سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


ضرورت تبلیغات اسلامی


ضرورت تبلیغات اسلامی
اگر بخواهیم تعریفی از «تبلیغ اسلامی» ارائه دهیم باید گفت: تبلیغ اسلامی عبارت است از رساندن پیام الهی به شیوه روشنگرانه از طریق ایجاد ارتباط و تشویق به پذیرش محتوای مورد نظر با استفاده از ابزارهای مشروع هر عصر.
تبلیغات مسئله ای است پراهمیت و حساس، یعنی دنیا با تبلیغات حرکت می کند. آن قدری که دشمنان ما از حربه تبلیغات استفاده می کنند از طریق دیگری نمی کنند. و ما هم باید به مسئله تبلیغات بسیار اهمیت دهیم و از همه چیزهایی که هست، بیشتر به آن توجه کنیم.... شما می دانید که تبلیغات خارجی علیه ما زیاد است، شما باید با تبلیغ فرهنگ اسلامی به دروغ پراکنی های صداهای خارجی پاسخ دهید.
- صحیفه امام، جلد ۱۷، ص۲۴۳
مبلغ دین، عالم انتخاب شده است و تبلیغ دین جزو وظایف علمای دین می باشد. آیا می شد بگوییم که افرا غیر عالم، تبلیغ دین را انجام دهند؟ نه، تبلیغ دین وظیفه ی عالم است. کسانی که می خواهند تبلیغ دین بکنند، باید از علم دین – در حدی که مورد نیاز آنهاست- برخوردار باشند. معنای این حرف این است که مبلغ دین باید در هر سطحی که مخاطبین خود را مشاهده می کند، برای بالا بردن آنها از آن سطح، همت بگمارد و باقی ماندن مخاطبین خود را در یک نقطه، تحمل نکند. اساس کار تبلیغ، بر پیش بردن مخاطب است. باید آنها را آگاه کرد و ترقی و رشد فکر داد و در جهت آگاهی دینی و تقرب به پروردگار و کمالات نفسانی پیش برد؛ مثل شاگردی که انسان او را روز به روز تربیت می کند و پیش می برد.
- بیانان رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمع زیادی از روحانیون، فضلا و مبلغان اسلامی در آستانه ماه مبارک رمضان ۲۷/۱۰/۷۴
● مبلغ
پروپاگاندا در ابتدا نشر عقاید و افکار تعصب آمیز، اغلب از طریق دروغ و فریبکاری معنا شد؛ هر چند با تشریح بیشتر موضوع توسط پژوهشگران، بسیاری از آنان دریافتند که پروپاگاندا در تملک انحصاری رژیمهای خبیث و توتالیتر نبوده و اغلب حاکی از چیزی بیش از فریبکاری هوشمندانه است. معنای کلمه پروپاگاندا امروز به «تلقین»یا نفوذ جمعی از طریق دستکاری نمادها و روان شناسی فرد، تکامل یافته است. پروپاگاندا انتقال نقطه نظری با هدف نهایی پذیرش داوطلبانه دریافت کننده است به طوری که شخص آن را از آن خویش تلقی می کند. اما باید توجه داشت که هر اقناع کردنی پروپاگاندا نیست.
تبلیغ یک هنر بزرگ است و مبلغ کامل یک هنرمند بزرگ. هنر تبلیغ به کار گرفتن شیوه های موثر و اجتناب از شیوه های نادرست در انتقال پیامهای تبلیغی است.
تعیین موقعیت مبلغ در تبلیغات بستگی روشنی به تعریف ما از نوع تبلیغ دارد. اما در یک جمع بندی از تمام نظریات و نگرشهای موجود می توان گفت که مبلغ به عنوان یک رکن از عناصر اصلی و شکل دهنده اصلی فرآیند تبلیغی مطرح است و به هیچ عنوان نمی توان تبلیغی را تصور کرد که قوام و دوام آن بستگی تام به حضور این رکن اساسی یعنی مبلغ نداشته باشد. این حضور موثر نه تنها در آغاز برنامه تبلیغی بلکه در تمام مراحل روند اجرایی جریان تبلیغی مشهود است. مبلغ می تواند با انگیزه اعتقاد و حضور خود یک جریان تبلیغی را ایجاد کند، آن را با در نظر گرفتن اهدافش هدایت نماید و برنامه را به سر منزل مقصود برساند. به این ترتیب مبلغ را می توان اینگونه تعریف کرد که مبلغ، فرد، گروه یا سازمانی است که با در نظر گرفتن اهداف از پیش تعیین شده و با استفاده از شیوه ها و ابزارهای تبلیغی، پیام خاص به مخاطب یا مخاطبان می رساند تا ضمن ترغیب، القاء یا اقناع آنان، تغییر فکر یا رفتاری را بوجود آورد و تا رسیدن به مطلوب با مخاطب همراه است.
مبلغ باید برای رساندن پیام خویش به گوش مخاطبانش دو مساله مهم را همزمان و هماهنگ با هم مورد توجه قرار دهد. مساله اول، گسترش شعاع دایره نفوذ اجتماعی پیام یعنی افزایش عددی مخاطبان پیام است و مساله دوم تعمیق و تنفیذ پیام یعنی افزایش تاثیر پیام در افراد جامعه پیام گیرندگان.
دست کم پنج عنصر اصلی در یک فرآیند تبلیغی لازم است گردهم آیند تا بتوان آن را یک فراگرد صحیح تبلیغی نامید. این عناصر را ارکان تبلیغ می نامیم و عبارتند از: مبلغ، مخاطب، ابزار تبلیغی، هدف و برنامه.
مبلغ علاوه بر داشتن انگیزه قوی و پیام فرهنگی غنی و ویژگیهای شخصی لازم برای موفقیت نیاز به ابزار دارد.
تبلیغاتچی بیش از آن که در پی تبعیت از قواعد علمی یا کشف حقیقت های تازه باشد به افزایش میزان ترغیب فعالیتهای خود علاقه مند است. شاید گرایشی که برای یکسان پنداشتن تبلیغات با دروغگویی وجود دارد نتیجه خود تبلیغات باشد. نویسندگان مطبوعات غربی همیشه به سخن پردازیهای کمونیستها یا مانورهای تبلیغاتی آنان انگ تبلیغات می زنند در حالی که فعالیتهای دولت متبوع خویش در کشورهای خارجی را به عنوان برنامه های اطلاعاتی معرفی می کنند.
تبلیغاتچی باید به شکایت و ناراحتی آنها (مخاطبان) علاقه نشان دهد. از دنبال کردن آنها با شدت و سرسختی امتناع کند و درست مانند بومیان دشتهای سبز آرژانتین که به تعقیب یک گله اسب وحشی می‌پردارند، نخست در جهت آنها به راه افتد و سپس با حرکات مارپیچ جلو برود. تبلیغاتچی فقط پس از کسب یک اقتدار کافی است که باید دست به یک عمل شدید و ناگهانی بزند.
تبلیغات، عمودی و درست مانند یک صاعقه بر سر اشخاص فرود می‌آید و در آنها ایجاد واکنش و حالت دفاعی می‌کند به طوری که ممکن است عکس‌العمل زیر بروز کند: «دارند روی من اعمال نفوذ می‌کنند.» این گونه ناشی‌گری واکنشهای معکوسی ایجاد می‌کند که باید به هر ترتیب شده از آنها احتراز جست.
بعد از انتخاب هدف (مخاطب) مناسب، وظیفه دیگر تبلیغاتچی جلب توجه مخاطب به موضوعات مورد نظر است. وقتی مخاطب نسبت به تبلیغاتچی بی‌تفاوت یا مخالف باشد، جلب توجه او دشوار است. تبلیغاتچی بعد از جلب توجه مخاطب سعی می‌کند هیجانات او را برانگیزد و به بازی بگیرد. بدیهی است که تنها با ارائه مجموعه‌‌ای از اسناد بی‌زبان نمی‌توان این کار را انجام داد. برای برانگیختن هیجانات از سمبلها بهر‌ه‌گیری می‌شود.
همه مردم به طور یکسان تحت تاثیر ارتباطگر قرار نمی گیرند. در واقع همان ارتباطگر ممکن است از سوی عده ای از مردم واجد اعتبار بسیار و از سوی دیگران دارای اعتبار اندک ارزیابی شود. مضافا پاره ای از مردم ممکن است به اوصاف جانبی خاصی از گوینده بهای بسیار بدهند. چنین اوصافی می تواند گوینده خاصی را به نحو چشمگیری موثر یا بی اثر سازد.
این واقعیت که ما انسانها اغلب اعتبار یک ارتباطگر را هادی خود در قبول یا رد یک پیام می شماریم راه را برای تبلیغات بی ملاحظه می گشاید. گرچه اعتماد به یک منبع مطمئن در مواقعی که تخصص و قابل اعتماد بودن او به طور مستقیم در رابطه با موضوع مورد نظر باشد قابل قبول است، اغلب سر هم کردن اعتبار سهل تر از کسب آن است.
وقتی به این موضوع فکر می کنید که «اگر کسی به شما اعتماد و باور و علاقه ندارد، چگونه او را اقناع می کنید» متوجه می شوید که تبلیغاتچی های حرفه ای، وظیفه ای سخت دارند. واکنش ما در برابر کسانی که قصد اقناع ما را دارند معمولا به این صورت است که سوگیریهای آنان را زیر سوال ببریم و ذینفع بودن ایشان را در نظر بگیریم. با شناسایی سوگیری یک پیام، مخاطب بسته به موقعیت می تواند با بررسی دقیق محتوایی پیام یا رد آن از موضع خود دفاع کند ولی از دیدگاه مبلغ این امر مانعی سخت در جلب رضایت مخاطبان ایجاد می کند. از این رو برای مبلغ مهم است که در چهره یک مبلغ ظاهر نشود. به منظور کسب موفقیت ارتباطگر باید خود را بی غرض و قابل اعتماد بنمایاند. سخنور چینی «هان فی تزو» که در قرن سوم پیش از میلاد مشاور فرمانروایان بود این داستان را برای نمایش چگونگی بالا بردن اعتبار یک حاکم نقل می کند:
امیر سرزمین«وو» می خواست به سرزمین «هو» حمله کند. امیر یکی از مطمئن ترین مشاورانش را به خلوت خواند و از او خواست به طور علنی موضوع حمله به «هو» را مطرح کند. که مشاور این کار را انجام داد. امیر در یک حرکت نمایشی و برای اطمینان دادن به فرمانروای «هو» که به هیچ وجه قصد حمله ندارد بلافاصله مشاور خود را به قتل رساند. اهالی«هو» که از حسن نیت امیر اطمینان حاصل کرده بودند خلع سلاح شدند. امیر بلافاصله به حمله غافلگیرانه دست زد و سرزمین «هو» را تسخیر کرد. یکی از پندهای داستان «هان فی تزو» این است که ارتباطگران با اقدام آشکار علیه منافع خود می توانند خود را قابل اعتماد بنمایانند. اگر به ما باورانده شود که ارتباطگران از قِبَل اقناع ما چیزی به دست نخواهند آورد بلکه شاید چیزی هم از دست بدهند در آن صورت بدانها اطمینان خواهیم کرد و تاثیر آن بیشتر خواهد شد.
● ویژگیهای مبلغ
ویژگیهایی که مبلغ باید خود را به آنها آراسته کند به قرار زیر است:
الف) آگاهی
مبلغی که می خواهد پیامی را برساند و نشر دهد، قبل از هر چیز باید پیام و زوایای آن را بخوبی بشناسد و بدون تکیه بر گفته های این و آن، خود به تحقیق بپردازد. شاید بتوان گفت یکی از بزرگترین ضربه هایی که به پیکر اسلام و منافع فکر اسلامی خورد از این ناحیه بود که کسانی بدون مسئولیت وتعهد در هر زمانی و بدون هیچگونه قابلیت و لیاقت علمی، بر مصدر بعضی امور بویژه علمی و تبلیغی قرار گرفتند و بدون کسب شرایط و آگاهیهای لازم، به عنوان عالم دینی، مفتی، قاضی شرع و...، اسلام را همچون پوستین وارونه در بین مسلمانان و نامسلمانان معرفی کردند. بنابراین اگر مبلغ بخواهد برای نفوذ در مردم و از دست ندادن وجهه خویش هر چه را بدان علم ندارد با استناد به «می گویند»ها به خورد مردم بدهد، بزرگترین ضربه را بر پیکره پیام فرود آورده است.
ب) ایمان به هدف
آنچه که به آگاهی جهت می دهد و همچون پشتوانه ای محکم در تمام مراحل تبلیغ مددکار مبلغ است، باور قلبی او به هدف می باشد. اگر پیامبر اکرم (ص) و دیگر پیامبران به خاطر ادای تکلیف الهی تسلیم نشدند همه به خاطر ایمان به هدف مقدسی است که هر دردی را شیرین و هر ناممکنی را ممکن می سازد.
ج) عمل
مبلغ نه تنها در مقام تبلیغ و رساندن، بلکه در عمل نیز باید خود اولین مجری و عامل به پیام و محتوای آن باشد. این کار از سویی اطمینان و اعتماد مخاطب را جلب می کند و از سوی دیگر به او ثابت می نماید که پیاده کردن محتوای پیام کار مشکلی نیست. اساساً، تبلیغ به خاطر اهمیت و بار عاطفی اش و نیز به خاطر سروکار داشتن آن با دل و قلب –نه مغز و استدلال صرف- باید به گونه ای باشد که به هدف برسد. و از مهمترین عواملی که از نقطه نظر عاطفی، در جلب اعتماد مخاطب و تمکین او در راستای این هدف نقش غیر قابل انکاری دارد، مسئله عمل است.
د) نرمش
از آنجا که تبلیغ یک فعالیت اجتماعی است و مبلغ در ارتباط مستقیم با افراد قرار دارد، دقت در نحوه بیان و ارائه مطالب از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اگر مبلغ دارای رفتاری تند، خشن، و انعطاف ناپذیر باشد، دیری نخواهد پایید که افراد از گرد او پراکنده خواهندشد. همچنین اگر مبلغ با نرمی و مدارا پیامی را تبلیغ کند، جاذبه و کشش بیشتری در میان مخاطبان خواهد داشت. البته باید دقت شود که نرمش و انعطاف پذیری تا حدی است که اصول و مبانی مسلم، ثابت و استوار بماند.
ز) طرح و تدبیر
چنانچه مبلغ بخواهد تمام مطالب را در اولین برخورد با مخاطب در میان گذارد و مسائل و مسئولیتهای بزرگ را در وهله اول از او توقع داشته باشد، خویش را خسته خواهد کرد و نتیجه مهمی عایدش نخواهد شد. چنین شخصی به سواره ای می ماند که مرکب خویش را سریع پیش می راند وبا شتاب و تندی حرکت می کند ولی طولی نخواهد کشید که پس از طی چند منزل، خویشتن را خسته و مرکب را زخمی و رنجور خواهد کرد.
ح) پشتکار و اراده
پس از آن که پیامگذار با دقت، عوامل و موانع را ارزیابی نمود باید با قاطعیت هدف را تعقیب و با اراده ای استوار مشکلات را از سر راه بردارد و علاوه بر اراده قوی و درایت، باید با پشتکار قوی در راه تبلیغ با تلاش پیگیر هدفها را نیز دنبال نماید و لحظه ها را غنیمت شمرد.
● تبلیغ
تبلیغ در غرب عبارت است از ایجاد تغییرات مطلوب در افکار عمومی به منظور رسیدن به اهداف مشخص. این تغییرات به هر وسیله‌ای که صورت پذیرد یک اقدام تبلیغی به شمار می‌رود. بسته به نوع هدف، ماهیت تبلیغات غربی تعیین می‌شود. این اهداف نوعاً اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی هستند و متناسب با این اهداف آموزه‌های تبلیغی شکل می‌گیرند. در تبلیغات غربی تغییرات در افکار عمومی وسیله‌ای برای کسب منافع اقتصادی و یا سیاسی است در حالی که در تبلیغات اسلامی رشد و تعالی جامعه هدف اساسی است؛ هر چند برای رشد جامعه ایجاد تغییرات در افکار عمومی الزام آور باشد.
در نظام‌های دموکراتیک به تبلیغات از جنبه‌ی نظری به عنوان آرمانی جدا از آرمان رهبران می‌نگریستند. در آن جا همواره نوعی شرمساری از تجربه فعالیت تبلیغات احساس می‌شد. روش تبلیغات در کشورهای استبدادی با روشهای موجود در کشورهای دموکراتیک تفاوت زیادی ندارد. زیرا هرگاه به تبلیغات به صورت کلی بنگریم و منابع تبلیغاتی خصوصی و رسمی را بررسی کنیم خواهیم دید که جایگاه گرایشهای تبلیغاتی در کشورهای دموکراتیک قطعاً بیشتر از کشورهای دیکتاتوری است.
ما در محیطی آکنده از پیام به سر می بریم. «آل رایز» و «جک تراوت» از متخصصان تبلیغات تجاری جامعه ما را پیام زده خوانده اند. یک آمریکایی به طور معمولی در طول زندگی خویش بیش از هفت میلیون آگهی می بیند یا می شنود، در مقابل یک پاک اندیش یا «پیوریتن» پرهیزکار متعارف که در قرن هفدهم در نیواینگلند هفته ای یک بار در کلیسا حاضر می شود در طول زندگی اش حدود سه هزار خطبه می شنید. این محیط آکنده از پیام بار شاقی است بر دوش فرستنده و گیرنده پیام اقناعی. ارتباطگر باید پیام را طوری طرح کند که نه تنها جذاب باشد بلکه توجه ویژه ای در این محیط شلوغ به خود جلب نماید. عصر تبلیغات ما به طرق دیگری متفاوت است. خطبه واعظ پیوریتن می توانست تا دو ساعت به طول انجامد اما امروزه یک آگهی سیاسی تلویزیونی ۳۰ ثانیه یا کمتر به طول می انجامد. آگهی های مجله ها اغلب حاوی یک تصویر یا یک جمله است.
عصر ما آکنده از پیامهای کوتاه و اغلب تصویری است. هر چند این تصویرهای اقناع کننده اغلب در جلب توجه ما در محیط پیام آکنده موفق اند اما شعارها را جایگزین استدلال های منطقی می نمایند و موضوعات پیچیده را به کاریکاتورهای سیاه و سفید از منطق مبدل می سازند. اقناع در عصر جدید بسیار لحظه ای تر شده است. یک پیوریتن تمام هفته را منتظر خطبه و ماهها را در انتظار اخبار انگلستان می ماند حال آن که پوشش (C. N. N) از کشتار میدان «تین آن من» نقطه مقابل آن است. شاید تفاوت اصلی زمانه ما و روزگار گذشته در نحوه آموزش شهروندان نسبت به اقناع است. اگر شما شهروندان یک دولت- شهر یونان در قرن سوم قبل از میلاد بودید، آموزش شما حاوی چهار سال درس معانی و بیان به منظور تعلیم نحوه درک ادله اقناع کننده و چگونگی طرح استدلالها از سوی خودتان بود. چنانچه از این آموزشها برخوردار نمی شدید، می توانستید یک سوفسطایی را برای آموزش استخدام کنید.
ارسطو نخستین کسی بود که تئوری جامعی برای اقناع وضع کرد. تئوری ارسطو سه جنبه اقناع را تعیین کرد: منبع (ethos)، پیام (LOGOS) و احساس مخاطبان (PATHOS) . ارسطو برای هر جنبه به پیام دهنده توصیه هایی نمود. مثلاً ارسطو توجیه می کرد که خطیب خود را شخصی خوب و قابل اعتماد نشان دهد. به نظر ارسطو خطابه نویسان باید در تدوین پیام اقناع کننده ادله ای به کار برند که حاکی از ترغیب منطقی باشد و برای بیان نکات از مثالهای زنده تاریخی و فرضی استفاده کنند.
سیسرون حقوقدان رومی با بسیاری از گفته های ارسطو موافق بود. سیسرون که به خاطر دفاع از برخی اشرار و جانیان مشهور در دادگاه شهرت یافت آن چه را که خود وظایف خطیب می نامید، مدون کرد. این دستورالعمل سه جنبه داشت. مجذوب کردن (جا انداختن اعتبار خطیب)، آموختن (عرضه پیام با استدلالهای درست) و منقلب کردن (مخاطبان را از احساس انباشتن) . یکی از خدمات مهم سیسرون تکوین بیشتر نظریه ارسطو درباه آتکنوی (حقایق و وقایع خارج از کنترل فوری گوینده) و تبدیل آن به تئوری (statis) یا جایگاه موضوع است.
اقناع کنندگان امروزی در بسیاری از جوانب اقناع، مخاطب را رازی نمی بینند. در قرن بیستم به این سوال دیرینه که چه چیزی یک پیام را اقناع کننده می سازند سه پاسخ داده شد. تئوریهای جدید اقناع عمدتاً بر اصولی که حداقل از یکی از سه مکتب روانشناسی یعنی روانکاوی، نظریه یادگیری و رویکرد شناختی نشئت گرفته اند، تاکید می کنند.
رویکرد روانکاوی به اقناع یک ویژگی منحصر به فرد دارد. به لحاظ آگاهی عمومی، شاید شناخته شده ترین تئوری اقناع است ولی برای مبلغان حرفه ای شاید کمترین استفاده را داشته باشد. تئوری روانکاوی اقناع در اثر مشهور «ونس پاکارد» به نام اقناع کنندگان پنهانی در سال ۱۹۵۷ میلادی مورد توجه عمومی قرار گرفت. به اعتقاد «پاکارد» شرکتهای تبلیغاتی با استفاده مخفیانه از اصول روانکاوی آگهی هایی را خلق می کردند که به نحوی اعجاب آور قوی و موثر بود. در مقابل مبانی اقناع بر اساس تئوری یادگیری، حدود یک قرن است که توسط اقناع کنندگان حرفه ای، بویژه تبلیغاتچی ها و مبلغان سیاسی به کار می رود. تئوری یادگیری، الهام بخش شماری از منتقدان هم بوده است. بر اساس تئوری یادگیری پیام اقناعی هنگامی اقناع کننده است که توسط گیرنده آموخته و پذیرفته شود. تبلیغات باید در معرض دید قرار گیرد، درک شود، به یاد بماند و موجب عمل گردد.
بر اساس پژوهشهای «کار هولند» و همکارانش تقسیم فرآیند یادگیری به چهار مرحله شاید مهمترین موثرترین الگوی یادگیری در زمینه اقناع باشد. پیام اقناع کننده هنگامی اقناع کننده است که در هر یک از مراحل روانی زیر به گیرنده پیام پاداش دهد:
۱) پیام باید توجه گیرنده را جلب کند. پیامی که نادیده گرفته شود اقناع نمی کند.
۲) ادله باید فهم و درک شود
۳) گیرنده پیام باید استدلالهای پیام را بیاموزد و آنها را به عنوان حقیقت بپذیرد.
۴) ما هنگامی بر اساس این یادگیریها و اعتقادها، عمل خواهیم کرد که انگیزه ای برای انجام آن داشته باشیم.
پنج واقعیتی که اقناع کنندگان حرفه ای در مورد تبلیغات مدرن دریافته اند از این قرار است:
الف) آگهی هایی که دارای کلمات جدید، سریع، آسان، بهبود یافته، هم اکنون، ناگهانی، شگفت انگیز هستند کالای بیشتری می فروشند.
ب) در سوپرمارکتها، کالاهایی که در قفسه های هم ارتفاع با چشم قرار داده می شوند، بهترین فروش را دارند. در واقع یک بررسی نشان داده است که کالاهایی در ارتفاع کمر ۷۴ درصد و کالاهایی در سطح کف ۵۷ درصد فروش کالاهای در سطح چشم را داشته اند.
ج) آگهی هایی که از حیوانات، کودکان یا جاذبه های جنسی استفاده می کنند محصولی بیشتر از آنها که تصاویر کارتونی یا تاریخی دارند به فروش می رسانند.
د) کالاهایی که در ردیف قفسه های فروشگاه یا نزدیک ردیف خروجی قرار دارند بیشتر در معرض خرید قرار می گیرند.
ن) فروش چندتایی مثل فروش دو تا به یک دلار به جای دانه ای ۵۰ سنت اغلب درک خریدار از ارزش محصول را افزایش می دهد.
مردم را می توان چه در شرایط گیجی و چه در زمان هوشیاری اقناع کرد اما نحوه دقیق تاثیر گذاشتن در هر یک از این حالات به طور قابل توجهی متفاوت است. «ریچارد دپتی» و «جان کاچیوپو» معتقدند که دو چیز برای اقناع شدن وجود دارد: مسیر جانبی و مسیر اصلی.
در اقناع شدن از مسیر جانبی، پیام گیرنده توجه و تلاش اندکی را معطوف پردازش پیام می کند. بعضی نمونه ها عبارتند از: تماشای تلویزیون در حین انجام کار یا شنیدن بحثی که چندان مورد توجه شما نیست. در شرایطی که فرد مسیر جانبی را برای اقناع شدن می پیماید اقناع به سرنخهای ساده ای نظیر جذابیت پیام دهنده بستگی دارد اعم از اینکه اطرافیان شما با موضع اظهار شده آن موضوع موافق باشند یا نه. در اقناع شدن از مسیر مستقیم گیرنده پیام کم و کیف واقعی اطلاعات ارائه شده را با فکر کافی و به دقت می سنجد. دو مطلبی که «دپتی» و «کاچیوپو» عنوان می کنند ما را متوجه دو مطلب مهم می کنند: یکی درباره خودمان به عنوان انسان و دیگری درباره تبلیغات در جهان معاصر. با توجه به توان محدود ما برای پردازش اطلاعات اغلب مسیر جانبی را برای ساده کردن مشکلات پیچیده انتخاب می کنیم. تبلیغات امروزی استفاده از مسیر جانبی اقناع شدن را ترویج می کند و برای استفاده از ظرفیت محدود پردازش ما به مثابه «خست ورزان در امر شناخت» طراحی شده اند.
با توجه به آنکه ما اغلب در مسیر جانبی عمل می کنیم مبلغان حرفه ای عرصه ای باز برای استفاده از شیوه های ذکر شده در جهت دستیابی بی دغدغه به اهدافی که در سر دارند می یابند.
به این ترتیب اگر بخواهیم تعریفی از «تبلیغ اسلامی» ارائه دهیم باید گفت: تبلیغ اسلامی عبارت است از رساندن پیام الهی به شیوه روشنگرانه از طریق ایجاد ارتباط و تشویق به پذیرش محتوای مورد نظر با استفاده از ابزارهای مشروع هر عصر.● تبلیغات سنتی و تبلیغات نوین
در یک تقسیم بندی تبلیغات به دو دسته کلی قابل تفکیک است
الف) تبلیغات سنتی
تبلیغات سنتی عبارت است از نوعی تبلیغات که ریشه در فرهنگ و آداب، رسوم و اعتقادات اجتماعی دارد که طی قرون گذشته در محدوده آن برنامه ای تبلیغی توسط مبلغان طراحی و اجرا شده و به اهداف خاص خود دست می یافته است. در این جوامع تمامی ارکان تبلیغ دارای ویژگیهای خاص خود هستند و هر یک از روشهای تبلیغی در یک ارتباط تنگاتنگ شرایط محیطی، قانونمندیها، افکار، حساسیت ها و ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی خود شکل می گیرند.
تبلیغات سنتی دارای ویژگیهای زیر است:
۱) مردمی بودن:
در تمامی اشکال شناخته شده تبلیغات سنتی حضور مردم و مشارکت آنان کاملا مشهود است. در تمامی مراحل و مراتب این نوع تبلیغ، مردم رکن اساسی شکل گیری و اثر گذاری هستند. این مشارکت در قالب ارکانی همچون مبلغ مردمی، توده مردمی، مخاطب فعال و حتی تسهیل کننده و فراهم آورنده ابزار بروز می کنند.
۲) انطباق با فرهنگ و آداب سنتی:
این ویژگی به این دلیل پیدا شده که روند اجرای تبلیغات سنتی صیقل خورده، پویا و کم مانع است. این نیز به سبب انطباق کامل با مبانی فرهنگی حاکم بر جامعه می باشد. این انطباق فرهنگی در طول صدها سال حضور مبلغان و تبلیغات آنان در یک اجتماع خاص پیدا شده است.
۳) کم زحمت بودن تبلیغ سنتی:
به واسطه خصلت تبلیغات سنتی، نوع سازماندهی، چگونگی ارتباط ارکان با یکدیگر و شرایط طرح و رشد آن به خصوص نوع مشارکت مردم در آن و ارتباط خاصی که بین مبلغ و مخاطب برقرار می شود، میزان توانی که برای انجام این نوع فعالیت تبلیغی صرف می شود با انواع جدید تبیلغ به هیچ وجه قابل قیاس نیست.
۴) دارای بودجه و پشتیبانی مردمی:
از جمله بارزترین خصلت های سنتی تبلیغات که در نظریات، سخنان و برنامه های هر یک از نظریه پردازان غربی، مسوولان سازمانهای بزرگ و مدیران دستگاههای تبلیغی کاملاً هویداست توجه به بودجه و پشتیبانی می باشد. نوع بافت و تاروپود تبلیغات سنتی به گونه ای است که همپای شکل گیری فرآیند تبلیغی تمام جوانب پشتیبانی و مالی آن معمولا حل می شود.
۵- عامل قداست در فعالیت تبلیغی: اهداف تبلیغات سنتی چه ملی و چه قومی همیشه با نوعی توجه و احترام عامه روبروست. در تبلیغات مذهبی این احترام با شدت و قوت بیشتر معنا می شود و این اهداف با نوعی تقدس عجین می گردد.
ب) تبلیغات نوین
▪ ویژگیهای تبلیغات نوین:
۱) اصالت ابزاری بودن:
از مهمترین دستاوردهای عصر نوزایی (رنسانس) در غرب تحولات ابزاری و تسلط آن بر روند اجرایی کارها در جامعه جهانی است. درتبلیغات نوین ابزار به عنوان یک رکن تبلیغی، حضوری تعیین کننده و موثر دارد و مبلغان مجبورند با ابزار ارتباطی بسیار پیچیده تعامل سنگین برقرار سازند.
۲) پیشرفت و تغییرات فن آوری:
به تدریج ابزارهای تبلیغی نیز در ورطه ای از تغییرات و تحولات صنعتی گرفتار آمدند و چه بسا به دلیل استقبال عامه به داشتن کامل ترین، جدیدترین، موثرترین، کم مصرف ترین، کوچکترین و هزاران ترین دیگر به رقابتی مرگ آور و کشنده دچار شدند. این رویکرد اکنون وارد همه ارکان تبلیغ شده است.
۳) ایجاد رفتار مطلوب در مخاطب:
در سیاستگذاری و هدفمند کردن فعالیتهای این نوع تبلیغات، ارزشها و نگرشهای متعالی را کمتر می توان یافت. گسترش حسنات، تغییر و اصلاح بینش و طرح ارزشهای متعالی الهی، دیگر اهداف مهم به حساب نمی آیند. تبلیغات نوین غربی بیشتر به دنبال شناخت رفتار هاست. آن هم نه به منظور اصلاح آنها بلکه برای ایجاد تغییر رفتار در مخاطب به سمت و سویی که مورد نظر سردمداران می باشد.
۴) سرعت زیاد:
کشف امواج و استفاده از آنها برای انتقال پیام چنان سرعتی به تبلیغات داده که مخاطب هر لحظه می تواند از وقایع و اتفاقات چهار گوشه آگاهی کامل کسب کند.
۵) تغییر محدوده مخاطب:
تبلیغات نوین نه تنها افراد علاقه مند به موضوع را از جریان و نقطه ای که اتفاق افتاده یا جریان تبلیغ آگاه می سازد بلکه انسانهایی را که اساساً توجهی به موضوع ندارند نیز تحت نفوذ و پوشش تبلیغات خود قرار می دهد. تبلیغات نوین مجبور است که محدود مخاطبان خود را تغییر دهد، توده های جانبی همراه را نیز به مخاطب اصلی بیفزاید و با بکارگیری روشهای گوناگون و فنون پیچیده عده بیشتری را هر روز به جمع مخاطبان خود اضافه کند.
۶) استخدام علم نوین:
تبلیغات از نتایج علوم در همه زمینه ها خوشه چینی می کند. دستاوردهای آن را به قوانین ابزار در روش تبیلغی مبدل می سازد و جای پای خود را در جوامع انسانی محکم تر از گذشته می کند.
شاید «یوزف گوبلز» وزیر تبلیغات هیتلر قدرت کلمات را به بهترین وجه تعریف کرده باشد: «اثبات آن که مربع در واقع دایره است چنان که با تکرار لازم و روان شناختی مخاطبان همراه باشد غیر ممکن نیست.»
● کارکرد تبلیغات
یکی از کارکردهای تبلیغات سمت دهی تصمیم مخاطبان است. نزدیک به یک قرن است که بازاریان از بسته بندی برای سمت دهی تصمیم مصرف کنندگان استفاده می کنند. بسته بندی چنان ابزار هدایت کننده ای است که سازندگان محصولات غیر معروف می کوشند از آن سود جویند و بسته بندی های خود را طوری بسازند که رنگ، برچسب، شکل بسته و نظایر آن یادآور محصولات پرفروش باشد. هدایت کننده های دیگری نیز برای ترغیب مصرف کننده با استنباط از کیفیت کالا و در نتیجه خرید نوع معین به کار برده می شود. سه قسم از مهمترین آنها عبارتند از: قیمت، شهرت فروشگاه و نام جنس.
هر هدایت کننده ای برای تلقین کیفیت محصول، قوانین خاص خود را به همراه دارد. افراد را هم می توان بسته بندی نمود. اولین اطلاعاتی که ما از یک شخص بدست می آوریم – جنس، سن، نژاد، جذابیت فیزیکی و مقام اجتماعی- معمولا با قواعد و کلیشه های ساده ای همراه است که تفکر و رفتار ما را تعیین می کند. کلیشه های جنسی و نژادی معلوم می کنند «چگونه مرد و زن تفاوت دارند» و «هر عضو یک گروه قومی چگونه است.»
هدایت کننده های دیگری نیز وجود دارند. دو تن از متخصصان تبلیغات تجاری به نامهای «کیپلز» و « دیوید الیگوی» اظهار می کنند که تبلیغات وقتی دارای خبر طولانی و گیرا باشد و به بیانی دیگر پیامی بلند با استدلالهای متعدد، موثرتر است. واضح است چنین پیامی تاثیر بیشتری از پیام کوتاه حاوی استدلالهای ضعیف خواهد داشت. البته به شرطی که آن پیام قرائت شود. اما در مواقعی که پیام به طور سطحی خوانده شود یا اصلا خوانده نشود چه اتفاقی می افتد؟ براساس پژوهشهای روانشناسی اجتماعی، هنگامی که مردم به دقت به تفکر درباره موضوعی نپردازند پیامهای طولانی- صرفنظر از آن که حاوی استدلالهای قوی یا ضعیف باشد- اقناع کننده تراند.
شیوه دیگر اقناع کردن که بسیار به کار می رود آمیختن سخنان به نمادها و اصطلاحات کلیدی مناسب به عنوان ابزاری جهت اطلاع مخاطب از ارزش و پذیرفتنی بودن پیام است. اغلب نشانه ها و لغات کلیدی متناسب با مخاطبان معین به کار می رود.
«رابرت زاجونگ» از دانشگاه میشیگان در یک محیط آزمایشگاهی نشان داده است که در شرایط یکسان، شخص هر چه بیشتر با چیزی روبرو شود، آن چیز برای او جذاب تر می شود. در سه بررسی جداگانه، زاجونگ به ارائه کلمات بی معنی، علامتهای چینی و تصاویر دانشجویان که از سالنامه دانشکده برگزیده شده بودند، پرداخت. این اقدام از صفر تا ۲۵ تکرار شد. نتایج نشان داد که جاذبه اقدام به تکرار نمایش آنها افزایش می یابد. بسیاری از پژوهشهای بعدی یافته اساسی«زاجونگ» را تایید می کنند. بیشتر در معرض قرار گرفتن به علاقه بیشتر می انجامد. قدرت تکرار در تبلیغات را «یوزف گوبلز» در راس وزارت تبلیغات نازی به خوبی دریافته بود. نهضت تبلیغات او بر یک مشاهده ساده استوار بود. چیزی که توده ها حقیقت می انگارند آن اطلاعاتی است که با آن بیشتر آشنایی دارند. به زبان خود گوبلز: «توده مردم معمولا بسیار ابتدایی تر از آن هستند که ما تصور می کنیم». از این رو تبلیغات همیشه باید اساساً ساده و تکراری باشد. در درازمدت تنها کسی به تاثیر اساسی در عقاید عمومی دست خواهد یافت که قادر باشد مسائل را به ساده ترین صورت بیان کند و جرات آن را داشته باشد که علی رغم مخالفت روشنفکران آن را به این شکل ساده تا ابد تکرار کند. تکرار پیامها، تصاویر و شعارهای ساده می تواند شناخت ما را از جهان شکل دهد، حقیقت را تعریف کند و شیوه زیستن ما را از زندگی مشخص کند. با این همه تبلیغاتچی ها می دانند که نمایش مکرر می تواند به چیزی موسوم به کسل کنندگی منجر شود. یعنی از بین رفتن تاثیر یک آگهی به سبب نمایش مکرر آن و خسته شدن و به ستوه در آمدن مصرف کننده ها. تاثیر کسل کننده ها بیشتر در مورد آگهی هایی رخ می دهد که توجه بسیار جلب می کنند. تبلیغاتگرها می کوشند با استفاده از تکنیکی موسوم به «تکرار با تنوع» از کسل کنندگی جلوگیری کنند. در این تکنیک اطلاعات یا موضوع یکسانی بارها تکرار می شود اما شکل ارائه تغییر می کند.
● شیوه صحیح و امروزین تبلیغ
این پرسش مطرح است که آیا در جهان امروز و معادلات قدرت می توان فقط با تکیه بر روشهای تبلیغی سنتی باقی ماند؟ و سوال دیگر آن که آیا تبلیغات نوین این صلاحیت را دارد که سرنوشت بشر را به دست او سپرد؟
پاسخ به هر دو سوال منفی است. انسان در انتظار یافتن سومین راه است. تلفیق و تکمیل این دو را ه و به دست آوردن راه و روشی مشخص و موثرتر برای آینده. در آغاز باید تبلیغات سنتی را دقیق‌تر و کامل‌تر و کاربردی‌تر از آنچه امروزه مطر ح است دید و توانایی های آن را باور کرد. اما متاسفانه بیشترین کوشش در جهت نفی و طرد آن است. وجه تکمیلی این راه آن است که تبلیغات نوین را شناخت، با دیدی انتقادی آن را بررسی کرد، نکات مثبت و منفی آن را از یکدیگر جدا نمود و جایگاه ابزار، تاثیر اهداف و ارزش روشها را از نو معنا کرد و از حاصل این کوشش و ترکیب صحیح نتایج فعالیتهای قبلی، راه سوم را طراحی کرد. انقلاب اسلامی صحیح ترین و صادق‌ترین جریان کشف و طراحی تبلیغات صحیح می باشد. معلم شهید استاد مرتضی مطهری ضمن تاکید بر نقاط صحیح تبلیغات سنتی و به وی‍ژه حوزوی، به طرح ضرورت تجدید نظر و دقت دوباره در برنامه‌های تبلیغی ما می‌پردازد. وی می‌نویسد: «وسایل هدایت هر زمانی مخصوص آن زمان است.» ایشان به خوبی این نکته ظریف را مطرح می‌سازند که دیگر فقط با تبلیغات سنتی نمی‌توان جوانان و نوجوانان را جذب کرد.
از تبلیغات تعاریف متعددی توسط اندیشمندان و صاحبنظران این فن ارائه شده است که دو نمونه از مهمترین این تعاریف در پی می‌آید:
«ترنس کوآلتر» پس از بررسی دقیق تعریفهای مختلف می‌گوید: تبلیغات عبارت است از تلاش عمدی که توسط برخی افراد یا گروهی با بهره گیری از وسایل ارتباطی برای کنترل و تغییر شکل دادن نگرشهای دیگر گروهها انجام می‌شود، با این هدف که عکس‌العمل آنها در یک موقعیت ویژه به اندازه‌ای که مطلوب تبلیغاتچی است تحت تاثیر قرار گیرد. تلاش عمدی کلید این تبلیغات نهفته است. این تنها چیزی است که تبلیغات را از غیر تبلیغات جدا می سازد. زیرا هر عمل ترغیبی زمانی می تواند تبلیغات نامیده شود که بخشی از یک تلاش عمدی برای کنترل نگرشها و ایجاد یک رفتار باشد.
«کیمبال یونگ» نیز مانند این تعریف را ارائه می کند با این تفاوت که تاکید بیشتری بر رفتار دارد. از نظر او تبلیغات عبارت است از بهره‌گیری کم و بیش عمدی، سیستماتیک و طراحی شده از سمبلها که به طور عمده توسط تلقین و تکنیکهای روانی مناسب انجام می‌شود و با هدف تغییر و کنترل افکار عقاید، ارزشها و در نهایت تغییر رفتار آشکار افراد به سوی مسیر تعیین شده صورت می پذیرد.
دو تعریف یاد شده چهار عنصر مشترک دارند:
۱) وجود یک عامل ایجاد کننده ارتباط با هدف دگرگون کردن نگرش ها، باورها و رفتار دیگران
۲) سمبلها اعم از سمبلهای کتبی، شفاهی و عملی که توسط عامل ارتباط مورد بهره‌گیری قرار می‌گیرد.
۳) وسیله ارتباطی
۴) مخاطب یا آنچه که در قاموس افکار عمومی «اهداف» نامیده می شود.
● ضرورت تبلیغات اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی اگر چه گامهایی در جهت غرب‌زدایی و رجعت به خویشتن برداشته شده است ولی هنوز هم در ابتدای راه قرار داریم. ریشه های طاعون استعمار به آسانی از دل خاک یک کشور کنده نمی شود. به قول امام (ره) پنجاه سال زمان لازم است تا این کشور را از نو دوباره ساخت. بی تردید یکی از مسئولیتهای سنگین ما در عرصه تبیلغات اسلامی احیاء فرهنگ اسلامی و تجدید بنای حافظه تخریب شده امت اسلام و تنظیم شناسنامه واقعی این امت در عرصه تاریخ و در پهنه جغرافیاست.
از این رو رعایت نکات ذیل در تبلیغات اسلامی توصیه و تاکید می شود:
۱) ضرورت وجود داشتن گروهی معتقد از میان مردم که با استفاده از امکانات جدید و شرایط زمان، دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر کنند.
۲) مبنای حرکت تبلیغی چنین کسانی باید حفظ وحدت جامعه و پرهیز از تفرقه و اختلاف و دسته بندی‌ها باشد.
۳) دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر از وظایف مشخص این گروه است.
۴) رعایت اصول و پرهیز از هرگونه انحراف و افراط و تفریط و اعوجاج از وظایف مهم کسانی است که در متن یک حرکت تبیلیغی اسلامی سیر می‌کنند.
۵) دست اندرکاران سیستم تبلیغات اسلامی باید مومن و معتقد به مبانی مکتب باشند. در تبلیغات هیچ فاصله‌ای بین نیت و عمل وجود ندارد. ایمان در لحظه آفرینش یک اثر تبلیغی، حکم دمیدن روح و روان را دارد.
۶) درتبلیغات اسلامی از هرگونه اجتهاد به رأی و خویشتن داوری در عرصه احکام الهی باید پرهیز کرد.
۷) از هرگونه مبالغه گویی و ریا و خودنمایی در تبلیغات باید پرهیز داشت. به آنچه عمل می کنیم نباید تظاهر کنیم.
۸) اگرچه عمل صحیح و انقلابی در عرصه تبیلغات خالی از مشکل و خطر نیست ولی باید تنها از خدا ترسید و به او توکل کرد و از هیچ نیروی دیگری پروا نداشت.
۹) تبلیغات را باید برای خدا کرد و از هیچ کس توقع پاداش و مزد نداشت. تبلیغات خالصانه هم موثرتر است و هم قهراً سالمتر.
۱۰) نباید انتظار داشت که کار تبلیغی به سرعت به نتیجه برسد.
۱۱) برنامه‌های تبلیغی باید براساس قول لین و ملایم طراحی شوند.
۱۲) مبلغ باید از متن جامعه برخاسته و آگاهی کامل از شرایط جامعه داشته باشد و براحتی بتواند با جامعه رابطه برقرار کند.
۱۳) نتیجه تبلیغات باید هدایت جامعه و بیدار کردن قدرت تفکر در افراد جامعه باشد. هر برنامه تبلیغی باید سبب به فکر واداشتن مخاطبان خود و به حرکت درآوردن آنها در مسیر صحیح و درست باشد.
۱۴) تبلیغات باید آمادگی برخورد با سنتهای دیرپای اجتماعی که با معیارهای اسلامی سازگاری ندارند را داشته باشند و در جهت تنظیم و تصحیح نظام ارزشی جامعه بکوشد.
۱۵) تبلیغات باید حس حق جویی را در توده‌های مردم زنده نگه دارد. به مردم بیاموزد که هر سخنی را باید شنید و ازمیان آنها بهترین را انتخاب کرد.
۱۶) حمایت از گسترش عدالت اجتماعی باید یکی از هدفهای مهم تبلیغات باشد. تبلیغات باید مردم را همواره آماده برای قیام به قسط نگه دارد.
۱۷) باید حفظ وحدت جامعه و تلاش برای جلوگیری از تفرقه یکی از هدفهای بزرگ تبلیغات اسلامی باشد
۱۸) تبلیغات می‌تواند و باید عاملی باشد برای رشد و گسترش پیام اسلام و سایر علوم اسلامی در سطح جامعه.
● عوامل موثر در زمینه سازی مخاطب
الف) درجه آگاهی و ایمان
باید توجه داشت که همه مخاطبان از آنچنان ایمان و آگاهی برخوردارنیستند که دراولین وهله ی دعوت، همه آنان پاسخ مثبت بدهند. توجه نکردن به این نکته ممکن است از یک سو باعث نومیدی و دلسردی مبلغ و از سوی دیگر موجب بازگرداندن مخاطب به نقطه آغاز و حتی موضغگیری وی گردد. بنابراین مبلغ دو مسئولیت خطیر بر دوش دارد:
۱) پرده جهل را بدرد و با واداشتن به تفکر، افقهای علم و آگاهی را روشن نماید.
۲) حجاب غفلت را کنار بزند و باورهای فطری را با انگیختن تذکر از نو احیا کند.
ب) ظرفیت:
افراد مانند معدنها دارای ظرفیتها و استعدادهای متفاوتند. رهبری و راهنمایی افراد یک نسخه معین ندارد که درباره همه افراد، همه نسلها و همه زمانها داده شود. از این رو، مبلغ موفق کسی است که این ظرفیتها را بدرستی دریاید و به فراخور هر یک، تبلیغی مناسب را ارائه دهد. بدین خاطر، پیامبران، این مبلغان راستین الهی، سخن خویش را به تناسب ظرفیت و گنجایش افراد ابراز می داشتند.
ج) پایگاه اجتماعی
منظور از پایگاه اجتماعی در اینجا، یک رشته از ارزشهای رایج اجتماعی همچون، مقام، موقعیت و وضع شغلی است. واقعیت این است که پیام اسلام هیچ گونه حد و مرزی را در هیچ زمینه به رسمیت نمی شناسد و در میان تمام اقشار و طبقات انتشار یافته است. درتفاوت نداشتن میان طبقه ای با طبقه دیگر یا فرقه ای از فرقه دیگر شکی نیست. اما مطلب مهم آن است که راه و روش و ابزار هدایت در میان همه گروهها و طبقات سنخیت ندارد. یک چیز در یک جا وسیله هدایت است و در حای دیگر وسیله گمراهی است. منطقی که یک فرد مسن بی سواد را مومن می کند اگر در مورد یک فرد تحصیل کرده به کار برده شود، چه بسا که او را گمراه نماید.
د) جایگاه مذهبی
موقعیت مذهبی مخاطب، شکل تبلیغ را متفاوت می کند. آنگاه پیروزی در رساندن یک پیام حاصل خواهد شد که جایگاه مذهبی طرف مقابل مدنظر قرار گیرد. از آنجا که باور و عقیده مخاطب در یک نقطه از طیفی گسترده ایمان تا کفر و توحید تا شرک قرار دارد، لذا همین امر نوع تبلیغ را تا حدودی تعیین می کند. گاه تبلیغ فقط نیاز به یک جرقه دارد و گاه ایجاد یک موج و تلاطم شدید را می طلبد.
ه) موقعیت روانی
شخصیت انسان آنگاه تعادل و توازن خویش را باز می یابد که به نیازهای فیزیولوژی (گرسنگی، تشنگی، غریزه جنسی و دیگر غرائز، ...) و نیازهای روانی او (امنیت روانی، تقدیر، و احترام اجتماعی، نیاز به گرایش، ابراز شخصیت و...) پاسخ مثبت داده شود. توجه نکردن به این نیازها و ارضا نشدن صحیح آنها، عواقب ناهنجاری همچون اضطراب شخصیت را به دنبال خواهد داشت. حضرت علی (ع) می فرماید: قلب آدمی دارای دو حالت است. شما از در میل و رغبت به آن وارد شوید، زیرا روح و روان آدمی وقتی چیزی را با ناخوشی و تحمیل پذیرفت نابینا می شود.
نویسنده: کیانوش - کیاکجوری
پی نوشت:
۱- آلفرد سووی، «افکار عمومی و اثر آن در زندگی اجتماعی»، ترجمه جمال شمیرانی، چاپ سوم، ص۱۸۲.
۲- جمعی از نویسندگان، «مجموعه مقالات تبلیغات و جنگ روانی»، ترجمه حسین حسینی، پژوهشکده علوم نظامی، چاپ دوم ۱۳۷۷، ص ۹۷.
۳- محمد ری‌َشهری، «تبلیغ در قرآن و حدیث»، ترجمه علی نصیری، چاپ اول، ۱۳۸۰، ص ۲۶.
۴- «مجموعه مقالات تبلیغات و جنگ روانی»، همان کتاب، ص۱۰۲.
۵- همان منبع، ص ۱۰۵.
۶- جیهان احمد رشتی، « تبلیغات در رسانه‌های ارتباط جمعی»، ترجمه عبد‌الجلیل شری‌زاده، معاونت فرهنگی ستاد مشترک سپاه، ص ۳۰.
۷- همان منبع، صص ۴۳و ۴۴.
۸- همان منبع، ص ۴۸.
۹- همان منبع، صص ۵۳ و ۵۴.
۱۰- محمدحسن زورق، « مبانی تبلیغ»، چاپ اول، ۱۳۶۸، تهران، صص ۴۴و ۴۵.
۱۱- همان منبع، ص ۱۴۵.
۱۲- جمعی از نویسندگان، همان کتاب، صص ۹۶و۹۷.
۱۳- امام خمینی (ره)، صحیفه نور، جلد ۱۷، ص ۱۵۷.
۱۴- همان منبع، ص ۳۴.
۱۵- مسجد، «شرایط موفقیت تبلیغ» شماره سی و هفتم و سی و هشتم.
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید