یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


فرار مغزها


فرار مغزها
پدیده فرار مغز ها خود از مقولات مهاجرت به حساب میاید. مهاجران به واسطه عدم تعادل های اجتماعی و اقتصادی میان مناطق مختلف از یک جامعه به جامعه دیگر انتقال می یابند .ما در اینجا سعی کرده ایم پدیده و مقوله فرار مغزها را از زاویه های مختلف و از دیدگاه صاحب نظران مختلف به بحث بگذاریم .
و جنبه های مختلف این پدیده و عوامل و عناصر مرتبط با آن را مورد بحث قرار دهیم . مثلا ابعاد و علل فرار مغزها –جنبه های آسیب شناختی ان و نکاتی چند در این زمینه .
● مقدمه
رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به چهار عامل اساسی سرمایه، نیروی انسانی، مواد خام و دانش و فن وابسته است. اگر کشورها را به دو دسته مرکزی و پیرامونی تقسیم بندی کنیم باید اذعان داشت که کشورهای پیرامونی از چهار عامل یاد شده عمدتا مواد خام را دارا می باشند. در اکثر این دسته از کشورها انباشت سرمایه صورت نمی گیرد و آنها برای سرمایه گذاری دست به دامان شرکت ها یا بانک های خارجی می شوند. از جهت دانش و فن، موسسات تحقیقاتی گوناگون در این کشورها یا حضوری ندارند یا اگر هستند کار ابداعی و خلاقانه صورت نمی دهند. تحقیقات علمی در کشورهای توسعه یافته تمرکز یافته و مغزها را به خود جلب می کند. از این جهت رابطه میان تحقیق و توسعه و تولید در کشورهای پیرامونی گسسته می شود و سرانجام این کشورها از حیث نیروی انسانی به شدت دچار کمبود متخصص میشوند.
از مسائل جدی و حاد کشورهای در حال توسعه، مشکل ذخایر و سرمایه انسانی است. به گفته صاحب نظرانی چون استفن هایم اگر یک کشور در حال توسعه بخواهد به طور جدی برای بالا بردن سطح زندگی مردم خود در بخش آموزش سرمایه گذاری کند چنانچه تحت فشار محیط خارجی نباشد احتمالا می تواند در داخل مرزهای داخلی از طریق تخصیص بهینه منابع در عملیات علمی آموزشی و پژوهشی سرمایه گذاری کند و مازاد توان آموزشی خود را به خارج بفروشد، اما در سیستم مرکز پیرامون، سرمایه گذاری روی تخصص های سطح بالا منجر به خلق تقاضاهایی می شود که چون در داخل برآوردنی نیست به بیرون انتقال می یابد و ما شاهد مهاجرت گسترده نیروهای متخصص به سمت کشور متروپل هستیم. پدیده شوم مهاجرت و فرار مغزها که ذخائر و سرمایه های ملی را به خارج منتقل می کند از مشکلات دائمی کشورهای پیرامونی و از علائم مشروط شدگی توسعه در آنهاست.
از سوی دیگر، سرمایه گذاری در سرمایه انسانی در کشورهای در حال توسعه بسیار اندک بوده و این وضعیت کم و بیش مانع رشد شده است.
روشن است که استفاده موثر از سرمایه فیزیکی به تنهایی نمی تواند به رشد سریع اقتصادی منجر شود. در عمل مقادیر زیادی از آن سرمایه می تواند در بسیاری از موقعیت ها استفاده اندکی داشته باشد. ظرفیت جذب سرمایه فییکی در این وضعیت اندک است چون رشد کمی و کیفی سرمایه انسانی بسیار کند بوده است. کمبود سرمایه انسانی در برخی از کشورها حداقل تا حدی با بازگشت شهروندان یا شهروندان قبلی به کشور مبدا خویش قابل تخفیف است. با فرض کمبود حاد سرمایه انسانی در اکثر کشورهای در حال توسعه این افت و کاهش نیروی انسانی سطح بالا که معمولا فرار مغزها نامیده می شود به یک مشکل جدی مبدل می گردد چنانچه مشکل یا مساله اجتماعی را موقعیتی بدانیم که بیشتر مردم آن را نامطلوب تلقی می کنند و بر زندگی بسیاری در فرایند کنش اجتماعی به طور مستقیم و غیرمستقیم اثر می گذارد و بیشتر مردم آن را احساس می کنند و درخواست حل آن را دارند باید پذیرفت که مهاجرت متخصصان و دانشمندان به خارج از کشور تحت عنوان انتقال یا مهاجرت و به تعبیر متداول فرار مغزها از کشورهای پیرامونی یا در حال توسعه به کشورهای توسعه یافته یکی از مسائل عمده و حاد جوامع در حال گذاراست.
● ابعاد و علل مهاجرت از نوع فرار مغزها در ایران
مهاجرت از نوع فرار مغزها پدیده ای است که نوعا از قرن بیستم و به دنبال شکوفایی علم و تکنولوژی در غرب ایجاد شد و حالتی است که در آن افراد متخصص در علوم و فنون، نوابغ، نخبگان و فرهیختگان و افراد باهوش یک کشور به کشور دیگری عمدتا از کشورهای جهان سوم وکمتر توسعه یافته به سمت کشورهای توسه یافته مهاجرت و به یک معنی فرار می کنند. دراین نوع مهاجرت عوامل کشش بیشتر از عوامل فشار در امر مهاجرت دخالت دارند. این نوع مهاجرت از زیانبارترین نوع مهاجرت است. زیرا علاوه بر به هدر رفتن سرمایه گذاری های مادی و انسانی در تعلیم و تربیت مراحل استعمار در کشور مقصد را هم محکمتر می کند.
مسئله فرار مغزها از نظر علوم اجتماعی ضعف روابط اجتماعی و اصول حاکم بر آن از نظر علوم اقتصادی کمبود نیروی انسانی و از نظر سیاسی ضعف نظام و تشکیلات سیاسی و از نظر علوم طبیعی نقصان بار فرهنگی آموزش می دانند.بنابراین راه مقابله با آن نیز باید همه جانبه و هماهنگ باشد.
الف) اهمیت نیروی انسانی متخصص و ماهر
جامعه ایران اکنون نشانه هایی از نگرانی درباره مغزهای اندیشمند و متخصص که جذب جوامع غرب شده اند از خود بروز می دهد. حتی قشر شکاک و بدبین به تخصص نیز پذیرفته است که توسعه جامعه بدون وجود متخصصان مردمی و ملی امری محال است.
واقعیت این است که نیروی انسانی به ویژه نیروی متخصص و ماهر، در توسعه اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی هر جامعه نقش اساسی ایفا می کند وجود نیروی انسانی به ویژه نیروی متخصص و ماهر است که سرمایه مادی را به کار میگیرد اهمیت نیروی انسانی تا بدان حد است که نظریه پردازان ان را به منزله ثروت اصلی یک جامعه دانسته اند که توانمندی ان اهنگ و قابلیت توسعه جامعه را تعیین میکند. چرا که کمبود یا فقدان ان موجب عقب ماندگی جامعه میشوحال که جامعه ایران در جهت مرمت، بازسازی و برتر از همه توسعه گام بر می دارد شدیدا نیاز به نیروی متخصص دارد. به عبارت دیگر تا زمانی که سرمایه های انسانی متخصص و ماهر با مایه های توسعه یافتگی به وجود نیایند تا انسان های توسه یافته امور روند توسعه را در دست نگیرند، توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نمی تواند به سادگی و با موفقیت مسیر عادی خود را در پیش گیرد.
ب) شیوه های جبران کمبود نیروی انسانی
۱) آموزش و تربیت متخصصین مورد نیاز در داخل و خارج کشور
۲) اعزام دانشجو به خارج از کشور و تحصیل در زمینه های مورد نیاز جامعه
۳) استخدام متخصصین خارجی
۴) جذب و حفظ متخصصین ایرانی (چه در داخل و چه در خارج کشور)
آنچه به نظر معقول می رسد ترکیب طریق اول با طریق چهارم است. یعنی آموزش تخصص های موردنیاز در داخل کشور و با کمک متخصصان ایرانی. بنابراین آنچه در این مرحله ضوررت می یابد طرح برنامه جذب منطقی برای دعوت از متخصصان ایرانی داخل و خارج کشور است.
ج) پدیده مهاجرت متخصصان
جامعه شناسان و نیز اقتصاددانان، معمولا در تبیین پدیده مهاجرت از عوامل دافعه داخلی و جاذبه خارجی استفاده می کنند و معتقدند که افراد غالبا تحت تاثیر عوامل جذب کننده نقاط مهاجرپذیر و عوامل دفع کننده نقاط مهاجرفرست اقدام به مهاجرت می کنند. طبق این نظریه میان مقصد و مبدا تفاوت های فاحشی در سطوح و بخشهای مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ایدئولوژیکی وجود دارد که عامل عمده ای در مهاجرت افراد به آن نقاط است. باید توجه داشت که کنترل نیروی انسانی متخصص سطح بالا که در داخل کشور تحصیل کرده اند موضوعی بسیار حساس است. کنترل مهاجرت بالقوه نقض حقوق بشر و آزادی انتخاب محل کار فرد است و لذا به سادگی قابل اجرا نیست.
د) مهاجرت متخصاصن ایرانی پس از انقلاب اسلامی
تغییر و تحولاتی که پس از انقلاب اسلامی در جامعه رخ داد سبب شتاب گرفتن مهاجرت متخصصان به خارج از ایران شد. علاوه بر عوامل دافعه و جاذبه عوامل دیگری که خاص جامعه ایران انقلابی بود و در دوره های معینی بروز کرد فرار مغزها را تسریع کرد.
شتاب مهاجرت متخصصان از اواخر دهه ۱۳۵۰ تا ربع سوم دهه ۱۳۶۰ در چهار مرحله انجام گرفته است
▪ مرحله اول: در آستان انقلاب، یعنی ماههای پیش از بهمن ۱۳۵۷ قشر وسیعی از متخصصین مسن شاغل در نهادهای دولتی که تجربه مطالعاتی انقلاب های دنیا به ویژه انقلاب شوروی را داشتند با برنامه ریزی قبلی راهی دیار فرنگ شدند و به جهت دارا بودن تجربه، مهارت و اشتهار به آسانی جذب جامعه میزبان شدند.
▪ مرحله دوم: در ماههای اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خاطر ناآرامی های خیابانی گروهی از ترس و وحشت با عجله و بدون برنامه ریزی قبلی ایران را ترک کردند. اینهان نیز به سادگی گروه اول اما در مدت کوتاهی جذب جامعه میزبان شدند در پی همین گروه و در همین مرحله گروهی نیز وجود دارد که حاصل پاکسازی های غیرقانونو بی رویه دوران اولیه انقلاب از دانشگاه ها، موسسات و ادارات دولتی هستند. این پاکسازی ها سبب شدت گرفتن مهاجرت متخصصان خارج گردید.
▪ مرحله سوم: در این مرحله دو عامل پشت سر هم موجب شدت گرفتن مهاجرت متخصصان به خارج از کشور شد. عامل اول بسته شدن دانشگاهها و عامل دوم آغاز جنگ تحمیلی است. عامل اول سبب شد تا متخصصان جوانی که در اوایل انقلاب با اشتیاق فراوان به ایران برگشته بودند به کشور محل تحصیل خود بازگردند و عامل دوم موجب مهاجرت اقشار مختلف از جمله متخصصان به ویژه پزشکان که مجبور بودند مدتی را در جبهه بگذرانند و نیز متخصصان بالقوه یعنی جوانانی که به سن خدمت نظام رسیده بودند این عده برای گریز از خدمت نظام به طرق مختلف از کشور خارج و در کشورهای اروپایی به تحصیل پرداختند.
نکته مهم آن است که اگر برنامه ریزی صحیح و براساس اصول علمی و به دور از تعصب صورت گیرد به احتمال زیاد موفق به جذب بخش وسیعی از افراد پاکسازی شده و نیز دو گروه مذکور خواهیم شد. چرا که آنان به میل خود بلکه تحت فشار سیاسی، جو حاکم بر کشور مجبور به مهاجرت گردیدند. اکنون این عوامل از بین رفته و با برنامه ریزی صحیح می توان آنان را به مملکت بازگرداند. برخی از آمارها کل مهاجران ایرانی در سالهای ۱۳۶۰-۱۳۵۷ را دو میلیون نفرتخمین می زنند. مقصد مهاجرت این افراد سطح درآمد، طبقه و تحصیلات آنان را کم و بیش روشن می سازد.
این در حالی است که در همین زمان ایران میزبان ۵/۲ میلیون پناهنده از افغانستان شد که ۹۵ درصد آنان تخصص نداشته و به کار غیرمولد اشتغال داشتند. نشریه مهاجرین که در اسکاندیناوی منتشر می شود در تحقیقی پیرامون ایرانیان مهاجر آنها را به پنج گروه تقسیم می کند که عبارتند از:
مغزهای علمی، بازرگانان، صاحبان مشاغل مهم در رژیم سابق، سیاسیون و افراد عای.
طبق تحقیقی که به وسیله یکی از کارشناسان موسسه کارآموزی و تحقیق سازمان ملل متحد به عمل آمده شمار مهندسین ایرانی، چینی و کره ای که در شته های جدید فارغ التحصیل شده در امریکا به سر می برند از عمده همکارانشان در کشورهای اصلی بیشتر است.
ه) عوامل مهم در مهاجرت متخصصان
۱) عوامل اقتصادی
نابرابری دستمزدها، درامدها و امکانات نسبی تحصیل درآمد بیشتر، سبب گریز نیروی انسانی ماهر از کشورهای توسعه نیافته و جذب آنان به کشورهای پیشرفته صنعتی می گردد.
۲) عوامل اجتماعی
همان طور که بین دستمزدها و درآمدهای مبدا و مقصد تفاوتهای فاحشی وجود دارد به همان نسبت نیز همان نابرابری های زیادی در امکانات اجتماعی از جمله امکانات رفاهی، بهداشتی و تفریحی وجود دارد که سبب جذب نیرویهای متخصص می گردد.
تناسب دانش فنی آنان با صنایع وارداتی موجود به کارگیری آنان نیز در صنایع جدید سودمند نخواهد بود از این رو به زودی شاهد جذب آنان به خارج خواهیم بود. بدذین سان عدم تعادل ساختار نظام آموزشی جهان سوم، ناخواسته پدیده فرار مغزها را موجب می شود و خود موجبات عدم تعادل ساختی در سایر زیرساخت ها را فراهم می آورد.
علاوه بر الگوی تحلیلی مزبور، که براساس تحلیل وابستگی ارائه شده است می توان پدیده فرار مغزها را به گونه ای دیگر تحمیل نمود در کشورهای جهان سوم عمدتا به کارهای فکری و تحقیق عمیق در زمینه های علوم اجتماعی و انسانی اهمیت داده نمی شود. درنتیجه در بلندمدت، بازار کار از نیروهایی که به واقع در جامعه و به ویژه در نظام آموزشی به آنان بهای لازم داده نمی شود اشباع می گردد.
از سوی دیگر بیشترین تبلیغات و سرمایه گذاری ها در مقطع دانشگاه ها و آموزش عالی بر علوم غیرانسانی متمرکز است. در این رشته ها نیز به دلیل نداشتن دانش فنی بالا و به روز نبودن موفقیت چندان یکسب نمی شود در حالی که بیشترین نیروهای ماهر موردنیاز در بخش نظام دیوان سالاری و اداری جامعه و در بخش علوم انسانی و اجتماعی است یعنی همان رشته هایی که معمولا اقبالی به سرمایه گذاری از سوی دولت و تبلیغات عمومی در آنها صورت نمی گیرد و مرسوم است که دانشجویانی که در سایر رشته ها امتیاز لازم را به دست نمی آورند بهاین رشته ها وارد می شوند نتیجه این فرایند ورود موج عظیمی از نیروهای غیرکارآمد به بدنه اجرایی کشور است، یعنی کسانی که توان برنامه ریزی و هدایت جامعه را ندارند.
توسعه نظام آموزشی و اطلاعاتی به حکومت ها این امکان را می دهد که با مسائل و مشکلات جامعه واقع بینانه تر برخورد شود. در بلندمدت نیز موفقیت و جایگاه هر کشوری باز لحاظ توسعه و پیشرفت و یا عقب ماندگی را محصولات کارآمد و پژوهش های علمی و آموزشی نیروی کار، مدیریت هوشمندانه و نرم افزارهای اطلاعاتی پیشرفته تعیین می کند و این ها منابع کلیدی قدرت فردا خواهند بود. دقیقا عواملی که توسعه و پیشرفت آنها به دست کسانی است که نه تنها خود اعتقادی به آن دارند بلکه به دلیل نداشتن دانش فنی و اطلاعات کافی قادر به سرمایه گذاری و توسعه عوامل مزبور نیستند. این خود عامل اصلی عدم جذب نخبگان در داخل و یا فرار آنان به خارج است. به طور کلی، ضعف مدیریت و عدم سرمایه گذاری و اهتمام به نظام آموزشی، واجبات فرار مغزها را در بلندمدت فراهم می آورد.
● طیف مهاجران
هر چند عنوان مهاجرت نخبگان شامل همه متخصصان علمی و اداری می شود ولی غالبا مهاجران کسانی هستند که عمدتا خواهان پیشرفت های اجتماعی و اقتصادی می باشند و غالبا در سه طبقه پزشکان، مهندسان و دانشمندان می باشند. به عنوان نمونه در یک گزارش، تعداد پزشکان و مهندسان خارجی در امریاک در سال ۶۴-۱۹۶۳ به ترتیب ۲۹% مجموع فارغ التحصیلان پزشکی در دانشگاه های امریکا و نیز ۵۰% مهاجران به این کشور را تشکیل می دادند.
وضعیت کشورهای اروپایی به مراتب نسبت به کشورهای افریقایی و آسیایی بهتر است زیرا امریکا هر چند قطب جاذبی برای جذب نخبگان سایر کشورهاست اما امریکا یگانه مقصد مهاجران نیست کشورهای توسعه یافته و اروپای غربی نیز به نوبه خود قطب جلذبی برای نخبگان سایر کشورها هستند. بنابراین، هر چند کشورهای اروپایی بخشی از نخبگان و متخصصان خود را به امریکا می فرستند و در واقع آنان جذب این کشور میشوند اما این کشورها نخبگان سایر کشورها را به سود خود جذب می کنند و این کشورها کسری نیروهای انسانی نخبه خود را از سایر کشورهای افریقایی و آسیایی جبران می کنند. از این رو بدترین وضعیت را کشورهای آسیایی و افریقایی دارند که با هزینه های گزاف ملی خود اقدام به پرورش متخصصان و نخبگان می کنند و آنان را به سایر کشورها تحویل میدهند.
جالب توجه آن که از میان ۱۵۹ کشور مستقل دنیا، ثلث جمعیت آنان یعنی ۱۵ الی ۳۰ کشور جهان ۹۵ درصد بودجه نخبگان را در اختیار دارند. و به همین دلیل چون امکان و زمینه تحقیق و پژوهش در کشورهای توسعه یافته فراهم است علاوه بر این که محققان و نخبگان سراسر دنیا را به خود جذب می کنند زمینه توسعه و پیشرفت بیش از پیش آنان را فراهم ساخته، شکاف و فاصله بین کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته را هر روز عمیق می سازند.
● عوامل دافع نخبگان
اجمالا عواملی چند دست به دست هم داده پدیده فرار مغزها را به وجود آورده اند. عوامل و یا شرایط عمده ای که منجر به بروز این پدیده می شود و یا منجر به انتقال معکوس فناوری می گردد و در واقع نخبگان و متخصصان خارج را به وطن ترجیح می دهند عبارتند از:
▪ عوامل اقتصادی از جمله تبعیض، بی عدالتی، شکاف و فاصله طبقاتی و فاصله درآمدها، مالیات ها و رانت خواری
▪ عوامل حرفه ای، عدم بهره برداری دانش حرفه ای، فقدان تسهیلات مادی و ارتباط با جوامع پیشرفته، عدم امکان توسعه و پیشرفت بیشتر
▪ عوامل عاطفی همسر، خانواده، تعلقات و وابستگی، والدین، حساسات و عواطف در خارج کشور
▪ شرایط زندگی، سطح پایین درآمدها و زندگی، هزینه های بالای زندگی، مسئولیت ناپذیریا فراد، فقدان تسهیلات زندگی
▪ شرایط کار، فقدان تسهیلات و تامین اجتماعی، فقدان استقلال در کار و پیشرفت شغلی
۶) شرایط اجتماعی فقدان امنیت اجتماعی ، فساد، تبعیض، تمایزات قومی و نژادی ، بیگانگی فرهنگی ،انطباق پذیری و تابعیت جمعیت
● برسی اثار وپیامد های پدیده فرار مغزها
در عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات و حذف مرزهای طبیعی و قراردادی و جهانی شدن فرهنگ و اقتصاد شاید سخن گفتن از پدیده ای به نام فرار مغزها قدری شگفت آور به نظر برسد، اما با اندک تامل در عمق ماجرای تلخ قرن حاضر و تقسیم جهان به فقیر و غنی، جهان اولی و جهانی سومی، توسعه یافته و توسعه نیافته، به خوبی به طبیعی بودن این پدیده پی خواهیم برد.
اجمالا می توان با دو نگاه متفاوت به این پدیده نگریست در یک نگاه آن را پدیده ای میمون و مبارک و طبیعی جلوه داده و در نگاهی دیگر پدیده ای نامیمون وشوم و خسارت بار! هرچند جهان امروز به واقع دهکده ای بیش نیست و افراد این دهکده به راحتی قادرند در آن واحد با یکدیگر ارتباط دیداری و شنیداری برقرار کنند و به تبادل اندیشه و دستاوردهای علمی بپردازند زیرا همه امکانات آن سوی دهکده در این سو نیز موجود است. در این دهکده کوچک جهانی دیگر نخبگان نیاز به فرار و گریختن از موطن خود ندارند زیرا شبکه های ماهواره ای، رایانه ای و کابلی به قدری دنیا را کوچک نموده اند که هر کس درخانه خود می تواند با دورترین نقطه جهان تماس بگیرد و آخرین یافته های علمی خود را ارائه دهد یا اطلاعات جدیدی دریافت نماید.
اما از منظر دیگر صورت واقعی دنیا به گونه ای دیگر است با تحول های ارتباطی مجریان شبکه های ارتباطی الگوهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خود را به مشتریان خود در سراسر دنیا القا می کنند و آن را دائم در معرض امواج شکننده و یک سویه تهاجم تبلیغاتی قرار می دهند. این در حالی است کهبه دلیل توزیع ناعادلانه ثروت، کشورهای به اصطلاح جهان سوم برای مقابله با این انحصار رسانه ای، نه تنها هیچ امکاناتی در اختیار ندارند بلکه در تامین مایحتاج اولیه خود سخت دچار مشکلند. و به دلیل فقدان وسایل ارتباطی و اطلاع رسانی و امکانات آموزشی و پیشرفت و توسعه انسانی در این کشورها، بسیاری ترجیح می دهند که دست به مهاجرت بزنند و رفتن را به ماندن ترجیح می دهند و این نشانگر پیوند بی گسست، نامتوازن و غیر عادلانه میان کشورهای جهان است. از این منظر مهاجرت نخبگان از جهان سوم به کشورهای پیشرفته، همواره بر عمق فاجعه، شکاف و فاصله طبقاتی می افزاید و فاصله میان کشورهای پیشرفته و عقب مانده، فقیر و غنی را عمیق تر می کند.
این دیدگاه برخلاف دیدگاه اول که معتقد است اصلا مهاجرتی صورت نمی گیرد، معتقد به مهاجرت نخبگان است و عقیده دارد این پدیده موجب شکاف طبقاتی بین کشورها می شود. اما دیدگاه دیگری معتقد است که مهاجرت نخبگان نه تنها به ضرر کشور مبدا نیست بلکه موجب رشد و شکوفایی اندوخته های علمی افراد برای شکوفایی علم و دانش بشری می گردد زیرا نخبگان علمی و مغزهای کارآمد درحوزه های علمی، سرمایه های جهان هستند و این امکانات باید در اختیار همگان قرار گیرد تا به رشد و توسعه علم بشری کمک کند.
در صورت عدم توسعه یک کشور بایدنخبگان با در اختیار قرار دادن تجربه خود بتوانند از اطلاعات و فناوری سایر کشورها استفاده نمایند. مجموعه این فرایند برای توسعه دانش بشری مفید خواهد بود.
صاحبان این دیدگاه که پدیده فرار مغزها را مثبت ارزیابی می کنند معتقدند که نباید حضور یک متفکر و نخبه علمی جهان سومی را در یک کشور پیشرفته پدیده فرار تلقی کرد:
چه آن که فرار بیانگر وجود محدودیت، حصر و زندان است در حالی که امروزه مرزهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شکسته شده و در دهکده جهانی، ملت ها کم رنگ و مرزها شکسته شده است. بنابراین، فرار مغزها بی معناست.
● مهاجرت نخبگان مانع رشد فناوری
سوالی که مطرح می شود این است که چه عامل و یا عواملی موجب می شود که فرایند رشد و توسعه فناوری با کندی صورت گیرد و یا دچار رکود گردد و یا به عکس به صورت غیرقابل پیش بینی توسعه یابد؟ در پاسخ به این سوال عمدتا دو عامل اساسی را به هعنوان موانع رشد فناوری برشمرده اند علل ساختاری و مهاجرت متخصصان.
کیفیت منابع و شرایط فیزیکی تجهیزات موجود از جمله عوامل اصلی توسعه نیافتگی است. در بسیاری از کشورهای دنیا کارخانجات تولیدی، که به تولید مواد اولیه صنعتی و نیز کالاهای مصرفی مشغولند، فرسوده، قدیمی و فاقد کارآیی لازم هستند. در این کشورها به دلیل فقدان امکانات زیربنایی و توسعه ای، ابزارهای لازم برای نظارت و بهبود کیفیت کالاها وجود ندارد و عدم توجه به بهسازی تجهیزات فنی و صنعتی از دیگر مشکلات ساختاری جوامع توسعه نیافته و جهان سوم است.
از سوی دیگر در این کشورها کمبود نیروهای ماهر و متخصص انسانی یکی از مشکلات این جوامع است و این یا به دلیل فقر مالی نیروهای متخصص انسانی است و یا فقدان تناسب بین ماشین آلات صنعتی و دانش فنی که در آن کشورها آموزش داده می شود. همچنین می توان از نارسایی و عدم کفایت برنامه های توسعه منابع انسانی، ضعف شناسایی و یا دانش نیروهای حرفه ای و ماهر و سرانجام کمبود اطلاعات و دانش فنی در کشورها نام برد.
فرایند مزبور سرانجام، منجر به تحقق پدیده فرار مغزها می شود. این پدیده که خود از جهتی معلول عدم توسعه اقتصادی و فقدان وسایل پژوهش، تحقیق و مطالعه است موجب کندی پیشرفت امور اجتماعی و توسعه همه جانبه می گردد. در کشورهایی که برنامه ریزی جامع اشتغال و آموزش وجود ندارد و سازمان های آموزشی اقدام به ارائه آموزش غیرمتناسب با بازار کار می کنند تقاضای کاذب برای آموزش به وجود می آید و در یک دوره زمانی جامعه با پدیده آموزش اضافی مواجه می گردد یعنی نه تنها به قدر نیاز جامعه به تربیت متخصصان نمی پردازند، بلکه به مراتب میزان پرورش و تربیت نخبگان جامعه بیش از حد نیاز است علاوه بر این که هیچ برنامه ای برای جذب آنان وجود ندارد. این فرایند سرمایه گذاری منابع محدود را از روش بهینه منحرف کرده و علی رغم صرف هزینه گزاف از منابع و سرمایه های ملی، هیچ فرصت شغلی جدیدی به وجود نمی آورد و بیکاری فارغ التحصیلان و مهاجرت متخصصان به خارج و سرانجام، فرار مغزها را به دنبال دارد.
● انتقال معکوس فناوری
رشد و توسعه همه جانبه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی عمدتا به چهار عامل مهم سرمایه، نیروی انسانی ماهر، مواد خام و دانش فنی وابسته است. کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه یا جهان سوم، کاملا به صورت نامتعادل و ناعادلانه از این عوامل مهم توسعه برخوردارند. این کشورها به دلیل فقدان دانش فنی و یا سرمایه انباشت سرمایه در آنها صورت نمی گیرد و به دلایل ابتدایی و نیز پیشرفته نبودن دانش فنی و فقدان نیروی انسانی ماهر و نخبه برای سرمایه گذاری در کشور اقدام به وارد کردن نیروی متخصص و فنی از خارج می کنند در واقع برای ایجاد سرمایه گذاری در کشور دست به دامان متخصصان خارجی می شوند. با وجود مراکز و موسسات علمی فرهنگی و پژوهشی در این کشورها به دلایل به روز نبودن دانش فنی و نداشتن سرمایه لازم پژوهش های آنها جز اتلاف سرمایه راه به جایی نمی برد. علاوه بر این به دلیل فقدان نظام اطلاع رسانی منسجم و واحد بسیاری از کارهای آنان تکراری می باشد. نهایت ثمره این نوع پژوهش ها آن هم در کشورهای پیرامونی و پشرفته انتقال فناوری و دانش فنی از کشورهای صنعتی است که مشکلات خاص خود را دارد.
از سوی دیگر، کشورهای صنعتی با وجود سرمایه های عظیم و دانش فنی بالا تحقیقات و پژوهش ها نیروهای متخصص کشورهای جهان سوم را به سوی خود می کشانند و این همان پدیده فرار مغزها و یا انتقال معکوس فناوری است. کشورهای جهان سوم و پیرامونی برای فع این مشکل و جبران نیروی انسانی ماهر و متخصص مورد نیاز خود اقدام به اعزام دانشجو به خارج می کنند اما به دلیل فقدان بازار کار در داخل غالبا دانشجویان اعزامی یا به داخل باز نمی گردند و یا پس از بازگشت به دلیل این که دانش فنی و تخصص آنان در داخل کارایی لازم ندارد یا به مشاغل دیگر روی می آورند و یا به خارج بر می گردند.
● پیشینه تاریخی بحث فرار مغزها
با مراجعه به تاریخ و پیشینه این بحث به روشنی می توان دریافت که مساله جا به جایی و فرار و یا مهاجرت مغزها و نخبگان از یک جامعه به جامعه دیگر کم و بیش در همه ادوار تاریخ وجود داشته است شاید ابتدایی ترین شکل فرار مغزها را بتوان به این صورت تصور کرد که در هر عصر و در هر سرزمین، وقتی قومی یا حکومتی به اوج اقتدار و پیشرفت و آبادانی می رسید هنرمندان، نخبگان و متخصصان سایر جوامع را به خود جذب می کرد و این موید یک نکته روان شناختی است. انسان فقطر ناراحت طلب است و هر کجا گذران زندگی او با آرامش و آسایش بیشتری میسر گردد آن جا را به عنوان محل زندگی خود انتخاب خواهد کرد در طول تاریخ همواره انسان ها و ارباب فضل، دانش و معرفت، صنایع هنر و حرف هر جا را مناسبتر و امن تر برای زندگی خود می دیدند، به عنوان محل شغل و در نتیجه سکونت خود انتخاب می کردند.
با این تفاوت که این نوع نقل و انتقالات و جا به جایی ها با پدیده فرار مغزها به اصطلاح امروزی آن کاملا تفاوت ماهوی داشت به گونه ای که آن را به عنوان مهاجرت قلمداد می کردند در حالی که پدیده فرار مغزها امروزه در همه جوامع به عنوان یک معضل و مشکل بلکه بحران اجتماعی و فرهنگی مطرح است چرا که مهاجرت نخبگان درگذشته تابع عرضه و تقاضا و محدود به احتیاجات و نیازهای جامعه مقصد بود و از این رو همواره شکل منطقی و طبیعی به خود می گرفت و هرگز به عنوان یک معضل اجتماعی مطرح نبود. اما به تدریج و با پیشرفت حیرت آور فناوری برخی کشورها از یک سو و عقب ماندگی بسیاری از کشورها از سوی دیگر و در نتیجه پیشرفت فناوری در رشته های گوناگون علوم و فراهم بودن وسایل و ابزارهای تقحیق و پژوهش و نیز آماده بودن شرایط زندگی و دستمزد مناسب در این کشورها موجب گردید که افراد متخصص و ماهر فرهیخته و کارآزموده از ساسر جهان به این کشور سرازیر شوند و نوعی معضل اجتماعی و عدم تعادل ساختاری از لحاظ نیروهای انسانی در کشورها را پدید آورند.
پدیده فرار مغزها در عصر حاضر، برخلاف گذشته که مهاجرت نیروهای نخبه و متخصص امری طبیعی و منطقی می نمود و تابع عرضه و تقاضا بود امرزه در بیشتر موارد نه کشورهای مقصد و نه کشورهای مبدا از وجود همه این نیروهای نیازمند بلکه براساس یکی از آمارهای منتشر شده با این که کشورهایی مثل هند و پاکستان از نظر پزشک در مضیفه به سر می برند، اما پزشکان آنها که در انگلستان متوطن شده اند ۴۴ الی ۴۵ درصد جامعه پزشکی این کشور را تشکیل می دهند.
● تحلیل فرایند عدم تعادل
فرایند مزبور منجر به عدم تعادل ساختی در نظام آموزشی خواهد شد و این خود سایر نهادهای اقتصادی و سیاسی را دچار عدم تعادل خواهد کرد.
اجمالا می توان فرایند عدم تعادل ساختی را در خصوص پدیده فرار مغزها از منظر الگوی وابستگی چنین تبیین کرد.
کشورهای جهان سوم و توسعه نیافته و عمده ترین کشورهای برطرف کننده نیازهای اولیه کشورهای توسعه یافته اند. در واقع نیروی کار کشورهای اقماری و توسعه نیافته در خدمت این کشورها قرار دارد. از سوی دیگر کشورهای جهان سوم برای تامین نیازهای خود با صدور مواد اولیه و خام اقدام به وارد کردن فناوری از کشورهای پیشرفته می کنند.
این فناوری به دلیل عدم تناسب با محیط جدید و وارداتی بودن آنها با سایر ساخت های جامعه جهان سوم سازگاری ندارند و عملا بسیار هزینه برند. علاوه بر این با وارد کردن فناوری، فرهنگ آن نیز به کشورها وارد می شود و به دلیل عدم جذب فناوری در داخل نه تنها موجب ایجاد اشتغال جدید نمی شود بلکه باید نیروی فنی و متخصص نیز همراه با فناوری وارد نمود.
با گذشت زمان و به موازات افزایش جمعیت جهان سومی، این کشورها برای تامین نیازهای خود نیازمند صدور بیشتر مواد اولیه و وارد کردن بیشتر فناوری می شوند. این امر وابستگی بیش از آنان را موجب می گردد. در این میان قشر تحصیلکرده و نخبگان جهان سم یا در خارج از کشور تحصیل کرده اند و یا در داخل کشور در صورت اول یا در خارج متوطن شده اند و قصد بازگشت به کشور را ندارند و یا این که پس از فراغت از تحصیل به کشور باز می گردند. در این صورت به دلیل عدم تناسب تحصیلات و دانش فنی آنان با وضعیت موجود در کشور چون متناسب با دانش فنی کشورهای صنعتی آموزش دیده و تربیت شده اند عملا بازگشتشان به کشور کارایی لازم را ندارد و مشکلی را حل نمی کند و پس از مدتی بسیاری از آنان مجددا به خارج عزیمت خواهند کرد.
● اثر فرار مغزها بر رشد اقتصادی
بیشترین اثر پدیده فرار مغزها بر نرخ رشد سرمایه انسانی است که به تبع آن نرخ رشد اقتصادی نیز برای کشور مبدا کاهش می یابد، از طرف دیگر باعث کاهش دستمزد کارگران غیرماهر و افزایش دستمزد کارگران ماهر و رفاه افراد غیرمهاجر می شود.
بی ثباتی های سیاسی، نبود بسترهای لازم برای تحقیقات، عدم دسترسی به تکنولوژی های جدید، دستمزدهای پاینی در سطوح مختلف کادر علمی و تحقیقی و عدم توجه به جایگاه علم و دانشگاه وقوع جنگ، بیکاری در سطوح مختلف و تقاضای روزافزون برای کار توسط تحصیل کردگان، موجب خروج یا فرار افراد تحصیلکرده و متخصص از کشور در طی دوره مورد بررسی شده است.
پدیده فرار مغزها، خاص کشورها در حال توسعه نبوده و کشورهای دیگر را نیز شامل می شود همچنان که ما شاهد نقل و انتقال متخصصان از کشورهای صنعتی و توسعه یافته نیز هستیم که در این میان کشورهای اروپای غربی و آمریکا بیشترین پذیرنده مهاجر از نقاط مختلف جهان بوده اند.
نرخ بهره یکی از ابزارها مهم کنترل فرار سرمایه می باشد لکن در ایران حذف بهره از سیستم بانکی و تاثیر قابل ملاحظه امنیت سرمایه گذاری به ورود و خروج سرمایه مکانیزم نرخ بهره را تقریبا غیرفعال نموده و باعث تضعیف اثرگذاری سیاست های پولی بر روی متغیرهای اقتصادی گردیده است.
برخی از بی ثباتی های پس از پیروزی انقلاب اسلامی و وقوع و تداوم جنگ تحمیلی که با وضع کنترل های ارزی توام بوده اثر منفی بر روند فرار سرمایه از ایران داشته اند. این امر هرچند برخلاف انتظارات سرمایه گذاران می باشد لکن به صورت زیر قابل توجیه است:
پیروزی انقلاب و وقوع جنگ تحمیلی باعث وضع کنترلهای ارزی شده که خود به مرور زمان باعث تشدید فاصله بین نرخ رسمی و غیر رسمی گردیده و لذا باعث کاهش فرار سرمایه گردیده اند.
موسسه آموزش و تحقیق ملل متحد یک مطالعه مقایسه ای میان چندین کشور را در مورد مهاجرت و بازگشت آن دسته از متخصصان کشورهای در حال توسعه که در خارج تحصیل کرده اند انجام داده است. این گزارش نتایج حاصل از تحلیل پاسخهای ارائه شده به پرسشنامه را به نحو خلاصه ارائه می کند. پاسخ دهندگان بدین قرار بوده اند:
میان ۵۰۰ و ۱۶۰۰ دانشجوی خارجی در سه کشور صنعتی و توسعه یافته و میان ۱۰۰ و ۴۰۰ متخصص تحصیل کرده در خارج که پس ازتحصیل در کشور توسعه یافته به یکی از هشت کشوردر حال توسعه بازگشته اند. پرسشنامه های داده شده به سه گروه فوق به افرادی از کشورهای دیگر و نیز به ۵۰ تا ۱۰۰ نفر شاغل درچندین کشور در حال توسعه نیز داده شدند.
پرسشها برای همه کشورها تقریبا یکی هستند. این تحقیق مجموعه ای از انگیزشها و تاثیرات اقتصادی اجتماعی و غیره را که در تصمیمات افراد در رفتن به خارج و بازگشت به وطن نقش داشته اند در نظر می گیرد. همچنین اطلاعات قابل توجهی نیز در مورد شرایط کار و زندگی برای این متخصصان در بسیاری از کشورها جمع آوری شده است. نتایج اولیه این تحقیق بر پاسخهای ۶۵۰۰ پاسخ دهنده مبتنی هستند. این پاسخ دهندگان عبارتند از دانشجویانی در کانادا، فرانسه و ایالات متحده، افراد تحصیل کرده ای که در فرانسه و ایالات متحده باقی مانده اند و افرادی که پس از تحصیل به آرژانتین، برزیل، کلمبیا، غنا، یونان، هند، جمهوری کره و سری لانکا بازگشته اند.
● الگوی کلی مهاجرت
توجه و علاقه به وطن در میان این تحصیل کردگان بسیار شدید است. اکثر دانشجویان کشورهای در حال توسعه می خواهند که پس از تحصیل درخارج به کشورشان بازگردند. فقط تعداد اندکی می خواهند تابعیت کشور دوم را اخذ کنند ولی حتی از دست دادن تعداد اندکی از این افراد برای کشورهایشان اهمیت دارد چون به افراد برجسته و خبره نیاز دارند.
برخی از اشخاص تحصیل کرده کشورهای در حال توسعه که اکنون در کشورهای توسعه یافته مشغول به کار هستند می خواهند در یک فرصت مقتضی به کشورشان بازگردند. کار در خارج برای آنان نوعی تجربه عملی پس از تکمیل تحصیلات رسمی است. بقیه این افراد می خواهند در خارج بمانند.
تعداد اندکی از تحصیل کردگانی که تصمیم به بازگشت دارند دوباره تصمیم به اخذ تابعیت می گیرند. با این حال برخی از آنها در مورد آینده نامطمئن هستند.
ارتباط با وطن حتی در میان کسانی که می خواهند اکثر فرصت کاری خویش را در خارج بگذرانند شاید شدید است. بسیاری از این افراد می خواهند بعد از بازنشستگی به کشورشان بازگردند. برخی از آنها امیدوارند که فرزندانشان در وطن خویش زندگی و کار کنند و برخی دیگر دوست دارند که فرزندانشان در خارج بمانند. از سوی دیگر برخی از آنها به زندگی در کشورهای توسعه یافته عادت می کنند.
احساسات گسترده تعلق به وطن بدین معنی است که فرار مغزها روندی بازگشت ناپذیر نیست. بسیاری از افراد در خارج بدون احساس جدایی کامل از وطن خویش و بدون احساس اخذ ملیت تازه کار می کنند. برخی از اشخاص فقط برای دوره کوتاهی در خارج می مانند. اگر در کشور مبدا حقوق و مزایایی برای این افراد در نظر گرفته شود بازگشت از مهاجرت افزایش و زمان در خارج ماندن کاهش می یابد. کار در خارج در صورتی می تواند برای کشور مبدا دارای درآمد و سود باشد که فرد بازگردد و مهارتها و پس اندازی قابل توجه به ارز خارجی برای خود فراهم کرده باشد. کار کردن در خارج می تواند مرحله ای قابل توجه در آموزش کاربردی بعد از فراغت از تحصیل باشد. فرد می تواند نوع کار و محل آن را به گونه ای انتخاب کند که ارزش تجربه تخصص او را برای کشورش بالا ببرد.
● مقاله فرار مغزها و مهاجرت نخبگان
بر اساس صندوق بین المللی پول سالانه بیش از ۱۵۰۰۰۰ نفر تحصیل کرده از ایران خارج میشوند. طی سال ۷۹ روزانه به طور متوسط ۱۵ نفر با درجه کارشناسی ارشد و ۳/۲ نفر با درجه دکترا ترک وطن کرده اند. درسال ۷۸ -۵۴۷۵کارشناس ایران را ترک کردند. همچنین در ۶ ماه اول سال ۷۸- ۶۴/۱۶ نفر از افراد دارای تحصیلات علوم پزشکی برای خروج از کشور اقدام کرده اند. از مجموع ۴۳۰۰ نفر دانشجو که برای ادامه تحصیل در سال ۶۴-۷۲به خارج از کشور رفته اند همین طور از سال ۶۹
تا ۷۸ تعداد ۱۵۱ نفر عضو هیئت علمی دانشگاه کشور از کشور خارج شده و بر نگشتند و تعداد کل اساتید دانشگاه ایران ۱۵۰۰ نفر است در حالی که ایرانیانی که در خارج از کشور صاحب کرسی هستند با درجه پرو فسوری ۴۰۰ نفر میباشند.
۲درصد دارندگان مدال المپیاد جهانی طی دو دهه اخیر خارج از کشور رفته اند
۱۵۵۰۰۰نفر ایرانی با تحصیل ممتاز به امریکا مهاجرت کردند صرفه جویی امریکا در هزینه های اموزشی از این بابت ۱۰ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار بوده است در حالی که ایران از بابت مهاجرت مغز ها ۳۸ میلیارد دلار متضرر شده است
عدم توجه مسئولین وقت و عدم قایل شدن ارزش کافی و لازم برای علم و جامعه علمی کشور و درگیر بودن انها به مسایل مقتضی زمان از جمله جنگ و.. انها را از توجه به اینده کشور و رشد علمی صنعتی کشور باز داشته است تا اینکه در چند سال اخیر به دلیل تحولاتی که در
طبقه حاکم کشور به وجود امده است چینش ۳ قوه به لحاظ فکری وجود سازمانها از قبیل سازمان ملی جوانان و ...زنگ خطر را برای کسانی که چشم و گوش خود را به روی برخی مسایل بسته بودند به صدا در آورد .
● نتیجه گیری
.. در این برهه از زمان آنچه بیش از هر چیز اهمیت پیدا می کند وجود متخصصان در زمینه های متعدد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ایدئولوژیکی است.
چرا که اکنون ایران در مراحل اجرای برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود متوجه کمبودهای نیروی متخصص شده و مساله فرار مغزها را به طور جدی دنبال می کند.
اگرچه دفتر جذب تسهیلات و امکاناتی را برای بازگرداندن افراد متخصص به میهن طرح ریزی کرده اما اولا اعطای امتیازهای ویژه به متخصصان خارج از کشور موجب نارضایتی متخصصین داخلی می شود که ضررش کمتر از فرار مغزها نیست. ثانیا چنین برنامه ای در بطن خود دارای نشانه های تبعیض است ثالثا اگر این برنامه برای بازگرداندن متخصصین کارایی داشت تا به حال باید بخش وسیعی از انان به ایران باز می گشتند
واقعیت آن است که عوامل و انگیزه هایی که متخصصان را بعد از انقلاب اسلامی به خارج گسیل داشته تنها عوامل وانگیزه های مادی یا شغلی نبوده، بلکه عوامل دیگری نظیر عوامل اجتماعی، سیاسی، ایدئولوژیک و فرهنگی نیز بوده که در برنامه جذب نسبت به این عوامل توجه لازم مبذول نشده است.
لذا ابتدا بایستی
اطلاعات و آمار قابل اطمینانی درباره تخصص های موردنیاز در بخشها و زمینه های مختلف و نیز متخصصان موجود و مشغول به کار با تفکیک تخصص ها و مهارت ها جمع آوری و طبقه بندی شود. آنگاه با دیدی روشن و با توجه به رابطه متعادل عرضه وتقاضای نیروی انسانی جزئیات برنامه جذب را طراحی کرد. تا زمانی که دولت موفق به جذب و حفظ متخصصان داخلی نشود و تا زمانی که هر یک از متخصصان در زمینه تخصصلی خود مشغول به کار نشوند، جذب متخصصان خارج از کشور کار چندان اسانی نخواهد بود .
نویسنده : دکتر داوود نادمی
منابع
۱-علی محسنی ،رضا، (( مهاجرت وفرار مغزها))، نشریه اطلاعات سیاسی-اقتصادی،ص۱۷۵-۱۷۶
(۱۷/۲/ ۸۱)،((بررسی اثار و پیامد های پدیده فرار مغز ها ))، نشریه
صدای عدالت ، ص۳-۱
۳-محبی حیدر لو ، شهرام ،(۱۷/۴/۸۲ ) ، (( اثر فرار مغز ها بر رشد اقتصادی )) ،نشریه ابرار اقتصادی
۴-عباس زادگان ، سید محمد ، (۲۶/۲/۷۹ )،((ابعاد و علل مهاجرت از نوع فرار مغز ها در ایران )) ،نشریه همشهری
۵-نصر ،رضا ،(۲۰۰۳ )،((فرار مغز ها و مهاجرت نخبگان )) ،
منبع : جامعه‌شناسی ایران


همچنین مشاهده کنید