یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


داد بزن وزندگی کن


داد بزن وزندگی کن
«به یك نفر دادزن باتجربه نیازمندیم» این جمله، متن آگهی استخدامی است كه هر روز در نیازمندی های روزنامه ها و بر در و دیوار شهرها خودنمایی می كند. دادزن كلمه مركب نامأنوسی است و زمانی كه به عنوان یك شغل و منبع درآمد از آن نام برده می شود، نامأنوس تر می شود. آنچه به نظر می رسد توسعه شهرنشینی، مهاجرت، بیكاری و بحران اشتغال در دهه های اخیر و افزایش نیروی جوان جویای كار، تحمیل این نوع حرفه را بر بدنه جامعه اجتناب ناپذیر ساخته است.
دادزنی حرفه ای است كه در گروه مشاغل كاذب و پنهان نمی گنجد، بلكه شغل مشروعی است كه در جامعه جای خود را باز كرده است. از آن رو مشروع است كه یك دادزن با فروش كالا یا خدماتی رضایت مشتری را جلب كرده و در ازای آن درآمدی كسب كند.
در حقیقت دادزن به كسی گفته می شود كه محصول، كالا یا خدماتی را با داد زدن تبلیغ و معرفی می كند و مشتریان احتمالی را به خرید ترغیب می نماید. از منظر روانشناسی دادزن كسی است كه با فریاد زدن خواهان اثبات جایگاه خود است. چه تا زمانی كه داد نمی زده است چنین جایگاهی را نمی توانسته به دست آورد. در این صورت فرد دادزن خود را عنصر سوم جامعه قلمداد می كند و برای رسیدن به جایگاه بهتر تلاش می كند. در این نوشتار قصد بررسی كار دادزنانی كه با چرخ دستی، خودرو شخصی در كوچه و خیابان ها مشغول به كار هستند را نداریم . با آنكه آنها نیز در صف دادزن ها می ایستند اما وجه تمایزی با دادزنانی كه برای دیگران كار می كنند دارند، آنها با سرمایه اندك در كوچه و خیابان های شهر می چرخند و با دادزدن به فروش محصولات خود می پردازند. اما دادزنی كه در این نوشتار مورد نظر است، افرادی هستند كه توسط كارفرما و اشخاص دیگر به عنوان دادزن استخدام می شوند و تبحر آن ها در دادزدن میزان كیفیت و كلیت كار آنها را مشخص می سازد. سرمایه آنها برخلاف دادزن های دوره گرد حنجره شان است كه هر چقدر بر سابقه آنها در این حرفه افزوده می شود آنها نیز حنجره های خود را ناسالم تر و فرسوده تر می یابند.
دادزنی حرفه بسیار سخت و تأمل برانگیزی است. اما از آنجا كه دادزن ها در هیاهوی خود و شهر گم شده اند چندان مورد توجه قرار نگرفته اند.دادزن ها در سه گروه شغلی بیشترین تمركز را دارند. كتاب فروشی ها، مانتوفروشی ها و در ناوگان حمل و نقل عمومی یعنی تاكسیرانی.
صاحبان مشاغلی كه ذكر شد، به فریاد دادزن ها و حضورآنها برای تبلیغ كالاهای خود و جلب نظر عابران به منظور مشتری احتمالی نیازمند هستند و از طرفی نیز برای یافتن شغل داشتن یكی از این فرصت ها یعنی سرمایه، تخصص و پارتی ضروری است و از آنجا كه اكثر مردم بویژه جوانان از این مواهب محروم هستند، بنابراین برای به دست آوردن درآمدی حداقل اما مشروع، دادزنی می تواند به عنوان یك شغل در جامعه تعریف شود.
▪ اگه ضبط صوت بود تا حالا سوخته بود
برای هر كدام از ما پیش آمده كه گذر زمان به مركز فرهنگ و كتاب شهرمان بیفتد. میدان انقلاب با تمامی كتاب فروشی ها. سر و صدا و آلودگی هوایش مركز رفت و آمد كتاب دوستان و دانشجویان و فرهنگیان جامعه است. وقتی پشت ویترین مغازه می ایستید تا عناوین كتاب ها را مشاهده كنید یا در پی عنوان خاصی هستید، صدای دادزن ها در گوشتان زنگ می خورد: «فنی - مهندسی - پیام نور - طبقه پایین، كتاب های نایاب طبقه بالا.» و بارها و بارها همین جمله ها را از دهان آن ها می شنوید و اگر كمی بیشتر درنگ كنید حتماً از این همه صدا سرسام می گیرید. فردی كه در بیخ گوش شما بادادزدن كتاب های مشخصی را معرفی می كند و یا اطلاعاتی درباره برخی كتاب ها ارائه می دهد، جوان ۲۰ ساله ای است كه بعد از ۲سال بیكار بودن چند ماهی است كه از طریق آگهی استخدام در روزنامه این حرفه را به عنوان شغل انتخاب كرده است. از اینكه از ساعت ۹ صبح تا ۸ شب مقابل كتاب فروشی بایستد و مدام جملاتی تكراری و یكنواخت را داد بزند خسته است و از اینكه شب ها با گلودرد به خانه می رود و تارهای صوتی ملتهب خود را التیام بخشد دلگیر و نگران است اما چاره ای جز این ندارد، می گوید: در دو روز نخست كاری، كارم را با ذوق و شوق شروع كردم اما بعد از دو روز خسته و دلزده شدم. كار را رها كردم و رفتم. یك هفته به دنبال كار به همه جا سر زدم اما كاری پیدا نكردم. بنابراین دوباره به سر همین كار برگشتم، چاره ای نداشتم.
اكثر دادزن ها به چشم شغل به این حرفه نگاه نمی كنند. این كار برای آنها آینده ای را رقم نمی زند.
به قول یكی از همین افراد كه می گوید: نفس كشیدن هم هزینه دارد و برای پرداخت این هزینه، به دست آوردن درآمدی اندك اما مشروع و حلال نیازمند شغلی است، هر چند سخت و دشوار و كاذب باشد. با آنكه دادزنی حرفه ای سخت و دشوار است اما وقتی به این حرفه علاقه مند باشی دشواری هایش آزاردهنده نخواهد بود.
آن طرف تر فردی دیگر كنار كتاب فروشی دیگری ایستاده، كتاب های قدیمی و كهنه را تبلیغ می كند. كتاب همسایه ها اثر احمد محمود را در دستانش می چرخاند و داد می زند كتاب های قدیمی - نایاب.
او ۱۰ سال است كه به دادزنی اشتغال دارد. ۳۳ ساله است. به طور كلی كتاب را دوست داردحتی اگر دادزنی باشد. از اینكه با مردم زیادی در ارتباط است و به مردم كمك می كند كه كتاب های مورد نیاز خود را زودتر و با قیمت مناسب بیابند احساس رضایت و خشنودی می كند و آرزو دارد روزی صاحب یك مغازه كتاب فروشی شود. دادزن ها یكی از حلقه های مؤثر فرایند فروش كتاب هستند در واقع كتاب فروش ها بیشترین فروش خود را مدیون دادزن ها می دانند. یكی از كتاب فروش ها می گوید: مجبوریم هر چند ماه یكبار آگهی مان را تجدید كنیم. هر كسی در این حرفه دوام نمی آورد. این كار واقعاً دشوار است. اگر به جای دادزن از ضبط صوت استفاده می كردیم تا حالا سوخته بود...
از كتاب فروشی ها كه بگذریم، مانتو فروش ها در رتبه بعدی اشتغال زایی قرار دارند. آنها نیز برای فروش بیشتر از دادزن ها سود می برند.
▪اگر خواننده نشدم، دادزن كه شدم
مانتوفروشی هایی كه در طبقات فوقانی پاساژ قرار دارند یا دارای مغازه كوچكی در زیرزمین هستند بیش از سایر همكاران خود به دادزن محتاجند . دادزن ها با معرفی كالا و ترغیب مشتریان به میزان فروش آنها كمك می كنند. یكی از این افراد كنار یكی از مانتوفروشی ها واقع در مركز شهر ایستاده و داد می زند، از مانتوفروشی ما دیدن كنید. مانتوهای ارزان و شیك و مدام همین جمله تكرار می شود. می گوید:اینكه شغل نیست. مجبورم از صبح تا شب همین جا بایستم و به گلو و حنجره ام آسیب برسانم تا لقمه نان حلالی به دست آورم. ادامه می دهد: متأهلم سرمایه هم ندارم و نتوانستم درس بخوانم بنابراین راه دیگری ندارم. همین كه كار خلافی نمی كنم خیالم راحت است. ماهی ۱۷۰ هزار تومان برایم راضی كننده است.
دادزن ها روزانه ۵ تا ۶ هزار تومان دستمزد دریافت می كنند و اگر به میزان فروش افزوده شود، به دستمزد آنها نیز افزوده می شود و پاداش دریافت می كنند.
دادزن ها این كار را بسیار سخت و دشوار می دانند اما معتقدند نیازمند تبحر و خلاقیت است. یكی از دادزن ها كه چهره اش آفتاب سوخته شده و صدای دورگه ای دارد با لبخند می گوید: نمی توانیم به طور یكنواخت داد بزنیم باید در عملكردمان خلاقیت داشته باشیم تا مشتریان بیشتری جذب كنیم. و بعد ادامه می دهد: از كودكی می خواستم خواننده شوم به هر حال اگر خواننده نشدم، دادزن كه شدم!
▪دادزنی هم توسعه یافته است
ناوگان حمل و نقل عمومی بویژه تاكسیرانی نیز از این قاعده مستثنی نیست. تا چندی پیش كه در سطح شهر پایانه تاكسیرانی ساخته نشده بود حضور دادزن ها ملموس تر بود. افراد دادزن بادریافت مبلغی از هر سرویس راننده برای آنها مسافر می فرستادند. اما پس از آن كه تاكسیرانی سر و سامانی به خود گرفت و ترمینال هایی ساخته شد، كار این افراد نیز علاوه بر دادزنی جنبه های دیگری به خود گرفت. دادزن ها علاوه بر اینكه مسافران را راهنمایی می كنند كه سوار كدام ماشین شوند، وظیفه نظم دهی به سرویس راننده ها را نیز برعهده دارند.
عادل - ف ۳۵ ساله است و ۵ سال است كه با دریافت مبلغ ناچیزی از رانندگان برای آنها مسافر می فرستد. متأهل است. ۲ فرزند دارد. از ۶ صبح تا ۹‎/۵ شب در یكی از ترمینال ها مشغول به كار است. قبل از آن كه پایانه تاكسیرانی در سطح شهر ساخته شود او فقط دادزن بوده است. اما با توسعه ناوگان حمل و نقل عمومی، حرفه او نیز توسعه یافته است و با لیستی كه در دست دارد نشان می دهد كه نظم بخشیدن به تردد رانندگان و ارائه خدمات بهتر به مسافران بر عهده او است. خانه اش شهریار است و قبل از آنكه به این حرفه رو آورد در یك كارخانه تولیدی كار می كرده است اما به دلیل تعدیل نیرو در كارخانه كارش را از دست داده است. از آنجا كه نتوانسته شغلی پیدا كند، یكی از دوستانش كه راننده تاكسی است این كار را به او پیشنهاد داده است. درآمد ماهیانه اش حدود ۳۰۰ هزار تومان است. می گوید: در این سال ها اعتماد رانندگان را جلب كرده ام و با برخی از مسافران دائم نیز رابطه دوستی برقرار كرده ام. مطالبی كه از نظرتان گذشت ریشه در یك معضل دارد، بیكاری اما به صورت های مختلف خود را نشان می دهد.
▪نیاز به شغل، جایگاه دادزن ها را تثبیت می كند
واقعیت این است كه دادزنی شغلی نیست كه امنیت مالی - روانی، پایگاه اجتماعی و اقتصادی به فرد بخشد بلكه نبود شغل و نیاز به كار عامل این انتخاب است كسی كه تلاش می كند برای كسب درآمد مشروع جایگاه اقتصادی در جامعه بیابد و این جایگاه را در جامعه نمی یابد، در نتیجه به لایه های زیرین جامعه متوسل می شود.
از آن رو كه سطح تقاضا برای كار در جامعه بسیار بالاست و در مقابل سطح تولید كار بسیار پایین است. اشتغال به دادزنی و مشاغلی از این دست در جامعه تثبیت می شود.
اما حضور دادزن ها در معابر شهر و مكان های عمومی مسائل و مشكلاتی را برای جامعه ایجاد می كند كه از نظر ها پنهان مانده است.
دكتر انوشه پژوهشگر در حیطه جامعه شناسی شهری، پدیده دادزنی را مربوط به سال هایی می داند كه ارتباط و تكنولوژی در جوامع انسانی توسعه نیافته بود و دادزنی و جارزنی برای معرفی كالا، ارتباطات و تبلیغات امری ضروری بود. وی می افزاید: با توسعه جامعه و زندگی در عصر ارتباطات دیگر به وجود دادزن ها نیاز نیست بلكه نیاز به شغل مشروع در جامعه، به دادزنی شكل و شمایلی به عنوان شغل بخشیده است. آلودگی های صوتی و بصری كه توسط دادزن ها در مكان های عمومی به وجود می آید، چهره شهر را ناهنجار كرده است و برای خود و شهروندان مزاحمت ایجاد می كنند، صاحبان مشاغلی كه دادزن ها به آنها وابسته هستند تبلیغات كالاهای خود را در قالب دادزنی تعریف می كنند. در حالی كه توسل به این نوع تبلیغات با وجود توسعه این صنعت در جامعه، حرفی بیراه به نظر می رسد. دكتر انوشه معتقد است: حضور و صدای دادزن ها در سطح شهر یكی از عوامل آلودگی های محیطی و شهری در كنار سایر عوامل آلودگی ها است. وی می گوید: استفاده از افرادی به نام دادزن به منظور تبلیغ كالا و تشویق مشتریان امری ضروری نیست چون با توسعه صنعت تبلیغات و وجود تكنولوژی های تبلیغی نیازی به این افراد وجود ندارد. صاحبان مشاغلی كه از دادزن استفاده می كنند می توانند از تابلوهای فلكسی فیس بر سر در مغازه های خود استفاده كنند. مانند آنچه در بعضی از فروشگاه های سطح تهران وجود دارد. همچنین می توان از سیستم های رایانه ای كه مجهز به تصویر و كلام هستند سود برد.
به گفته دكتر انوشه تنها عاملی كه منجر به ایجاد چنین مشاغل سطح پایین در جامعه می شود بحران بیكاری است كه جامعه مدت هاست با آن دست به گریبان است و چنین مكانیزمی موجب ناهنجاری های دیگری در جامعه می شود.
موضوع دیگری كه این استاد دانشگاه مطرح می كند این است كه برخی از دستفروشان و دادزنانی كه چند منظوره كار می كنند با دادزنان مشروع خلط می شود كه این امر ناهنجاری های اجتماعی دیگری را در پی دارد.
رفع بحران بیكاری و ایجاد فضای شغلی سالم از شعارهای دولتمردان در دوره های مختلف است. اما تا رسیدن به هدف راهی طولانی باید طی شود. این در حالی است كه عواقب و پیامدهای بیكاری به شكل های مختلف بر جامعه تحمیل می شود. ایجاد مشاغلی مانند دادزنی و پیدایش افرادی به نام دادزن نمود فعلی این بحران است. دكتر انوشه، پیدایش این نیروها را ناشی از نبود ستادی قوی در كشور به منظور جمع آوری افرادی كه نیازمند كار هستند می داند. وی وجود مؤسسات كاریابی را كافی و الزام آور نمی داند، باید آمار دقیقی از بیكاران جامعه و كسانی كه جویای شغل هستند، البته با تمامی ویژگی های شخصی و كاریشان فهرست شود كه ایجاد این مركز و تحقق چنین اهدافی بر عهده نهادی فرابخشی است تا با ایجاد مركز مشاوره ای به جوانان جویای كار درباره انتخاب نوع شغل به آنها یاری دهد اما ایجاد چنین مراكزی در شرایطی كارساز خواهد بود كه دولت برای رفع بحران بیكاری و ایجاد فضای اشتغال اقدامات عملی تر انجام دهد.
لیلا سعادتی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید