سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

از تولد تا غیبت


از تولد تا غیبت
هنگامی که نرجس در روم بود، خواب‏های شگفت‏انگیزی دید. یک بار در خواب، پیامبر عزیز اسلام و عیسای مسیح‏(ع) را دید که او را به عقد ازدواج امام حسن عسکری‏(ع) در آوردند. وی در خواب دیگری، شگفتی‏های دیگری دید و به دعوت حضرت فاطمه زهرا(س) مسلمان شد. با این حال، اسلام خود را از خانواده و اطرافیان خویش پنهان می‏داشت تا آنگاه که میان مسلمانان و رومیان جنگ درگرفت و قیصر به همراه لشکرش روانه جبهه‏های جنگ شد.
معرفت درباره حضرت صاحب‌الزمان(ع) را از سوانح احوال ایشان و اولین روز تولدشان آغاز می‌کنیم.
● پیوند آسمانی
بنا بر مشهورترین اقوال، امام مهدی‏(ع)، دوازدهمین پیشوای شیعیان، در شب جمعه نیمه شعبان سال ۲۵۵ ق. در شهر سامرا دیده به جهان گشود.۱ بنا به گفته شیخ مفید (م۴۱۳ ق.)، پدرش، امام حسن عسکری‏(ع) جز او فرزندی نه پنهان و نه آشکار به جا نگذاشت و او را نیز پنهانی نگه‏داری فرمود.۲
مادر بزرگوار آن حضرت، بانویی شایسته به نام نرجس۳ بود که به نام‏های دیگری چون سوسن،۴صیقل۵ یا صقیل و ملیکه۶ نیز نامیده شده است.۷ او دختر یوشعا، پسر قیصر روم و از نوادگان شمعون، یکی از حواریون مسیح‏(ع) بود که خداوند، او را به صورت معجزه‏آسایی برای همسری امام یازدهم برگزید.۸
هنگامی که نرجس در روم بود، خواب‏های شگفت‏انگیزی دید. یک بار در خواب، پیامبر عزیز اسلام و عیسای مسیح‏(ع) را دید که او را به عقد ازدواج امام حسن عسکری‏(ع) در آوردند. وی در خواب دیگری، شگفتی‏های دیگری دید و به دعوت حضرت فاطمه زهرا(س) مسلمان شد. با این حال، اسلام خود را از خانواده و اطرافیان خویش پنهان می‏داشت تا آنگاه که میان مسلمانان و رومیان جنگ درگرفت و قیصر به همراه لشکرش روانه جبهه‏های جنگ شد.
نرجس در خواب فرمان یافت به طور ناشناس همراه کنیزان و خدمت‏کاران به دنبال سپاهی برود که به مرز می‏روند. او چنین کرد و در مرز، برخی از جلوداران سپاه مسلمانان، آنان را اسیر ساختند و بی‏آنکه بدانند او از خانواده قیصر است، وی را همراه دیگر اسیران به بغداد بردند.
این واقعه در اواخر دوران امامت امام دهم، حضرت هادی‏(ع) روی داد.۹ کارگزار امام هادی‏(ع)، نامه‏ای را که امام به زبان رومی نوشته بود، به فرمان ایشان در بغداد به نرجس رساند. سپس او را از برده‏فروش خریداری کرد و به سامرا نزد امام هادی‏(ع) برد. امام آنچه را نرجس در خواب‏های خود دیده بود، به او یادآوری کرد و بشارت داد او همسر امام یازدهم و مادر فرزندی است که بر سراسر جهان چیره می‏شود و زمین را از عدل و داد پر می‏سازد. آنگاه امام هادی‏(ع)، نرجس را به خواهر خود، حکیمه سپرد که از بانوان بزرگوار خاندان امامت بود تا آداب اسلامی و احکام را به او بیاموزد. چندی بعد، نرجس به همسری امام حسن عسکری‏(ع) در آمد.۱۰
● چگونگی میلاد
دشمنان اهل بیت‏(ع) و حاکمان ستم پیشه اموی و عباسی، بر اساس روایت‏هایی که از پیامبراکرم(ص) به آنها رسیده بود، از دیرباز می‏دانستند که شخصی به نام «مهدی» از خاندان پیامبر و دودمان امامان معصوم برمی‏خیزد و کاخ‏های ستم را نابود می‏سازد. از همین‌رو، پیوسته در کمین بودند چه زمانی، آخرین مولود از نسل امامان شیعه به دنیا خواهد آمد تا او را از بین ببرند.
از زمان امام محمد تقی‏(ع)، رفته رفته فشارها و سخت‏گیری‏ها بر خاندان پیامبر فزونی گرفت تا در زمان امام حسن عسکری‏(ع) به اوج خود رسید. آن حضرت در تمام دوران زندگی خویش در شهر سامرا زیر نظر بود و کوچک‏ترین رفت و آمد به خانه ایشان از نظر دستگاه خلافت، پنهان نمی‏ماند.
در چنین شرایطی، طبیعی است که میلاد آخرین حجت حق نمی‏تواند آشکار باشد. به همین دلیل، تا چند ساعت پیش از میلاد آن حضرت، نزدیک‏ترین خویشان امام حسن عسکری‏(ع) نیز خبر نداشتند که قرار است مولودی در خانه امام به دنیا بیاید و هیچ اثری از حاملگی در مادر آن بزرگوار دیده نمی‏شد.
روایتی که در این زمینه از حکیمه، دختر بزرگوار امام جواد(ع) و عمه امام حسن عسکری‏(ع) نقل شده، شنیدنی است. شیخ صدوق (م ۳۸۱ ق.) در کتاب کمال الدین این روایت را چنین گزارش می‏کند:
ابومحمد حسن بن علی‏(ع) به دنبال من فرستاد و فرمود: ای عمه! امشب روزه‏ات را با ما افطار کن؛ زیرا امشب شب نیمه شعبان است و خداوند در این شب، آن را که حجت او در زمین است، آشکار می‏سازد. پرسیدم: مادر او کیست؟ فرمود: نرجس. عرض کردم: خدا مرا فدای شما گرداند، به خدا سوگند، در او هیچ اثری از حاملگی نیست! فرمود: موضوع چنین است که می‏گویم. حکیمه خاتون ادامه می‏دهد: من [به خانه امام عسکری‏(ع)] در آمدم. پس از آنکه سلام کردم و نشستم، نرجس پیش من آمد و در حالی که کفش‏های مرا از پایم بیرون می‏آورد، گفت: ای بانوی من! چگونه شب کردی؟ گفتم: بلکه تو بانوی من و بانوی خاندان منی. سخن مرا انکار کرد و گفت: چه شده است عمه؟ به او گفتم: دختر جان! خداوند ـ تبارک و تعالی ـ در همین شب به تو فرزند پسری عطا می‏کند که سرور دنیا و آخرت خواهد بود. نرجس از حیا در جای خود نشست. وقتی از نماز عشا فارغ شدم و افطار کردم، به بستر رفتم و خوابیدم. در نیمه‏های شب برای نماز برخاستم و نمازم را تمام کردم، در حالی که هنوز نرجس خوابیده بود و اثری از زایمان در او نبود. تعقیب نماز را به جای آوردم و خوابیدم، ولی چند لحظه بعد، وحشت‏زده از خواب بیدار شدم. در این هنگام، نرجس هم برخاست و به نماز ایستاد.
حکیمه می‏گوید: در همین حال، شک و تردید به سراغ من آمد، ولی ناگهان ابومحمد [امام حسن عسکری](ع) از همان جا که نشسته بود، ندا برآورد: ای عمه! شتاب مکن که آن امر نزدیک شده است. حکیمه ادامه می‏دهد: در حال خواندن سوره‏های «سجده» و «یس» بودم که نرجس با اضطراب از خواب بیدار شد. من با شتاب پیش او رفتم و گفتم: نام خدا بر تو باد، آیا چیزی احساس کردی؟ گفت: بله، عمه جان. به او گفتم: بر خودت مسلط باش و آرامشت را حفظ کن که این، همان است که به تو گفتم. حکیمه ادامه می‏دهد: دقایقی کوتاه خواب به سراغ من آمد و در همین زمان بود که حالت زایمان به نرجس دست داد و من به سبب حرکت نوزاد بیدار شدم. جامه را از روی او کنار زدم و دیدم که او اعضای سجده را به زمین گذاشته و در حال سجده است. او را در آغوش گرفتم و با تعجب دیدم که او کاملاً پاکیزه است و از آثار ولادت چیزی بر او نمانده است. در این هنگام، ابومحمد [امام حسن عسکری](ع) ندا برآورد که: ای عمه! پسرم را نزد من بیاور. نوزاد را به سوی او بردم. آن حضرت دستانش را زیر ران‏ها و کمر او قرارداد و پاهای او را بر سینه خود گذاشت. آنگاه زبانش را در دهان او کرد و دستانش را بر چشم‏ها و گوش‏ها و مفاصل او کشید. پس از آن گفت: پسرم! سخن بگو. آن نوزاد زبان گشود و گفت: شهادت می‏دهم که خدایی جز خدای یکتا نیست و هیچ شریکی برای او وجود ندارد و شهادت می‏دهم که محمد(ص)، فرستاده خداست. آنگاه بر امیر مؤمنان علی‏(ع) و دیگر امامان درود فرستاد تا به نام پدرش رسید... .۱۱
پس از تولد حضرت مهدی‏(ع)، امام حسن عسکری‏(ع) شمار بسیار محدودی از یاران نزدیک خود را از میلاد مهدی موعود آگاه کرد. تعداد دیگری از یاران آن حضرت نیز موفق به دیدار آن مولود خجسته شدند.۱۲
● نام، کنیه و القاب
نام و کنیه امام عصر(ع) همان نام و کنیه پیامبر اکرم(ص) است. در برخی روایات آمده است:
تا زمانی که خداوند، زمین را به ظهور او و استقرار دولتش زینت نبخشیده است، بر کسی روا نیست که نام و کنیه آن حضرت را بر زبان جاری سازد.۱۳
بر همین اساس، عده‏ای از فقیهان، قائل به حرمت نام بردن از آن حضرت به نام واقعی‏اش شده و عده‏ای دیگر نیز این امر را مکروه دانسته‏اند. بیشتر فقیهان، نهی از نام بردن حضرت را خاص زمان غیبت صغرا و شرایطی شمرده‏اند که بیم خطر جانی برای آن حضرت وجود داشت.۱۴
به دلیل وجود روایات یادشده، شیعیان، آن حضرت را با القاب مختلفی چون: حجّت، قائم، مهدی، خلف صالح، صاحب، صاحب الزّمان، صاحب‏الدار می‏نامیدند و در دوران غیبت کوتاه آن امام، ارادتمندان و دوستداران حضرتش با تعبیرهایی چون «ناحیه مقدسه» از ایشان یاد می‏کردند.۱۵
● غیبت صغرا
امام حسن عسکری‏(ع) درهشتم ربیع‏الاول سال ۲۶۰ ق؛ یعنی در زمانی‏که حضرت مهدی‏(ع) پنج سال بیشتر نداشت، به دست معتمد، خلیفه عباسی به شهادت رسید و امام عصر(ع) بر پیکر پدر بزرگوار خویش نماز گزارد.۱۶
با شهادت امام حسن عسکری‏(ع)، دوران امامت امام عصر(ع) آغاز شد. بنا به گفته بسیاری از صاحب‏نظران، دوران غیبت کوتاه مدت آن امام که از آن به «غیبت صغرا» تعبیر می‏شود، از همین زمان؛ یعنی سال ۲۶۰ ق آغاز گردید. برخی از اهل تحقیق برآنند که غیبت صغرا از همان زمان تولد حضرت؛ یعنی سال ۲۵۵ ه . ق آغاز شده است.۱۷
دوران غیبت صغرا تا سال ۳۲۹ ه . ق ادامه داشت که بدین ترتیب، بنا بر دیدگاه اول، طول این دوران، ۶۹ سال و بنا بر دیدگاه دوم، طول این دوران ۷۴ سال خواهد بود.
● غیبت کبرا
از سال ۳۲۹ ه . ق به بعد، دوران دیگری از حیات امام عصر(ع) آغاز می‏شود که از آن به «غیبت کبرا» تعبیر می‏کنیم. این دوران همچنان ادامه دارد تا روزی که به خواست خدا، ابرهای غیبت به کناری رود و جهان از خورشید فروزان ولایت بهره‏مند شود.
در مورد دلیل تقسیم‏بندی این دو دوران باید گفت در دوران غیبت صغرا، حضرت ولیّ‏عصر(ع) از طریق کسانی که به آنها «نوّاب خاص» گفته می‏شد، با مردم در ارتباط بود و به وسیله نامه‏هایی که به «توقیع»۱۸مشهور است، پرسش‏های شیعیان را پاسخ می‏گفت. در دوران غیبت کبرا این نوع ارتباط قطع شده است و مردم برای دریافت پاسخ پرسش‏های دینی خود تنها می‏توانند به «نوّاب عام» امام عصر که همان فقیهان وارسته هستند، مراجعه کنند.
● نوّاب خاص امام عصر
در طول دوران ۶۹ ساله یا ۷۴ ساله غیبت صغرا، چهار تن از بزرگان شیعه عهده‏دار مقام نیابت یا سفارت خاص امام عصر(ع) بودند که نام آنها بدین قرار است:
▪ ابوعمرو عثمان بن سعید عمری (م ۲۶۵ ق)؛
▪ ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری )م ۳۰۵/ ۳۰۴ ق)؛
▪ ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی (م ۳۲۶ ق)؛
▪ ابوالحسن علی بن محمد سمری (م ۳۲۹ ق).
نویسنده: محمد حق وردی
۱. ر. ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۱۴ ؛ محمد بن محمد بن نعمان مفید، الإرشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، ج ۲، ص ۳۳۹؛ فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج ۲، ص ۲۱۴؛ محمد بن علی بن حسین صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، صص ۴۳۲ و ۴۳۳.
۲. الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ۲، ص ۳۳۹.
۳. نرجس«، نام گلی از رده تک لپه‏ای‏ها و سردسته گیاهان تیره نرگسی است که گل‏هایش منفرد و در انتهای ساقه قرار دارد (محمد معین، فرهنگ معین، ج ۴، ص۴۷۰۲).
۴. سوسن، نام گلی فصلی و درشت به رنگ‏های مختلف است. اصل این گل از اروپا و ژاپن و امریکای شمالی و هیمالیاست. همان، ص ۱۹۵۴.
۵. صیقل، هر شی‏ء نورانی، صیقلی و جلا داده شده را می‏گویند. بنا به گفته شیخ صدوق و شیخ طوسی، پس از آنکه حضرت نرجس خاتون به ولیّ‏عصر(ع) حامله شد، او را صیقل نام نهادند. (ر.ک: کمال الدین و تمام النعمة، ص ۴۳۲؛ محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۱).
۶. ملیکه، به معنای ملکه و شهبانوست.
۷. ر.ک: کمال الدین و تمام النعمة، باب ۴۲، ص ۴۳۲، ح ۱۲.
۸. ر.ک: همان، باب ۴۱، صص ۴۲۳ ـ ۴۱۷؛ کتاب الغیبة، صص ۱۲۸ ـ ۱۲۴؛ بحارالأنوار، ج ۵۱، صص۱۱ ـ ۶.
۹. در کتاب تاریخ العرب و الروم آمده است در سال ۲۴۷ ه . ق جنگ‏هایی بین مسلمانان و رومیان در گرفت و غنایم بسیاری به چنگ مسلمانان افتاد. در سال ۲۴۸ ه . ق نیز «بلکاجور»، سردار مسلمانان با رومیان جنگید و در آن بسیاری از اشراف روم اسیر شدند. (ر.ک: نازیلیف، تاریخ العرب و الروم، ترجمه: محمد عبدالهادی شعیره، ص ۲۲۵). ابن اثیر نیز در حوادت سال ۲۴۹ ه . ق می‏نویسد: «جنگی میان مسلمانان به سرکردگی عمربن عبداللّه اقطع و جعفر بن علی صائقه با قوای روم که شخص قیصر نیز در آن جنگ شرکت داشت، روی داد.» به نقل از: هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق، پیشوای دوازدهم، حضرت امام حجت‏بن الحسن المهدی(ع)، صص۲۶ و ۲۷.
۱۰. پیشوای دوازدهم، حضرت امام حجت بن الحسن المهدی(ع)، صص ۲۶ و ۲۷.
۱۱. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۲۴، ح ۱؛ بحارالأنوار، ج۵۱، صص۲ و ۳، ح ۳.
۱۲. در ادامه همین کتاب در این باره بیشتر سخن خواهیم گفت.
۱۳. إعلام الوری و بأعلام الهدی، ج ۲، ص ۲۱۳.
۱۴. ر.ک: سید محسن امین، سیره‏معصومان، ترجمه: علی حجتی کرمانی، ج ۶ ، صص ۲۶۳ ـ ۲۶۱.
۱۵. ر.ک: إعلام الوری بأعلام الهدی، ج ۲، ص ۲۱۳.
۱۶. ر.ک: سیره معصومان، ص ۲۵۹.
۱۷. همان، ص ۲۷۲.
۱۸. توقیع در لغت به معنای نشان گذاشتن، امضا کردن حاکم بر نامه و فرمان، جواب مختصر که کاتب در نوشته به پرسش‏ها می‏دهد، دست‏خط فرمانروا و نوشتن عبارتی ذیل مراسله آمده است. در اصطلاح علم حدیث، به معنای پاسخ پرسش‏ها یا اطلاعیه‏هایی است که به صورت کتبی از طرف امام برای آگاهی شیعیان فرستاده شده است. چنان‏که توقیعاتی از حضرت امام علی‏النقی و امام حسن عسکری‏علیهما السلام نقل شده است. معمولاً توقیع به نامه‏های حضرت حجت‏بن الحسن امام زمان(ع)، گفته می‏شود که به وسیله چهار تن نایبان خاص ایشان در زمان غیبت صغرا به دست شیعیان می‏رسیده است. (ر.ک: محمدمهدی رکنی، نشانی از امام غایب(ع)، بازنگری و تحلیل توقیعات، صص ۳ و ۴.
منبع : خبرگزاری فارس