چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


چرا ساعت شنی را شکستند؟


چرا ساعت شنی را شکستند؟
«ساعت شنی» ناگهان به پایان رسید. در پی پخش این سریال پرمخاطب و نسبتا قوی، فشارهایی از سوی برخی محافل و رسانه‌ها به ضرغامی وارد آمد و باعث شد تا وی این فشارها را به میانه باریک «ساعت شنی» منتقل کند تا شیشه آن بشکند و شن‌های این ساعت، پیش از موعد مقرر به پایین بریزند و سرانجام مسئله «ختم به خیر»! شود.
در این‌باره، بررسی موارد زیر توسط رئیس صداوسیما که سه سال از مسئولیتش به سرعت برق و باد به پایان رسید، ضروری به نظر می‌رسد.
۱) به راستی، راز موج انتقادات به این سریال چه بود؛ طرح موضوع زنان خیابانی و رحم اجاره‌ای؟
به راستی، آیا رسالت یک سریال اجتماعی چیزی غیر از پرداختن به معضلات اجتماعی و واقعیت‌های تلخ جامعه و تلاش برای ارایه راهکاری برای آنهاست؟ اگر قرار است سریالی که بر مبنای تحقیقات و فعالیت‌های میدانی و معضل‌یابی کارشناسان سازمان بهزیستی درباره آسیب‌ها و بزه‌های اجتماعی ساخته شده نیز به چوب جنجال‌ها و اعتراض‌های سطحی، صرفا با بهانه‌های شبه‌‌شرعی رانده شود و پس از ساعت‌ها مطالعه و تلاش و کار هنری و صرف بودجه‌های کلان بریده بریده آن به خورد مردم داده شود، چگونه می‌خواهیم صداوسیما را دانشگاه عمومی کرده و مشکلات اجتماعی را با این ابزار حل کنیم؟
شاید هم اصل این اعتراضات به خاطر نشان دادن بخشی از تضاد طبقاتی جامعه موجود است که از الگانس‌سواران تا بیغوله‌نشین‌ها را به راحتی در کنار خود جای داده است.
قطعا این زشت است که سی سال پس از انقلاب به جای حلبی‌آبادهای سابق، بیغوله‌هایی پیرامون پایتخت وجود داشته باشند و زنان و مردان و کودکانی معصوم هم ناگزیر در آنها زندگی کنند. اما آیا این پدیده زشت است یا نشان دادن آن؟
به امید آن که دلی بلرزد و احساسی تحریک شود و عزمی برای کاری جزم شود؛ با این حال، گویا هنوز عده‌ای با چماق «سیاه‌نمایی» مانع به تصویر کشیدن واقعیت‌ها می‌شوند و هنوز در این خواب خوش هستند که با پاک کردن صورت مسئله، مشکل حل می‌شود.
به راستی، آیا زن خیابانی، بیماری روانی، فقر و اعتیاد، خانواده‌های سست‌بنیاد، اختلاف طبقاتی و ... معضل این جامعه نیست؟
البته سریال به درستی در کنار نقش‌های سیاه، سفیدها را هم روایت می‌کند و نشان می‌دهد که در جامعه اصیل ایران، همواره کسانی هستند که با عقلانیت و ازخودگذشتگی چه گره‌‌های بزرگی را که باز نمی‌کنند.
بگذریم که در این سریال واقعگرا نیز طبق معمول برای شیرین شدن ذایقه ایرانیان در بخش‌ پایانی ـ ایده‌آل‌گرایانه ـ همه معضلات حل می‌شود: ‌ثروتمند بی‌تفاوت مسئول می‌شود، دکتر روانی بهبود می‌یابد و جراحی می‌کند، همسر معتاد ترک اعتیاد می‌کند، مشکلات جسمی و اقتصادی خانواده فقیر و از هم پاشیده رفع می‌شود، دختر فراری به خانواده برمی‌گردد و نبض دختر باردار دارای غده برمی‌گردد و هم خود نجات می‌یابد و هم کودک را به دنیا می‌آورد.
اما به راستی، آیا ابزاری بهتر از سیما با بهره‌مندی از تحقیقات مناسب، فیلمنامه قوی، بازیگران توانا و در مجموع جذاب و تأثیرگذار و پرکشش، می‌تواند به طرح معضلات اجتماعی پرداخته و در حساس کردن و آگاه نمودن جامعه نقش‌آفرینی کند؟
۲) این تعریف‌ها به هیچ روی حاکی از بی‌اشکال بودن این سریال و یا نبود نقاط ضعف در آن نیست که قطعا این مجموعه نیز خالی از نقاط ضعف نبود، اما این وظیفه مدیریت صداوسیماست که نقاط ضعف اساسی را چه در محتوا و چه در پرداخت‌ بازشناخته و پیش از ارایه یک مجموعه در پیشگاه مردم به حل آن بپردازد، ظاهرا برخی موارد در این سریال نیز بوده که از دست در رفته است و یا سریال مناسبتی محرم که تنها در فضای محرم یک داستان عشق و عاشقی را به تصویر می‌کشد و... .
۳ـ عزت‌ا... ضرغامی هنگام ورود به مدیریت صداوسیما با شعار باز کردن صداوسیما و میدان دادن به پتانسیل‌ها و ظرفیت‌های بسیار قوی مجموعه خانواده صداوسیما وارد میدان شد و البته در مواردی هم توفیقات خوبی به دست آورد، اما باید دانست که این شعار و راهبرد، قطعا پیامدها و فشارهایی دارد که وظیفه مدیر تحول‌ساز نیز بیش از هر چیز تحمل همین فشارهاست که اگر غیر از این باشد، می‌شود چیزی شبیه همین اتفاقی که در صداوسیما افتاده است؛ برای نمونه، کافی است فضای آماده‌سازی افکار عمومی را برای انتخابات نهم ریاست‌جمهوری که همزمان با ورود ضرغامی به صداوسیما بود، تب و تاب رسانه ملی برای انتخابات مجلس هشتم مقایسه کنیم.
واقعا میزگردهای چندصدایی و شامل تضارب آرا و افکار آن مقطع، چه نسبتی با برخی میزگردهای سابقا موفق و برنامه رو به افول «گفت‌وگو ویژه خبری» شبکه دوم دارد که صحنه تبلیغات بی چون و چرا برای برخی مدیران است و یا چه نسبتی بین بخش جدیدالتأسیس ۲۰:۳۰ که آمده بود بخشی از اخبار و انتقادات بخش غیررسمی جامعه را به صداوسیما بکشاند، با وضعیت کنونی آن که به مثابه چماقی بزرگ برای بزرگ‌نمایی و کوبیدن‌های برخی طیف‌های سیاسی و چه بسا دل‌آزارتر از ستون اخبار ویژه یک روزنامه عصر سابق است؟
ممکن است جناب ضرغامی بگوید، من که چون مدیر سابق رسانه ملی نیستم که به واسطه آیت‌ا...زادگی و برادرانش فشار به او نیاید، اما مگر علی لاریجانی که سیمای حداکثر سه‌شبکه‌ای را به وضع کنونی رساند و تحولات شکلی و محتوایی جدی در رسانه ملی ایجاد کرد، تحت فشارهای سنگین از گروه‌های گوناگون نبود؟
با این حال وظیفه مدیریت مجموعه‌ای همچون رسانه ملی آن است که با تدبیر نخست در ساخت محتوا بکوشد و سپس با قوت از همکارانش دفاع کند و در برابر فشارها و جوسازی‌های غیراصولی که همیشه کم یا زیاد هست و خواهد بود، قامت خم نکند، والا چه تضمینی است که از این پس‌، هنرمندان سطح بالای کشور، ظرفیت و توان خود را در اختیار رسانه ملی بگذارند و از کانال تلویزیون و رادیو به جراحی مشکلات جامعه بپردازند؟!
منبع:تابناک
سیداحمد مظلومی
منبع : سایت سیمرغ


همچنین مشاهده کنید