شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


اجتماعی اندیشی


اجتماعی اندیشی
بخش های مختلف این جشنواره چه رقابتی و چه غیر رقابتی، به مثابه آینه ای است که به بازتاب وجوه گوناگون سینمای ایران می پردازد.امسال در این بخش های متعدد، قرار است حدود ۴۳ فیلم ایرانی بلند به نمایش درآید.بخش مسابقه سینمای ایران، بخش مهمان و بخش خارج از مسابقه قسمت های اصلی آثار داخلی جشنواره امسال فجر را تشکیل می دهد و این ۴۳ اثر در این ۳ قسمت به نمایش گذاشته خواهند شد:
۲۴ فیلم دربخش مسابقه، ۱۸ فیلم در بخش مهمان و یک فیلم در بخش خارج از مسابقه. فارغ از ارزشیابی این آثار و این که براساس چه معیاری چنین تفکیک هایی صورت پذیرفته است، آنچه مهم است کلیت سینمای ایران است که در قالب این ۴۳ فیلم سینمایی تجلی می یابد. با این تجلی گاه می توان دریافت که امسال سینماگران ایرانی بیشتر حول و حوش چه مضامینی فیلم ساخته اند و سال آینده، سال ۱۳۸۵ ،که نوبت اکران اغلب این آثار فرا می رسد، با چه ترکیب محتوایی - ساختاری از سینمای ایران مواجه خواهیم شد. اگر بپذیریم سینما آینه جامعه است، عنایت به این موضوعات سینمایی نیز می تواند دقت نظر بیشتری را درباره فضای خاص جامعه و مختصات آن موجب شود. دغدغه های جاری در جامعه خواه ناخواه به مدیوم سینما نیز سرایت پیدا می کند و انعکاس آن برپرده سینما تداعیگر ماهیت روح کلی احساسات و تفکرات آدم های این جامعه است.
اما امسال وضعیت مضامین فیلم های جشنواره از چه ویژگی برخوردار است؟
در یک نگاه کلی و با عنایت به خلاصه داستانی که از جانب فیلمسازان هر یک از فیلم ها در اختیار رسانه های جمعی قرار گرفته است، می توان آمار زیر را از کلیت سینمای ایران در جشنواره بیست و چهارم فیلم فجر استخراج کرد:
الف ) سینمای مستند داستانی: ۱ فیلم (گفت وگو با سایه ها)
ب ) سینمای مذهبی یا معناگرا : ۵ فیلم(ابراهیم خلیل الله، از دور دست، مسیح، سفر به هیدالو ، وقتی همه خواب بودند)
ج) سینمای جنگ : ۳ فیلم (به نام پدر، پروانه ای درمه، شب بخیر فرمانده)
د) سینمای تاریخی : ۲ فیلم (شاهزاده ، ایرانی، شهر آشوب)
ه ) سینمای کمدی : ۲ فیلم (شام عروسی ، چند می گیری گریه کنی)
و) سینمای تجربی ‎/ هندوی: ۵ فیلم (چند کیلو خرما برای مراسم تدفین، مواجهه، شبانه ، خانه روشن، کارگران مشغول کارند)
ز) سینمای کودک: ۲ فیلم : (هفت رنگ، سینه سرخ)
ح) سینمای اجتماعی‎/ خانوادگی : ۲۳ فیلم ( باغ فردوس ۵ بعدازظهر، آهستگی، چهارشنبه سوری ، جایی در دور دست، زمان می ایستد، زمستان است، آفساید، صحنه جرم ورود ممنوع، رؤیای خیس، راه طی شده، جای او دیگر خالی نیست، پرونده هاوانا، اسب، سه گانه ستاره ها، شوریده، عصر جمعه، قتل آنلاین، کافه ستاره، تقاطع، زاگرس ، هوو)
تقسیم بندی فوق البته به صورت مطلق قابلیت مرزبندی ندارد و از برخی جهات ممکن است قابل خدشه باشد. یکی آن که این تقسیم بندی برمبنای خلاصه داستان فیلم ها حاصل شده است و شاید تماشای خود فیلم برداشت دیگری را برای مخاطب بوجود آورد، و دوم آن که بسیاری از فیلم ها حالت ذووجوه دارند و در یک قالب مضمونی، ساختاری واحد نمی گنجند، این که فیلمی مثل وقتی همه خواب بودند هم معناگراست و هم اجتماعی و نگارنده بسته به وجه غالب مضمونی که از متن داستان خلاصه شده فیلم ها برداشت کرده است، طبقه بندی شان را نیز مشخص کرده است و سوم آن که معیارهای بالا خود به معیارهای دیگری تقسیم پذیر هستند که در جای خود به آن اشاره خواهد شد. اما همین قالب فعلی نیز فارغ از خدشه های احتمالی و جزیی به خوبی گویای میزان تعلقات و دغدغه های سینماگران کشور است.
حضور تنها یک مستند داستانی در این ۴۳ فیلم که به ماجرای زندگی صادق هدایت نظر می افکند، حاکی از موقعیت چنین قالب سینمایی در بافت و مناسبات سینمایی کشورهاست، قالبی که تا به حال در ذیل آن کارهای بسیار اندکی صورت پذیرفته است و برخی از آنها نیز البته جزو آثار همین کارگردان فیلم گفت وگو با سایه ها (خسرو سینایی) بوده است.
اما در حیطه مذهب و دین وضع پربارتری به چشم می خورد. دو فیلم از این مجموع از محصولات تلویزیون است (مسیح ساخته نادر طالب زاده و ابراهیم خلیل الله ساخته محمدرضا ورزی) و از قضا هر دو آنها مجموعه های تلویزیونی هستند که تدوین و نسخه سینمایی آنها قرار است در جشنواره به نمایش درآید و باز اتفاقاً هر دو این فیلم ها داستان های قرآنی هستند که حکایت دو تن از پیامبران اولوالعزم را بازگو می کند. اما ۳ فیلم دیگر بیشتر از آن که مذهبی صرف و مستقیم باشند، از بار معناگرایانه برخوردارند، اصطلاحی که بیش از یک سال است در مناسبات سینمایی کشور رواج یافته است و به رازآلودگی تقدس باری نظر دارد که از عالم غیب سرچشمه می گیرد. از دور دست (رامین معینی) حکایت سرگشتگی انسان است که در پرتو معنویت درمان می شود، سفر به هیدالو (مجتبی راعی) روایت استادی است که در برزخ بین مشکلات مادی و دغدغه های آسمانی به تعلیق افتاده است، و وقتی همه خواب بودند (فریدون حسن پور) ، بحث رفتن به خانه خدا را مطرح می سازد.
سینمای جنگ امسال با دو فیلم مربوط به تبعات جنگ (به نام پدر حاتمی کیا که رابطه بین یک پدر بسیجی با دخترش را باز می کاود و پروازی در مه محمد جواد کاسه ساز که به مسأله خانواده شهدا می پردازد) و یک فیلم مستقیم جنگی (شب بخیر فرمانده ، انسیه شاه حسینی) شکل گرفته است که اگرچه در قیاس با سال ها پیش نسبت اندکی را با کلیت سینمای ایران برقرار می سازد، اما به هر حال نشان از پویایی و حیات موضوع دفاع مقدس در بستر سینمای ایران دارد، به ویژه آن که حضور چهره ای همچون ابراهیم حاتمی کیا در این عرصه ، اعتبار آن را تا حد زیادی بالا می برد و گونه سینمای اجتماعی جنگ را وجهه دیگری می بخشد.
سینمای تاریخی اما چندان مورد اقبال نیست و مانند سال های قبل از فقر رنج می برد. شهر آشوب یدالله صمدی که البته بیشتر هویتی تلویزیونی دارد تا سینمایی به تاریخ منجمان ایرانی می پردازد و فیلم دیگر، شاهزاده ایرانی محمدنوری زاد که باز آن نیز از تولیدات تلویزیون است، بیش از آن که وجهه تاریخی داشته باشد به دنبال معنایابی از داستان به ظاهر تاریخی اش است: داستان شاهزاده ای ایرانی که از طرف پدرش مأمور دستگیری یک مرزبان می شود.
سینمای کمدی در جشنواره امسال با دو فیلم هویت گرفته است که یکی از آنها متعلق به فیلمساز کمدی پرداز ایرانی، ابراهیم وحیدزاده است و دیگری اولین ساخته شاهد احمدلو است. فیلم اول (شام عروسی) درباره عروسی است و دومی (چند می گیری گریه کنی) درباره عزاداری! البته به نظر می رسد که فیلم های کمدی سال آینده محدود به این آثار نباشد و با عنایت به توفیق آثار کمیک اکران شده در سال ۸۴ ، این قالب شاهد ورود فیلم های دیگری جدا از جریان جشنواره نیز باشد.
سینمای تجربی ‎/ هنری یا همان آثار متعلق به جریان آسمان باز که در سال ۸۴ شاهد اکران گروه سینمایی اش بودیم، همان متفاوت است که فارغ از جریان اصلی و بدنه سینما در حال جست وجوی الگوهای جدیدی از روایت و ساختار است که البته این تجربیات، ممکن است واجد مضامینی آشنا نیز باشند. مثلاً کارگران مشغول کارند (مانی حقیقی) با توجه به زمینه کار قبلی کارگردانش (فیلم آبادان) روایتی جدید را از یک داستان بسیار ساده عرضه
می کند، زمان می ایستد (علیرضا امینی) در بستری عاطفی روایتش را باز می گوید ، نکته ای که در خصوص چند کیلو خرما برای مراسم تدفین (سامان سالور) نیز صادق است.
فضای به شدت متفاوت شبانه (کیوان علی محمدی و امید بنکدار) ، داستان غریب مواجهه (سعید ابراهیمی فر) و ساختار بی تعلیق خانه روشن (وحید موسائیان) قالب های دیگری از این روند به حساب می آید.
هفت رنگ (مازیار محمدی نژاد) که یک انیمیشن است، و سینه سرخ (پرویز شیخ طاری) که داستان نوجوانی است در پی آرامش و اطمینان از دست رفته اش ، گویای سینمای کودک و نوجوان هستند که فارغ از جریان جشنواره اصفهان، حالا برای اولین بار قرار است جشنواره بیست و چهارم را با جریانی همراه کندکه مدت هاست در سینمای ایران فراموش شده است و به رغم تمام شعارها، کمتر هویتی برای آن باقی مانده است.
اما سینمای اجتماعی همچنان پررنگ ترین جریان مضمونی سینمای ایران است. البته طبق استانداردهای سینمایی، پدیده یا ژانری به نام سینمای اجتماعی وجود ندارد و در پاره ای تعاریف نیز فیلم اجتماعی، اثری عنوان شده است که از دیدگاه اخلاقی به مسائل اجتماعی بپردازد و بی عدالتی ها را فاش سازد. منتهی در سینمای ایران با توجه به غلبه جو اجتماعی بر روحیه فردی، این نوع سینما با پردازش موضوعات اجتماعی باز شناسانده می شود، والدین که مضامین دیگری نیز در برداشته باشد. امسال این طیف سینمایی در ابعاد جنایی( شوریده، محمدعلی سجادی - قتل آنلاین، مسعود آب پرور- صحنه جرم ورود ممنوع، ابراهیم شیبانی) طبیعی (اسب، بابک محمدی) حادثه ای (پرونده هاوانا، علیرضا رئیسیان) خانوادگی (باغ فردوس ۵ بعدازظهر، سیامک شایقی - تقاطع ابوالحسن داودی - هووی، علیرضا داوودنژاد. رؤیای خیس ،پوران درخشنده و جای او دیگر خالی نیست ، مهرداد خوشبخت) تبلیغاتی (زاگرس ،محمدعلی نجفی) ، ورزشی (آفساید، جعفرپناهی) ، فلسفی (به آهستگی مازیار میری) و زمینه های جدی تر اجتماعی(زمستان است ،رفیع پیتز - چهارشنبه سوری، اصغر فرهادی - جایی در دوردست ،خسرو معصومی) ، سینمایی (سه گانه ستاره های فریدون جیرانی ) ، نمایشی (راه طی شده ، عباس رافعی) و زنانگی (عصر جمعه، مونا زندی و کافه ستاره ،سامان مقدم) حضور غالب خود را تثبیت کرده است تا بار دیگر بر دغدغه های اجتماعی فراوان این سرزمین در حوزه های متنوع مهر تأکید بگذارد. این چیرگی ۵۳‎/۵ درصدی نسبت به کل فیلم های ایرانی جشنواره(مستند داستانی با یک درصد، تجربی و مذهبی با ۱۱ درصد، جنگی با ۶ درصد، تاریخی ، کودک و کمدی هرکدام با ۴ درصد) اگرچه برای جامعه پردازان و جامعه شناسان ممکن است جذاب باشد، اما آیا حاکی از یک تناسب غیرمعتدل در بافت مضمونی، اجتماعی و سینمایی ما نیست؟
مهرزاد دانش
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید