یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

با اعتماد مردم بازی نکنید!


با اعتماد مردم بازی نکنید!
در سوم تیرماه ۸۴، مردم اعتماد از دست رفته خود را به اصولگرایان به آنان بازگرداندند. این تنها چیزی بود كه در سوم تیر ماه در شرایطی كه اصولگرایان تقریبا تنها بین دو نفر، فرصت یك انتخاب را داشتند، به منصه ظهور درآمد.
داستان از این قرار بود كه مردم انقلابی ایران در مقطع تاریخی دوم خرداد، به دلایل مختلف كه از آن جمله اشرافی‌گری برخی از رؤسای جناح موسوم به اصولگرا بود، اعتماد خود را به این طیف از دست دادند و به سراغ دیگران رفتند.
به نظرم دلیل این اقدام مردم آن بود تا نشان دهند هیچ كسی ـ حتی اگر از سابقین باشد ـ قیم آنان نیست و آنان دقیقا خودشان هر كه را صلاح بدانند، نه یک بار بلکه برای بار دوم هم انتخاب خواهند كرد.
گروه موسوم به اصلاح‌طلبان كه تركیبی از طیف‌های مختلف و در واقع مجموعه‌ای نه چندان هماهنگ و موزون بود، توانست از این فرصت طلایی استفاده و هشت سال حکومت کند.
اما ... اختلافات داخلی آنان به علاوه بدبینی كه مردم نسبت به ارادت بخشی از این جماعت به دین داشتند، آنان را روز به روز عقب‌تر برد تا آن كه از صحنه خارج شدند.
آنچه در سوم تیر ماه ۸۴ رخ داد این بود که این اعتماد به جای خود برگشت و مردم میان انتخاب هاشمی و احمدی‌نژاد، نشان دادند كه سطح اعتمادشان به اصولگرایان باقی است، اما ترجیح می‌‌دهند چهره جدیدی را که از آن اتهامات گذشته، صرف نظر از این که درست باشد یا نباشد، مبرّی باشد انتخاب کنند.
در این مقطع مردم تصمیم گرفتند از میان این دو نفر كسی را انتخاب كنند كه اعتماد آنان را به طیف اصولگرا نشان دهد و به رغم این‌كه تجربه‌ای ـ جز در حد شهرداری ـ از آقای احمدی‌نژاد نداشتند، اما او را به آرمان‌های خود نزدیك‌تر دیدند.
اما اکنون یك پرسش مطرح است و آن این که منهای اصل ماجرا، این اعتماد به كدام طیف از اصولگراهاست؟ طبیعی است که در جریان انتخابات شوراها دریافتیم که چند طیف اصولگرا داریم.
در انتخابات شوراها، اصولگراهای طرفدار دولت از دیگران جدا شدند. این جدایی از طرف رئیس دولت جدی گرفته شد و رایحه خوش مطرح گردید. اما در میانه راه، منتج به نتیجه‌ای برای اصولگراهای وابسته به دولت نشد، در حالی که در کل، اصولگرایان همچنان محل اعتماد مردم باقی ماندند. به عبارت دیگر مردم در انتخابات شوراها نشان دادند هنوز به كلیت اصولگرایان باور و اعتماد دارند و زمان از دست دادن اعتماد فرا نرسیده است.
همه كسانی كه دلسوز جریان اصولگرایی هستند، می‌دانند كه در طول هشت سال چه خون دل‌هایی خورده شد تا آب رفته از جوی اصولگرایی، به آن بازگردد. این میراث در اختیار کسانی قرار گرفت که تنها اندکی بیش از یک سال پس از از انتخابات تیر ۸۴، در انتخابات شوراها شکست خوردند.
اكنون پرسش این است: آیا كسانی كه به خصوص و به مقدار زیادی بر سر سفره آماده نشستند، همچنان در پی آن هستند تا با برخی از رفتارهای نامناسب خود شرایطی را فراهم آوردند كه اعتماد به اصولگرایان به آسانی از كف برود و همه آن تلاش‌ها و خون دل خوردن‌ها «هباء منثورا» شود؟
هیچ تردیدی نداریم که جریان اصولگرای حاکم در برخی از عرصه‌ها، دست كم به حس آرمان خواهی نسل انقلابی پاسخ مثبت داده و این همان چیزی است كه سبب شده است تا رهبری چنین حمایت‌های همه‌جانبه‌ای را از آن داشته باشد.
اما در كنار آن علائمی هم در زمینه از دست رفتن این اعتماد وجود دارد، اعتمادی كه هزینه بسیار سنگینی برای آن پرداخت شده است.
اكنون چه راهی وجود دارد تا اصولگرایان بتوانند این اعتماد را در سطحی گسترده نگاه دارند. آیا نیاز به اتحاد دارند یا نیاز به تصفیه؟ این پرسشی است که در انتخابات آینده پاسخش را خواهد یافت. در انتخابات شوراها «رایحه» قصد تصفیه دیگران را داشت که توفیقی پیدا نکرد. این بار به ناچار اتحاد خواهد کرد، مشروط به آن که همچنان در رأس بماند.
اصولگرایان معتدل چه راهی را برای حفظ اعتماد مردم در پیش خواهند گرفت؟ بستگی به آن دارد که چه اندازه برای حفظ اعتماد مردم به خود ارزش قائل هستند.
عادل رحمتی


همچنین مشاهده کنید