یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


روزگار و زندگی...


روزگار و زندگی...
سریال «روزگار قریب» به نویسندگی و کارگردانی کیانوش عیاری، کارگردان نام آشنای سینمای کشورمان، مدتی است که از شبکه سوم سیما به روی آنتن می رود. این مجموعه با طرح چند دوره تاریخ کشورمان، مروری دارد به زندگی مرحوم دکتر «محمد قریب» که یکی از پزشکان و نام آوران ایران است. با اینکه از سی و چند قسمت این سریال، هنوز ۱۹ قسمت آن پخش شده، اما مخاطبان تلویزیون ارتباط خوبی با این سریال برقرار کرده اند که روند واقع گرایانه حاکم بر مجموعه و انتخاب شخصیتهای مناسب در هر قسمت، جاذبه ویژه ای به این مجموعه داده است و البته کارگردانی منسجم و همراه با ظرافت کیانوش عیاری، این مجموعه را به سمت یکی از مجموعه های ماندگار سیما سوق می دهد. بهتر دیدیم برای آشنایی بیشتر مخاطبان، سراغی از عوامل دست اندرکار این پروژه که نزدیک به ۵ سال از عمر آن، از تولید تا پخش می گذرد، بگیریم.
از آنجایی که قسمتهای مختلف این سریال هفته به هفته مونتاژ و آماده پخش می شود، حجم سنگین کار برای کیانوش عیاری، همچنان باقی است و با وجود تلاشی که برای گفتگو با ایشان داشتیم، فرصتی برای گفتگو به وجود نیامد و سعی کردیم تا در ارتباط با سایر عوامل دست اندرکار، از کم و کیف کار بیشتر آگاه شویم.
‌● روزگار قریب، واقعیت زندگی
▪ شبنم عرفی نژاد/ منشی صحنه و دستیار تدوین
«از تیرماه سال ۸۳ کارم را با تیم «روزگار قریب» شروع کردم، که قبل از آن ۴ ماه از فیلمبرداری این مجموعه گذشته بود و تصاویر گرگان و کربلا را گرفته بودند. بعد از آن من همراه گروه در قزوین و مدرسه سیروس، ادامه تصویربرداری را دنبال کردیم، تا اینکه آبان ماه سال ۸۶ فیلمبرداری را تمام و مونتاژ مجموعه را شروع کردیم. در زمان تصویربرداری، منشی صحنه بودم و در حال حاضر دستیار تدوین آقای عیاری هستم. ما قسمتها را جلوتر می بندیم و کارگردان هم هر قسمت را روتوش نهایی می کند و قسمت به قسمت جلو می رویم. این مجموعه تا شهریورماه پخش خواهد شد و در انتها هم ۲ قسمت پشت صحنه داریم. در این مجموعه با شرایط کاری متفاوتی روبه رو بودیم، چون فیلمنامه ای نداشتیم و فقط برای هر قصه یک طرح خطی بود و آقای عیاری هم براساس شرایط، سر صحنه قصه را طراحی می کرد. گاهی اوقات برای برخی سکانسها بازیگر سر صحنه می آوردیم و به دلیل خوب بازی نکردن بازیگر، نقش او کمتر می شد و گاهی اوقات هم هنرور سر صحنه می بردیم که فقط قرار بود یک دیالوگ بگوید، ولی به دلیل اینکه از نظر آقای عیاری خوب بازی می کرد، آن صحنه در حد ۵ الی ۶ قسمت ادامه پیدا می کرد.»
عرفی نژاد که پیش از این سریال، در پروژه های «خواب و بیدار» و «همنفس» هم دستیار تدوین بوده، در مورد روند کلی روزگار قریب می گوید: «این سریال طرحی بود که از طریق سیما فیلم به آقای عیاری پیشنهاد شد که در این طرح زندگی چند شخصیت مطرح شده بود که بین آنها، آقای عیاری دکتر قریب را انتخاب کرد، آن هم به چند دلیل: اول اینکه به مسائل پزشکی علاقه داشته و مرحله بعد اینکه از طریق دکتر قریب می توانست ایران معاصر را نشان بدهد، یعنی تغییر و تحولات ایران از سال ۱۲۹۵ تا سال ۱۳۵۳. البته تغییر و تحولات اجتماعی، نه صرفاً سیاسی، چون در این سریال فقط در دو قسمت به طرح مسائل سیاسی پرداخته شده و بقیه مسائل اجتماعی مثل نوع ارتباط و برخورد مردم در آن سالها، نوع زندگی، پوشش، رفتار و نحوه ادامه تحصیل و... را بر دارد.
البته برخی از اتفاقات واقعیت ندارند، به این دلیل که دکتر قریب زندگی پرحادثه ای نداشته و مهمترین کار ایشان از نظر سیاسی، امضای نامه ای است که از طرف مهندس بازرگان نوشته می شود و دکتر قریب به اتفاق چند استاد دیگر این نامه را امضا می کنند و همگی از دانشگاه تهران اخراج می شوند و شاید این قضیه سیاسی ترین وجه زندگی دکتر باشد، ولی جریانات سفر کربلا، کودتای سوم اسفند و... صرفاً بر پایه ذهنیت کارگردان شکل گرفته و ما در ابتدای پخش سریال هم تأکید کرده ایم که این مجموعه صرفاً برگرفته از زندگی دکتر قریب نیست، اما سعی شده که به واقعیت زندگی ایشان و مردم در آن دوره نزدیک باشد.»
وی در ادامه می گوید: «با شروع پخش این سریال اتفاقات جالبی افتاد. وقتی دکتر حسین قریب (فرزند بزرگ دکتر قریب) در سفر به ایران این مجموعه را دید، می گفت: وقتی این سریال را دیدم، احساس کردم زندگی خودم را مرور می کنم. من پدرم را دیدم، مادرم را دیدم و احساس کردم به آن روزها برگشته ام. در طی تولید این سریال آقای عیاری با حسین قریب در ارتباط بود و اطلاعات خوبی از ایشان می گرفت. سعی کردیم قبل از پخش سریال بخشی را هم اختصاص بدهیم برای یک ارتباط کوتاه با شاگردان و یا وابستگان دکتر قریب تا از ایشان بیشتر بدانیم. جالب است بدانید که در طی پخش این مجموعه برخی از مردم می گفتند، احساس می کنیم رفتار پزشکان متفاوت شده و شاید این مهمترین تأثیر این مجموعه بوده که از این بابت بسیار خوشحالیم.»
وی اضافه می کند: «تمام تلاش آقای عیاری در حین کار، توجه به مستندات تاریخی بود و حتی پزشکی هم همراه ما در حین تصویربرداری حضور داشت تا اطلاعات دقیق پزشکی را از او بگیریم و شاید آنچه سریال روزگار قریب را این همه به مردم نزدیک کرده، جریان واقعیت زندگی است که در این مجموعه و آدمهایش دیده می شود.»
● سعی کردیم دوربین خودنمایی نکند
▪ منصور آذرگل/ مدیر تصویربرداری
از آنجایی که این سریال در چند مقطع زمانی و تاریخی سپری می شود، نحوه نورپردازی را با همان شرایط محیطی و جغرافیایی تطبیق دادیم و برای رفتن به گذشته، تصاویر ابتدا سیاه و سفید شده و کم کم رنگی می شوند که البته بخشی هم در هنگام مونتاژ صورت گرفته است.
خیلی از بخشها را خارج از تهران تصویربرداری کردیم و با بازسازی فضاها سعی کردیم آنچه به خلق صحنه بهتر کمک می کند را طوری تصویربرداری کنیم که باورپذیر باشد و در ضمن دوربین و نور در جایی خودنمایی نکند. نزدیک به ۴ سال (که البته گاهی هم وقفه ای در ادامه کار ایجاد می شد) کار تصویربرداری طول کشید.
آذرگل که صاحب سالها تجربه در عرصه تصویربرداری است، در مورد امکانات تصویربرداری در ایران می گوید: «در ایران امکانات تصویربرداری همپای پیشرفت این هنر در دنیا پیشرفت نداشته و به لحاظ تجهیزات جانبی هنوز ضعفهای بسیاری وجود دارد، اما با این وجود، استادان خوبی در این عرصه داریم که حرفهای زیادی در حوزه تصویربرداری برای گفتن دارند.
مثلاً در مورد سریال «روزگار قریب» براساس تحقیقات مفصل آقای عیاری. فضاها طراحی می شد و ما در این فضاها نورپردازی می کردیم و این نورپردازی به شکلی سازمان دهی می شود که بیننده در حین دیدن سریال و همراهی با پرسوناژها، متوجه نور و چراغهای ما نمی شود. به هر حال این سریال با دنیایی از تجربه های تازه شکل گرفت و امیدوارم که مردم از دیدن آن لذت ببرند.»
● تروکاژ یا همان حذف و اضافه
▪ فرشاد شهلایی/ مسؤول جلوه های ویژه (تروکاژ)
تا به حال چیزی در مورد جلوه های ویژه (تروکاژ) در آثار تلویزیونی و سینمایی شنیده اید؟ شاید یکی از عواملی که کمک شایانی به جذابیتهای بصری این گونه آثار دارد، بحث جلوه های ویژه باشد. در سریال روزگار قریب هم به فراخور زمانی از این هنر استفاده شده و شهلایی در این مورد می گوید: «از آنجایی که روزگار قریب یک سریال در حوزه تاریخی است، در فضاهایی ایجاب می کرد که از جلوه های ویژه کمک بگیریم. تروکاژ، هنر حذف فضاها و اجسام زائد و اضافه کردن فضاهای تازه به صحنه است. وقتی می خواهی سریالی را به تصویر بکشی که مثلاً مربوط به ۶۰ سال پیش است، قطعاً تغییرات بسیاری در این ۶۰ سال حاصل شده، مثلاً سیمهای برق، تیر چراغ برق و... از این دسته اند. گاهی برای حرکت دوربین و رسیدن به فضاهای دیگر، این اجسام زائد در کادر قرار می گرفتند که ما با تروکاژ این صحنه ها را حذف می کردیم. گاهی هم لازم بود در برخی صحنه ها سیاهی لشگرهای زیادی داشته باشیم که باز تروکاژ این مسأله را تا حدودی حل می کرد، تا جایی که مثلاً در یک صحنه چند بازیگر محدود داشتیم و پس از اتمام کار، همان بازیگران می پرسیدند که آن روز تعداد محدودی بودیم، چطور این صحنه تا این حد شلوغ شده است؟ به هر حال هنر جلوه های ویژه این است که به فضای بهتر فیلم یا سریال کمک کند و در این مجموعه همه تلاش ما این بود که تروکاژ دیده نشود.»
او در پاسخ به این سؤال که جلوه های ویژه در ایران در چه سطحی است، می گوید: «هر چند گاهی با کمبود امکانات مواجه می شویم، اما در ایران هنرمندانی داریم که تا سطح هنرمندان هالیوود هم این هنر را عرضه می کنند.»
● این زندگی بود که «روزگار قریب» را شکل داد
▪ محسن پناهی/ طراح صحنه
سریال روزگار قریب توسط ۳ طراح صحنه، فضاسازی و طراحی شد: فرهاد فارس قسمتهای اولیه را انجام داد، فرهاد ویلکبجی قسمتهای بعدی را به همراهی محسن پناهی دنبال کرد و در نهایت ادامه کار با پناهی به اتمام رسید. پناهی در پاسخ به این سؤال که در طراحی صحنه روزگار قریب چند درصد ساخت و ساز داشته اند و چند درصد از فضاهای شهرک سینمایی بهره برده اند، می گوید: «همانطور که می دانید سریال، دوره های تاریخی متفاوتی را دربر دارد و ما در اکثر لوکیشن ها تغییرات اساسی داشتیم، یعنی از همان امکانات شهرک سینمایی هم نمی توانستیم به طور کامل بهره برداری کنیم و باید تغییراتی را در آنها ایجاد می کردیم. درشکه ها و کاروان کربلا و همین طور مدرسه سیروس که محل زندگی کودکی دکتر قریب را نشان می داد به طور کامل ساخته شد. البته خیابانی را در نظر گرفتیم و مدرسه را با یک ساختمان که خیلی شبیه به آن دوره بود را بازسازی کردیم. اما اگر بخواهم با درصد بگویم، فکر می کنم بالای ۵۰ الی ۶۰ درصد ساخت و ساز داشتیم، چون آقای عیاری تأکید داشت که ساختمانهای شهرک سینمایی اکثراً تکراری هستند و باید فضاهای تازه ای ایجاد شود.»
و در ادامه به مستندات تاریخی مورد استفاده در این سریال اشاره می کند و می گوید: «از آنجایی که این سریال مربوط به تاریخ گذشته است، لازم بود از مستندات تاریخی استفاده کنیم و باید با تحقیق پیش می رفتیم. از طریق اطرافیان، شاگردان و خانواده دکتر قریب، اطلاعات زیادی دریافت کردیم. با حسین قریب فرزند دکتر هم در ارتباط بودیم و همه تلاش ما این بود که روزگار قریب به واقعیت آن دوره نزدیک شود. بعضی از فضاهای سریال، مثل محله ای که بازارچه داشت و دستفروش، نوعی شیرینی به بچه ها می فروخت، ساخته و پرداخته ذهن کارگردان بوده تا فضاها به زندگی واقعی مردم آن دوره نزدیک شود. حتی ماشینهای سریال را ساختیم. اتوبوسی که دکتر با آن به خارج از کشور می رود، یا ماشین فورد آبی که با آن به دیدن پدربزرگ می رود، از نو ساخته شدند. آقای عیاری اصرار داشت که این ماشینها را بسازیم، چون فقط در موزه از این مدل اتومبیل ها داشتیم و امکان خارج کردن آنها وجود نداشت.» اما امکانات ما در کشورمان برای تولید سریالهای پرهزینه تاریخی کافی است؟ پناهی در این مورد می گوید: «خیر، تولید سریالهایی به این شکل بسیار مشکل است و منابع و امکانات بسیار محدود. مثلاً در یک سکانس به زمانی می رسیم که برای اولین بار خیابانها در تهران آسفالت می شوند. ما مدتها تلاش کردیم تا به غلطکی برسیم که برای اولین بار با آن آسفالت انجام شده بود.
خیلی ها این غلطک را ندیده اند. بابت این قضیه کلی تحقیق کردیم و سرانجام آن را ساختیم، اما نمی دانستیم چطور به بیننده اثبات کنیم که این غلطک همان غلطک سال ۱۳۲۰ است. سریالهای تاریخی هزینه های سنگینی دارند و به همین دلیل فکر نمی کنم که بعد از این، سریالهایی که ساختمانهای قدیمی داشته باشند به مرحله تولید برسند، چون تنها محیطی که ساختمانهای قدیمی دارد شهرک سینمایی است و آن هم در آستانه نابودی است.»
وی در ادامه اضافه می کند: «ما آهن قراضه قطار یا همان «ماشین دودی» را از پارک ملت به شهرک سینمایی انتقال دادیم و آن را بازسازی کردیم که با ۶ واگن حرکت کرد و هنوز هم قابل استفاده است و بعد از ما بسیاری از پروژه ها این قطار را درخواست کردند، چون تاریخی را زنده می کرد. حتی در بحث فیلمنامه هم باید بگویم، وقتی آقای عیاری شروع به کار می کرد، قصه شکل می گرفت. حتی فیلمنامه نوشته شده ای نداشت، خودش سر صحنه دکوپاژ می کرد و می نوشت. «روزگار قریب» واقعیت زندگی را مطرح می کرد، همانطور که همه ما در طی این ۵ سال، مراحل تولید آن را زندگی کردیم و این قصه زندگی بود و واقعیتی که «روزگار قریب» را شکل داد.»
● در روزگار قریب، خودم بودم
▪ مهدی هاشمی/ بازیگر نقش دکتر قریب
وقتی از قصه روزگار قریب تا حدودی اطلاع پیدا کردم، خوشحال شدم از این بابت که قرار است در نقش آدمی این چنین تأثیرگذار ظاهر شوم. دکتر قریب عجیب ذهن من را معطوف خودش کرد. پزشکی خیر که فارغ از حرفه پزشکی و امر طبابت، به مشکلات مردم رسیدگی می کند، در طول زندگی، خودش را از مردم جدا نمی داند و اخلاق حرفه ای را به خود با عمل معنا کرده است. این شخصیت آنقدرها هم دور از ذهن نبود. سعی کردم در این مجموعه خودم باشم و یک زندگی را به نمایش بگذارم. کار کردن با کیانوش عیاری هم خالی از تجربه های تازه نیست. امیدوارم در این مجموعه، آن طور که باید، شخصیت برجسته این پزشک متعهد به تصویر کشیده شده باشد.»
● یک مادر مشوق
▪ فرحناز منافی ظاهر/ مادر دکتر قریب
«در این سریال، نقش مادر دکتر قریب را دارم، مادری که وابستگی شدیدی به محمد دارد. برای این سریال خیلی ها توسط آقای عیاری تست زده شدند، ولی من برای این نقش انتخاب شدم. ۳ دوره نقش مادر را بازی کردم یعنی کودکی، نوجوانی و جوانی دکتر قریب.
این نقش را خیلی دوست داشتم و اینکه باید محمد را تشویق می کردم تا ادامه تحصیل بدهد. به عقیده من دکتر قریب یک الگوی بزرگ برای کشور ما بوده و از خودگذشتگی اش قابل تحسین است و من خوشحالم که در نقش مادر دکتر ظاهر شدم. این سریال آنقدر روان و پخته ساخته شده که هر وقت پای آن می نشینی، احساس می کنی خودت در متن ماجرا هستی. این مسأله نشأت گرفته از درک دقیق کارگردان در تولید این مجموعه است. آدمهای قصه خیلی با واقعیت نزدیکند و همین نکته ارتباط خوبی بین بیننده و سریال ایجاد کرده است.»
وی در ادامه می گوید: «یکی از علاقه هایم کار کردن در پروژه های تاریخی و خصوصاً همکاری با آقای عیاری بود که خوشبختانه با «روزگار قریب» این شرایط برایم پیش آمد.» می پرسم کار کردن در آثار تاریخی که مقاطع زمانی مختلفی را دربر دارند، حتماً سختیهایی دارد، این شرایط را چطور گذراندید که در ادامه می گوید: «کار کردن در محیطی که با زندگی امروزی تفاوت زیادی دارد، بسیار سخت است. ما مجبور بودیم برای تصویربرداری بعضی از صحنه ها، گرمای زیادی را تحمل کنیم. بخصوص در سکانسهای سفر به کربلا که در گرمای بالای ۵۰ درجه تصویربرداری می شد، خیلی اذیت شدیم، اما در کل وقتی سریال را دنبال می کنم، از حضور در این مجموعه و تحمل سختیهایش بسیار راضی ام.»
ملیحه پژمان
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید