سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


برای جهانی شدن ادبیات ایران باید هویت بومی خود را بیابیم


برای جهانی شدن ادبیات ایران باید هویت بومی خود را بیابیم
علا‌وه بر نویسندگی در چهار دهه قبل مجوز تاسیس آموزشگاه را داشته و از این جهت سابقه دیرینی در امر فرهنگ و هنر دارد.
▪ برخی آثار وی عبارتند از:
ـ فرهنگ قرآن مجید
ـ ترجمه قرآن مجید
ـ فرهنگ فارسی شصت و پنج هزار واژه
ـ فرهنگ فارسی به فارسی سی هزار واژه
ـ ترجمه عربی به فارسی سی هزار واژه
ـ کلید بهشت الوهیت خداوند متعال
ـ سوگواری حضرت سیدالشهدا چهارده معصوم از تولد و شهادت
ـ دایره معارف ادیان و تحولات اجتماعی فرهنگی
ـ کلیات حقوق اسلامی و جزایی
ـ کلیات نخستین موانع طبیعی و تضیعی
ـ پیشگیری از حوادث غیر مترقبه
▪ چندین اثر نیز آماده چاپ دارد و مراحل مختلف چاپ را می‌گذراند. ماحصل گفتگو با وی را می‌خوانیم؛
به عقیده شما تحولات اجتماعی و سیاسی چقدر بر ادبیات تاثیر دارند؟
ـ تحولات اجتماعی و سیاسی جانمایه ادبیات است و بدون توجه به پدیده‌های اجتماعی، جهان ادبیات، جهانی تهی و بی‌جان خواهد بود.
▪ روند رشد فرهنگی و ادبی را در بین جوانان چگونه ارزیابی می‌کنید؟
ـ یادم هست اساتید ادبیات در زمان جوانی ما می‌گفتند شما نسل بی‌سوادی هستید و من دلم نمی‌خواهد همین جمله را تحویل نسل جوان بدهم. جوانان امروزی از جهتی به دلیل وجود رسانه‌ها و امکان ورود به سایت‌های مختلف، امکان ارتباط با دنیای پیرامون خود را دارند، اما فکر می‌کنم نسبت به ادبیات مکتوب که مهمترین و جاودانه‌ترین پیام‌های انسانی را در نهاد خود دارد تا حدی بیگانه‌اند.
▪ شما به عنوان یک شاعر چگونه سهمی در انتقال دانش خود به نسل جوان داشته‌اید؟
ـ دوست ندارم مطابق مد روز در مورد جوان‌ها شعار بدهم. من در مورد انسان می‌نویسم و طبعا جوانان نیز بخشی از کار من هستند. ادبیاتی که خود را نسبت به انسان متعهد بداند، به جوان هم متعهد است.
▪ آیا ادبیات کنونی ما مخاطب گریز است؟
ـ در دنیای امروز، ادبیات با سلیقه‌هایی متفاوت، دارای مخاطب است؛ نمی‌شود انتظار خارق‌العاده‌ای از استقبال مخاطبان داشته باشیم؛ ولی فکر می‌کنم بهترین راه برای یافتن مخاطب، امکان بحث‌های آزاد و رودروی نویسندگان با مخاطبان است؛ فکر می‌کنم به این ترتیب، هر اثر ادبی، به شرطی که دارای اصالت‌های لازم باشد، مخاطب خود را پیدا می‌کند.
▪ چشم‌انداز آینده ادبیات دفاع مقدس را چگونه می‌بینید؟
ـ دفاع مقدس، چه طرفدار آن باشیم و چه مخالف با آن، یک رویداد اجتماعی است که هیچ اندیشه‌ای نمی‌تواند از تاثیر آن بگریزد. من فکر می‌کنم ادبیات دفاع مقدس، اگر شرایط مناسبی وجود داشته باشد، می‌تواند جانمایه خوبی برای ادبیات ما باشد اما نباید دفاع مقدس را از سایر پدیده‌های اجتماعی و انسانی جدا کنیم و به شکلی تفکیک شده به آن بپردازیم، آن وقت خواهیم دید همین مقوله، چگونه راه خود را به قلب‌ها باز خواهد کرد.
▪ رابطه بین نقد و ادبیات چیست؟ و آیا نقد جزئی از ادبیات است؟
ـ بله نقد جزئی از ادبیات است به شرطی که ویژگی‌های خودش را داشته باشد.
▪ وظایف نقد چیست؟
ـ اول اینکه برای تسویه حساب‌های شخصی نباشد. جنبه سیاسی و جناحی نداشته باشد به قول مولانا؛ چون غرض آمد هنر پوشیده شد
صد حجاب از دل به سوی دیده شد
دیگر اینکه کسی که نقد می‌کند به موضوع نقد خود اشراف کامل داشته باشد و از روی سلیقه‌های شخصی حرف نزد. نقاد خوب کسی نیست که یک قالب داشته باشد و همه چیز را بریزد در آن قالب و اگر کم و زیاد آورد، به انتقاد بپردازد. نقد خوب این است که هر چه را مورد نقد قرار می‌دهد با مشخصات و ویژگی‌ خودش باشد. نقد فقط پیدا کردن نکات منفی نیست بلکه در ترازو قرار دادن کلیت یک اثر است.
▪ پیشینه نقد در ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
ـ نقد در ایران پیشینه خوبی نداشته؛ تقریبا در همه زمان‌ها؛ غالبا نقدها براساس سیاستگذاری دولتمردان صورت گرفته و می‌گیرد و این مسئله بزرگترین لطمه را به نقد ادبی در ایران وارد کرده است.
▪ چقدر به جهانی شدن ادبیات ما عقیده دارید؟
ـ خیلی اعتقاد دارم ولی اشکال از کسانی است که در راس کارهای ادبی قرار گرفته‌اند و به شدت خود باخته‌اند و تصور می‌کنند برای جهانی شدن باید از نویسندگان غرب تقلید کنیم؛ من فکر می‌کنم برای جهانی شدن باید هویت بومی خود را کشف کنیم. ابتدا باید به خودباوری برسیم تا دیگران نیز ما را باور کنند.
▪ تا چه حد می‌توان از معیارهای غربی در شعر بهره گرفت؟
ـ البته ادبیات غربی بخصوص شعرهای به زبان انگلیسی، ایتالیایی و اسپانیایی دارای مفهوم و عمق و زبان شعری خوبی است. باید از آنها بهره بگیریم بی‌ آنکه در آنها حل شویم.
▪ نقش قالب‌های ادبی را در پیشرفت شعر چگونه می‌بینید؟
ـ غزل و شعر نو، دو بال شعر ایرانند و اگر محتوای لازم را داشته باشند، همیشه اهمیت خود را حفظ کرده‌اند.
▪ ویژگی‌های یک منتقد ادبی چیست؟
ـ منتقد ادبی باید آدم بی‌طرفی باشد. البته بی‌طرف ماندن انسان، امر ساده‌ای نیست. چون هر انسانی جهان‌بینی خود را دارد و طبعا همین جهان بینی بر قضاوت او تاثیرگذار است. ولی باید سعی خود را بکند و با سعه صدر با آثار ادبی برخورد کند. دیگر اینکه سلیقه‌ای عمل نکند. آدمی که شیفته و مجذوب سبک خاصی است، نمی‌تواند در مورد آثار ادبی که طبعا با شیوه‌ها و سلیقه‌های متفاوت نوشته می‌شود، به درستی قضاوت کند.
▪ به عقیده شما تعهد دینی و اجتماعی یک شاعر چه میزان می‌تواند در موفقیت او نقش داشته باشد؟
ـ خلاصه‌اش همان تعهد به ارزش‌های انسانی است و کیست که خود را متعهد به این ارزش‌ها نداند و حداقل ادعای آن را نداشته باشد. اما مشکلی که پیش می‌آید جوزمانه است که به نوعی فضای روشنفکرانه را فضایی لائیک جلوه می‌دهد. در این صورت ممکن است نویسندگان متعهد هر چه هم از نظر ادبی در سطح بالایی باشند از حوزه تفکر روشنفکری به معنایی که گفته شد، کنار گذاشته شوند و فرضا ناموفق جلوه کنند. اما یک عامل در پدیده‌های فرهنگی تعیین کننده است و آن اصالت کار است و قضاوت زمان، جو زمان ممکن است باعث شود که باطل بر فراز رود و حق در نشیب اما عامل زمان در دراز مدت بهترین حکم را خواهد کرد.
▪ ویژگی‌های ادبیات متعهد چیست؟
ـ به نظر من، آن کس که قلم به دست می‌گیرد متعهد است ولی میزان تعهد نویسندگان متفاوت است، اما همه بهره‌ای از تعهد برده‌اند. ادبیات متعهد به طور عام، ادبیاتی است که هویت انسان، در او گم نشود.
▪ آیا نوع زندگی شخصی نویسنده الزاما روی آثار وی تاثیر دارد؟
ـ بدون شک، از کوزه همان برون تراود که در اوست.
اما این سخن بدان معنا نیست که داستان‌ها، حدیث نفس نویسندها‌ است. نوعی زندگی شخصی و بخصوص تجربه‌های وسیع اجتماعی و علمی نویسنده می‌تواند بر روی محصول ادبی او موثر باشد. اما برخلاف آنچه بعضی تصور می‌کنند، تجربه‌های خصوصی آدم‌ها، هرگز منشا اثری جاودانه نبوده، شکست‌ها و غم‌های دوران نوجوانی هرگز نمی‌تواند منشا اثری جاودانه باشد، اما شاید انگیزه‌ای باشد برای نوشتن قطعه ادبی. یک درد خصوصی در صورتی می‌تواند تبدیل به پدیده‌ای ادبی شود که در طیف وسیع دردی مشترک و انسانی مطرح شود.
▪ علت ماندگاری برخی از آثار در گذشته مثل سعدی و حافظ و در حال حاضر آثار جلال آل احمد و نویسندگان دیگر در چیست؟
ـ شاعران و نویسندگانی همچون سعدی و حافظ به قلمرویی شگفت انگیز از ادبیات دست یافته‌اند. آنها به نوعی زیبایی شناسی ادبی رسیده‌اند که در قله‌های رفیع ادبیات جهانی جای دارند اما در عین حال مسائلی را طرح کرده‌اند که عوام انسان‌ها از درک آن عاجز نیستند. یا حداقل کوزه‌ای از بحر را می‌توانند بردارند و به قدر تشنگی از آن بنوشند. در مورد آل احمد هم تقریبا همین موضوع صدق می‌کند. آل احمد به زبانی دست یافت که مسائل اجتماعی به بهترین وجه با آن زبان هماهنگ بود. فراموش نکنیم که این زبان، در زمان خود آل احمد با عکس‌‌العمل ادیبان مواجه شد. اما آنچه ادبیات او را ماندگار کرد نگاه او بود به مسائل اجتماعی و مسئله زبان وی توانست محتوا و فرم را به نوعی به هم نزدیک کند که عموم مردم توانسته اند با آثار او همذات پنداری کنند.
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید