یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

جاذبه و دافعه اصولگرایی


جاذبه و دافعه اصولگرایی
ترکیب نمایندگان مجلس هشتم، با رأی مردم و انتخاب ۸۱ نامزد راه یافته نهایی شد. اگرچه گرایش این ۸۱ نماینده می تواند در چینش نهایی مجلس موثر باشد اما با توجه به مشخص شدن گرایش حدود ۲۰۰ منتخب در مرحله اول، اکثریت یافتن جریان اصولگرا در مجلس قطعیت دارد. همچنین به نظر می رسد نتایج مرحله دوم، نتایجی نزدیک مرحله اول باشد. به همین دلیل هم بود که اغلب رسانه های خارجی (مانند خبرگزاری فرانسه) اذعان کردند که به احتمال قوی دوسوم (۶۵ تا ۷۰) درصد کرسی های پارلمان در اختیار اصولگرایان خواهد ماند و سهم اصلاح طلبان، حدود ۵۰ تا ۶۰ کرسی(۱۵ تا ۲۰ درصد) خواهد بود. در این میان ۱۵ تا ۲۰ درصد منتخبان هم منفرد هستند که احتمال دارد با توجه به سوابق گرایشی و تحولات آینده، جذب سایر طیف ها شوند یا به صورت انفرادی به فعالیت ادامه دهند.
طی ۶ سال گذشته این ششمین اقبال و اعتماد ملت به جریان اصولگرایی در فرآیند انتخابات است و با توجه به این ۶ اعتماد (۲ انتخابات مجلس، ۲ انتخابات شوراها، انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات خبرگان) می توان گفت که باوری عمیق و ریشه دار، مردم را به این رای اعتماد ترغیب نموده و نشان می دهد مردم برخلاف تبلیغات و دشمنی های گسترده، به عزم و کفایت اصولگرایان امیدوارند.
البته ملاحظه دیگری را هم نباید از نظر دور داشت. امروز - ۷ اردیبهشت ۸۷- دقیقا یک ماه تا افتتاح مجلس هشتم و حدود ۱۳ ماه تا دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری زمان باقی است. طبیعتا همچنان که تکاپوی تازه بر سر انتخابات هیئت رئیسه مجلس و تشکیل فراکسیون ها و کمیسیون ها شکل می گیرد و سوت حرکت مجلس به صدا درمی آید، رقابت اعلام نشده برای انتخابات ریاست جمهوری هم آغاز می شود و می توان از هم اکنون پیش بینی کرد که حوزه سیاست و رسانه، سالی پرخبر و هیاهو را سپری کنند. اگرچه رقابت های سیاسی سالم، نقطه قوت و نشانه پویایی یک نظام مردم سالار است اما در عین حال، گاه، داغ شدن افراطی این رقابت ها به غایت و مقصود سیاست ورزی- خدمتگزاری و گره گشایی از مشکلات مردم- آسیب رسانده است.
جبهه اصولگرایی در این میان چند چالش عمده را پیش رو دارد:
۱) خدمتگزاری و کارآمدی با محوریت حل مشکلات مردم
۲) اختلاف سلیقه ها یا رقابت های درونی
۳) سنگ اندازی ها و دشمنی های بیگانگان با اصل کشور و نظام که متاسفانه با مشی طیفی افراطی از مدعیان اصلاحات هماهنگ شده است. طبیعی است که نحوه مواجهه با هر یک از این چالش ها و مدیریت آن می تواند تاثیرات اساسی در آینده ملت و نظام داشته باشد. به هر میزان که از مدیریت اختلاف سلیقه ها و رقابت های درونی یا مواجهه هوشمندانه و قاطع با دشمنی قدرت های بیگانه و جریان نفاق داخلی غفلت شود، موضوع خدمتگزاری و کارآمدی هم دستخوش چالش خواهد شد.
واقعیت این است که جریان بیگانه و افراطیون مدعی اصلاحات، ناامید از مواجهه و مهار مستقیم اصولگرایان، به «اختلاف و رقابت درونی» این جبهه پیروز و مورد اعتماد ملت امید بسته اند به نحوی که دیروز در بحبوحه مرحله دوم انتخابات، سایت رسمی دویچه وله (شبکه رسانه ای دولت آلمان) همسو با رسانه های آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی با اذعان به اکثریت یافتن اصولگرایان در مجلس جدید، به القای چند دستگی در میان جریان پیروز پرداخت و در عین حال نوشت «اصلاح طلبان بیش از آن که بر شانس نیروهای خودی امیدوار باشند، به شکاف در میان غیرخودی ها چشم دوخته اند. یک عضو شورای سردبیری، روزنامه کارگزاران ]جلال خ-چ[ می گوید اصلاح طلبان با پیش بینی اختلاف ها می توانند در مجلس به عنوان یک اقلیت با آرای کلیدی خود در جهت برهم زدن توازن نیروها به نفع جریان عقلانی ]؟![ عمل کنند.»
سیاست تفرقه افکنی و ایجاد یا تعمیق اختلاف، امروز در دستور کار جریان رسانه ای دشمن و دنباله های داخلی آنها قرار گرفته است تا مگر شیرینی رأی و انتخاب را در کام ملت تلخ کنند و اصولگرایان را در دور باطل درگیری از درون، اصطکاک و فرصت سوزی، غفلت از چالش ها و نهایتاً شکست از درون گرفتار نمایند. این ترفند کهنه با آمیزه ای از تدابیر و روش های کهنه و نو به شدت در دستور کار است و متقابلاً این پرسش را به پیش می کشد که «چه باید کرد»؟
▪ نزدیک شدن به پاسخ این سؤال مهم مستلزم عنایت به چند نکته است:
۱) ندیدن دشمنی ها و شیطنت ها و باقی ماندن در اختلاف نظرها -هر قدر هم که موضوعیت و اهمیت داشته باشند- همان قدر خطر آفرین است که ندیدن و انکار این تنوع سلیقه ها و گرایش ها. پررنگ نمودن تنوع ها و لاینحل کردن اختلاف سلیقه ها، در کنار انکار و نپذیرفتن آنها، دو لبه یک قیچی برای زدن ریشه های همدلی و هماهنگی هستند. باید به مدلی از تعامل رسید که در آن ضمن ارائه تعریفی «جامع» و «مانع» از اصولگرایی، بتوان همدیگر را با طراز «وحدت در اصول» و «تنوع در فروع» پذیرفت، مانند نسبت انگشتان با یک دست. تک تک انگشت ها را هرگز نمی توان «دست» نامید همچنان که دست بدون احصای آن ۵ انگشت مفهوم پیدا نمی کند. این ۵ انگشت قطعاً متفاوت و متمایزند، اما هرگز معارض و مزاحم و منافی هم نیستند بلکه به یک ریشه و اراده واحد باز می گردند و هم آهنگ با هم عمل می کنند. «در کنار رعایت تقوا، لازمه هماهنگی و وحدت در عین کثرت، با هم سخن گفتن و همدیگر را فهمیدن است نه فقط خطابه ایراد کردن و از خویش گفتن و خود را دیدن و ستودن. می توان با هم اختلاف سلیقه و حتی رقابت سالم- تا حدی که به دشمنی نکشد یا دشمن را امیدوار نسازد- داشت اما در عین سعه صدر و تحمل و مفاهمه، و نه انکار و تخطئه و سرزنش هم در جلوت و از پشت رسانه های نامحرم. اصولگرایان باید مکانیزم هایی طراحی کنند که طی آن بتوانند بی حضور نامحرمان و تبلیغاتچی های آنها با هم - نه برای خود- بگویند و بشنوند و بیاندیشند و فاصله های ذهنی یا عینی را کم کنند. مکمل این گفت وشنود البته، نفی خود رایی و تکبر و استبداد رأی است که بدون تذلل و فروتنی و حسن ظن فراهم نمی آید. در چنین فرآیندی باید به تدریج به مدل ها و برنامه ها رسید و نقد سالم را نهادینه کرد. بدون مهندسی نقد و بهادادن به آن، باید منتظر سوء تدبیر و تباهی بود، که مولای متقیان فرمود «خودرأی هلاک شد و آن که با مردمان مشورت نمود، در عقل های آنان شریک گردید».
۲) «مانعیت» و دافعه شرط لازم اصولگرایی در کنار جامعیت است، اینکه با همه سعه صدرها و فروتنی ها و مهرورزی ها، نباید گذاشت مرزهای اصولی با دشمنان مترصد (اباحه مسلکان و معارضان با اصول و آرمان ها) کمرنگ شود و امکان تردد عوامل دشمن، نفوذی ها و «چهره های حائل» آنها فراهم آید. شواهد فراوان دلالت قطعی بر این امر دارد که بخش مهمی از اختلاف های داخلی اصولگرایان، یا «ریشه» در غفلت از کمرنگ شدن این مرزها دارد و یا با این غفلت، امکان تشدید و تعمیق پیدا می کند.
اینکه اصولگرایانی با رسانه های کینه توزترین جریان دشمنی و نفاق درد دل کنند و از این طریق سبک شوند یا با عناصر سیاسی و اجرایی و رسانه های آنها - به دلایل مختلف- تعامل و تفاهم کنند، خطایی استراتژیک و بر ضداصول است. غفلت از تحریم جریان های معارض یا منافق به شهادت تاریخ، آغاز بسیاری از فجایع و شکست های غیرمترقبه بوده است. اگر نقدی یا گله و شکایتی نسبت به هم هست، این را نباید از پشت بلندگوی جریان های مغرض و معاند مطرح کرد و به آنها اجازه داد تا با استحاله فضای ضروری نقد، بذر کینه و بددلی و انشقاق و انحلال درونی را در میان اصولگرایان بپاشند. می توان نامزد انتخابات ریاست جمهوری و هیئت رئیسه مجلس و... بود یا با طرح و لایحه و عملکردی مخالفت کرد اما نه به قیمت افتادن از اصل و آویزان شدن و گرفتار ماندن در حواشی و فروع، که به تعبیر امیرمومنان(ع)، رها کردن ریشه ها و چسبیدن به شاخه ها و فروع، کجی و انحراف و شکست را به همراه می آورد.
جریان های معارضی که به دلایل گوناگون دل خوشی از حاکمیت اصولگرایی ندارند، روی کم ظرفیتی، تک روی، خودبرتربینی، دهن بینی و ضعف های روحی و عاطفی دیگر در هر شخصیتی حساب باز می کنند. این ضعف ها را باید شناخت و رفع کرد. از خود متشکر بودن و از کمین ها غافل شدن، گشودن سپر امان و امنیت از خویش است. این کلام حکیمانه علی بن ابیطالب است که درباره منافقین فرمود « در هر راهی، گروهی را زمین زده اند و به هر دلی، راهی دارند»:
«شما را ای بندگان خدا به تقوای الهی و پرهیز از اهل نفاق سفارش می کنم که آنها گمراهند و گمراه کننده. دچار لغزشند و به لغزش می افکنند. دائم رنگ عوض می کنند و به حالات گوناگون ظاهر می گردند... در هر کمینگاهی به کمینند... پنهان مشی می کنند... وصفشان داروست و گفتارشان شفا و رفتارشان درد بی درمان. به آسایش شما حسادت می برند و بر گرفتاری و بلا می افزایند. امید را ناامید می سازند. در هر راهی، گروهی را زمین زده اند و به هر دلی، راهی دارند و در هر غمی، اشکی آماده ریختن. به هم ستایش و ثنا قرض می دهند و منتظر پاداشند. اگر بخواهند، اصرار ورزند و اگر سرزنش نمایند، پرده دری کنند... برای هر حقی، باطلی آماده دارند و برای هر راستی ، کجی ای... برای هر دری کلیدی دارند.برای رسیدن به مطامع، اظهار بی رغبتی و بی نیازی می کنند تا بازارشان را به پا دارند و متاع خود را بفروشند.. راه تنگ باطل را آسان جلوه می دهند و راه حق (خروج از ضلالت) را کج و ناهموار می نمایانند. آنها یاران شیطان و زبانه های آتشند. آنها حزب شیطانند و بدانید که حزب شیطان زیانکارانند». (خطبه ۱۹۴ نهج البلاغه).
پژوهشگر: محمد ایمانی
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی


همچنین مشاهده کنید