این استاد دانشگاه در تحلیلی جامع به این مساله پرداخته و آن را برای انتشار در اختیار روزنامه اعتماد قرار داده است که می خوانید.لازم به ذکر است روز گذشته در صفحه اول روزنامه بخشی از این مقاله منتشر شد و امروز مستندات آن به چاپ می رسد.
● منافع امریکا در منطقه
امریکا در سال ۱۹۳۰ به این دلیل منطقه خلیج فارس را «منطقه منافع ملی» خود اعلام کرده است که از ذخائر نفت عربستان و ایران اطلاع داشته و زمین شناسان با اطلاعات آن زمان کل منطقه را حاوی ذخائر نفت می دانستند. پس از جنگ جهانی دوم و سقوط امپراتوری انگلیس، امریکا در همه جای دنیا یا شریک انگلیس شد یا جایگزین آن، البته با نمودی متفاوت از استعمار انگلیس؛ امپریالیسمی با توانی قوی و اقتصادی قدرتمند.
ذخائر شناخته شده نفت پنج کشور حوزه خلیج فارس برای حدود ۵۰ سال آینده نفت سهل الحصول و ارزان برای کشورهای مصرف کننده تامین خواهد کرد و موقعیت جغرافیایی ایران در بین خلیج فارس و دریای خزر که جمعاً برای حدود ۷۵ سال این نفت ارزان قیمت را تامین خواهد کرد، اهمیت دو چندان پیدا می کند.
پس از فروپاشی شوروی، امریکا از ابرقدرتی به امپراتوری تبدیل شد و به دلیل توانایی های داخلی خود، از جمله قدرت نظامی و اقتصادی قدرت اول جهان شده است و امریکائیزه کردن جهان را در دستور کار خود قرار داده که حتی اعتراضات پوتین، شیراک و... را هم در پی داشته است. یکی از ابزار تداوم امپراتوری امریکا، کنترل انرژی منطقه خلیج فارس است. ناتو برای دخالت در خاورمیانه، پس از فروپاشی پیمان نظامی ورشو، حفظ شده است.
حتی اگر امریکا هیچ احتیاج داخلی به نفت خاورمیانه نداشته باشد، کنترل آن جزء استراتژی ۷۵ ساله امریکا خواهد بود. امریکا نه دغدغه دموکراسی در منطقه ما را دارد و نه از تخریب کشورها و کشتن انسان ها، حتی سربازان امریکایی، نگران است. بی رحمی امریکا در شبه جزیره کره، ویتنام، لائوس، کامبوج، یوگسلاوی و کشورهای امریکای لاتین و دیگر کشورها پس از جنگ جهانی دوم، موید این واقعیت است.
● استراتژی امریکا در ایران
شرایط ایران با افغانستان و عراق کاملاً متفاوت است. این تفاوت در عقلانیت جنبش اپوزیسیون اصلاح طلبی ایران که نطفه آن در دوران پس از درگیری های سال ۶۰ تکوین یافت و در سال ۷۶ گسترده و نسبتاً عمومی شد، است. جنبش اصلاح طلبی کند شد، مبارزه جدی با آن، از زندان سیاسیون و فعالان فرهنگی تا توقیف رسانه ها و مضایق برایNGO ها و جنبش های صنفی کارگران، دانشجویان، زنان، معلمان به عمل آمد ولی این جنبش از پا نیفتاده است.
در افغانستان اتحاد شمال ضدطالبان وجود داشت که امریکا با حمایت هوایی آن را برای سرنگونی طالبان به همکاری طلبید ولی بعد طرفداران خود را به عنوان«حاکمان منتخب» معرفی کرد و جا انداخت. در عراق در داخل مملکت اپوزیسیون فعالی وجود نداشت، یک دیکتاتور مطلق العنان رهبری حزبی منحصر به فرد را با قدرت نظامی، اقتصادی و تبلیغاتی به عهده داشت. دخالت مستقیم امریکا برای سرنگونی آن ضروری بود.
راه حل دیگری نداشت. ایران کشوری است بزرگ با تاریخی یکصد ساله مبارزه برای تحقق دموکراسی با اصلاح طلبانی مصمم و مسلح به اندیشه اسلامی که در ۱۰ سال گذشته - و بخشی از آن در ۲۵ سال گذشته - نه از پای افتاده است و نه اقدامات علیه آنها توانسته است آنها را به نقطه صفر برساند. جنبش اصلاح طلبی و دموکراسی واقعی در ایران، در نهایت در جهت منافع امریکا ارزیابی نمی شود.
به رغم تمامی تبلیغاتی که علیه اصلاح طلبی شده است و آن را امریکایی معرفی کرده اند ولی امریکا بسیار از سخنان آقای احمدی نژاد استقبال و در دستگاه های تبلیغاتی خود مرتباً آن را تکرار می کند ولی سخنان اصلاح طلبانه، مورد استـقبال قرار نمی گیرد. شعارهایی چون «نفی هولوکاست»، «حذف اسرائیل از نقشه جهان»، «ورق پاره» خواندن مصوبات شورای امنیت بهترین خوراک برای نئوکان های امریکاست که ایران را «غیر قابل اصلاح» معرفی کنند.
این برخوردها حتی زمینه ساز تحریف تاریخ ایران هم توسط هالیود شده است. فیلم ۳۰۰ در این راستا قابل توجیه است. اگر استراتژی امریکا با این هزینه سنگین، تصاحب نفت منطقه است که هست، این استراتژی با ایران دموکراتیک مغایرت جدی دارد.
اصلاح طلبی به دلیل نفوذ در افکار عمومی جهان را نمی توان سرکوب نظامی کرد و یک بار هم ۸ سال تخاصم علنی و جدی امریکا را با ایران به تعویق انداخته است. اصلاح طلبان با تعلیق غنی سازی نزدیک بود که احتمالاً تعهد «امنیت ایران» را از اروپایی ها اخذ کنند و آن وقت امریکا دچار دردسر جدی می شد. پس ابتدا باید اصلاح طلبی و اصلاح طلبان را در ایران از سد راه برداشت.
▪ برای این کار امریکا تاکتیک های زیر را تعیین کرده است؛
الف) تداوم تحریم های پلکانی و بالا بردن هزینه زندگی مردم ایران
ب) زمینه سازی برای رشد نارضایتی ها
ج) حذف اصلاح طلبان
هـ) مستـهلک شدن و تضـعیف توان اجتـماعی و سرمایه اجتماعی، هم به شکل تشدید مهاجرت سرمایه ها و مغزها و هم تخریب و نابودکردن سرمایه فیزیکی و زیر ساخت های مملکت
اگر سلسله مراتب فوق الذکر اتفاق بیفتد، آن وقت به راحتی امریکا به اهداف منطقه یی خود خواهد رسید.
امریکا برای اجرای سلسله مراتب این تاکتیک ها نیاز جدی به افکار عمومی جهان دارد. تا به حال تحت عنوان «غنی سازی اورانیوم برای ساخت سلاح هسته یی» برای رسیدن اجماع کشورهای موثر جهان فعالیت کرده است، هرچند همه می دانیم که طبق موازینNPT تمامی کشورهای عضو حق استفاده از انرژی صلح آمیز هسته یی را دارند و ایران علی القاعده از این حق برخوردار است. حال این سوال مطرح می شود که از سال ۱۳۵۲ که رژیم پهلوی به دنبال تولید ۲۳ هزار مگاوات برق هسته یی بود و تمامی کشورهای غربی از این طرح هم حمایت می کردند و هم با آن همکاری، چه اتفاقی افـتاده که امروز با جمهوری اسلامی مخالفت می کنند و تا تحریم پیش رفته اند؟ برای پاسخ به این سوال باید به همان اهداف منطقه یی امریکا در خاورمیانه توجه نشان داد.
● تاریخچه انرژی هسته یی
در پاییز ۱۳۵۲ (۱۹۷۳) جنگ اعراب و اسرائیل شروع و تحریم نفتی اعراب اتفاق افتاد و امریکا به کمک متحدان خود در خلیج فارس (عمدتاً شاه و عربستان) و به منظور فشار بر اروپا و ژاپن که مصرف کننده عمده نفت خلیج فارس بودند، به گران شدن نفت روی خوش نشان داد. لذا، نفت در طی چند مرحله از حدود بشکه یی۲ دلار به ۱۲ دلار افزایـش یافت. در منطـقه خلـیج فارس این پول عمدتاً به ایران و عربستان سرازیر شـد.
تبـدیل دلارهای اروپایـی به دلارهای نفـتی(Euro Dollar to Petro Dollar) تحقق یافت و این دلارها مجدداً باید به امریکا و کشورهای غربی بازمی گشت. یکی از زمینه های مهمی که شاه تعهد کرد که دلارها را به غرب بازگرداند، ایجاد نیروگاه های برق هسته یی بود. در آن زمان نیروگاه های برق هسته یی حداکثر۹۰۰ مگاواتی بودند. ایران، ۶ میلیون بشکه نفت استخراج می کرد و تقریباً تمامی گازهای همراه این مقدار نفت را در صحرای خوزستان آتش می زد. سرمایه گذاری نیروگاه های هسته یی نسبت به نیروگاه های حرارتی نسبتی بیش از۱۰ به یک داشت. با این حال شاه تصمیم گرفت که
▪ قرارداد دو نیروگاه ۱۲۰۰ مگاواتی در بوشهر را با شرکت KWU از زیر مجموعه زیمنس امضا کند و مبلغ قرارداد ۸/۷ میلیارد مارک آلمـان غربـی بود که تا زمان انقلاب ۸۰ درصد آن پرداخت شده و یکی از نیروگاه ها۸۰ درصد و دیگری۵۰ درصد پیشرفت کار داشت. زیمنس که تا آن موقع تجربه یی در ساخت نیروگاهی با این ظرفیت، آن هم در مناطق زلزله خیز و انتقال این مقدار نیرو در مناطق زلزله خیز نداشت، انجام آن را با پول ایران، به عنوان یک مطالعه موردی (Case Study) به عهده گرفت.
▪ دانشگاه استانفورد با یک مطالعه غیر علمی، ۲۳ هزار مگاوات برق هسته یی را برای ایران، توصیه کرد و متعاقب آن شاه با فرانسه، کانادا و امریکا قرارداد و توافقنامه هایی برای مطالعه و اجرای این طرح ها امضا کرد.
▪ بخشی از سهام معدن اورانیوم در آفریقا را برای تامین سوخت نیروگاه های آینده، ایران خریداری کرد.
▪ با شرکت های اروپایی برای غنی سازی و تهیه سوخت هسته یی قراردادهایی امضا و سهام بعضی از آنها را خریداری کرد و حتی یک میلیارد دلار به کشور فرانسه وام داد تا با سهامدار شدن ایران در شرکت «اوردیف» که یک شرکت بزرگ اروپایی در غنی سازی اورانیوم بود، موافقت کند.
توسعه علوم و فنون هسته یی برای شاه آن قدر اهمیت داشت که بودجه سازمان انرژی اتمی در سه سال متوالی بعد از بودجه ارتش قرار داشت و صدها نفر از با استعدادترین فارغ التحصیلان دانشگاهی با بورس سازمان انرژی هسته یی، برای تکمیل تحصیلات و کسب تخصص در زمینه هسته یی به دانشگاه های امریکا و اروپا، اعزام شدند. بعد از انقلاب اکثریت قابل توجهی از آنها از مملکت رفتند یا پس از انقلاب و فارغ التحصیل شدن به ایران برنگشتند.
با پـیروزی انقلاب،KWU (زیمنس) از بوشهر خارج شد. شورای انقلاب، توقف فعالیت های هسته یی بوشهر را تصویب کرد و قراردادهای زمان شاه با غربی ها دچار چالش و درگیری های زیادی شد. به روشنی معلوم نیست که این قراردادها به چه صورتی حل و فصل شد و ایران چقدر زیان دید یا راه بهتری برای برخورد با این قراردادها وجود داشت یا نه. ولی در سال ۱۳۶۰ مجدداً مسوولان نظام تصمیم گرفتند که طرح های بوشهر را فعال کنند، این تصمیم گیری در مجلس مطرح نشد و نمایندگان مجلس از آن مطلع نبودند.
معهذا، جنگ تحمیلی و بمباران های عراق عاملی بودند که آلمانی ها برای ادامه کار تمایلی از خود نشان ندهند. پس از پایان جنگ؛ آلمان، اسپانیا، آرژانتین، چین و... به دلیل فشارهای امریکا و اسرائیل حاضر به ادامه کار نشدند و در نهایت روسیه با ایده «سعی و خطا» و به عنوان یک کار جدید تحقیقاتی وارد میدان شد و قراردادی به مبلغ حدود یک میلیارد دلار را با ایران امضا کرد تا به لحاظ فنی تلفیقی از تکنولوژی آن موقع زیمنس و تکنولوژی این زمان خود برای اتمام کار، دست و پا کند.
تاکنون، روسیه ۸ سال تاخیر دارد و بارها، راه اندازی را به تعویق انداخته است و عملاً راه اندازی نیروگاه بوشهر از طرف شوروی تحت تاثیر شرایط سیاسی امریکا و شورای امنیت قرار گرفته است. توسعه علمی کشور از توسعه علمی و فناوری هسته یی جدا نیست و امنیت ملی در گرو توسعه علمی است. فناوری هسته یی صلح آمیز علاوه بر تولید برق در صنایع پزشکی، کشاورزی و تحقیقات علوم پایه، کاربرد حیاتی یافته است و هیچ کشوری بدون توسعه فناوری هسته یی، امکان توسعه همه جانبه ندارد.
بهینه سازی غلات، حفاظت غلات، بهبود محصولات دامی و بهداشتی، ایمنی غذایی، مدیریت پایدار زمین و آب، تغذیه، کاربردهای تشخیص بیماری ها، کاربردهای درمانی، حفاظت محیط های دریایی و خشکی، صنایع تمیز و ایمن از نتایج محسوس و ضروری توسعه علوم و فناوری است که در جهان پیشرفته کاربردی و عمـلی شده است. ما که ادعای ایجاد یک جامعه پـیشرفته علمی و صنعتی را داریم باید این علم و فن را به خدمت گیریم. اما چیزی که در این زمینه در ایران غایب است و باید به آن توجه کرد عبارت است از
الف) عقلانیت نوین در تصمیم گیری ها و ایجاد مدیریت کارا و جامع
ب) ایجاد زیرساخت های لازم برای توسعه همه جانبه علمی و فنی.
پیشرفت های مقطعی و منطقه یی نباید غرور کاذب ایجاد کند.
ج) زمینه های فناوری هسته یی متنوع است و تربیت نیروی انسانی متنوعی را می طلبد.
د) حمایت از تحقیقات در این زمینه در دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی
هـ) عمومی کردن هر دستاورد علمی و فنی در این زمینه، در صنایع کشور.
سیاست رسانه های عمومی و تبلیغات مدیران و مسوولان در زمینه فناوری هسته یی اگر به منظور ایجاد اعتماد و امید در مردم انجام شود و نیت هم خیر باشد، در درازمدت ناامیدی و بی اعتمادی ایجاد خواهد کرد. در این رابطه بیانیه های انجمن فیزیک ایران، به عنوان یک نهاد علمی مستقل از دولت که در اول آبان ۱۳۸۲ و آذرماه ۱۳۸۵ انتشار یافته اند بسیار قابل تعمق و توجه هستند و مسوولان سازمان انرژی هسته یی باید به آن توجه کنند.
اگر تکامل اجتماعی- صنعتی- اقتصادی یک جامعه همگون و متوازن نباشد، نفس دستیابی به تکنولوژی چرخه سوخت هسته یی- و حتی داشتن بمب هسته یی- شأن ملی و قدرت اجتماعی نمی آورد. پاکستان سلاح هسته یی دارد ولی رفتار امریکا با رهبران این کشور محقرتر از رفتار استعمارگران قرن ۱۹ با مستعمرات است.
آنچه باعث علو شأن ملی و ابهت رهبران کشورها می شود، سرمایه اجتماعی، توسعه علمی، توسعه صنعتی و توسعه سیاسی جامعه است. دموکراسی، چرخش نخبگان، آزادی احزاب و سازمان های مدنی هستند که شأن یک جامعه را در جهان بالا می برند و نه تکنولوژی و حتی بمب هسته یی. یک جامعه پیشرفته صنعتی، هر زمان که اراده کند می تواند دارای تکنولوژی و چرخه سوخت هسته یی و تولید اجسام رادیواکتیو شود، چنانکه هم اکنون ده ها کشور اروپایی، آسیایی و امریکایی این توان را دارند.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید